الگوهای کلاسیک چیست؟ معرفی 9 الگوی بسیار مهم
الگوهای کلاسیک چیست؟ انواع الگوهای کلاسیک را در این آموزش بشناسید و با نحوه تشخیص آنها نیز آشنا شوید. چه چیزی از این بهتر که بتوانید با الگوهای کلاسیک که به شکل رایگان در دسترس همه وجود دارند، ورود و خروج خود را تشخیص دهید؟ قصد داریم آموزش الگوهای کلاسیک را با شما به اشتراک بگذاریم تا در کمترین زمان ممکن بتوانید الگوهای مختلف را روی چارت قیمت مشخص کنید و تصمیم بگیرید که ارز دیجیتال مورد نظر را در چه زمان و نقطهای خریداری کنید.تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه
اگر شما هم به الگوهای کلاسیک علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم حتماً تا انتهای مقاله الگو کلاسیک همراه ما باشید چون قصد داریم 9 تا از بهترین الگوهای کلاسیک را به همراه تصویر آنها با شما به اشتراک بگذاریم و به خوبی بتوانید این الگوها را شناسایی کنید. برای اینکه بتوانید به صورت کلی الگوها را در تحلیل تکنیکال تشخیص دهید، مقاله نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال را از قلم نیندازید.
الگوهای کلاسیک در تحلیل تکنیکال چیست؟
اگر اهل تحلیل تکنیکال باشید، نام الگوهای کلاسیک را شنیدهاید و احتمالاً چند مورد از معروفترین آنها را بشناسید. مانند الگوی پرچم و سقف دوقلو … اما اگر نگاهی عمیقتر به الگوهای کلاسیک بیندازیم، باید گفت بخش مهمی از تحلیل تکنیکال بهواسطه وجود چنین الگوهایی است. اصلیترین کار این الگوها پیشبینی روند بازار است که تریدر به کمک این اطلاعات تصمیم به خرید یا فروش میگیرد. این الگوها در تایم فریم (time frame) های مختلفی قابل استفاده هستند، اما بیشترین کاربرد و استفاده از آنها در تایم فریم روزانه است.
الگوهای کلاسیک به 2 دسته کلی تقسیم میشوند:
1. الگوهای بازگشتی: این الگوها زمانی دیده میشوند که محدوده قیمتی در آخر روند، زور فروشندهها بر خریداران برتری پیدا میکند و قیمت توانایی عبور از محدوده را ندارد و شروع به تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه اصلاح میکند که به آن اصلاح قیمت گفته میشود. الگوهایی مانند الگوی سر و شانه، سقف دوقلو و کف دوقلو از این نوع هستند. اگر معاملهگر توانایی تشخیص الگوها را داشته باشد، میتواند فرصت خوبی برای خرید پیدا کند.
شاید این نکته برایتان تکراری باشد، اما در تحلیل تکنیکال نمیتوان قطعی گفت که یک اندیکاتور بدون مشکل است. برای این منظور از اندیکاتورهای دیگری استفاده میکنیم که درصد خطا کاهش پیدا کند. در الگوهای بازگشتی میتوانیم از اندیکاتور مکدی و RSI کمک بگیریم که اطمینان خاطر بیشتری نسبت به تحلیل پیدا کنیم.
2. الگوهای ادامهدهنده: در این نوع الگوها، روند قیمت پس از افزایش رنج میزند (در همان محدوده نوسان میکند). در آخر زمانی که فروشنده و خریدار با هم توافق میکنند، روند به مسیر قبلی خود ادامه میدهد و به همین دلیل نام آن الگوهای ادامهدهنده است. الگوهایی مانند پرچم و الگوی مثلث از نوع الگوهای ادامهدهنده هستند.
چرا باید از الگوهای کلاسیک استفاده کنیم؟
شاید از خودتان بپرسید چه نیازی به یادگیری چنین الگوهایی است در صورتی که میتوان از سایر ابزارها و اندیکاتورها استفاده کرد؟ هر ابزار و الگویی ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد و زمانی بهترین نتیجه حاصل میشود که همه این ابزارها را با هم ترکیب کنیم. الگوهایی که به الگوی کلاسیک معروفاند، درواقع الگوهای تکرار شونده هستند. تکرار این الگوها به دلیل احساساتی بودن معامله گران است. احساسات نیز هرگز از بین نمیروند. به همین دلیل واجب است تا با چنین الگوهایی آشنا باشید.
مهمترین دلیل استفاده از الگوهای کلاسیک این است که بازار آینده را برای شما نمایان میکند، زیرا هر چیزی روی نمودار قیمت رخ میدهد، حاصل احساسات و تصمیماتی است که معامله گران مختلف اتخاذ کردهاند. با دریافت اطلاعات از چارت قیمت شما جادوگری خواهید بود که از آینده خبردار است. بینش و درکی که شما از بازار خواهید داشت، با تریدری که در مورد این الگوها شناخت ندارد، کاملاً متفاوت است.
معرفی مهمترین الگوهای کلاسیک
به اصلیترین بخش مقاله یعنی معرفی مهمترین الگوهای کلاسیک میرسیم. در این بخش به بررسی الگوهای کلاسیک برگشتی و الگوهای کلاسیک ادامهدهنده اشاره میکنیم که منظور خود را از ادامهدهنده و بازگشتی در ابتدا مشخص کردیم. در این قسمت 9 الگوهای فوقالعاده مهم معرفی میکنیم که با کمک تصاویر میتوانید شکل آنها را به خاطر بسپارید تا الگوها سریعتر قابل تشخیص باشند.
الگوی سقف دوقلو (The Double Top)
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو از معروفترین الگوهای کلاسیک است. این الگو در بازاری که روند صعودی را دنبال میکند، پولبک یا همان برگشت قیمت دارد و در ادامه تلاش میکند تا به سقف قبلی خود دست پیدا کند و از آن عبور کند. در این هنگام شکست میخورد و قیمت نزولی خواهد شد. سقف دوقلو به این دلیل گفته میشود که هر دو قله در قیمت تقریباً یکسان قرار دارند.
از این الگو نتیجه میگیریم که بازار توانایی و قدرت لازم برای رد شدن از سطح مقاومت اصلی را ندارد. زمانی که الگوی دوقلو را روی چارت مشاهده کردید، میتوانید پیشبینی کنید که حداقل بازار گاوی به پایان رسیده که البته موقتی است؛ پس یا شاهد نوسان در محدودهای خاص خواهیم بود و یا قیمت کاهش خواهد داشت.
