گاهی برای شرکتهایی با P/E بالا گفته میشود که این شرکتها رشدی هستند. اکنون این سوال مطرح است که شرکت رشدی چه شرکتی است و چرا P/E بالایی دارد؟
شاخص های سودآوری شرکتها
سرمایهگذاران و اعتباردهندگان مستمراً به ارزیابی توان کسب سود مدیران میپردازد. سرمایهگذاران به دنبال شرکتهایی میگردند که احتمال افزایش ارزش سهام آنها میرود. اعتباردهندگان نیز تمایل دارند به شرکتهای سودآوری وام دهند که آنها توان پرداخت بدهیهای خود را دارند. تصمیمهای سرمایهگذاری و اعتباری اغلب شامل مقایسه شرکتها میباشد. اما مقایسه سود ویژه یک شرکت بزرگ با سود ویژه شرکت تازهکاری در همان صنعت چندان مفید نمیباشد. برای اینکه بتوانیم مقایسههای مربوطی بین شرکتهای متفاوت از نظر حجم، عملیات و سایر عملیات داشته باشیم از نرخ بازده دارائیها استفاده میکنیم.
حوزههای مختلف عملکرد
معیارهای اصلی عملکرد در حوزههای زیر قابل بررسی هستند: (1) مالی، (2) بازار، (3) محیط، (4) مردم، (5) عملیات و (6) عرضه کنندگان. بعضیها دو بعد دیگر را نیز معرفی میکنند: (7) قابلیت سازگاری، (8) کیفیت محصول یا خدمات.
در حوزه مالی (که موضوع بحث این مقاله نیز میباشد)، از دیدگاههای مختلف، شاخصهای زیر را میتوان بیان نمود.
• وفاداری سهامداران (مانند واکنش سهامدار)
شاخصهای ارزش مالی و سودآوری
ارزش افزوده اقتصادی ( EVA )
ارزش افزوده بازار ( MVA )
بازده دارائیها ( ROA )
بازده حقوق صاحبان سهام ( ROE )
بازده سرمایه بکار رفته ( ROCE )
شاخصهای قدرت مالی
دارائیها منهای دارائیهای نقدی
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
درآمدهای ایجاد شده از بخشهای مشتریان (مانند مشتریان جدید، جاری و بزرگ در مقابل مشتریان کوچک، صنعت و منطقهای)
لیست درآمد مشتریان
سهم ریالی بازار
پتانسیل ریالی بازار
شاخصهای کارایی و اثربخشی
نسبت درآمد به هزینه
سهم هر کارمند در ایجاد درآمد شرکت
سود و بازده دارائیها بعنوان سنجش سودآوری
تأکید عمده گزارشگری مالی پیشرفته بر شرایط اندازهگیری سود به عنوان یک شاخص عملکرد واحد انتفاعی میباشد. عملیات کارا در واحد تجاری، بر روند جاری و آتی پرداخت سود سهام به سهامداران تأثیر دارد. بنابراین کلیه دارندگان حقوق مالکیت و به ویژه دارندگان سهام عادی به وجود کارایی مطلوب مدیریت علاقمندند. از آنجا که سود ویژه شرکت بر میزان سود تقسیمی تأثیر دارد اغلب سهامداران روند سود شرکت را پیگیری میکنند.
یکی از تعبیرهایی که کارایی دارد، توانایی نسبی مدیریت در تحصیل حداکثر بازده با استفاده از منابع محدود، تحصیل بازده ثابت با بکار بردن حداقل منابع، ترکیب بهینهای از منابع با هم که در نتیجه حداکثر بازده برای صاحبان واحد تجاری حاصل خواهد شد، میباشد.
کارایی واژهای نسبی است که به صورت مقایسه با یک وضع ایدهآل یا برخی ملاکهای دیگر معنیدار میشود. همچنین به این بستگی دارد که آیا هدف شرکت در حداکثر نمودن سود است یا فراهم کردن بازده مناسب برای سرمایهگذاری. نرخ بازده دارائیها در هنگام مقایسه شرکتها برای ارزیابی اینکه مدیران آنها چگونه برای افرادی که تأمین مالی شرکت را برعهده داشتهاند بازده کسب نمودهاند استفاده میشود. با مرتبط ساختن سود ویژه با مجموع دارائیها معیار استانداردی بدست میآید که این معیار در تشریح سودآوری انواع شرکتها، سودمند میباشد.
سود از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. دانشمندان و پژوهشگران رویکردهای متفاوت آن را در چارچوب یافتههای علمی تشریح کرده، قوت و ضعف برداشتها را سنجیده و با تلاش، به دقت و توانائیهای آن افزودهاند.
گاهی چنین استدلال میشود که سود شرکت، آنگونه که حسابداران محاسبه میکنند، نمیتواند عامل تعیین کننده ارزش آن شرکت باشد. همانگونه که میدانیم با تغییر شیوه محاسبه موجودی کالا، استهلاک و ثبت درآمد، به راحتی میتوان محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس میزان سود شرکت را تغییر داد. بنابراین مدیران میتوانند از سود حسابداری برای گمراه کردن بازار استفاده کنند. حال این پرسش مطرح میشود که با توجه به اینکه سود شرکت به وسیلة حسابداران قابل دستکاری است و مقدار آن به میل و خواسته مدیران شرکت تغییر مییابد آیا سود شرکت میتواند ارزش اقتصادی داشته باشد؟
سرمایهگذاران، برای سود حسابداری به عنوان ابزار پیشبینی جایگاه خاصی درنظر دارند. بهای جاری هر واحد تجاری با جریان سود مورد انتظار پیوند خورده است و سرمایهگذار معمولاً برمبنای انتظاراتش از سود آتی، نسبت به نگهداری یا فروش سهام تصمیم میگیرد.
سود حسابداری به علت انعکاس وقایعی که باعث تغییر باورها درباره توانایی پرداخت آتی سود سهام میشود، جزو اطلاعات مربوط است. پیشبینی سود قسمتی از یک فرایند تحلیلی وسیع است که در آن توجه نهایی به پیشبینی و ارزیابی جریانات سود نقدی آتی میباشد. سودها یک منبع اطلاعاتی مهم درباره توانایی آتی پرداخت سود میباشند. در تحقیقات انجام شده، محققین دریافتند که نوسانات قیمت سهام، ارتباط نزدیکی با تغییرات سود دارد. شواهد تجربی نشان میدهد که اطلاعات درمورد چشمانداز سود آتی شرکت، برای سرمایهگذاران از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. مطالعات نشان میدهد یکی از منابع مهم و معتبر اطلاعاتی درباره سود آتی، پیشبینیهایی است که توسط مقامات رسمی شرکتها ارائه میشود.
تفاوت اصلی بین مفهوم سود عملیاتی جاری و سود جامع، در هدف از پیش تعیین شده برای گزارش سود خالص میباشد. سود خالص حاصل از عملیات جاری، بر عملکرد جاری و کارایی شرکت و استفاده از این ارقام برای پیشبینی کردن عملکرد آتی و قدرت سوددهی تأکید میکند، در حالی که طرفداران مفهوم سود جامع، ادعا مینمایند که کارایی عملیاتی و پیشبینی عملکرد آتی وقتی ممکن است که براساس تجربه تاریخی کامل شرکت در طی چند سال باشد.
