بازار نزولی و استراتژی سبدگردانی
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
ما در این مطلب قصد داریم به معرفی بهترین و مشهورترین استراتژی سرمایهگذاری بپردازیم.
هر سرمایه گذاری باید یک استراتژی سرمایهگذاری داشته باشد! استراتژی سرمایهگذاری مجموعهای از باورها، ارزشها، عقاید، قواعد و اقدامات می باشد که مسیر سرمایهگذاری هر فرد را تا رسیدن به هدفش مشخص خواهد کرد. داشتن استراتژی به فرد کمک می کند تا زودتر و بهتر به هدفش برسد.
استراتژی سرمایهگذاری چیست؟
استراتژی سرمایهگذاری مجموعهای از باورها، ارزش ها، عقاید، قواعد و اقدامات میباشد که مسیر سرمایهگذاری هر فرد را تا رسیدن به هدفش مشخص خواهد کرد.
شاید فکر کنید که هدف هر فرد کسب بیشترین مقدار سود می باشد؛ اما این فکر درست نیست. بعضی از افراد به دنبال بیشترین مقدار سود در زمانی کوتاه می باشند، اما عده ای دیگر میخواهند در بلندمدت سود نهایی خود را حداکثر نمایند، حتی با پذیرش زیان موقتی و کوتاه مدت.
بعضی از افراد هم کمترین مقدار ریسک را میخواهند اما بعضی از افراد از ریسکپذیری لذت میبرند.
بعضی ها بهدنبال بیشترن مقدار سود در مدت زمان کوتاه میباشند، بعضی دیگر میخواهند در بلندمدت «سود نهایی» را حداکثر نمایند.
شاید معنی استراتژی سرمایهگذاری برای شما گنگ و مبهم باشد به همین با یک مثال درک این مطلب را آسان تر می کنیم.
مثلا زمانی که سکه گران میشود بعد از زمانی افرادی که سکه دارند تصمیم خواهند گرفت که دارایی خود را نقد نمایند سپس قیمت پایین خواهد آمد. پایین آمدن قیمت موج دوم خریداران را به بازار میفرستد. با فشار تقاضا قیمت دوباره بالا خواهد رفت.
محمد در اولین رشد قیمت سکه میخرد. فاطمه وقتی قیمتها برای اولین بار نزولی میشود خرید میکند. امیر در دومین رشد قیمت به بازار میرود. زهرا از قدیم سکه داشته، با دومین رشد قیمت سکههای خود را نقد میکند.
اما چه چیز باعث خواهد شد که این آدمها رفتارهایی متفاوت انجام بدهند؟ آیا آنها برای خود استراتژی دارند، یا تنها تحت تاثیر هیجان است که به بازار پاسخ میدهند؟ در ادامه شما را با انواع استراتژی در سرمایه گذاری آشنا می کنیم.
استراتژی سرمایهگذاری گلهای
فکر کنید که یک گله گوسفند در حال چریدن می باشند. یکی از آن گوسفندها علفی تازه پیدا میکند و میخورد. یکهو گله به سمتی میدود. آن گوسفند نمیداند چرا گله جابجا شدند؛ اما علف تازه خود را ول میکند و به دنبال گله میدود اینکار به قیمت از دست دادن علف تازه و خوشمزه خودش تمام خواهد شد.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
بعضی از سرمایهگذاران هیچگونه استراتژیای ندارند. فقط میخرند و میفروشند. حتی بدون توجه به آنکه بدانند سهامی که میخرند مربوط به چه شرکتهایی می باشد. این افراد احتمال دارد که سود یا زیان کنند؛ اما باید به این نکته توجه داشته باشند که سودهای کسب شده توسط آن ها فقط به بختواقبال و شانس مربوط بوده نه به شم قوی آنها در سرمایهگذاری.
این افراد همیشه در صف می باشند یا در کنار بقیه افراد صف ایستادهاند که خرید کنند یا میخواهند چیزی که دیروز در صف خریدند را بفروشند.
استراتژی سرمایهگذاری بخر – نگهدار
بعضی از افراد باور دارند که قیمت همهچیز بالاخره یک روز بالا خواهد رفت؛ بطور مثال زمانی خواهد آمد که سکه از ۳ میلیون در مدتی کوتاه برسد به ۴ میلیون.
افرادی هم که پس از پرش به صورت گله ای به بازار حمله میکنند شاید چند صدهزار سود یا زیان کنند؛ اما سود اصلی را کسی خواهد برد که سکه را قبل از پرش قیمت خریده بوده است.
این اشخاص موارد سرمایهگذاری را برای نوسان گیری و به قصد فروش نمیخرند. بلکه میخرند که نگه دارند مدت زمان آن هم مشخص نیست شاید ۵ سال، شاید ۱۰ سال یا حتی بیست سال! سهام، طلا، یا زمین، فرقی نمیکند. چون که این سرمایهگذاران بجای قیمت، به دنبال ارزش می باشند. این افراد چیزی را خریداری می کنند که ارزش زیادی دارد، اما قیمت آن ارزان می باشد.
پس از مدت طولانی صبر مینمایند تا زمانی که دنیا هم به ارزش خرید آنها پی ببرد. مثلا فردی که در ۱۹۲۰ نقاشیهای پیکاسو و سالوادور دالی را خریداری کرده بود.