الگوی کف دوقلو (double bottom)
الگوی کف دوقلو نیز بیانگر تغییر روند و یا تغییر شتاب روند است. با کمک الگوی کف دوقلو نیز میتوان پولبک (بازگشت قیمتی) را مشاهده کرد یا تغییر در شتاب روند و بازگشت را خواهیم دید. کفهای این الگو بهنوعی شکل میگیرند که کف دوم، در محدودهای 3 تا 4 درصد بالاتر از کف قبلی خود ثبت میشود. با الگوی کف دوقلو شاهد روندی قوی و صعودی خواهیم بود که حجم معاملاتی زیادی دارد.
بهتر است از الگوی کف دوقلو در تایم فریمهای هفتگی یا روزانه استفاده کنید. علت این پیشنهاد به این خاطر است که چنین الگویی در بازههای زمانی ذکر شده، اعتبار بیشتری دارند؛ چون از نوساناتی که در تایم فریمهای کوتاهمدت وجود داشته، در امان بودهاند.
الگوی فنجان و دسته (The Cup Handle)
الگوی فنجان و دسته
علت این نامگذاری به دلیل شکل ایجاد شده روی نمودار است که به شکل یک فنجان و دسته آن است. با مشاهده چنین الگویی در مییابیم که قیمت افزایش پیدا میکند. اگر میخواهید الگوی فنجان و دسته را مشاهده کنید باید به سراغ روندهای نزولی بلندمدت بروید.
کف فنجان به این روش قابل تشخیص است که قیمتها صعود دارند و قبل از اینکه کاهش پیدا کنند، به بیشترین مقدار اولیه خود میرسند. سپس رشد پیدا میکنند و کف فنجان قابلمشاهده است. برای خرید این محدوده بهترین موقعیت برای معامله گران است. اما دسته فنجان زمانی دیده میشود که قیمت کاهش خود را آغاز کرده است و فرورفتگی قابلمشاهده است. قیمت نیز قبل از اینکه نزولی شود، پایینتر به حرکت خود ادامه میدهد. موقعیت مناسب خرید زمانی است که سطح مقاومت در بالای الگوی فنجان و دسته قرار بگیرد.
الگوی پرچم (Flag)
الگوی پرچم از جمله الگوهای ادامهدهنده است که معامله گران میتوانند از آن برای همه تایم فریمها استفاده کنند. این الگو دارای دو حالت است. در الگوی کلاسیک یا الگوی پرچ نزولی داریم و یا الگوی پرچم صعودی. الگوی پرچم صعودی به این شیوه مشخص میشود که نمودار صعودی با بیشتر شدن قیمت مشخص خواهد شد و در ادامه بازار توقف میکند و برگشت پیدا میکند. در این حین تعدادی نوسان ریز دیده میشود که بهنوعی استراحت روند را بازگو میکند.
الگوی پرچم نزولی نیز برعکس پرچم صعودی عمل میکند. تحلیل گران ارزهای دیجیتال میتوانند با رسم خط از هر نوسان بالا و پایین، به الگوی پرچم دست پیدا کنند. اگر خطوط بهدرستی رسم شده باشند، پرچمی را مشاهده میکنید که دلیل این نامگذاری هم شکل الگو است.
الگوی سر و شانه (The head and shoulders)
از محبوبترین الگوهای کلاسیک حتماً سر و شانه به گوشتان خورده است. این الگو در تحلیل تکنیکال استفاده زیادی دارد و تقریباً همه آن را میشناسند. نامگذاری این الگو نیز به دلیل شکل قرارگرفتن آن روی چارت است. 3 قله که قله وسط بلندتر از همه بوده و بهعنوان سر شناخته میشود و 2 قله دیگر شانهها هستند.
قله وسط یا همان سر، بیشترین ارتفاع را داشته و صعود بیشتری از سایر قلهها دارد. سر و شانه از الگوهای بازگشتی است که نشاندهنده این است که بازار دیگر روند صعودی نخواهد داشت و روند نزولی را آغاز خواهد کرد. زمان مناسبی که یک تریدر میتواند وارد معاملات شود، زمانی است که قیمت کاهش داشته باشد و به پایین دو سطح برود که «شکاف» نام دارد. پس از شکست گردن، نقطه مناسبی برای خرید است.
الگوی مثلث (Triangles)
هر زمان که الگوی مثلث در ذهنتان شکل میگیرد به دنبال نوسانهای زیاد باشید. نوسانات در این الگو کوچکتر و کوچکتر میشوند. الگوی مثلث در الگوهای کلاسیک نیز طرفداران زیادی دارد. مثلث زمانی روی نمودار مشخص است که خطوطی از هر نوسان بکشیم و تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه به یکدیگر وصل کنیم. هر زمان که الگوی مثلث را مشاهده کردید، بدانید که بین دو روند قبلی و اصلی قرار دارد و در واقع در این حین استراحت میکند. 3 نوع الگوی مثلثی در تحلیل تکنیکال وجود دارد:
مثلث نزولی: برای تشخیص الگوی مثلث نزولی باید به این شیوه عمل کنید. خط پایین بدون هیچ شیبی قرار دارد و خط بالایی با شیبی به سمت پایین به خط زیرین برخورد میکند. در روندهای نزولی شاهد چنین الگویی خواهید بود و به این معناست که فروشندگان بازار را تحت کنترل خود گرفتهاند.
مثلث صعودی: مثلث صعودی دقیقاً برعکس مثلث نزولی است و خط بالایی آن ثابت و افقی است و خط زیرین، به سمت بالا شیب دارد. با این مثلث متوجه میشویم که شکست قیمت دیگری در بازار وجود دارد ولی خرید نسبت به فروش قدرت بیشتری دارد.
مثلث متقارن: خط بالایی شیبی رو به پایین دارد و خط پایین، شیبی رو به بالا دارد که متقارن نامیده میشوند. مثلث متقارن توقفی است که قبل از ادامه روند شکل میگیرد.
الگوی کنج یا گوه (Wedges)
الگوی کنج یا گوه
الگوی کنج که آن را با نام گوه نیز میشناسند، قوانین مطابق با الگوی مثلث دارد و به شکل کنج دیده میشود. تنها تفاوت آن با الگوی مثلث، در ظاهر میباشد. الگوی کنج نزولی (Falling Wedge) و الگوی کنج صعودی (Rising Wedge) 2 شکل این الگو هستند. شکلگیری کنج به این دلیل است که شیب یکی از خطوط رسم شده، بیشتر از خط دیگری است و در محلی با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. نمودار قیمت باید حدالامکان 4 برخورد با خطوط روند داشته باشد و فضای خالی داخل را پر کند.