نتایج تحقیقات انجام شده توسط دکتر محمدعلی آقایی و غلامرضا کردستانی حاکی از این است که مشاهدات گذشته سود و جریان نقدی، با هم برای پیشبینی جریان نقدی اکثر شرکتهای مورد مطالعه مفید نیستند. البته افزودن سود به عنوان متغیر توضیحی به مدل پیشبینی جریان نقدی، باعث میشود به پیشبینیهای بهتری دست یابیم. بنابراین سود برای پیشبینی جریان نقدی دارای محتوای اطلاعاتی اضافی است.
بازده دارایی ( ROA ) به عنوان نسبت سود خالص بعد از مالیات به مجموع دارائیهای اندازهگیری شده، تعریف میگردد. در مقابل بازده سرمایهگذاری ( ROI ) به عنوان نسبت سود خالص پس از کسر مالیات بر مجموع بدهیهای بلندمدت، حقوق اقلیت، سهام ممتاز و سهام عادی درنظر گرفته میشود. البته این دو اصطلاح در برخی موارد به عنوان یک مفهوم بکار میروند.
نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارائیهای شرکت و سود را تعیین میکند. اگر یک شرکتی بر سرمایهگذاریهای خود بیفزاید (البته برحسب کل دارائیها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش مییابد. بنابراین افزایش حجم سرمایهگذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمیشود
اعتباردهندگان و مالکان از بازده دارائیها میتوانند در موارد زیر استفاده نمایند:
1- ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی - اعتبار دهندگان و مالکان میتوانند نرخ بازده دارایی یک شرکت را با سایر شرکتها یا متوسط صنعت مقایسه نمایند. نرخ بازده دارایی اطلاعاتی را درباره سلامتی مالی شرکت فراهم مینماید.
2- جمعآوری اطلاعاتی درباره اثربخشی مدیریت - نرخ بازده دارایی تحت یک دوره زمانی در تعیین اینکه آیا یک واحد اقتصادی دارای مدیر لایقی است، کمک میکند.
3- طرح سودهای آینده - عرضه کنندگان بالقوه سرمایه شرکت، سرمایهگذاری حال و آینده و بازده مورد انتظار از آن را مورد ارزیابی قرار میدهند.
اما بازده دارایی بیشتر از اندازهگیری عملکرد شرکت میتواند مورد استفاده قرار گیرد. مدیران میتوانند از این نرخ در سطوح مختلف جهت کمک در تصمیمگیریهایشان جهت حداکثر کردن سود و ارزش افزوده به شرکت استفاده کنند. مدیران از این نرخ در موارد زیر استفاده مینمایند:
1- اندازهگیری عملکرد هر بخش مجزا از شرکت وقتی که هر بخش به عنوان یک مرکز سرمایهگذاری رفتار میشود - در یک مرکز سرمایهگذاری، هر مدیری هم سود و هم سرمایهگذاریها را کنترل میکند. نرخ بازده دارایی ابزار بنیادی جهت ارزیابی هم سودآوری و هم عملکرد میباشد.
2- ارزیابی پیشنهادهای مخارج سرمایه - بودجهبندی سرمایهای طرحریزی بلندمدتی است برای مواردی همچون احیا (تجدید)، جایگذاری یا توسعه تسهیلات.
3- کمک در پایهگذاری اهداف مدیریت - بودجهبندی، طرحهای مدیریت را کمی میکند. اثربخشترین نگرشها به هدفگذاری، از فرایند بودجهای استفاده میکند که هر مدیری در ایجاد آن اهداف و استانداردها و در برقرار کردن بودجههای عملیاتی که با این اهداف و استانداردها مواجه میشوند سهیم است. آغاز و پایان هر فرایند بودجهبندی با هدف ROA میباشد.
شاید بهترین دلیل برای عمومی بودن ROA سادگی آن است. این نرخ به تنهایی یا در ترکیب با سایر اندازهگیریها، معمولیترین شاخص مورد استفاده مدیریت عملکرد سودآوری شرکت میباشد. همچنین ابزار جامعی است که فعالیتهایی با ابعاد و ماهیتهای مختلف را اندازهگیری میکند و به ما اجازه میدهد که آنها را با روش استاندارد مقایسه کنیم. به عبارت دیگر با ROA ما میتوانیم سیب و پرتقال را حداقل در سودآوری مقایسه کنیم. ROA ایرادات و مزایای مربوط به خود را دارد. گاهی اوقات محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس اگر بطور کامل درک نشود، استفاده نمودن آن دشوار است.
روشهای مختلف محاسبه ROA
استاندارد و ارزیابی عمومی سودآوری برمبنای بازده سرمایهگذاری ( ROI ) به عنوان سود خالص بعد از مالیات ( EAT ) تقسیم بر کل سرمایهگذاری محاسبه میگردد.
چه سرمایهگذاری میبایست درمخرج کسردرج گردد؟ آن میتواندحقوق صاحبان سهام، بدهی و کلیه وجوه فراهم شده، کل دارائیها یا تنها دارائیهای مشهود باشد. بدون توجه به اینکه سرمایهگذاری چطور تعریف شود، ROI مختلفی محاسبه میشود. اولین و عادیترین تعریف از سرمایهگذاری، کل دارائیهای مورد استفاده در ایجاد سودآوری میباشد. لذا از ROI به ROA میرسیم، به معنی بازده دارائیها یا بطور دقیق بازده کل دارائیها.
این نرخ بیان میکند که دارائیهای شرکت چطور بطور کارا درایجاد سود استفاده شدهاند.
بعضی کتابها پیشنهاد به محاسبه بازده سرمایهگذاری یا بازده کل دارائیها با استفاده از میانگین سرمایهگذاریها، به کمک مانده اول و پایان سال میکنند. به این دلیل که سود گزارش شده، در طول کل دوازده ماه ایجاد شده است و اشتباه خواهد بود که فرض کنیم از همان مبلغ دارائیهای گزارش شده در پایان دوره استفاده شده است. در صورتی که میدانیم تولید و فروش شرکت در طول سال میباشد. میانگین بازده دارائیها به شرح زیر محاسبه میشود:
اطلاعات بیشتری را میتوان با تجزیه نمودن این نسبت به حاشیه سود و گردش دارائیها در یک نگرش دوپانت تحصیل نمود. بخش اول حاشیه سود خالص است و شاخصی برای درک چگونگی کنترل هزینهها میباشد. بخش دوم گردش دارائیهاست که توانایی شرکت را در تولید و بازاریابی سطح فروش نشان میدهد.