استراتژی سرمایهگذاری بلند-کوتاه
برخی با استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت-کوتاه مدت پیش می روند. بطور مثال یک کشاورز از این موضوع آگاهی دارد که قیمت بادام از نوبر تا اشباعشدن بازار در حال کاهش می باشد. اما در صورتی که قیمت برنج روز به روز افزایش می یابد. اما کاهش روزبه روز قیمت بادام او را اذیت می کند چون کشاورز هنوز بادامهایش را برداشت نکرده است حالا از طرفی او قصد دارد بادام هایش را بفروشد و برنج خریداری کند اما مشکل اینجاست که هر روز قیمت برنج بالا میرود.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
او در حال حاضر میتواند برنج را بصورت نسیه برای یک تاریخ خاصی بخرد و از آن طرف بادام را بهصورت پیشفروش تا همان تاریخ پرداخت نسیه برنج، بفروشد. زمانی که برنج گران می شود، کشاورز چون برنج را ارزان خریده بود سود میکند. به علاوه زمانی که بادام ارزان شود، او بادام را از قبل به قیمت گرانتر فروخته است.
پس از مدت زمانی این کشاورز بجای این که بادام بکارد، تصمیم میگیرد بادام را گرانتر بفروشد و سر فرصت از دیگران ارزان خریداری کند و تحویل دهد. با این استراتژی او به یک سرمایهگذار بلند- کوتاه تبدیل میشود.
استراتژی سرمایهگذاری تکانهای
فکر کنید شما میخواهید برای یک تیم فوتبال بازیکن بخرید. احتمالا سعی میکنید تا بهترین بازیکنان فوتبال جهان را خریداری نمایید و ضعیفترین بازیکنان خودتان را بفروشید؛ اما اگر شما به این روند ادامه دهید، خیلی زود ورشکست خواهید شد. اما شما باید برای ساختن ثروت بهترین بازیکنان خود را بفروشید و بازیکنان جوان و آینده دار و رو به رشد را خریداری کنید.
یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن می باشد. البته تعدادی از این افراد بر این باورند که ارزانخریدن و گرانفروختن سودآور نیست. شما در فاصله زمانی بین خرید وفروش باید هزینه کنید؛ مانند دستمزد بازیکن جوان، هزینه اقامت، تمرین، سفر، آموزش و…
یک استراتژی سرمایهگذاری دیگر شامل گران خریدن و گرانتر فروختن میباشد. مانند تیمی که هازارد را با قیمت بالایی جذب مینماید و او را گران تر از قیمت خریدش با باشگاهی دیگر میفرستد. یک تیم قادر خواهد بود که این کار را در مدت یک فصل انجام بدهد تا اینکه منتظر بماند تا دنیا به ارزشهای استعدادی آن بازیکن جوان پی ببرد، که شاید هم نبرد.
استراتژی سرمایهگذاری ساز مخالف
بسیاری از سرمایه گذاران نیز با استراتژی سرمایهگذاری ساز مخالف پیش میروند. در نقطه مقابل استراتژی گلهای، ساز مخالف قرار دارد. در این استراتژی زمانی که همه به یک مورد سرمایهگذاری علاقه نشان دهند، شخص آن را خواهد فروخت و زمانی که همه فروشندهاند او خرید مینماید.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
مثلا وقتی همه به دنبال این هستند که سکه طلا بخرند چون قیمت دارد روزبهروز بیشتر میشود، سرمایهگذار سکههایش را با قیمت بالا عرضه می نماید. و زمانی که قیمت پایین آمد و همه وحشتزده به دنبال فروشنده میباشند، شخص سکههای فروشندگان را با قیمت خیلی ارزان میخرد.
در بورس اینگونه افراد برای خرید و فروش سهام، در صف خرید میفروشد و هرگز وارد صف نمیشود. و زمانی که همان سهم صف فروش شد، فرد سهمی که فروخته را با قیمتی کمتر میخرد. این در حالی است که بیشتر مردم در صف خرید آرزو میکنند بتوانند خرید کنند و در صف فروش از خدا میخواهند داراییشان فروش برود
استراتژی سرمایهگذاری سود تقسیمی
چه سازه مخالف بزنید چه تکانهها را دنبال نمایید، تا به اینجا فقط به قیمتها توجه داشته اید، نه به سود سرمایهگذاری.
در این زمان سرمایهگذار از بالا رفتن قیمت سهام سود خواهد برد نه از سود تقسیمی شرکت.اما بعضی از سرمایهگذارها مستقل از قیمت، به دنبال دریافت سود تقسیمی می باشند و برای آنها پیشبینی سود شرکت از هرچیزی دیگری مهمتر میباشد.
برای این افراد شرکتی که سود تقسیمی خوب، منظم، قابل پیشبینی و رشدکننده دارد یک مورد سرمایهگذاری مطلوب است. در این حالت سرمایهگذار باید بهره انتظاری خود را تعریف کند؛ مثلا اگر توقع داریم سالی ۲۵ درصد سود کنیم، شرکتی که هر سال یکچهارم قیمتش را به شکل سود تقسیم کند و سودش سالانه دستکم بهاندازه تورم رشد کند، خوب است.
استراتژی سرمایهگذاری دریپ
دریپ یا DRIP اصطلاحی مالی میباشد. Dividend Reinvestment Plan یا برنامه سرمایهگذاری مجدد سود تقسیمی یکی از استراتژیهای رایج در بین سرمایهگذاران می باشد.
استراتژی سرمایهگذاری یعنی چه؟
در حالت کلی این استراتژی سرلوحه کار شخصی است که از پول حاصل از فروش گندم، زمین زراعی بیشتر خریداری کند.