وقتی الگوی کنج، حکم الگوهای بازگشتی را ایفا کند، تا حدی پیش می رود که به قیمت اولیه آغاز الگو برسد. اما می تواند نقش الگوی ادامهدهنده را نیز داشته باشد. به این صورت که به اندازه فاصله دو خط روند در آغاز شکل گیری الگو به روند خود ادامه میدهد.
الگوی مستطیل (rectangle pattern)
الگوی مستطیل محدودهای است که اگر قیمت از این محدوده خارج شود بهعنوان روندی در جهت شکست در نظر گرفته خواهد شد که جهت روند ممکن هست هر جهتی باشد. قیمت با شکستن خطوط حمایت و مقاومت از محدوده الگو خارج میشود. فراموش نکنید که هر شکستی موفقیت آمیز نیست. ممکن است قیمت پس از خروج از الگو صعودی باشد و دوباره به سمت مستطیل بازگردد. به این حالت، نقطه شکست خورده میگویند.
مستطیلی که در الگوی کلاسیک وجود دارد افقی بوده و دو ضلع افقی آن (طولها) همان خطوط مقاومت و حمایت هستند که با یکدیگر موازی هستند. شما هم الگوی مستطیل را مشاهده کردهاید؟ درسته! الگوی مستطیل هنگامی ایجاد میشود که خریداران در مورد جهت بلندمدت مطمئن نیستند و در محدوده مستطیل بلاتکلیف است و نوسان دارد.
الگوی الماس (Diamond)
به آخرین الگو کلاسیک پرایس اکشن میرسیم. الگوی الماس بر روی بالاترین نقطه صعودی رنوند تشکیل میشود و پس از آن قیمت نزولی خواهد بود. در ادامه بازار به بالاترین نقطه صعود میکند که بعد از آن قیمت به کمترین مقدار نوسان قبلی میرسد. در این بین یک نقطه نوسان کف جدید پدید میآید.
پس از مدتی شاهد این خواهیم بود که قیمت دوباره بالا میرود و حرکت آن پایینتر رفته تا یک فرورفتگی ایجاد کند. اما این نوسان اندازهای کوچکتر از قبل دارد. قیمت دوباره ادامهدار خواهد بود و در نقطه اوج که قبلاً ثبت کرده بود، ثابت میشود. سپس دوباره کاهش داشته و بالاتر از نقطه کف نوسان قبلی خود، ثابت میماند.
با توجه به شکل مشاهده میکنید که 4 خط تقریباً به شکل لوزی با اندازههای نسبتاً برابر رسم میشوند. به شکلی که نقاط صعودی در بالای الگو و نقاط نزولی در پایین الگو قرار دارند. مهمترین رکن در این الگو این است که 4 خطی که برای تشخیص الگوی الماس تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه رسم میکنیم، طولهای تقریباً یکسانی داشته باشند. الگوی الماس به 2 شکل الماس صعودی و الماس نزولی دیده میشود.
جمعبندی الگوهای کلاسیک
با الگوهای کلاسیک آشنا شدیم و به این پرسش که الگوی کلاسیک چیست پاسخ دادیم. این الگوها در تمام بازارهای مالی کاربرد داشته و هر تحلیل گری میتواند از آنها استفاده کند بهشرط آن که از نحوه کار آن باخبر باشد. الگوهای کلاسیک ارز دیجیتال نیز تفاوتی با این الگوها ندارند؛ البته شاید طرز استفاده آنها با سایر بازارها کمی متفاوت باشد، اما پایه و اساس آنها فرقی ندارد.
آموزش الگوهای کلاسیک برای افرادی که سعی دارند روی چارت همه چیز را متوجه شوند اولویت بالایی دارد و باید نسبت به یادگیری آنها اقدام کنند. پیداکردن و مشاهده الگوها تمرین مهمی است که باید برای آشنایی با این الگوها انجام دهید. نحوه تشخیص هر الگو را نیز بیان کردیم که کار چندان سختی در تشخیص آنها نداشته باشید. تنها کار مهم شما، شناسایی و تصمیم صحیح در زمان مشاهده الگوهاست. برای آشنایی بیشتر با سایر الگوها، میتوانید الگوهای هارمونیک را مطالعه کنید.
اگر جزو افرادی هستید که از این الگوها برای معاملات خود استفاده میکنید، تجربیات و نظرات خود را در رابطه با استفاده از این الگوها در قسمت نظرات ارسال کنید.
الگوی صعودی زاویه دار
آشنایی تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه با الگوی صعودی زاویه دار (راست) در آموزش تحلیل تکنیکال
در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال به ادامهی بررسی انواع الگوهای تمدیدی میپردازیم و این مبحث را با الگوی صعودی زاویه دار (راست) شروع میکنیم. این الگو در بالا و پایین نمودار، بجز سطوح مقاومت و حمایتی که در روند افقی هستند، تشکیل میشود. این الگو، خط حمایت افقی و خط مقاومت صعودی دارد.
سطوح حمایت و مقاومت در الگوی صعودی زاویه دار (راست)، آموزش تحلیل تکنیکال
آموزش تحلیل تکنیکال، الگوی صعودی زاویه دار (راست) در رابطه با سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی
نقطه مقابل این الگو، الگوی نزولی زاویه دار (راست) است که در آن خط مقاومت افقی است و خط حمایت به شکل صعودی میباشد.
سطوح حمایت و مقاومت در الگوی نزولی زاویه دار (راست)، آموزش تحلیل تکنیکال
عوامل افزایش دهندهی اثربخشی الگو عبارتند از:
-طبق آموزش تحلیل تکنیکال، الگوی صعودی در روند کمتر از 3 ماه و نزولی در روند بیشتر از 3 ماه، بهترین عملکرد را خواهد داشت.
-نوع بلند الگوی صعودی نسبت به نوع کوتاه آن بهتر هستند.
بررسی الگوی نزولی زاویه دار (راست) در رابطه با سرمایه گذاری گروه توسعهی ملی در آموزش تحلیل تکنیکال
در آموزش تحلیل تکنیکال عنوان میکنیم که بر اساس پژوهشهایی که Bulkowski انجام داد، قبل از اینکه الگو گسترش پیدا کند، 34% احتمال رشد روند قیمت و 66% احتمال آن وجود دارد. ضمنا میانگین بازدهی که سهم در شرایط شکسته شدن خط مقاومت، نصیب سرمایه گذار میکند، 29% و در صورتی هم که خط حمایت بشکند، 15% زیان در پی خواهد داشت.
آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی سود و زیان و احتمال رشد و افت روند قیمت در الگوی صعودی زاویه دار
در ادامهی آموزش تحلیل تکنیکال قصد داریم، نحوهی محاسبهی اهداف قیمتی الگوی صعودی زاویه دار را در نمودارهای قیمت که توسط Bulkowski ارائه گردیده با یکدیگر بررسی کنیم:
هدف قیمت (شکست سطح مقاومت): قیمت نقطهی شکست + ((بالاترین سقف – پایینترین کف)*68%)
هدف قیمت (شکست سطح حمایت): قیمت نقطهی شکست + ((بالاترین سقف – پایینترین کف)*32%)
طبق شکل زیر در آموزش تحلیل تکنیکال، احتمال رشد روند قیمت در الگوی نزولی زاویه دار، 51% تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه و احتمال افت آن 49% است. در صورتی که خط مقاومت بشکند، میزان سودی که سرمایه گذار از طریق سهم دریافت خواهد کرد به صورت میانگین 28% و در صورتی که خط حمایت شکسته شود، 15% زیان متحمل خواهد شد.
آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی سود و زیان و احتمال رشد و افت روند قیمت در الگوی نزولی زاویه دار
هدف قیمت (شکست سطح مقاومت): قیمت نقطهی شکست + ((بالاترین سقف – پایینترین کف)*63%)
هدف قیمت (شکست سطح حمایت): قیمت نقطهی شکست – ((بالاترین سقف – پایینترین کف)*44%)
بررسی الگوی انبساط فوقانی در آموزش تحلیل تکنیکال
در این قسمت از آموزش تحلیل تکنیکال به بررسی الگوی انبساط فوقانی میپردازیم که به آن، بلندگو یا مثلث معکوس نیز گفته میشود و شکل گیری آن در روند صعودی اتفاق میافتد. در طی زمان، گسترش قیمت در محدودهی قیمتهای بالا – قیمتهای پایین میباشد. زمانی که قیمت بین دو خط حمایت و مقاومت محصور گردد، الگو نیز گسترش پیدا خواهد کرد. طبق آموزش تحلیل تکنیکال، پس از این گسترش، قیمت حالتهای اوج بالاتر و کف پایینتر را تجربه کرده و حداقل دو دفعه، شاهد برگشت قیمت، رو به بالا (حمایت) و برگشت رو به پایین (مقاومت)، به ترتیب در محدودهی خط سبز و قرمز هستیم.
الگوی انبساط فوقانی و رفتار قیمت پس از گسترش الگو در آموزش تحلیل تکنیکال
گسترش فوقانی و بررسی میانگین سود و زیان در آموزش تحلیل تکنیکال
بررسی سود و زیان در گسترش فوقانی، آموزش تحلیل تکنیکال
بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، وقتی الگو در حال شکل گیری است احتمال اینکه شکست رو به بالا و پایین رخ دهد، 50% – 50% است. وقتی قیمت در خط مقاومت میشکند، به طور میانگین، بازدهی سهم بین 20% تا 29% و وقتی در خط حمایت بشکند، میانگین زیان بین 15% تا 20% خواهد بود.
بر اساس پژوهشهایی از Bulkowski که در آموزش تحلیل تکنیکال نیز آورده شده، اهداف قیمتی در الگوی بلندگو به شکل زیر محاسبه میگردد:
الگوی بلندگوی صعودی (شکست مقاومت): قیمت شکست سطح مقاومت + ((بیشترین سقف – پایینترین کف)*62%)
الگوی بلندگوی صعودی (شکست حمایت): قیمت شکست سطح حمایت – ((بیشترین سقف – پایینترین کف)*37%)
الگوی ستاره عصرگاهی یا Evening Star – آموزش تحلیل تکنیکال
الگوی ستاره عصرگاهی یا Evening Star یک الگوی تحلیل قیمت سهام و سایر بازارهای مالی است ،که تحلیل گران برای پیدا کردن زمان معکوس شدن یک روند صعودی از آن استفاده می کنند.این الگو یک الگوی نزولی است که از سه کندل تشکیل شده است :یک کندل صعودی بزرگ ، یک کندل کوچک و یک کندل قرمز .
الگوی ستاره عصرگاهی یا Evening Star چیست ؟
الگوی ستاره عصرگاهی یا Evening Star در بالا ترین قسمت از یک روند صعودی قرار می گیرد. این الگو بیانگر نزدیک بودن پایان روند صعودی می باشد.در نقطه ی مقابل این الگو، الگوی ستاره صبحگاهی یا Morning Star وجود دارد که بیانگر شروع یک روند صعودی است.(در مورد این الگو هم صحبت خواهیم کرد.)
- Evening Star الگویی است که تحلیلگران از آن برای پیش بینی افت قیمت در آینده استفاده می کنند.
- اگرچه الگوی نادر است ، اما الگوی Evening Star به عنوان یک الگوی قابل اعتماد در تحلیل ها در نظر گرفته می شود.
- ستاره عصرگاهی برخلاف الگوی ستاره صبح گاهی است. این دو به ترتیب نشان دهنده ی پایان روند صعودی و نزولی هستند.
الگوی ستاره عصرگاهی چگونه کار می کند؟
یک کندل شمعی تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه ، اطلاعات قیمت را به صورت فشرده در اختیار ما قرار می دهد.به خصوص بالاترین ، پایین ترین ، قیمت باز شدن و بسته شدن سهام در یک بازه ی زمانی مشخص را به ما نشان می دهد.
هر کندل استیک شامل یک شمع (بدنه) و دو فیتیله (سایه) می باشد. طول کندل استیک نشان دهنده میزان نوسان قیمت (بالاترین و پایین ترین قیمت) در آن بازه ی زمانی است . طول بدنه نیز محدوده ی باز شدن و بسته شدن قیمت در بازه ی زمانی مشخص را نشان می دهد. پس با این تعاریف ، کندل های بزرگ نشان دهنده ی تغییرات زیاد قیمت در آن بازه ی زمانی می باشند. به عبارت دیگر ، بدنه های بزرگ کندل استیک بسته به جهت روند ، نشان دهنده شدت فشار خرید یا فروش هستند. در عین حال، کندل های کوچک نشان دهنده ی تغییرات کم قیمت می باشند.