گردشکل دارائیها×حاشیه سودخالص = ROTA
معمولیترین تغییر شکل در ROA خارج کردن دارائیهای نامشهود و غیرمولد از کل دارائیها میباشد. شایان ذکر است که دارائیهای نامشهود شامل سرقفلی، هزینههای اولیه، اختراعات، حقالتألیف و سایر حقوقی است که تحت یک دوره بلندمدت مستهلک میگردند. این در حالی است که دارائیهای غیرمولد مشتمل بر موجودیهای اضافی و طرحهای سرمایهای غیراستفاده میباشند. جدا کردن آن بخش از موجودیها که مازاد میباشند و مبالغی از دارائیهای ثابت که استفاده نمیشوند، برای یک تحلیلگر داخلی امکان دارد. یک تحلیلگر خارجی با استفاده از ترازنامه و سایر صورتهای مالی نمیتواند این اقلام را مشخص نماید. بنابراین تنها اصلاحی که معمول میباشد، این است که درمخرج کسر دارائیهای مشهود ( TTA ) درنظر گرفته شود. این نسبت به عنوان بازده دارائیهای مشهود شناخته میشود.
یک تغییر دیگری که برای صورت کسر پیشنهاد میگردد، استفاده از سود قبل از مالیات بجای سود بعد از مالیات میباشد. چرا که مالیات اغلب تحت تأثیر وضعیتهای ویژهای همچون زیانهای انتقالی، مالیاتهای تشویقی ومالیاتهای انتقالی قرار میگیرد. هنگام مقایسه شرکتها، اختلاف در نرخ مالیاتی، سود بعد از مالیات را تغییر شکل میدهد. در صورت استفاده از سود قبل ازمالیات، که همیشه در صورتهای مالی ارائه میشود میتوان ازاین تغییرشکل پرهیزنمود. این همان شکل استفاده شده بوسیلة مؤسسه رابرت موریس در مطالعه صورتهای مالی آنها میباشد. این نرخ به شکل زیر محاسبه میشود:
نحوة دیگر محاسبه ROA اضافه نمودن هزینه بهره ( I ) به صورت کسر میباشد. در این حالت ROA بازده کل وجوه فراهم شده ( ROTFP ) نامیده میشود که میتواند با سود قبل از مالیات و یا سود بعد از مالیات بیان گردد:
ROTFPb= (EBT+ I) / TA = EBIT / TA
ROTFPa = [(EAT + I ( - t)] / TA
هدف از این شکل از بازده دارائیها شناسایی وجوه استفاده شده جهت تحصیل دارائیهای شرکت است که هم از وجوه استقراض و هم از حقوق صاحبان سهـام نشـأت میگیرد. لذا آن بخش از سود عملیاتی که مربوط به وام دهندگان (از طریق هزینه بهره) است در جهت رسیدن به سود خالص کسر گردیده است، میبایست برگشت داده شود.
اصلاح دیگری که در تطابق وجوه مورد استفاده با سود ایجادشده میتوان ایجاد کرد، خارج کردن وجوه حاصل از بدهیهای جاری است که جهت تأمین دارائیهای مولد بکارنمیروند. اما جزء سرمایه درگردش هستند. سرمایهگذاری درمخرج کسرجمع بدهیهای بلندمدت ( LTD ) و حقوق صاحبان سهام ( E ) میباشد. این نسبت به عنوان بازده وجوه دائمی ROPF نامیده میشود. در این حالت نیز این نسبت میتواند با سود قبل از مالیات و یا بعد از مالیات محاسبه گردد:
ROPFb = EBIT / (LTD + E )
ROPFa= [(EAT + I ( - t)]/(LTD + E )
به این نکته توجه شود که در محاسبه نرخ بازده وجوه دائمی میبایست از همه انواع بدهی استفاده نمود. اما از بدهیهایی که واقعاً منبع استقراض نمیباشند (مثل ذخایر یا مالیات بردرآمد انتقالی) باید صرفنظر کرد. چون آنها ادعایی از طرف اشخاص خارج از شرکت را ندارند و ممکن است هرگز پرداختی صورت نگیرد. در فرمول فوق، سهام ممتاز، سهم اقلیت و سهام شرکت فرعی جزئی از وجوه فراهم شده شرکت برای یک دورة زمانی مشخص میباشند.
نرخ مطلوب بازده دارائیها
در حقیقت نمیتوان نرخ مطلوب بازده دارائیها را مشخص نمود. زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلاً، نرخ بازده دارائیها در شرکتهای با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشیها و یا تولید کنندگان کالاهای مصرفی است. گروه برنامهریزی سود ( PPG ) ، سودآوری را در بیش از شصت زمینه تجاری مختلف بررسی نمود. همچنین این گروه بیش از شش هزار صورت مالی سالانه را مورد بررسی قرار داد. این تحلیلها سه نقطه بحرانی را برای ROA پیشنهاد میکند: ( ROA در این تحقیق این گروه به وسیله تقسیم سود قبل از مالیات بر کل دارائیها محاسبه شده است.)
حداقل - اگر ROA پایینتر از 5% باشد، بقاء کل شرکت زیر سؤال میرود.
هدف - ROA بین 8% تا 10% به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد میکند و قادر به سرمایهگذاری درتکنولوژی جدید ودرادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش میباشد.
عملکرد بالا - وقتی که ROA از مرز 20% بگذرد، این شرکت بعنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی میشود.
نحوه محاسبه ارزش ذاتی سهام
ارزش ذاتی ( Intrinsic value ) یک مفهوم فلسفی است که در آن ارزش یک دارایی بهخودیخود یا به تعبیر عامیانه، مستقل از سایر عوامل مشتق میشود. تحلیلگران مالی تلاش میکنند تا مدلهایی را برای برآورد ارزش ذاتی سهام یک شرکت (خارج از قیمت روز بازار) برآورد کنند.
ارزش ذاتی چیست؟
ارزش ذاتی ( Intrinsic value ) معیار ارزش دارایی است. این معیار بهجای استفاده از قیمت فعلی بازار با استفاده از یک محاسبه عینی یا مدل مالی به دست میآید.
ارزش ذاتی ( Intrinsic value ) یک اصطلاح با معانی مفید در زمینههای مختلف است که وظیفه یک تحلیلگر مالی است که سعی میکند ارزش ذاتی دارایی را با استفاده از تجزیهوتحلیل بنیادی و تکنیکال برآورد کند.
در تجزیهوتحلیل مالی این اصطلاح برای شناسایی تقریبی ارزش ذاتی یک شرکت و جریان نقدی آن استفاده میشود. برای مثال در قیمتگذاری اختیار معامله به تفاوت بین قیمت اعتباری اختیار معامله و قیمت فعلی دارایی اصلی اشاره دارد.
باوجودآنکه هیچ استاندارد جهانی برای محاسبه ارزش ذاتی یک شرکت وجود ندارد، اما تحلیلگران مالی مدلهای ارزیابی را بر اساس جنبههای یک شرکت که شامل عوامل کیفی، کمی و ادراکی است، ایجاد میکنند.
- عوامل کیفی مانند مدل کسبوکار، حاکمیت و بازارهای هدف از مواردی هستند که مخصوص فعالیتهای معاملاتی است.