دقت فرمایید اگر قیمت زمین بالا رود او از افزایش قیمت زمینهایش سود خواهد برد و زمانی که قیمت زمین ارزان شود او زمین بیشتری را خریداری خواهد کرد. پس او از ریسک نوسان قیمت زمینهای زراعی در امان میماند.
استراتژی خرید پلکانی
فکر کنید قصد دارید با ۱۰ میلیون تومان در بازار طلا سرمایهگذاری نمایید. فرض کنید در حال حاضر قیمت طلا ۱۰۰ هزار برای هر گرم می باشد.
شما قادر خواهید بود که به بازار رفته و ۱۰۰ گرم طلا خریداری نمایید و به خانه برگردید. اگر بعد از ده روز قیمت طلا به ۱۰۲ هزار تومان برسد، ۲۰۰ هزار سود میکنید اما اگر بشود ۹۸ هزار، ۲۰۰ تومان ضرر نصیب شما می شود.
حالا در این مثال استراتژی خرید پلکانی به این صورت است که بجای خرید ۱۰۰ گرم طلا، هرروز ۱ میلیون تومان خرید کنید. اگر قیمت هرروز کمی بالا برود تا به ۱۰۲ هزار تومان برسد، شما درنهایت سود میکنید؛ اما اگر بعد از ۱۰ روز قیمت طلا به ۹۸ هزار تومان رسیده باشد، شما بیشتر از ۱۰۰ گرم طلا دارید.
درست است که در صورت رشد قیمت سود کمتری نصیب شما میشود اما به همان میزان ریسک کاهش قیمت هم برای شما کاهش می یابد.
استراتژی میانگینگیری هزینه ریالی
این جمله که میگوید من ماهی ۵۰۰ هزار تومان سهم خواهم خرید یکی از مهمترین استراتژیهای سرمایهگذاری می باشد. فکر کنید که این ماه سهم شرکت موردعلاقه من ۵۰۰ تومان باشد. این ماه هزار سهم از این شرکت خریداری میکنم .
در ماه آینده قیمت سهم به ۴۰۰ تومان خواهد رسید حالا با ۵۰۰ تومانم ۱۲۵۰ سهم میخرم. ماه بعد قیمت به ۶۰۰ میرسد، ۸۳۳ سهم میخرم. باز قیمت به ۵۰۰ باز میگردد. هزارتای دیگر میخرم.
در ماه اول با دو میلیون تومان میتوانستم ۴۰۰۰ سهم بخرم؛ اما الان ۴۰۸۳ سهم دارم؛ یعنی ۴۱ هزار و ۵۰۰ تومان سود کردهام. در این استراتژی بعضی از افراد اگر و فقط اگر کمی خوششانستر از بقیه باشند ممکن است عملکرد بهتری از دیگران داشته باشند.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
بازار نزولی و استراتژی سبدگردانی
عدم اعتماد سرمایهگذاران به سبدگردانها به دلیل عملکرد پرریسک و غیرقانونی سبدگردانها شکل گرفته است.
ما در فضایی شفاف، با سازوکاری قانونی و با کنترل ریسک سبد دارایی شما را مدیریت خواهیم کرد.
چرا خدمات سبدگردانی ما؟
مدیریت بهینه ریسک
بنابر شخصیت سرمایهگذار و میزان ریسکپذیری او خدمات سبدگردانی ما طیف گستردهای از استراتژیهای سرمایهگذاری را از بسیار کمریسک تا بسیار پرریسک شامل میشود. اینمدیریت ریسک منجر به گسترش سود در فرصتهای رو به رشد و جلوگیری از توسعه زیان در موقعیتهای نزولی میشود.
استراتژی الگوریتمی
سیستم کشف فرصتها و سهام مناسب در بازار بورس توسط سیستمی الگوریتمی با بررسی بیش از ۷۰ فاکتور و شرط تکنیکال و تابلوخوانی عمل میکند. بک تستهای این سیستم در چرخههای مختلف صعودی، اصلاحی و رکودی بازار نتایجی بهمراتب بهتر از عملکرد میانگین بازار داشته است.
در زمان ریزش بازار چه ارزهایی بخریم؟ | استراتژی خرید ارز دیجیتال در روند نزولی
1400/11/05
بازار رمزارزها درست مانند هر بازار مالی دیگر بالا و پایین دارد اما اگر منطقی باشیم نوسان این بازار از بازارهای دیگر بیشتر است.
به گزارش فراسرمایه ، نوسان زیاد بازار رمزارزها برای معاملهگران کوتاهمدت بسیار مناسب است اما هولدرهای ارز دیجیتال با ریزش بازار به شدت زیان میکنند. خبر بد این که اگر هولدر هستید هیچ راهی برای فرار از ریزشهای ناگهانی بازار ندارید اما خبر خوب این است که میتوانید با انتخاب سبد مناسب در بازار نزولی دوام بیاورید. اینکه دارایی خوب داشته باشید به این معنا نیست که رمزارز شما در زمان نزول بازار ریزش نمیکند بلکه به این معناست که زمانی که بازار بهبود پیدا کند رمزارز شما هم بهبود پیدا میکند.