بهتر است بخوانید : سه نمودار پرکاربرد در تحلیل تکنیکال
الگوی Evening Star ،یک الگوی نشان دهنده ی بسیار قوی برای کاهش قیمت در آینده به حساب می آید.این الگو طی یک دوره سه روزه شکل می گیرد که روز اول شامل یک شمع سبز بزرگ(صعودی) است که نشان دهنده ادامه داشتن افزایش قیمت ها است. روز دوم شامل یک شمع کوچکتر است که افزایش قیمت کمتری را نشان می دهد. روز سوم یک شمع قرمز بزرگ را نشان می دهد که با قیمتی کمتر از روز گذشته باز می شود و نزدیک اواسط کندل روز اول بسته می شود.
نکته ای که باید به آن توجه کنید، وجود گپ یا فضای خالی بین روزه اول و دوم و همچنین دوم و سوم می باشد. الگوی عصرگاهی قابل اعتماد تر است ، که بعد از بسته شدن کندل روز اول ، کندل روز دوم بالاتر از آن باز شود. همچنین بعد از بسته شدن کندل روز دوم، کندل روز سوم کمی پایین تر از آن نه دقیقا در نقطه ی بسته شدن کندل قبلی باز می شود.
چگونه الگوی ستاره عصرگاهی را تشخیص دهیم ؟
Evening Star یک الگوی قابل اعتماد است اما پیدا کردن این الگو در نوسانات و شلوغی نمودارهای سهام دشوار است. تحلیل گران با استفاده از Osilator ها و کشیدن خطوط روند این الگوها را تشخیص داده و تاییده ای بدین معنی که تغییر روند انجام شده است ، دریافت می کنند.
دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل سهام وجود دارد:
فاندامنتال و تکنیکال .تحلیلگران بنیادی برای پیش بینی قیمت سهام یک شرکت ، مبنا را عملکرد آن شرکت(روند فروش، تولید ، درآمد خالص و..) قرار می دهند. تحلیلگران تکنیکال برای پیش بینی قیمت ، مبنا را نمودار و الگوهای قیمتی قرار می دهند.
مثال های واقعی از الگوی ستاره عصرگاهی
برای واضح تر شدن الگوی ستاره عصرگاهی چند مثال از نمودارهای واقعی را به شما نشان خواهیم داد:
با توجه به شکل بالا مواردی را که باید برای تشخیص الگوی عصر گاهی مورد بررسی قرار دهیم به صورت زیر می باشد :
- ابتدا باید توجه کنید که روند صعودی باشد.
- این مورد کندل صعودی بزرگ که اولین کندل الگو می باشد را نشان میدهد.
- شماره ی ۳ نشان دهنده ی وجود گپ بین کندل اول و دوم می باشد. کندل دوم باید بالای محدوده ی بسته شدن کندل اول باز شود.
- کندل دوم که نشان دهنده ی کاهش فشار خرید می باشد.
- شماره ی ۳ نشان دهنده ی وجود گپ بین کندل دوم و سوم می باشد. کندل سوم باید پایین محدوده ی بسته شدن کندل دوم و یا نهایتا در همان محدوده باز شود.
- شماره ی ۶ نیز نشان دهنده ی یک کندل نسبتا بزرگ قرمز می باشد که تا میانه ی کندل اول ادامه دارد .
- شماره ۷ نیز یک الگوی صبحگاهی که بر عکس این الگو می باشد را نشان می دهد.
همان طور که در شکل بالا مشاهده می کنید این الگوی سه کندلی با یک کندل بزرگ صعوی که حاکی از فشار خرید می باشد آغاز شده است. روز دوم هم افزایش قیمت را نشان می دهد اما میزان افزایش قیمت کمتر است . کندل دوم می تواند صعودی یا نزولی باشد اما بالا تر از کندل روز اول باز و بسته می شود. کندل سوم ، یک کندل قرمز می باشد که نشان دهنده ی افزایش فشار فروش می باشد و تقریبا تا اواسط کندل روز اول قیمت کاهش می یابد.
در مثال بالا مشاهده می کنید که لزوما نباید بین کندل ها گپ وجود داشته باشد. اما وجود گپ بین کندل ها درجه ی اطمینان الگو را بالاتر می برد.
الگوی مثلث در تکنیکال به زبان ساده
الگوی مثلث یکی از الگوهای بسیار کاربردی در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی به شمار می رود، که معمولا بیشتر از الگوهای دیگر در چارت ها به چشم می خورد.
الگوی مثلث در فاز اصلاح ایجاد می شود و از چند نوع تشکیل شده، که شامل الگوی مثلث متقارن، الگوی مثلث صعودی و الگوی مثلث نزولی است.
الگوی مثلث متقارن ( Symmetrical Triangle Pattern )
مثلث متقارن دارای حداقل دو سقف و دو کف می باشد که با اتصال این نقاط مثلث متقارن ایجاد می شود. شیب قیمت سقف و قیمت کف به یک نقطه مایل می شوند و شکل مثلث را به خود می گیرند. معمولا زمانی که خریداران یا فروشندگان قدرت کافی در شکل گیری یک روند مشخص را ندارند، این الگو شکل می گیرد. با مشاهده تصویر زیر کاملا مشهود است که نه خریداران و نه فروشندگان قادر نیستند قیمت را به سمت خودشان بکشند.
بدین ترتیب هر چه دو خط به هم نزدیک شوند حرکت ناگهانی سهم محتمل تر می شود. برای بهره گیری از این فرصت نقطه ی ورود به سهم را در بالای خط بالایی یا زیر خط پایینی قرار می دهیم، که در این صورت سهم از سمتی که حرکتش را شروع کند ما می توانیم وارد معامله شویم.
در مثلث متقارن زمان مناسب ورود به معامله وقتی است که یکی از ضلع های مثلث شکسته شود، این اتفاق معمولا در دو سوم پایانی الگو رخ می دهد.
یک نکته ی اساسی که باید در نظر داشت این است که هر چه قیمت به راس مثلث نزدیک تر شود امکان از دست دادن اعتبار الگو افزایش می یابد.
برای پیش بینی آینده سهم، جهت خارج شدن روند سهم از مثلث (یا به اصطلاح شکست مثلث) مهم است. به عبارت بهتر در صورت شکست ضلع بالایی شاهد رشد قیمت و در صورت شکست ضلع پایینی شاهد کاهش قیمت خواهیم بود.
این الگو شامل دو قیمت بالای کمتر و دو قیمت پایین بالاتر است. مثلث متقارن زمانی تشکیل می شود که ما این نقاط را به هم وصل کنیم تا امتداد خطوط گرایش به هم نزدیک شوند. خارج شدن روند قیمت از این نوع الگو معمولا نشانه ی بسیار قوی معاملاتی است.