- عوامل کمی که در تحلیل بنیادی یافت میشود شامل نسبتهای مالی و تجزیهوتحلیل صورتهای مالی است. این عوامل به معیارهای نحوه عملکرد خوب یک شرکت اشاره دارد.
- عوامل ادراکی به دنبال جذب سرمایهگذاران بهواسطه ارزش نسبی یک دارایی هستند. این عوامل تا حد زیادی با استفاده از تجزیهوتحلیل تکنیکال محاسبه میشوند. تحلیلگر باید از مفروضات گوناگونی استفاده کند.
محاسبه ارزش ذاتی یک شرکت شامل عوامل مختلفی است که برخی از آنها طبق برآورد و فرض است. یک سرمایهگذار که از تجزیهوتحلیل کیفی استفاده میکند نمیتواند تشخیص دهد که بررسی ارزش سهم چقدر مؤثر خواهد بود. آیا ممکن است در آینده نزدیک ارزش سهام شرکت نزول یابد یا نه!
استفاده از معیارهای کمی برای تعیین ارزش ذاتی ممکن است ریسک بازار مربوط به یک شرکت را کمرنگ کرده یا درآمد یا جریانهای نقدی مورد انتظار را بیش از حد ارزیابی کند.
برخی از تحلیلگران و سرمایهگذاران ممکن است وزن بیشتری به سهامداران عمده یک شرکت بدهند ددرحالیکه برخی دیگر درآمد را بهعنوان استاندارد در نظر میگیرند. به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت سود ثابت داشته باشد، اما مقررات دولتی را نقض کرده است، قیمت سهام به احتمال زیاد کاهش مییابد. با این حال، با انجام تجزیهوتحلیل بنیادی و منابع مالی شرکت، یافتهها ممکن است نشان دهد که ارزش شرکت کم است .
به طور معمول، سرمایهگذاران سعی میکنند از هر دو جنبه کیفی و کمی برای اندازهگیری ارزش ذاتی یک شرکت استفاده کنند، اما سرمایهگذاران باید در نظر داشته باشند که در نهایت نتیجه تنها یک برآورد است.
ریسک بازار و ارزش ذاتی
عنصر ریسک بازار نیز در بسیاری از مدلهای ارزشگذاری برآورد میشود. برای سهام، ریسک با بتا اندازهگیری میشود. بتا برابر یک یعنی ریسک خنثی تلقی میشود بتا بیشتر از یک به این معنی است که سهام دارای نوسانات بالایی است درحالیکه سهام با بتا کمتر از یک ریسک کمتری نسبت به بازار دارند.
برای مثال اگر عرضه محصول جدید برای یک شرکت مطابق برنامه پیش نرود، ریسک آن این است که بدون شک روند آتی سهم طبق برآوردها و تحلیل پیش نخواهد رفت و ارزش ذاتی شرکت را بسیار کمتر از آنچه قبلاً تعیین شده بود، میکند.
بااینحال در نهایت، هرگونه برآورد حداقل تا حدی ذهنی (نه قطعی) است. چرا که در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی محاسبه ارزش دارایی بر اساس یک مدل مالی است. اما محاسبه ارزش ذاتی سهم باتوجه به ریسک بازار سرمایه و شرایطی که بر روند قیمت سهم تأثیرگذار است، نمیتواند برآوردی قطعی باشد و با درصدی خطا همراه است.
تحلیلگر، ارزش محاسبه شده را با قیمت فعلی دارایی در بازار سرمایه مقایسه میکند تا تعیین کند که دارایی نسبت به قیمت قابل معامله دارای ارزش بیش از حد یا ارزش کم است به کمک معیار اختلاف بین قیمت بازار و ارزش ذاتی تخمین زده شده، به دنبال فرصت برای سرمایهگذاری میباشد.
کسانی که چنین مدلهایی را برآورد منطقی از ارزش ذاتی میدانند و بر اساس این برآوردها اقدام به سرمایهگذاری میکنند، بهعنوان سرمایهگذار بنیادی شناخته میشوند.
هر مدل به طور اساسی بر مفروضات متکی است. اگر مفروضات مورد استفاده نادرست یا اشتباه باشند، ارزش برآورد شده توسط مدل از مقدار ذاتی واقعی منحرف میشود. به همین خاطر در این مقاله، ما به انواع ارزشگذاری سهام اهمیت میدهیم و به آن خواهیم پرداخت.
محاسبه ارزش ذاتی سهام
یکی از متداولترین روشهای محاسبه ارزش ذاتی سهام مدل گوردون یا سود باقیمانده است ( GGM یک نوع مدل سود سهام ( DDM ) است). مبنای محاسبه در مدل گوردن، سود تقسیمی پیشبینی با نرخ ثابت میباشد.
طبق مدل گوردن که از رایجترین روشهای محاسبه ارزش محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس ذاتی محسوب میشود، ارزش واقعی سهام شرکت بر اساس قرار دادن چند شاخص در یک فرمول محاسبه میشود. بهاینترتیب که فرض مدل رشد گوردون ( GGM ) این است که شرکت برای همیشه وجود دارد و سود سهامداران به طور مداوم به هنگام ارزشگذاری سهام یک شرکت، رشد میکند.
GGM تعداد نامحدودی از سود سهام هر سهم را میگیرد و با استفاده از نرخ بازده مورد نیاز آنها را به محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس زمان حال تنزیل میدهد.
GGM باتوجهبه فرض رشد سود سهام ثابت، برای شرکتهایی با نرخ رشد ثابت ایدهآل است.
مدل رشد گوردون ( GGM ) روشی برای ارزیابی سهام است. سرمایهگذاران از آن برای تعیین رابطه بین ارزش و بازده استفاده میکنند. این مدل از ارزش فعلی خالص ( NPV ) سود سهام آینده برای محاسبه ارزش ذاتی داراییها استفاده میکند.
= D ÷ (k-g) ارزش ذاتی سهام
=D سود تقسیمی مورد انتظار هر سهم
K = بازده مورد انتظار سرمایهگذار
= g نرخ رشد مورد انتظار سود تقسیمی سهام
در این فرمول ارزش ذاتی سهام تابعی از هزینه حقوق صاحبان سهام، سود مورد انتظار در دوره آتی و رشد مورد انتظار در سودهای تقسیمی آتی است که در این فرمول قرار میگیرد.
چگونه ارزش داراییهای مالی را محاسبه کنیم؟
ارزش داراییهای یک شرکت را بهمنظور محاسبه ارزش ذاتی سهام باید حساب کرد. برای محاسبه ارزش داراییها نیز باید از رویکردهای مختلف استفاده نمود.