بازاری وابسته به احساسات
اگر بخواهیم صادق باشیم بازار رمزارزها کاملا به بیتکوین وابسته است و احساسات بازار را هدایت میکند. همبستگی بیتکوین با بازار رمزارزها ۱۰۰ درصد نیست اما این ارز دیجیتال روند بازار رمزارزها را تعبین میکند. در چند روز گذشته بیتکوین به شدت ریزش کرده و حالا سوال اینجاست که کدام ارزهای دیجیتال برای خرید مناسبتر است؟
استراتژی معامله در بازار نزولی
هدف اولیه هر سرمایهگذاری کسب سود است. در بازار نزولی انتخاب ارزهای دیجیتالی که بتواند ارزش خود را حفظ کند و دوام بیاورد مهمترین چیز است. بازدهی بازار رمزارزها در ۱۰ سال گذشته از اکثر بورسهای دنیا و بازارهایی مانند طلا بسیار بیشتر بود و شاید همین موضوع باعث شود بسیاری فکر کنند سرمایهگذاری در این بازارها بسیار اسان است اما بد نیست بدانید که تقریبا ۱۷۰۰ ارز دیجیتال در دهه گذشته ارزش خود را به طور کامل از دست دادند. هرگز تمام تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار دهید. اولین قدم در بازار نزولی این است که به سرمایهگذاری خود تنوع بدهید و با این کار میتوانید از میزان زیان خود کاهش دهید. شما باید پروژههای مختلف ارزهای دیجیتال را در نظر داشته باشید و در بازار نزولی از هر کدام از این پروژهها مقداری نگهداری کنید.
در بازار نزولی چه ارزهایی بخریم؟
این روزها بیش از ۱۶ هزار توکن در کوینمارکتکپ لیست شده و یک معاملهگر نمیتواند تمام این توکنها را بررسی کند اما بهترین راه بررسی آمارهایی مانند ارزش بازار، رتبه بازار و پروژه یک ارز دیجیتال است. در بازار نزولی نباید توکهایی که تازه عرضه اولیه شدند یا ارزش بازار کمی دارند خرید چون باعث میشود دارایی شما به یکباره از بین برود. بسیاری از کارشناسان عقیده دارد در زمان ریزش بازار بهتر است تمرکز سرمایهگذاران روی بیتکوین باشد. پروژههایی مانند متاورس، وب۳، توکنهای امنیتی و توکن ابزارها هم که این روزها به شدت مورد توجه جامعه جهانی هستند هم برای سرمایهگذاری مناسباند.
چگونه ارزهای خوبی پیدا کنیم؟
در بازار نزولی اصلا نمیتوان گفت کدام ارز دیجیتال از دیگری بهتر است. تنها ارزی که خود را ثابت کرده بیتکوین است. این ارز نوسان زیادی داشته اما به محض بازگشت بازار دوباره روند صعودی خود را آغاز کرده است.
دو راه برای پیدا کردن ارزهای دیجیتال خوب در بازار رمزارزها وجود دارد:
تحلیل تکنیکال: این نوع تحلیل به سرمایهگذاران کمک میکند تا نقطه خوبی برای ورود به بازار رمزارزها پیدا کنند و شرایط بازار را بسنجند.
تحلیل فاندامنتال: تحلیل فاندامنتال تحلیلی است که مبانی اساسی و پروژه ارز دیجیتال را بررسی میکند. در این نوع تحلیل شما میتواند برگه سفید ارزهای دیجیتال را مطالعه کنید. تحلیل بنیادین همان تعیین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال و پتانسیل رشد آن است.
چگونه یک ارز دیجیتال را دقیق بررسی کنیم؟
نحوه بررسی دقیق ارزهای دیجیتال مانند بررسی یک استارت آپ است چون مجموع فعالیتهای یک ارز دیجیتال به ایجاد یک نوآوری ختم میشود. برای اینکه بدانیم یک ارز دیجیتال میتواند در بازار نزولی دوام بیاورد یا نه باید معیارهای بلاکچین آن را بررسی کنیم. معیارهایی مانند نرخ هش، تعداد آدرسهای فعال، ارزش تراکنشها و کارمزد تراکنشها میتواند بسیار مهم باشد. یکی دیگر از مسایل مهم تجزیه و تحلیل برگه سفید ارزهای دیجیتال است که اطلاعات فنی ارز را توضیح میدهد.
برگه سفید یک ارز دیجیتال باید سوالاتی زیر را به شما پاسخ دهد:
پروژه چه کاری انجام میدهد؟
هدف پروژه چه چیزی است؟
این پروژه چه مشکلاتی را حل میکند؟
برخی از ارزهای دیجیتال اهداف بسیار بزرگی دارند و اگر این اهداف محقق شوند شما را به شدت پولدار میکنند.
قبل از خرید ارز دیجیتال چه سوالاتی را بپرسیم؟
یکی از معیارهای اساسی در بررسی ارزهای دیجیتال بزرگ داشتن رقیب است. مثلا اتریوم دومین ارز بزرگ بازار است اما سولانا روی کار آمده تعداد تایید تراکنشهای سولانا بسیار بیشتر از اتریوم است. یکی دیگر از موضوعات مهم در انتخاب یک ارز دیجیتال اعتبار تیم توسعه پشت پروژه است.
شما باید در رابطه با تیم توسعه به پاسخ سوالات زیر دست پیدا کنید:
بنیانگذاران پروژه چه کسانی هستند و سوابق علمی آنها چیست؟
چه شرکتهایی از پروژه حمایت میکنند؟
چند نفر روی پروژه کار میکنند؟
جامعه آنها چقدر بزرگ است؟
علاوه بر تیم توسعه برنامههای ارز دیجیتال تیم بازاریابی هم به شدت مهم است و نباید نادیده گرفته شود. یکی دیگر از ملاکها مهم برای انتخاب ارز دیجیتال خوب نرخ هش است. بالا بودن نرخ هش میتواند از حملات سایبری به ارزهای دیجیتال جلوگیری کند و شبکه ایمن با نرخ هش بالا ساخته میشود. موضوع مهم دیگر مقدار کارمزد شبکه ارزهای دیجیتال است که اگر کامزد شبکه بالا باشد میتواند تاثیر منفی زیادی بر جذب مشتری بگذارد.