چهار نقطه برخورد در الگوی مثلث متقارن:
وجود حداقل چهار نقطه برای شروع و تشکیل مثلث متقارن الزامی است. با در نظر گرفتن دو قیمت ماکسیمم در داخل مثلث، قیمت بالای دوم باید پایین تر از قیمت اولی در داخل الگو باشد و خط بالایی باید رو به پایین باشد، قیمت پایین دوم باید بالاتر از اولی باشد و خط پایینی باید بالا رو باشد. در بهترین قبل از رخ دادن شکست در هر طرف سه نقطه و مجموعا با شش نقطه برخورد الگو شکل می گیرد.
در برخی موارد دیده شده که مثلث متقارن نشانه ی تغییر گرایش روند سهم است، اما اغلب گرایش جاری خود را حفظ می کند.
تعریف گرایش در مثلث:
برای اینکه یک الگو جزء الگوهای ادامه دهنده محسوب شود نیاز به یک گرایش پایه دارد که الگو ابتدا توقف گرایش و بعد از تکمیل الگو، تداوم گرایش را نشان می دهد. به عبارت دیگر گرایش همان خط روند سهم تا رسیدن به تشکیل الگو است. در تصویر زیر می توان این مفهوم را بهتر درک کرد.
الگوی مثلث صعودی ( Ascending Triangle Pattern )
زمانی که نوسانات سقف به یک سطح قیمت مشابه می رسند و نوسانات کف یک زاویه ای افزایشی رو به بالا می گیرند، این مثلث شکل می تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه گیرد. در تشکیل الگوی مثلث صعودی نیز باید دو قیمت سقف مساوی (یا تقریبا مساوی) و دو قیمت کف صعودی الزامی است.
خط افقی بالا در الگوی مثلث صعودی: برای تشکیل خط افقی بالا در مثلث صعودی، دو قیمت بالایی باید مساوی یا نزدیک به هم باشند.
خط صعودی پایین در الگوی مثلث صعودی: برای تشکیل خط صعودی پایین در این الگو، حداقل دو قیمت پایین لازم است که جدیدترین قیمت از قیمت قبلی پایینی بالاتر باشد، در غیر این صورت اگر قیمت جدید برابر یا کمتر از قیمت پایین قبلی باشد، در این صورت مثلث فاقد اعتبار است.
بازگشت روند قیمت به خط شکست در مثلث صعودی:
پایه اساسی تحلیل تکنیکال این است که مقاومت ها پس از شکسته شدن به حمایت تبدیل می شوند. یعنی با شکسته شدن خط مقاومت افقی در این الگو، آن خط مقاومت به خط حمایت تبدیل می شود که نقطه ی شروع حرکت اصلی سهم است. معمولا پس از شکسته شدن خطوط مقاومت، روند قیمت دوباره به آن خط بر میگردد که به اصطلاح پولبک انجام می شود و پس از این پولبک، دوباره قیمت به روند خود باز می گردد. تصویر زیر درک بهتر این مفهوم را برای ما آسان می کند:
تعیین هدف در الگوی مثلث صعودی:
هدف قیمتی را بعد از شکست می توان تعیین کرد. برای تعیین هدف، بلند ترین فاصله ی دو خط الگو را اندازه گرفته و به مقاومت شکست اضافه می کنیم. در تصویر زیر هم این تعیین هدف مثلث صعودی را می توان بهتر درک کرد.
الگوی مثلث نزولی ( Descending Triangle Pattern )
زمانی که نوسانات سقف رو به پایین و نوسانات کف در یک سطح قیمتی مشابه باشند الگوی مثلث نزولی شکل می گیرد. در برخی مواقع، مثلث نزولی در انتهای یک گرایش صعودی به صورت الگوی برگشتی تشکیل می شود، اما آنها معمولا الگوهای ادامه دهنده هستند. با چشم پوشی از مکان تشکیل این الگو باید ذکر کنیم که الگوی مثلث نزولی یک الگویی است که رو به پایین شکل می گیرد. این الگو متشکل از حداقل دو قیمت پایین هم سطح و دو قیمت بالای پایین رو است.
خط نزولی پایین الگوی مثلث نزولی: برای تشکیل این خط دو نقطه ی مینیمم الزامی است و باید قدری فاصله بین قیمت های پایین باشد به طوری که قیمت جدید پایینی، کمتر تر از قیمت پایینی قبلی باشد.
خط گرایش نزولی بالای الگوی مثلث نزولی: برای تشکیل این خط، دو نقطه ی قیمت بالا الزامی است، به طوری که قیمت ها باید سیر نزولی داشته باشند. اگر قیمت بالای جدیدتر با قیمت قبلی برابر یا بیشتر باشد مثلث نزولی فاقد اعتبار است.
تعیین هدف در الگوی مثلث نزولی:
در این الگو نیز هدف قیمتی را بعد از شکست می توان تعیین کرد. برای تعیین هدف، بلند ترین فاصله ی دو خط الگو را اندازه گرفته و به مقاومت شکست اضافه می کنیم.
مثلث پهن شونده ( Broading Formatoin )
یکی از زیر مجموعه های الگوی کلاسیک، الگوی مثلث پهن شونده است، که در بعضی منابع با عنوان بلند گوی دستی نیز ذکر شده است. این الگو نسب به الگو های دیگر مثلث ها کمتر به چشم می خورد و نسبت به آن ها کمتر این الگو شکل می گیرد.
تمام الگوهای مثلثی که در بالا ارائه گردید، از دو حرکت دو خط مایل به هم تشکیل می شدند یا به عبارت دیگر آن دو خط همگرا بودند، ولی الگوی مثلث پهن شونده کاملا برعکس عمل میکند، یعنی با دور شدن آن دو خط روند از هم، شکل مثلثی را پیدا می کنند که در حال پهن شدن است و به هیچ وجه همگرایی در آن دیده نمی شود.
این الگو زمانی شکل می گیرد که تمایل به خرید در یک سهم زیاد باشد و معمولا در این شرایط یک سقف قوی در بازار شکل می گیرد. در این الگو بر خلاف سایر الگو های مثلث با نزدیک شدن به آخر الگو در زمانی که الگو تکمیل شده است، با نفوذ قمیت در خط روند، حجم معاملات باید افزایش یابد.
با فعالیت بیشتر قیمت در زمان معمولا حرکت برگشتی با حجم معاملات سبک تری انجام می گیرد.
