پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
با این آزمون پنجمرحلهای یک معاملهی موفق بورسی انجام دهید
تفاوتی ندارد در چه بازاری معامله میکنید؛ خواه بازار سهام باشد، خواه فارکس یا آتی یا رمزارز. هر ثانیهای که بازار باز باشد فرصتی برای معامله در اختیار معاملهگران قرار میگیرد. با این حال در هر ثانیه امکان انجام معاملهای با احتمال موفقیت بالا وجود ندارد. در این مطلب از اخبار بورس یک تست پنجمرحلهای را با هم بررسی خواهیم کرد که به کمک آن، میتوان از بازده داشتن معامله تا حدود خوبی اطمینان پیدا کرد. فرقی ندارد که آیا معاملهگر روزانه هستید، نوسانگیر یا سرمایهگذار؛ به هر شکل این آزمون را در دستور کار خود قرار دهید. در آغاز به کمی تمرین نیاز دارید اما زمانی که با این فرایند آشنا شوید، تنها طی چند ثانیه میتوانید که یک معاملهی موفق بورسی را به سرانجام برسانید.
نکات کلیدی
- فارغ از این که استراتژی معاملاتی شما چیست، یک معاملهی موفق بورسی به نظم و انضباط، آگاهی و دقت تمام و کمال بستگی دارد.
- در این آزمون، پنج گام ساده را پیش از ورود به هر معاملهای پیش رو داریم.
- این پنج گام شامل درک استراتژی و برنامهی شما، شناسایی موقعیت و فرصت برای تارگت های ورود و خروج، و آگاهی از زمان خروج از معاملات بد هستند.
فهرست مطالب این مقاله با دسترسی سریع
آزمون پنجمرحلهای برای تعیین انجام یا عدم انجام معامله در بورس
در ادامه، پنج گام ضروری برای بررسی این که با یک معاملهی موفق بورسی طرف هستیم یا خیر را با هم بررسی میکنیم.
گام اول: وضعیت و چینش معامله (The Trade Setup)
منظور از ستاپ یا وضعیت، شرایط اولیهای است که حتما باید برقرار باشند تا بتوان معاملهای را ترتیب داد. به عنوان مثال اگر شما از دستهی معاملهگران دنبالکنندهی روند هستید، در غیاب روند نمیتوانید معامله کنید و به آن نیاز دارید. این برنامهی معاملاتی شماست که باید مشخص کند یک روند قابل معامله (در استراتژی شما) چه معنایی دارد. این امر به شما کمک میکند تا زمانی که روندی در کار نیست، از انجام معامله بپرهیزید. به وضعیت و موقعیت، به چشم دلیلی برای انجام معامله نگاه کنید.
شکل زیر مثالی از این مسئله را به صورت عملی نشان میدهد. میبینید که قیمت سهام به طور کلی در حال حرکت به سمت بالاست. نوسانهای بالا و پایین که در بالاترین وضعیت خود قرار دارند نشانگر همین مسئله هستند. همچنین قیمت دارایی بالاتر از میانگین متحرک ۲۰۰روزه است. ممکن است شرایط معاملاتی شما متفاوت باشد. اما شما باید از این مسئله مطمئن شوید که آیا این وضعیت با توجه به استراتژی معاملاتی شما مطلوب به نظر میرسد یا نه.
اگر دلیلی برای انجام معامله وجود نداشته باشد، پس معامله نکنید. اگر دلیلی برای انجام معامله (یعنی همان ستاپ یا موقعیت) پیدا کردهاید، به مرحلهی بعدی بروید.
گام دوم: تریگر یا ماشه (The Trade Trigger)
وقتی دلیلی برای انجام یک معاملهی موفق بورسی پیدا کردید، نیاز به یک رویداد مشخص و دقیق دارید که زمان معامله را به شما بگوید. در تصویر بالا، سهام در تمام مدت در یک روند صعودی در حرکت بوده است. اما در همین روند صعودی، در برخی لحظات فرصتهای معاملاتی بهتری نسبت به سایر مواقع به وجود آمده است.
برخی از معاملهگران دوست دارند خرید خود را هنگامی انجام دهند که دارایی پس از پولبک یا حرکت در محدودهی رنج، سقفهای قیمتی جدیدی تشکیل میدهد. به عنوان مثال در شکل بالا، محرک معامله میتواند زمانی باشد که قیمت در ماه آگوست به بالای ناحیهی مقاومتی ۱۲۲ دلار رسیده است.
ماشه یا محرک به معنای نواحی یا نقاطی از معامله است که میتوان در آن محدوده، وارد معامله شد یا از معامله خارج شد.
اما بعضی دیگر از معاملهگران تمایل دارند سهم یا دارایی را در طی پولبک خریداری کنند. در این حالت زمانی که شاهد پولبک به ناحیهی حمایت ۱۱۵ دلار هستیم (تصویر بالا)، منتظر بمانید تا قیمت الگوی پوشانندهی صعودی را تشکیل دهد. یا صبر کنید تا قیمت در چند کندل تثبیت شود و از آن بالاتر رود. هر دو حالت رویدادهای دقیقی هستند که فرصتهای معاملاتی را از سایر تحرکات قیمتی (که برای آن هیچ استراتژی مشخصی وجود ندارد) تفکیک میکنند. این همان ماشه یا تریگر است.