هنگام خرید یک ارز دیجیتال همیشه به دنبال پاسخ این سئوالها باشید:
این توکن برای چه استفاده میشود؟
حداکثر عرضه توکن چقدر است؟
این توکن قابلیت استیک کردن دارد؟
اثبات سهام است یا اثبات کار؟
همه مردم ارز دیجیتال میخرند اما فقط درصد کمی از آنها میدانند چه چیزی خریدند. داراییهای دیجیتال اصولا پروژهای دارند و پروژه هدف خاصی برای خود تعریف کرده است.
مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد
زمانی که از مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال صحبت می شود، منظور همان مدیریت ریسک، اصل سرمایه و سبد ارز دیجیتال است. هر یک از مواردی که در بالا گفته شد می تواند اثر بسیار مهمی در مدیریت سرمایه داشته باشد. مدیریت سبد ارز دیجیتال مهم ترین پارامتر در مدیریت سرمایه در بازار ارز دیجیتال است. سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند، شاید تابحال برای فعالیت های مختلف مربی داشته اید، مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد به شما می آموزد چگونه در مسیر ارزدیجیتال قدم بردارید.
مدیریت سرمایه، یک استراتژی مالی است که هدفش مطمئن شدن از حداکثر کارایی سرمایه در درون شرکت ها است. به عبارت دیگر، مدیریت بازار نزولی و استراتژی سبدگردانی سرمایه یعنی مدیریت پول.
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه
برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای وجود دارند:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید.
وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد.
بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود.
بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد.
در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است.
این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند.
نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند.
محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است.
این نسبت که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه امری کاملا شخصی است و با توجه به شخصیت، روحیات و اهداف شما میتواند متفاوت باشد.
سن شما، میزان سرمایه شما، تعیین اهداف و زمان رسیدن به اهدافی که برای خود مشخص میکنید، همگی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه نقش دارد.
مدیریت سرمایه، علمی است که نه تنها به بقای سرمایه شما کمک خواهد کرد، بلکه اگر به نحو درست مدیریت شود قطعا باعث افزایش سرمایه شما نیز خواهد شد. پس هر شخصی باید سرمایه خود را در جهت درست مدیریت کند که با توجه به مدلهای سرمایهگذاری شخص، بازدهی سرمایه او میتواند متفاوت باشد.
اصلیترین هدف مدیریت سرمایه بقای سرمایه است کسب سود و افزایش سرمایه در ادامه اهیمت خواهد داشت.
چرا مدیریت سرمایه مهم است؟
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند.
هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت ثروت را به خوبی فرا بگیرید.
یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود.
در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست.
علاوه براین مدیریت سرمایه صرفا مخصوص کسانی که قصد سرمایهگذاری مستقیم دارند، نیست. افرادی که قصد سرمایهگذاری غیر مستقیم نیز دارند بهتر است با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شوند.
انواع مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه در هولد
بهتر است بیشترین میزان سرمایه خود را در بازار ارزهای دیجیتال به هولد کردن اختصاص دهید.
به همین دلیل، منطقی است که 80 درصد کل دارایی خود را به هولد کردن ارزهای دیجیتالی که ارزشمند هستند و آینده خوبی را برای آنها متصورند، تخصیص دهید و برای بازه ای بلند مدت (بیشتر از یک سال) از آن چشم پوشی کنید.
مدیریت سرمایه در اسپات و فیوچرز
با 20 درصد باقی مانده مجازید کمی بیشتر ریسک کرده و آن را برای ترید استفاده کنید.
اما مدیریت سرمایه در ترید نیز قوانین خاص خود را دارد که باید به آن توجه کنید. فرض می کنیم 20% صد میلیون تومان ما، همان 20 میلیون تومان است و ما این 20 میلیون را دوباره یک دارایی 100% به حساب می آوریم و آن را مجدداً به یک 80 درصد برای معاملات اسپات و 20 درصد مجزا برای معاملات فیوچرز تقسیم می کنیم.
شما را با قانون 20-80 آشنا کردیم که قانونی عمومی است و برای حوزه های مختلف جواب می دهد.
استراتژی خرید و فروش پله ای چیست؟
خرید پله ای به زبان ساده یعنی اینکه خرید سهام در چند مرحله و با فواصل زمانی یا در قیمتهای متفاوت انجام گیرد.
گاهی اوقات برخی سرمایهگذاران زمانی که از پتانسیل رشد یک سهم آگاهی دارند اما از وضعیت کوتاه مدت آن اطمینان ندارد، خریدهای خود را به بخشهای مختلف تقسیم میکنند.
خرید و فروش پله ای روشی است که معاملهگران موفق برای کمتر ضرر کردن وبیشتر سود کردن بهکار میبرند و ریسک معامله را بسیار پایین میآورد.
و به این معنی است که با سرمایهای که برای هر سهمی مدنظر داریم بهصورت منطقی و معقول برخورد کنیم و به صورت پله ای و در نزدیکی کفهای قیمتی سهام، اقدام به خرید و بهصورت پله ای و درنزدیکی سقفهای قیمتی اقدام به فروش کنیم.