رویکرد ترازنامهای:
از روشهای رایج محاسبه ارزش داراییهای شرکت محاسبه داراییهای مشهود و نامشهود شرکت، با محاسبه NAV یا ارزش خالص دارایی است. به کمک فاکتور NAV میتوان ارزش داراییهای شرکت را مشخص کرد. در این روش تنها ترازنامه شرکت را باید بررسی نمود و نیازی به بررسی گزارش صورت سود و زیان شرکت نیست. برای محاسبه آن باید سود محقق شده بعد از تاریخ ترازنامه، ذخیره کاهش ارزش داراییها، ارزش افزوده پرتفوی بورسی و ارزش افزوده پرتفوی غیر بورسی را با حقوق صاحبان سهام جمع کرد و نتیجه آن را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنید.
رویکرد نسبی
در رویکرد نسبی ارزش واقعی شرکت را در مقایسه با شرکتهای مشابه مشخص میکنیم زیرا تحلیلگران در این روش بر این باورند که داراییهای مشابه دارای ارزشهای یکسانی هستند.
نسبت P/E از نسبتهایی متداولی است که برای مقایسه شرکتهای مشابه استفاده میشود. برای مقایسه شرکتهایی که ریسک، نرخ رشد و. مشابهی دارند، سهمی که P/E کمتری دارد یعنی از ارزش واقعی خود کمتر معامله میشود و قیمت سهم از ارزش ذاتیاش کمتر است، بنابراین احتمال افزایش قیمت آن در آینده وجود دارد.
قابلذکر است؛ گرچه استفاده از نسبت P/E برای مقایسه شرکتها گزینه مناسبی است اما بهتنهایی معیار کافی نمیباشد و برای محاسبه نتیجه دقیقتر باید از شاخصهای مخصوص و ضریبها استفاده کرد.
رویکرد تنزیلی
مهمترین و دقیقترین روش ارزشگذاری سهام، استفاده از رویکرد تنزیلی میباشد. برای محاسبه ارزش فعلی سهام باید جریان نقدی آتی شرکت را با نرخ مشخصی تنزیل کرد و باتوجه به جریان نقدی شرکت، ارزش دارایی با رویکرد تنزیلی محاسبه میشود.
جریان نقدی و ارزش ذاتی
مدل جریان نقدی تنزیل شده ( DCF ) یک روش ارزیابی متداول برای تعیین ارزش ذاتی شرکت است. مدل DCF از جریان نقدی شرکت و میانگین موزون هزینه سرمایه ( WACC ) استفاده میکند. WACC ارزش زمانی پول را محاسبه میکند و سپس تمام جریانهای نقدی آینده را به امروز تنزیل میدهد. مدل میانگین موزون هزینه سرمایه ( WACC ) ، نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران است که بیش از هزینه سرمایه شرکت است.
همچنین مدل DCF جریانهای درآمدی آینده را که ممکن است از یک پروژه یا سرمایهگذاری در یک شرکت دریافت شود را برآورد میکند. در حالت ایدهآل، نرخ بازده و ارزش ذاتی باید بالاتر از هزینه سرمایه شرکت باشد.
به عبارت دیگر، بازده سرمایهگذاری باید بیشتر از نرخ ریسک باشد. در غیر این صورت، پروژه ارزش پیگیری ندارد زیرا ممکن است با ریسک کاهش ارزش همراه باشد.
چرا ارزش ذاتی اهمیت دارد؟
چرا ارزش ذاتی برای سرمایهگذار اهمیت دارد؟ در مدلهای ذکر شده در بالا، تحلیلگران از این روشها برای بررسی اینکه آیا ارزش ذاتی یک اوراق بهادار یا سهام بیشتر یا کم تر از قیمت فعلی بازار است یا نه، استفاده میکنند. به طور معمول، هنگام محاسبه ارزش ذاتی سهام، در صورتی که قیمت بازار کمتر از ارزش ذاتی برآورد شده باشد. سرمایهگذاران میتوانند حاشیه ایمنی مناسبی را برای خود تعیین کنند.
تفاوت بین قیمت و ارزش ذاتی سهم در چیست؟
اگرچه هم ارزش بازار و قیمت و هم ارزشهای ذاتی راهی برای ارزیابی یک شرکت هستند، اما تفاوت معنیداری بین این دو وجود دارد و قیمت بازاری لزوماً همان ارزش ذاتی سهم نیست.
به اختلاف قیمت بین قیمت بازار و ارزش سهم، حباب قیمتی گفته میشود. زمانی که قیمت بازاری سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد، بهاصطلاح گفته میشود محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس سهم دارای حباب مثبت است و بالعکس زمانی که قیمت بازاری سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد، سهم دارای حباب منفی است.
به همین خاطر در بازار سرمایه ارزش ذاتی از فاکتورهای مهم برای تحلیلگران بنیادی است و آنها با مقایسه ارزش ذاتی با قیمت و ارزش بازاری سهم در خصوص خریدوفروش یا نگهداری سهام تصمیم میگیرند.
پارامتر
ارزش ذاتی
قیمت
تعریف
ارزش واقعی شرکت، بستگی به قیمت سهام ندارد
قیمت نشان دهنده قیمت فعلی سهم است
دارایی کمارزش است و فرصت خرید باشد ( undervalue )
دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده است و باید به فروش برسد ( overvalue )
آیا سهام هر یک از شرکتها ارزش ذاتی مشخصی دارند یا ارزش ذاتی وابسته به دید سرمایهگذار است؟
از نظر کارشناسان برای محاسبه ارزش ذاتی و جریانهای نقدینگی مفروضات، روشها و نرخ تنزیلهای متفاوت لحاظ میشود، به همین خاطر ارزش ذاتی سهام از نظر کارشناسان متفاوت میباشد.
تأثیر زمان بر ارزش ذاتی
اگر قیمت سهم باارزش ذاتی آن فاصله داشته باشد، تحلیلگران بر این باورند که در صورت ثبات سایر شرایط در بلندمدت، قیمت سهم به سمت ارزش ذاتی خود میل خواهد کرد.
اگر قیمت سهمی از ارزش ذاتی آن کم تر باشد، یعنی سهم ارزانتر است و سرمایهگذارانی که به ارزش سهم پی نبرده بودند بهمحض تشخیص عوامل بنیادی، اقدام به خرید سهم میکنند و این امر به افزایش قیمت سهم منجر میشود.
بالعکس زمانی که قیمت بازاری سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد، با گذشت زمان سرمایهگذاران متوجه گران بودن قیمت سهم میشوند و برای فروش آن اقدام میکنند. افزایش عرضه به کاهش قیمت سهم در بازار منجر خواهد شد.
زمان به سرمایهگذار کمک خواهد کرد تا به ارزش ذاتی سهم و ارزان یا گران بودن آن پی ببرد و تقاضای خود را بر اساس ارزش ذاتی سهم ایجاد کند.
جمعبندی
برخی از سرمایهگذاران ترجیح میدهند بدون درنظرگرفتن اصول اولیه شرکت، بر اساس قیمت سهام اقدام به معامله کنند. دیگران ممکن است خرید خود را بر اساس قیمت سهام بدون توجه به هیجان ات انجام دهند. بااینحال، در این مقاله، ما به روشهای پیبردن به ارزش ذاتی ( Intrinsic value ) یک سهام پرداختیم.
محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس
در مطالب قبلی، انواع روشهای ارزشیابی سهام گفته شد. در این نوشته، محاسبۀ ارزش فعلی سودهای نقدی آتی به عنوان یکی از روشهای ارزشیابی سهام، معرفی شده و چگونگی محاسبۀ آن بیان خواهد شد. پیش از آن، مفهوم بازده مورد انتظار سهامداران مورد بررسی قرار میگیرد.
در تئوریهای مالی، فرض بر این است که نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران تابعی از میزان ریسک سرمایهگذاری است. به عبارت دیگر افراد برای سرمایهگذاری در سهام عادی، باید نرخ بازدهی را بدست آورند که بیشتر از نرخ سود سپردههای بانکی (نرخ بدون ریسک) باشد. هرچه درجۀ ریسک اوراق بهادار بیشتر باشد نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران نیز بیشتر خواهد شد. در ادامه از این نرخ برای محاسبۀ ارزش سهام استفاده میشود.
مشاهدات نشان میدهد که خریداران سهام، هنگام خریداری سهم به میزان سود و افزایش قیمت سهام در آینده توجه دارند. سه مدل ارزشیابی سهام، مبتنی بر محاسبۀ ارزش فعلی سودهای آتی وجود دارد که در شکل زیر مشاهده میشود.
ارزش فعلی سود نقدی (با فرض سود ثابت) – مدل گوردن
فرمول کلی ارزش فعلی سود نقدی هر سهم به شرح زیر میباشد:
VEquity : ارزش سهام شرکت
D : سود تقسيمی شرکت
K : بازدهی مورد انتظار سهامداران
در تصاعد هندسی، حد مجموع n جمله وقتی n به سمت بینهایت میل میکند به صورت زیر است:
t1 : جمله اول تصاعد
بنابراین با این فرض که در فرمول ذکر شده، همۀ سودهای تقسیمی شرکت برابر هستند و همچنین در نظر گرفتن تصاعد هندسی، فرمول به صورت زیر ساده خواهد شد:
ارزش فعلی سود نقدی (با فرض نرخ رشد ثابت) – مدل گوردن
در واقع کمتر شرکتی وجود دارد که سود سهام آن همیشه ثابت باشد. زیرا اکثر شرکتها به دلیل توسعۀ امکانات تولیدی و با افزایش قیمت محصولات، دارای نرخ رشد مثبت در سودهای آتی هستند. اگر نرخ رشد سود شرکتها را g بنامیم در این صورت، میزان سود در سال دوم g درصد بیشتر از سود در سال اول خواهد بود به عبارت دیگر:
با توجه به سودهای پیشبینی شده و با کمک فرمول اصلی ارزش فعلی سود نقدی، ارزش سهام شرکت به صورت زیر محاسبه میشود:
شکل ساده شدۀ فرمول فوق به شرح زیر است:
برآورد نرخ رشد سود تقسیمی
با استفاده از دو روش، اطلاعات تاریخی و نسبتهای مالی میتوان نرخ رشد موجود در فرمول را برآورد کرد.
تخمین نرخ رشد (g) با استفاده از اطلاعات تاریخی
حالت اول: در این حالت فقط اولین و آخرین سود تقسیمی به عنوان ملاک تخمین سود در نظر گرفته شده است.
حالت دوم: در این حالت از نرخهای رشد دورههای قبل میانگین هندسی گرفته میشود.
تخمین نرخ رشد (g) با استفاده از نسبتهای مالی
b : Payout ratio ( نرخ پرداخت سود )
در فرمول فوق ROE معیاری از عملکرد مالی است که با تقسیم درآمد خالص بر تعداد کل سهام بهدست میآید. در واقع این نسبت بیان مینماید که بنگاه اقتصادی به ازای هر سهم، چه میزان سود خالص ایجاد میکند.
در این نوشته، روش محاسبۀ ارزش فعلی سود نقدی به عنوان یکی از روشهای ارزشیابی سهام معرفی شد. در مطالب بعدی سایر روشها توضیح داده خواهد شد.
سنجش آنلاین سواد مالی
موسسۀ حسابداران رسمی آمریکا سواد مالی را توانایی ارزیابی و مدیریت مؤثر امور مالی شخصی به منظور تصمیمگیریهای عاقلانه در جهت رسیدن به اهداف زندگی و دستیابی به وضعیت مالی خوب تعریف کرده است. آکادمی مالی امید با طراحی آزمونهای تعیین سطح، امکان سنجش دانستههای مالی کاربران را در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته فراهم آورده است. متقاضیان با شرکت در این آزمون، طبق نمرۀ اخذ شده، گواهینامه دریافت میکنند.
پی به ای چیست و نسبت P/E در بورس چگونه محاسبه میشود؟
P/E نسبت قیمت سهم (price) به درآمد سهم (Earning per share) است. محاسبه نسبت پی به ای یکی از روشهای رایج ارزشگذاری سهام در تحلیل بنیادی است که از طریق آن با تخمین سود خالص شرکتها، ارزندگی سهام بررسی میشود. این نسبت عموما برای شرکتهای تولیدی و سودده مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله میتوان با نسبت پی به ای و نحوه محاسبه آن آشنا شد.
EPS چیست؟
به سود خالص هر سهم EPS گفته میشود که مخفف عبارت Earning Per Share است. برای محاسبه EPS باید سود خالص یک شرکت را بر تعداد سهام آن تقسیم کرد.
تعداد سهام شرکت/ سود خالص شرکت =EPS
تعداد سهام شرکت در فرمول فوق از تقسیم سرمایه شرکت بر ارزش اسمی هر سهم (1000 ریال) محاسبه میشود.
شرکتها موظفاند صورتهای مالی خود را بهصورت دورهای در سامانه کدال منتشر کنند. میزان سود شرکتها در صورت سود و زیان آنها گزارش میشود. در ادامه نمونهای از صورت سود و زیان یک شرکت در سامانه کدال نمایش داده شده است.
دو نوع EPS برای ارزشگذاری سهام وجود دارد:
EPS گذشتهنگر (TTM)
EPS گذشتهنگر به سودی گفته میشود که شرکت در 4 فصل گذشته به دست آورده است. سود خالصی که در صورت مالی سود و زیان گزارش میشود، EPS گذشتهنگر است. باید توجه داشت در صورتهای مالی 3 ماهه، شرکتها میزان سود یک فصل خود را گزارش میدهند. برای محاسبه EPS گذشتهنگر باید سود این فصل را با میزان سود 3 فصل گذشته جمع کرد.
EPS آیندهنگر (Forward)
در محاسبه EPS آیندهنگر، تحلیلگر با توجه به سود به دست آمده و بررسی عوامل موثر در سود شرکت مانند تورم، نرخ ارز، افزایش حقوق و دستمزد، شرایط اقتصادی ایران و جهان و… سودی که شرکت در یک سال آینده به دست خواهد آورد را پیشبینی میکند.