نکته 1: حجم معاملات در الگوهای برگشتی در حرکات صعودی نقش بسیار مهمی نسبت به روند های حرکات دارند، زیرا برای از سر گیری یک روند صعودی افزایش حجم الزامی است.
نکته 2: هرچند میزان حجم معاملات، طی شکل گیری الگوی مثلث کاهش می یابد، اما معمولا بررسی دقیق حجم معاملات می تواند به عنوان یک راهنما در مورد اینکه حجم معاملات در کدام زمان سنگین تر است عمل کند، در زمان حرکات افزایشی یا در زمان حرکات کاهشی؟
در زمان تشکیل این الگو که بیشتر نتیجه مشخص نبودن روند خرید و فروش سهامداران است، اصولا تحلیلگران تکنیکال از معامله پرهیز می کنند، زیرا معمولا به سرعت یکی از ضلع ها شکسته می شود و جهت گیری خاص خود را پیدا میکند، که بهتر است تا شکسته نشدن یکی از ضلع ها وارد معامله نشویم تا روند سهم مشخص گردد.
هدف قیمتی الگوی مثلث پهن شونده:
برای تعیین هدف در این الگو ارتفاع مثلث را اندازه گرفته و از ناحیه شکست محاسبه میکنیم. که این اهداف بسته به صعودی یا نزولی بودن مشابه انواع دیگر مثلث ها هستند.
ساختار و نکات ضمیمه ای الگوی مثلث:
حجم در الگوی مثلث:
با گسترش مثلث و نزدیک شدن به قسمت باریک مثلث حجم معامله معمولا کاهش می یابد.
مدت زمان تشکیل مثلث:
این مدت تشکیل الگوی مثلث می تواند چند هفته یا چند ماه به طول بیانجامد.
حداقل چهار نقطه برخورد:
وجود حداقل چهار نقطه برای شروع و تشکیل الگوی مثلث الزامی است. یعنی روند قیمتی سهم در هر دو خط بالایی و پایینی سهم باید برخوردی داشته باشد. برای مثال حداقل دو برخورد در خط پایینی و دو برخورد در خط بالایی مثلث وجود داشته باشد. در بهترین حالت قبل از رخ دادن شکست در هر طرف سه نقطه و مجموعا با شش نقطه برخورد الگو شکل می گیرد.
ساختار زمانی شکست یا عبور از الگوی مثلث:
بهترین نقطه ی شکست بین دو سوم تا سه چهارم مسیر تکمیل الگو است. شکست قبل از یک دوم مسیر نزدیک به راس مثلث زودهنگام و فاقد اهمیت است.
جهت شکست مثلث:
برای مشخص شدن جهت شکست باید منتظر وقوع جهت شکست باشیم، یا به عبارت دیگر جهت حرکت بعدی روند سهم فقط پس از شکست یکی از خطوط مشخص می شود، صرف نظر از اینکه ماهیت الگو ادامه دهنده یا برگشتی است.
تائید شکست:
برای اینکه بتوانیم شکست الگوی مثلث را مورد تائید قرار بدهیم باید حداقل یک کندل از یکی از خط های مثلث عبور کند به عبارتی کندل به طور کامل خارج از مثلث تشکیل شود. این شکست معمولا با افزایش حجم معاملات نیز همراه است.
پولبک (بازگشت به سطح شکسته شده الگوی مثلث):
برخی از مواقع قبل از شروع کامل حرکت قیمت، روند قیمت اندکی پس از عبور از خط دوباره به سطح شکسته شده باز میگردد که به اصلاح می گویند پولبک انجام می شود و پس از آن دوباره در جهت شکسته شدن قبلی روند حرکت می کند.
نکته: لازم به ذکر است که پولبک در همه شکست ها الزاما رخ نمی دهد، ولی وجود پولبک پس از شکسته شدن خطوط مقاومت و حمایت معمولا نشانگر ادامه روند قدرتمندتری است.
هدف قیمت در الگوی مثلث:
با اندازه گیری خط گرایش الگو (همان خط روند قبلی سهم) می توانیم دو هدف تعیین کنیم که هدف اول زمانی است که سهم به اندازه ی خط گرایش بین دو ضلع حرکت کند و هدف دوم زمانی است که سهم به اندازه ی کل خط گرایش قبلی سهم تا تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه رسیدن به الگو حرکت کند.
آموزش تحلیل تکنیکال با استفاده از الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
بازار ارزهای دیجیتال بسیار پرنوسان است. در این میان تشخیص روند قیمت برای تریدرها اهمیت فراوان دارد؛ زیرا میتوانند با استفاده از فرصت، پوزیشن لانگ و شورت (خرید و فروش) اتخاذ کنند. در این مقاله قصد داریم شما را با یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال، یعنی الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) آشنا کنیم.
الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) چیست؟
الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) یکی از الگوهای نموداری تحلیل تکنیکال است که درصدد است تغیرات روند و حرکات بازگشتی قیمت را توصیف کند. الگوی کف دوقلو به حرف W شباهت دارد. این الگو میکوشد سقوط قیمت یک سهم (یا ارز دیجیتال) را به همراه صعود بازگشتی و سقوط مجدد قیمت در همان سطح و سرانجام صعود مجدد قیمت تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه را توصیف کند. کف قیمت مذکور در الگو دو بار لمس میشود و یک سطح مقاومت به حساب میآید.
مفهوم الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
اغلب تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که در الگوی کف دوقلو، کف اول باید حدوداً بین 10 الی 20 % کاهش قیمت داشته باشد و کف دوم نیز باید در حدود 3 الی 4 % از کف قبلی تشکیل شود و همچنین لازم است که حجم معاملات پیرو کف دوم افزایش یابد.
الگوی کف دوقلو مثل بسیاری از الگوهای نموداری برای تحلیل وضعیت بازار در میانمدت و بلندمدت مناسب است.
معمولاً گفته میشود که هر چه مدتزمان بین وقوع دو کف طولانیتر باشد، احتمال اینکه این الگوی نموداری موفق عمل کند بیشتر خواهد بود. در تحلیل تکنیکال بلند مدت، برای اینکه احتمال موفقیت الگو بالا باشد، لازم است که حد فاصل زمانی بین دو کف حداقل سه ماه باشد. بهتر است که از دادههای قیمتی روزانه یا هفتگی برای تحلیل این الگوی خاص استفاده شود. گرچه ممکن است این الگو در نمودار قیمت میانروزی (مثلاً ساعتی) پدیدار شود اما تشخیص صحت و اعتبار الگوی کف دوقلو در نمودار قیمت میانروزی بسیار دشوار است.