بازار همیشه بر یک روال نمیماند و نباید انتظار بازار همیشه مثبت را داشته باشیم و بالاخره بعد هر صعودی، نزولی وجود دارد و بعد هر نزولی هم صعودی است.
مهم این است که استراتژی معاملاتی داشته باشیم که متناسب با ریسکپذیری خود، با خرید و فروش پله ای مناسبی که انجام میدهیم ضررهایمان را به حداقل رسانده و سود خوبی نیز کسب کنیم.
در آن صورت دیگر بازار منفی، نهتنها ناامید کننده و ناراحت کننده برایمان بهنظر نخواهد رسید بلکه جذاب نیز هست.
اینکه در کفهای قیمتی سهام را بخریم و در نزدیکی های سقف آن را بفروشیم مطلب کاملاً درستی است که بارها آن را شنیدهایم.
مهم تشخیص مناسب کفها و سقفهای قیمتی سهام است، تا ضررها را کاهش و سودها را افزایش دهیم.
مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد
کادر آموزشی همیار کریپتو، با تجربه چند ساله حضور در فضای کسب و کار دیجیتال که بازار نزولی و استراتژی سبدگردانی پیش نیاز شناخت عمیق بنیادین پروژه های حوزه ارزهای دیجیتال است و سالها فعالیت در معامله گری بازارهای مالی و ترید تکنیکال، به ارایه دوره های کاملا کاربردی و با هدف کسب سود حداکثری، مشغول به ارایه خدمات به علاقمندان این حوزه به صورت حضوری و آنلاین می باشد.
همین طور که پیش تر گفتیم مربی مدیریت سرمایه ارز دیجیتال در مشهد کسی بازار نزولی و استراتژی سبدگردانی است که به شما کمک می کند در بازار کریپتو درست قدم بردارید.
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد.
در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
روشهای تشکیل سبد سهام و مدیریت پورتفوی
برای مشارکت و سرمایهگذاری در بازار بورس و اوراق بهادار تنها کافی است کد بورسی دریافت کنید. این کد که توسط شرکتهای کارگزاری صادر میشود کلید ورود به دنیای سرمایهگذاری بورس است. از آن پس شما میتوانید در سبد سهام خود که اصطلاحا آن را پورتفوی مینامند؛ اقدام به خرید و فروش سهمهای مختلف کنید اما مدیریت پورتفوی بر چه اساس و اصولی استوار است؟ شما از دو طریق میتوانید در بازار بورس و اوراق بهادار مشارکت داشته باشید. روش اول، روش مستقیم است. یعنی فرد سهامدار، خود مدیریت پورتفوی را بر عهده دارد و اقدام به خرید و فروش سهام شرکتهای مختلف میکند. بر این اساس فرد باید اطلاعات و دانش کافی را نسبت به بازار سرمایه کسب کند و زمان لازم برای مدیریت سبد سهام خود را مهیا سازد.
در روش دوم که روش غیر مسقیم نام دارد، فرد سهامدار یا اقدام به خرید سهام صندوقهای سرمایهگذاری میکند یا سراغ شرکتهای سبدگرانی و مدیریت دارایی میرود. در ادامه، به بررسی روشهای تشکیل سبد سهام و مدیریت پرتفوی میپردازیم.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
پرتفوی یا سبد سهام چیست؟
سبد سهام یا پرتفوی بورسی ترکیبی از انواع سهام است که یک سرمایهگذار آنها را خریداری کرده است. هدف از تشکیل سبد سهام، تقسیم کردن ریسک سرمایهگذاری بین چند سهم است. از این رو، سود یک سهم میتواند ضرر سهام دیگر را جبران کند. یک پرتفوی بورسی شامل سهمهایی از انواع گروههای بورسی است که میتواند به لحاظ بنیادی باهم تفاوت بسیاری داشته باشد. فلسفه تشکیل سبد سهام همان ضرب المثل قدیمی است که میگوید: همه تخم مرغها را در یک سبد نگذارید!
استراتژیهای مدیریت پورتفوی
برای مدیریت پورتفوی به طور کلی دو استراتژی منفعل و فعال وجود دارد که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت:
استراتژی منفعل یا انفعالی
در این نوع استراتژی، به دلیل عدم توانایی پیشبینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام، هدف اصلی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص مورد نظر است. در استراتژی منفعل نوع مدیریت پرتفوی به صورت خرید و نگهداری است. در این شرایط خرید سهام بر مبنای چندین معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایهگذاری حفظ میشود. بنابراین هیچگونه فعالیت خرید و فروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود نخواهد داشت. استراتژی منفعل به نامهای مختلفی همچون استراتژی سرمایهگذاری در شاخص نیز معروف است.
چگونه پرتفوی انفعالی تشکیل دهیم؟
برای ایجاد پرتفوی با نگاه استراتژی انفعالی، سه روش مرسوم وجود دارد:
روش پیگیری کامل: در این روش همه سهام موجود در شاخص به نسبت وزنشان در آن شاخص خریداری میشوند.
روش نمونهگیری: در روش نمونه گیری مدیر پرتفوی تنها سهامی را میخرد که در شاخص مبنا حضور دارد.
روش بهینهسازی یا برنامهریزی غیرخطی: در این روش از اطلاعات تاریخی تغییرات قیمتها و همبستگی بین سهام (ارتباط هر سهم با سهم دیگر) استفاده میشود و بر این اساس ترکیب پرتفوی مشخص خواهد شد.