نسبت P/E چیست؟
نسبت قیمت به سود خالص هر سهم یک شرکت را نسبت P/E میگویند. قیمت (price) ارزش روز آن سهم است که در سایت www.tsetmc.com وجود دارد. نسبت P/E یکی از مهمترین نسبتهای مالی است که تحلیلگران و سرمایهگذاران برای ارزشگذاری سهام از آن استفاده میکنند. بطور کلی، نسبت P/E یعنی سرمایهگذار حاضر است بابت هر ریال سود شرکت چه میزان پول پرداخت کند. همچنین این نسبت نشان میدهد که چند سال زمان لازم است تا سودی معادل پولی که سرمایهگذاری شده به دست آید.
برای مثال بانکها در ایران بهطور میانگین تا 20 درصد سود سالانه پرداخت میکنند. یعنی اگر شخصی 10 میلیون تومان در بانک سرمایهگذاری کند، در طول یک سال 2 میلیون تومان سود دریافت خواهد کرد. به عبارتی پس از 5 سال شخص به اندازه پولی که سرمایهگذاری کرده است (10 میلیون تومان) سود کسب خواهد کرد. در مثال ذکر شده نسبت P/E بانک 5 است.
محاسبه نسبت P/E
میتوان با توجه به انواع EPS ذکر شده برای شرکتها، سهام آنها را از دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) تحلیل و ارزشگذاری کرد. در ادامه هر یک از این روشها بررسی شده است.
P/E گذشتهنگر
نسبت P/E گذشتهنگر یا همان TTM که مخفف (Trailing Twelve Months) است با EPS گذشتهنگر محاسبه میشود. یعنی این نسبت با تقسیم قیمت روز سهم بر سود خالص هر سهم در 4 فصل گذشته محاسبه میشود.
سود خالص شرکت در 12 ماه گذشته/ قیمت روز سهم= P/E
پی به ای گذشتهنگر توسط هریک از شرکتها گزارش میشود. همچنین نسبت P/E گذشتهنگر بصورت لحظهای در سایت www.tsetmc.com نمایش داده میشود. این عدد بیانگر عملکرد شرکت در 4 فصل گذشته است و در قیمت روز سهم لحاظ شده است. در ادامه P/E گذشتهنگر در این سایت قابل مشاهده است.
در این مثال قیمت پایانی سهم (215،042 ریال) بر EPS سهم (29،591 ریال) تقسیم شده است. EPS گزارش شده در این سامانه همان EPS گذشتهنگر گزارش شده توسط شرکتها است.
P/E آیندهنگر
P/E آیندهنگر (Forward) که به آن پی به ای تحلیلی نیز گفته میشود، با توجه به سود پیشبینی شده شرکت برای 12 ماه آینده، محاسبه میشود. معمولا برخی شرکتها میزان فروش و سودسازی خود در یک سال آینده را بهصورت سالیانه در گزارش تفسیری یا گزارش هیئتمدیره خود تخمین و منتشر میکنند. اما باید توجه داشت که این پیشبینی در طول سال دستخوش تغییراتی از قبیل نرخهای جهانی، نرخ فروش، نرخ ارز و… خواهد شد که در سود پیشبینی شده توسط شرکت لحاظ نمیشود.
مقایسه P/E گذشتهنگر و آیندهنگر
برخی از سرمایهگذاران از P/E گذشتهنگر استفاده میکنند. زیرا این عدد با فرض اینکه شرکتها درآمد خود را بهطور دقیق گزارش کرده باشند عددی قابل اعتماد است. این افراد معمولا معتقدند برآورد درآمد تحلیلگران برای آینده یک شرکت ممکن است صحیح و مطمئن نباشد.
از طرفی افراد برای کسب سود در آینده نسبت به خرید سهام اقدام میکنند. بنابراین چیزی که برای سرمایهگذار اهمیت دارد میزان سودسازی شرکت در آینده است. قیمت کنونی سهام باتوجه به گذشته شرکت مشخص شده است یا به عبارتی EPS گذشتهنگر تاثیر خود را بر قیمت سهام گذاشته است. بنابراین سرمایهگذاران باید پول خود را براساس میزان سودسازی آینده شرکت سرمایهگذاری کنند و آنچه برای سرمایهگذار دارای ارزش است، EPS آیندهنگر شرکت است.
نسبت P/E گروه
سرمایهگذاران و تحلیلگران برای تعیین ارزش نسبی سهام از طریق نسبت P/E، شرکتهای یک صنعت را در مقایسه با یکدیگر ارزشگذاری میکنند. برای هر صنعت P/E گروه محاسبه میشود. این نسبت در سایت www.tsetmc.com در قسمت دیدهبان بازار گزارش میشود. P/E هر صنعت میانگینی از پیبهایهای شرکتهای حاضر در آن صنعت است. P/E میانگین محاسبه شده شرکتها نیز گذشتهنگر است. در این روش باید توجه داشت که P/E یک شرکت از یک گروه با P/E گروه دیگر سنجیده نشود.همچنین میتوان یک شرکت را در برابر سوابق تاریخی خود مورد تحلیل و مقایسه قرار داد. در ادامه به بررسی ارزشگذاری به این روش پرداخته شده است.
ارزشگذاری به روش P/E
برای ارزشگذاری به روش P/E، میتوان یک شرکت را در گروه خود سنجید و قیمت آن را پیشبینی کرد. برای مثال نسبت P/E در یک صنعت که شرکتها از نظر حاشیه سود، فروش، ارزش بازار و… مشابه هستند 6 محاسبه شده است. یعنی در این صنعت افراد به ازای هر واحد سود بهطور میانگین 6 واحد پول پرداخت میکنند. پس P/E پایینتر از این عدد میتواند به این معنی باشد که این شرکت با قیمتی پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشود و میتوان انتظار داشت قیمت این سهم رشد داشته باشد. باید توجه داشت که میانگین P/E هر صنعت مانند پی به ای شرکتها نیز میتواند با گذر زمان تغییر کند. در این روش P/E بالاتر از پی به ای صنعت نیز میتواند نشانگر بالا بودن قیمت یک سهم باشد.پس میتوان انتظار داشت با گذر زمان قیمت سهم کاهش یابد.
- نکتهای که در این روش ارزشگذاری مقایسهای باید به آن توجه داشت این است که در یک صنعت شرکتهایی در یک گروه مقایسهای قرار بگیرند که از لحاظ سایز، تکنولوژی، کیفیت محصول و… تاحدودی مشابه باشند. زیرا ممکن است اگر شرکتی در یک صنعت دارای تکنولوژی بهروزتر یا برند معتبرتری نسبت به سایر شرکتهای موجود در آن صنعت باشد، بازار پی به ای بالاتری نسبت به پی به ای متوسط صنعت به آن شرکت اختصاص دهد.