این الگو همواره با روند نزولی قیمت یک ارز دیجیتال آغاز میشود، سپس در این میان سیگنالی مبنی بر حرکت بازگشتی قیمت صادر میشود که از آغاز روندی صعودی حکایت دارد. در نتیجه این الگو باید توسط بنیادهای بازار (بخشی که به این ارز دیجیتال مربوط است) و به طور کلی بازار تأیید شود. تحلیل بنیادین باید ویژگیهای حرکت بازگشتی آتی قیمت را در شرایط بازار منعکس سازند.
همچنین لازم است که طی تشکیل الگو، حجم معاملات به دقت بررسی شود. افزایش چشمگیر حجم معاملات در این الگو معمولاً طی حرکات صعودی قیمت رخ میدهد.
هنگامی که قیمت در حرکت بازگشتی (Rebound) دوم بسته میشود و همچنان تمایل دارد که از حرکت بازگشتی اول این الگو فراتر برود و حجم معاملات نیز در تأیید شرایط بنیادین بازار در تغییر روند افزایش مییابد، تریدر باید در سقف ریباند اول موضع لانگ اتخاذ کند و حد زیان (Stop-Loss) خود را در سطح کف دوم تعیین کند. سطح حد سود (تغییر روند در مقابل الگوهای ادامه Profit Target) باید دو برابر اندازه حد زیان تعیین شود.
مثالی از الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
در اینجا مثالی میزنیم از الگوی کف دوقلو که در سال 2018 برای سهام شرکت ودافن (Vodafone) رخ داد. قیمت سهم این شرکت پس از آنکه گزارشهای مالی بیش از مقدار تخمینی بود، 9 درصد افزایش یافت.
از منظر تحلیل تکنیکال، سهام ودافن یک الگوی کف دوقلو تشکیل داد، به نحوی که سطح هدف سود آن در کوتاهمدت، قیمت 21.50 دلار بود. سایر اندیکاتورها این الگو را تأیید میکردند: شاخص قدرت نسبی (RSI) با مقدار 55 دلار خنثی باقی ماند اما شاخص مکدی (MACD) در اوایل ماه یک تلاقی داشت که نشان میداد روندی صعودی در حال وقوع است.
نحوه تشخیص الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
- دو کف قیمت مجزا از هم پیدا کنید که ارتفاع و عرض آنها یکسان باشد.
- فاصله بین دو کف نباید خیلی کوچک باشد (این مسئله البته به تایم فریم بستگی دارد).
- برای تأیید الگو به دنبال خط گردن (Neckline) و سطح مقاومت قیمت باشید.
- میتوانید از سایر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک و نوسانگرها برای تأیید الگوی کف دوقلو استفاده کنید.
- در قبال روندهای قدرتمند، بسیار محتاط باشید.
نحوه معامله در الگو کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
با اینکه الگوی کف دو قلو میتواند در تحلیل ارزهای دیجیتال نیز به کار رود اما اغلب برای خرید سهم در بازار سهام و فارکس به کار میرود. نمودارهای زیر نشان میدهند که چگونه این الگو در هر دو بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
الگوی کف دوقلو نرخ دلار نیوزلند بر اساس دلار آمریکا (NZD/USD)
نمودار بالا این الگو را پس از یک روند نزولی ملایم نمایش میدهد. در کنار این الگو از نوسانگر شاخص قدرت نسبی استفاده شده است و تریدر از واگرایی صعودی برای تشخیص حرکت بازگشتی روند بهره میگیرد. حد زیان در سطح کف قیمت تعیین میشود. برای ورود به معامله لازم است که تریدر منتظر پدیدار شدن کندل تأیید باشد که بالای خط گردن بسته میشود.
الگوی کف دوقلو برای سهام شرکت اپل (Apple)
در نمودار بالا یک الگوی کف دو قلو نمایش داده شده است. تشخیص این الگو در بازارهای فارکس، سهام و ارزهای دیجیتال یکسان است. در این نمونه، شکستن خط گردن سیگنال ورود را تأیید میکند و فرصت مناسبی برای اتخاذ پوزیشن لانگ محسوب میشود. کندل مشخص شده در تصویر بالا به وضوح بالاتر از خط گردن و سطح مقاومت بسته شده است و نشان میدهد که قیمت به سمت بالا تمایل دارد.
تفاوت الگوی کف دوقلو با الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو (Double Top Pattern) درست نقطه مقابل الگوی کف دو قلو است. الگوی سقف دوقلو از دو سقف متوالی مدوّر تشکیل شده است. اولین سقف مدور یک الگوی U شکل مدور وارونه ایجاد میکند. سقفهای مدور اغلب نشانگر یک حرکت بازگشتی نزولی هستند؛ زیرا اکثراً پس از روندی صعودی رخ میدهند. سقفهای مدور استنتاج مشابهی دارند.
اگر سقفی مدور تشکیل شود، سقف مدور دوم معمولاً کمی پایینتر از اوج سقف اول ایجاد میشود و این نشاندهنده مقاومت و فرسودگی قیمت است. الگوی سقف دوقلو معمولاً به ندرت رخ میدهد و نشان میدهد که سرمایهگذاران میکوشند از یک روند صعودی در حال زوال، سود نهایی به دست آورند. الگوی سقف دوقلو اغلب به حرکت بازگشتی نزولی تبدیل میشود که تریدرها میتوانند طی آن با اتخاذ موضع شورت و فروش سهام یا ارز دیجیتال خود کسب سود کنند.
محدودیتهای الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
اگر الگوی مذکور به درستی تشخیص داده شود، میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد. اما اگر این الگو به درستی تشخیص داده نشود ممکن است عواقب آن بسیار زیانبار باشد. بنابراین لازم است که در تشخیص این الگو محتاط باشید و پیش از نتیجهگیری کمی صبوری کنید.
سخن پایانی
الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) به حرف «W» شباهت دارد و نویدبخش پایان روندی نزولی است که در آن قیمت دو بار به سطح مقاومت برخورد کرده و کمانه میکند تا اینکه سرانجام روند صعودی میشود و به اندازه دو برابر حد زیان افزایش مییابد. میزان کف دو قیمت تقریباً برابر است. اهمیت این الگو در این است که پس از تشکیل دو کف تقریباً برابر، فرصت مناسبی فراهم میآورد که تریدرها بتوانند در پوزیشن لانگ (خرید) قرار بگیرند و کسب سود کنند.
دیدگاه شما