استراتژی فعال
این استراتژی عمدتاً به منظور هماهنگی با پیشبینیهای کوتاهمدت یا میانمدت بازار و سهم مورد استفاده قرار میگیرد. یعنی مدیر پرتفوی به صورت دائم در حال خرید و فروش سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار (بازدهی متوسط بازار) کسب کند.
برای مدیریت فعال پورتفوی نیز سه نوع استراتژی وجود دارد:
استراتژی سنجش موقعیت بازار: سرمایهگذار با پیشبینی آینده بازار، حجم سرمایهگذاری را بین اوراق بهادار تغییر میدهد و در صورت پیشبینی بازده بالاتر از متوسط برای پرتفوی، نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام میکند.
یعنی مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند نزولی (صعودی) قرار خواهد گرفت، بیشتر (کمتر) در اوراق بهادار با درآمد ثابت (مثل اوراق مشارکت یا اوراق خزانه اسلامی) سرمایهگذاری میکند و حجم سرمایهگذاری در سهام را کاهش (افزایش) میدهد.
استراتژی گلچین سهام: سرمایهگذار وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش میدهد. از این طریق ریسک پرتفوی نیز متنوع میشود و انتخابهای سهم بر سایر سهام اثر میگذارد.
استراتژی تمرکزبخش: این روش مشابه استراتژی گلچین سهام است با این تفاوت که واحد مورد نظر بهجای سهام، صنعت است.
عوامل موثر در انتخاب استراتژی مدیریت پرتفوی
اما چه عواملی باعث میشود مدیر پورتفوی استراتژی خود را برای سرمایهگذاری انتخاب کند؟ به چند مورد آن اشاره میکنیم.
شرایط حاکم در بازار و نوع بازار: مدیر پرتفوی در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکودی از استراتژی مدیریت منفعل در بازار بهره میگیرد.
سطح کارایی بازار: در بازاری که کارایی آن در سطح بالایی قرار دارد، مدیریت منفعل استفاده میشود و مدیران به سمت سرمایهگذاری در صندوقهای شاخصی و متنوع حرکت میکنند. در مقابل در بازارهای غیرکارا بهتناسب وجود شکافها و فرصتهای آربیتراژی، مدیران به سمت بهرهگیری از توان تحلیلگری و مدیریت فعال حرکت میکنند.
نگاه و ویژگی شخصیتی مدیران: ظرفیت ریسکپذیری و محافظهکاری مدیران پرتفوی، نوع استراتژی که آنها در سبد سهام خود به کار میگیرند را مشخص میکند.
اندازه و حجم پرتفوی: مدیران پرتفویهایی باارزش و حجم بالا، از سیستم مدیریتی منفعل استفاده میکنند و دلیل آن حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی، باید انجام دهند و در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک بهراحتی میتواند با اجرای مدیریت فعال به جابهجایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
سطح تحمل ریسک پرتفوی: هرچه پرتفوی تحمل ریسکش بالاتر رود از استراتژی منفعل به سمت استراتژی مدیریت فعال حرکت خواهیم کرد.
انتظار و توقع سرمایهگذار: سهامداران محافظهکار معمولا استراتژی منفعل را به کار میگیرند و در مقابل سهامدارانی که انتظار سود بیشتری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده میکنند.
۳ اصل مهم در تشکیل سبد سهام
برای مدیریت بهینه سبد سهام سه اصل اساسی وجود دارد که به توضیح آنها میپردازیم:
اصل اول: تک سهم نشوید
توزیع وزن سرمایه بر روی چند سهم بهجای تک سهم شدن، اولین گام استاندارد در امر تشکیل سبد سهام است. البته اگر جزو معامله گران ریسکپذیر هستید و قصد تک سهم شدن را دارید توصیه میکنیم قید پولتان را هم در بدو شروع سرمایهگذاری بزنید! حتی با تشکیل سبد سهام و متنوع سازی نیز کار به پایان نمیرسد.
اگر پرتفوی خود را از درون یک صنعت تشکیل داده باشیم، در حال کوبیدن آب در هاون هستیم. تشکیل سبد سهام از درون یک صنعت خاص، بهاندازهی عدم تشکیل سبد سهام ریسک دارد.
فرض کنیم سبد سهام خود را صرفاً از یک صنعت انتخاب کردهایم. بر همین اساس چنانچه براثر رویدادهای اقتصادی کل صنعت فوق دچار رکود شود، احتمالا تمامی سهمها افت قیمت خواهند داشت و قسمت زیادی از سرمایه شما به ضرر تبدیل خواهد شد.
اصل دوم: توزیع مناسب وزنهای سبد اوراق بهادار در پرتفوی بورسی
پس از انتخاب موارد لازم برای تشکیل سبد اوراق بهادار، باید آن را به صورت دورهای تحلیل کنید و تعادل آن را دوباره به وجود آورید؛ زیرا حرکات بازار میتواند وزندهی اولیه شما را تغییر دهد.
برای تخصیص دارایی واقعی سبد اوراق بهادار شما باید سرمایهگذاریها را به صورت کمّی دستهبندی کنید و نسبت ارزش هر کدام از آنها را نسبت به کل سبد بسنجید. سایر عواملی که طی زمان تغییر میکنند عبارتند از: وضعیت مالی فعلی شرکت، نیازهای آینده شما و تحمل نوسان ریسک از جانب شما.
اگر چنین تغییراتی وجود داشته باشد، باید مدیریت پرتفوی خود را نیز به نسبت آنها تغییر دهید. اگر تحمل ریسک شما کمتر شده باشد، باید میزان سهام سبد خود را کاهش دهید. شاید هم ریسک پذیری شما افزایش یابد. در این صورت باید در تخصیص داراییهای خود بخش کوچکی را به سهامهای پرریسکتر اختصاص دهید.