نکات ارزشگذاری با نسبت P/E
گاهی برای شرکتهایی با P/E بالا گفته میشود که این شرکتها رشدی هستند. اکنون این سوال مطرح است که شرکت رشدی چه شرکتی است و چرا P/E بالایی دارد؟
در برخی تقسیمبندیها شرکتها به دو گروه رشدی و ارزشی تقسیم میشوند. شرکت ارزشی به شرکتی گفته میشود که به ثبات رسیده و بالغ شده است. این شرکتها امکان رشد بیشتری ندارند و شرایط باثباتی از لحاظ میزان تولید، فروش، حاشیه سود و… دارند. شرکت رشدی به شرکتی گفته میشود که در چرخه عمر خود هنوز به بلوغ نرسیده است و امکان رشد قابلتوجهی برای آن وجود دارد. رشد این شرکتها میتواند در میزان تولید، مبلغ فروش و یا دیگر عواملی باشد که در نهایت باعث رشد سودآوری آنها شود. شرکتهای صنعت دارو و IT عمدتا در گروه شرکتهای رشدی قرار دارند. شرکتهای رشدی ممکن است در ابتدا سود نداشته باشند یا سود آنها بسیار اندک باشد؛ با گذشت زمان و انتظار سوددسازی بالای این شرکتها در آینده، قیمت سهام آنها به مرور رشد خواهد کرد.
در محاسبات انجام شده با پایین بودن مخرج این کسر یعنی سود خالص به ازای هر سهم و رشد قیمت روز سهام آن (صورت مخرج)، نسبت P/E این شرکتها افزایش پیدا خواهد کرد. بهعبارتی میتوان گفت P/E بالا برای شرکتهای رشدی یعنی افراد پول بیشتری برای خرید این سهم پرداخت میکنند و انتظار سوددهی بیشتری از آینده این شرکت دارند.
نکتهی دیگری که باید در خصوص ارزشگذاری محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس به روش P/E به آن توجه کرد این است که اگر P/E یک شرکت ارزشی در مدت طولانی پایین باشد و رشد نکند میتواند نشاندهنده کاهش سودآوری آن در سالهای آینده باشد. بنابراین افراد فعال در بازار سرمایه حاضر نیستند سهام این شرکت را با قیمت بالاتری خریداری کنند.
اهمیت ارزشگذاری به روش نسبت P/E فوروارد و TTM
همانطور که گفته شد آنچه برای سرمایهگذار ارزش دارد میزان سودسازی شرکتها در آینده، یعنی همان پی به ای فوروارد است. پس محاسبه دقیق P/E فوروارد اهمیت زیادی در تحلیل شرکتها دارد. از طرفی محاسبه این نسبت به عوامل زیادی مانند میزان نرخ تورم، عوامل موثر در صنعت آن شرکت و موارد بسیار دیگر بستگی دارد.
با توجه به اینکه محاسبه این نسبت برای تحلیل بنیادی تمام شرکتها به دانش و زمان زیادی نیاز دارد، افراد بسیاری از پی به ای TTM برای تحلیل شرکتها استفاده میکنند.
تیمی از متخصصین در انیگما P/E تحلیل بنیادی تمامی شرکتهای تولیدی را انجام دادهاند و با محاسبه سود سهم این شرکتها، پی ای فوروارد هر یک از آنها را محاسبه و در اختیار کاربران قرار دادهاند. در ادامه نمودار مقایسهای پی به ای فوروارد کلیه شرکتهای تولیدی و پی ای TTM آنها قابل مشاهده است.
همانطور که در این نمودار مشخص است در حال حاضر پی به ای TTM و پی به ای فوروارد به یکدیگر همگرا شدهاند. این موضوع نشاندهنده تعدیل انتظارات و رسیدن به تعادل در بازار است.
سقوط بورس تهران در هفته سوم تیر / محاسبه بازدهی بازار سهام
اکوایران: در پایان هفته اخیر شاخص کل برای چهارمین هفته متوالی نزول کرد و نسبت به هفته گذشته افت بیشتری داشت.
به گزارش اکوایران، روند شاخص کل بورس در هفته اخیر نزولی بود. در اولین روز کاری هفته شاخص نزول 4 هزار واحدی را پشت سر گذاشت و روز دوشنبه 10 هزار و 890 واحد پائین آمد. روز سهشنبه شاخص برای چهارمین روز متوالی به نزول ادامه داد و 4 هزار و 65 واحد کاهش یافت.
اما در روز چهارشنبه شاخص 6 هزار و 517 واحد صعود کرد اما شاخص در آخرین روز کاری هفته پائینتر از سطح هفته قبل ایستاد.
بازدهی هفته
شاخص کل در آخرین روز کاری هفته به رقم یک میلیون و 490 هزار واحد رسید و نسبت به آخرین روز معاملاتی هفته قبل 12 هزار و 552 واحد پائینتر ایستاد تا بازدهی هفته شاخص بورس منفی 0.8 درصد شد.
شاخص هم وزن در پایان هفته نسبت به هفته پیشین 11 هزار و 507 واحد پائینتر ایستاد و بازدهی منفی 2.75 درصدی را ثبت کرد.
افت معاملات سهام
در هفته اخیر میانگین ارزش معاملات کل هفته 47 هزار و 505 تومان بود که نسبت به رقم 20 هزار و 570 میلیاردی هفته پیشین، رشد 131 درصدی داشته است. بخش عمده رشد معاملات به اوراق بدهی اختصاص داشت و معاملات خرد سهام کاهش داشت.
در این هفته، میانگین ارزش معاملات خرد بورس 2 هزار و 946 میلیارد تومان بود که نسبت به رقم 3 هزار و 428 میلیاردی هفته پیشین، کاهش 14 درصدی داشته است.
افزایش میانگین هفتگی ارزش صفهای فروش
میانگین ارزش صفهای فروش در هفته اخیر 58 میلیارد تومان بود که از میانگین هفته پیشین 5 میلیارد تومان بیشتر بود و رشد 9 درصدی داشته است. بالاترین رقم هفته 128 میلیارد تومان بود که در روز دوشنبه ثبت شد و پایینترین رقم به روز چهارشنبه برمیگردد که 18 میلیارد تومان بود.
رشد میانگین هفتگی ارزش صفهای خرید
میانگین ارزش صفهای خرید در هفته اخیر 35 میلیارد تومان بود که از میانگین هفته گذشته 32 میلیارد تومان کمتر بود. در این هفته، میانگین ارزش صفهای خرید 48 درصد کاهش یافته است. بالاترین رقم هفته 82 میلیارد تومان بود و در روز چهارشنبه ثبت شد و پایینترین رقم به روز دوشنبه برمیگردد که 8 میلیارد تومان بود.
خروج سرمایه حقیقی
در هفته اخیر شاهد خروج پول حقیقی در تمامی روزهای معاملاتی بودیم و خالص تغییر مالکیت حقوقی به حقیقی بازار منفی بود.
در مجموع کل هفته هزار و 761 تومان پول حقیقی از بورس خارج شد و میانگین روزانه خروج پول حقیقی 440 میلیارد تومان بود که نسبت به هفته گذشته افزایش 32 درصدی داشته است. در پایان هفته اخیر رکورد 21 روز خروج پول حقیقی متوالی ثبت شد.
دیدگاه شما