اساسا برای ایجاد تعادل مجدد باید تعیین کنید که در وزندهی موقعیت خود، به کدام طبقه از داراییها وزن کمتری داده و به کدام وزن بیشتری دادهاید.
اصل سوم: ایجاد تعادل مجدد به شکلی استراتژیک
بعد از آن که به اهمیت اصل دوم پی بردید و آن را در مدیریت پرتفوی خود اجرایی کردید، لازم است مشخص کنید کدام داراییها را به عنوان جایگزین سهام قبلی باید خریداری کنید. تشخیص خرید سهام مناسب به عنوان جایگزین اهمیت بسیار بالایی دارد. چنانچه توازن لازم را در سبد سهام ایجاد نکنید، میتواند اثرات به مراتب بدتری نسبت به قبل داشته باشد. بنابراین توصیه میکنیم برای خرید سهام، حتما از تحلیل استفاده کنید.
در نظر داشته باشید که یک پرتفوی مناسب میتواند شامل همه گروههای بورسی باشد. لذا شما میتوانید از هر گروه یک یا دو سهم مناسب را در سبد خود داشته باشید. یک پرتفوی بورسی میتواند شامل شرکتهای سرمایهگذاری، گروه خودرویی، دارویی، پتروشیمی، غذایی، پالایشی و … باشد. اما اگر پول شما آنقدر نیست که بتوانید از همه گروهها سهام خریداری کنید، جای نگرانی نیست. صندوق های سرمایهگذاری گزینه بسیار مناسبی برای شما هستند.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند بخشی از سبد سهام خود را به شرکتها و هولدینگها اختصاص بدهید و همچنین از ترکیب سهام کوچک و بزرگ در سبد خود استفاده کنید.
نکته: از هیجانات و شایعات دوری کنید! در نظر داشته باشید که بازار بورس نوسانهایی دارد و باید در مواجهه با این فراز و نشیبها، احساسات و هیجانات خود را مدیریت کنید. این نوسانات ممکن است به دنبال برخی از تصمیمگیریهای سیاسی در کشوری دنیا و … به وجود آمده باشند اما اگر شما با استراتژی بازار نزولی و استراتژی سبدگردانی معاملاتی صحیح خود گام برداشته باشید جای نگرانی نیست و فقط باید در مسیر معاملات خود ثابت قدم باشید.
آشنایی با خدمات مدیریت دارایی
با توجه به توضیحاتی که ارائه دادیم، مشخص شد که برای مدیریت سبد سهام و سرمایهگذاری مستقیم در بازار، باید دانش و مهارت کافی داشته باشید و زمان زیادی را صرف رصد بازار و بازنگری سبد سهامتان کنید. در غیر این صورت دچار ضرر و زیان خواهید شد. اگر نمیتوانید این شرایط را برای خود مهیا کنید، استفاده از خدمات مدیریت دارایی بهترین گزینه برای شما است.
مدیریت دارایی در بازار بورس به دو روش انجام میشود:
• سبدگردانی اختصاصی
• صندوقهای سرمایهگذاری
همانطور که در مطلب سبدگردانی اوراق بهادار در کارگزاری آگاه ذکر شد، سبدگردانی یعنی خرید، فروش یا نگهداری اوراق بهادار، بنام سرمایهگذار معین و توسط سبدگردان که در قالب قراردادی مشخص و بهمنظور کسب انتفاع برای سرمایهگذار انجام میگیرد. از مزیت این شرکتها، میتوان به اداره آنها توسط مدیران و کارشناسانی خبره در زمینه سرمایهگذاری اشاره کرد.
صندوقهای سرمایهگذاری نیز یکی دیگر از خدمات مدیریت دارایی هستند. هر صندوق سرمایهگذاری یک نهاد مالی است که نقدینگی مردم را جمع و در داراییهای مختلف سرمایهگذاری میکند. افراد به میزان سرمایهگذاری خود، در سود و زیان صندوق شریک هستند.
کارکرد صندوقها با سبدگردانی اختصاصی متفاوت است. از جمله این تفاوتها میتوان به این موضوع اشاره کرد که در سبدگردانی، مدیریت پورتفوی به صورت خاص برای هر فرد برنامهریزی میشود در نتیجه اهداف فرد سرمایهگذار، میزان ریسکگریزی و افق زمانی او در سبد سهام نظر گرفته خواهد شد.
در این سبدها، فرد سرمایهگذار مالکیت مستقیم سرمایه خود را در اختیار دارد و در واقع سرمایهگذاری با نام او و بر اساس اهداف و میزان ریسکپذیری او انجام میشود؛ این در حالی است که مالکیت در صندوقها به صورت مشاع است و افراد با خرید هر واحد به همان میزان در سود و زیان صندوق سهیم میشوند.
برای آشنایی با خدمات مدیریت دارایی، کلیک کنید:
سخن آخر
در انتها باید گفت برای انتخاب استراتژی مدیریت پورتفوی، عوامل مختلفی تاثیرگذار است. به طور کلی سبد اوراق بهاداری که به خوبی تنوع بخشی شده باشد، بهترین شانس را برای شما در جهت رشد پایدار و طولانی مدت در سرمایهگذاری شما خواهد داشت. تشکیل سبد سهام، دارایی شما را از ریسک سقوط زیاد حاصل از عوامل مختلف در بازار محافظت میکند.
دیدگاه شما