بیشتر بخوانید
شکل زیر سه محرک معاملاتی محتمل را نشان میدهد که در طی روند صعودی این سهم اتفاق میافتند. این که ماشهی معاملاتی شما دقیقا چیست، به استراتژی معاملاتی مورداستفادهتان بستگی دارد. نخستین محرک وقتی اتفاق میافتد که قیمت نزدیک منطقهی حمایت تثبیت میشود: زمانی که قیمت به بالاتر از سطح تثبیت برسد. دیگر ماشهی معاملاتی محتمل زمانی است که الگوی پوشانندهی صعودی نزدیک نقطهی حمایت شکل میگیرد: یک پوزیشن خرید زمانی که کندل صعودی شکل میگیرد، ایجاد میشود. سومین تریگر خرید هم با افزایش قیمت و تشکیل یک سقف قیمتی جدید در ادامهی یک پولبک یا رنج ایجاد میشود.
با اینهمه پیش از انجام معامله مطمئن شوید که آیا معامله ارزشمند است یا خیر. همیشه با استفاده از ماشهی معاملاتی زودتر میفهمید که نقطهی ورود به معامله کجاست. برای تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن مثال یک معاملهگر در تمام ماه جولای میداند که تریگر معاملاتی احتمالی زمانی شکل میگیرد که افزایش قیمت به اندازهای باشد که به بالاتر از سقف ماه ژوئن برسد. به این ترتیب پیش از انجام معامله، زمانی برای بررسی اعتبار معامله طی گامهای سه تا پنج فراهم میشود.
گام سوم: حد ضرر (The Stop Loss)
برای انجام یک معاملهی موفق بورسی تنها برخورداری از شرایط مناسب برای ورود و اطلاع از محرک معاملاتی کافی نیست. ریسک معاملاتی نیز باید با استفاده از استاپ لاس یا حد ضرر مدیریت شود. روشهای متنوعی برای تعیین حد ضرر وجود دارند. در معاملات خرید (Long)، حد ضرر معمولا کمی پایینتر از نوسان پایین (swing low) اخیر قرار میگیرد. اما در معاملات فروش استقراضی (Short) حد ضرر تنها کمی بالاتر از نوسان بالا (swing high) قرار داده میشود.
بیشتر بخوانید
روش دیگری نیز وجود دارد که به آن حد ضرر میانگین محدودهی واقعی یا Average True Range (ATR) stop loss گفته میشود. در این روش حد ضرر در فاصلهای مشخص از قیمت ورود به معامله و بر مبنای نوسان قرار داده میشود.
باید محل قرارگیری حد ضرر را تعیین کنید. زمانی که از قیمت حد ضرر و نقطهی ورود به معامله آگاه باشید، میتوانید اندازهی موقعیت معاملاتی (Position Size) را محاسبه کنید.
گام چهارم: هدفگذاری قیمتی (The Price Target)
اکنون دیگر میدانید که شرایط برای انجام یک معاملهی مطلوب فراهم است. همچنین از نقطهی ورود و موقعیت حد ضرر نیز آگاه هستید. حال باید سود بالقوه را مدنظر قرار دهید. تارگت معاملاتی بر مبنای عاملی مشخص میشود که قابل اندازهگیری است و به صورت تصادفی انتخاب نمیشود. به عنوان مثال الگوهای نموداری، اهداف قیمتی را بر مبنای اندازه و ابعاد الگو مشخص میکنند. کانالهای روند هم نقاطی را نشان میدهند که در آنها قیمت تمایل به بازگشت دارد. اگر در نزدیکی کف کانال خرید انجام میدهید، هدف قیمتی را نزدیک به محدودهی بالای کانال انتخاب کنید.
در شکل قبل که مربوط به نمودار یورو/دلار آمریکا است، اندازهی الگوی مثلث در عریضترین نقطه تقریبا ۶۰۰ پیپ است. با افزودن این مقدار به قیمتی که شکست الگوی مثلث در آن رخ داده است، هدف قیمتی ۱.۱۶۵۰ به دست میآید. اگر بر اساس استراتژی شکست مثلث معامله میکنید، این نقطه جایی است که باید با کسب سود از معامله خارج شوید.
موقعیت و جایگاه هدف و تارگت قیمت را بر اساس تمایلات بازاری که در آن معامله میکنید، مشخص کنید. حد ضرر متحرک را نیز میتوانید برای خروج سودده از معاملات مورد استفاده قرار دهید. اگر از این نوع از حد ضرر استفاده میکنید، از قبل در خصوص سود بالقوهی خود چیزی نخواهید دانست. البته که این مسئله خوب است و مزیت هم دارد. چرا که حد ضرر متحرک به شما اجازه میدهد از بازار به شیوهی منظم و سیستماتیک سود به دست آورید؛ نه به صورت تصادفی.
گام پنجم: نسبت سود به زیان (The Reward-to-Risk)
سعی کنید معاملات را تنها در مواقعی انجام دهید که سود بالقوه ۱.۵ برابر بیشتر از ریسک است. به عنوان نمونه اگر با رسیدن به حد ضرر ۱۰۰ دلار از دست میدهید، به معنای آن است که باید در صورت رسیدن قیمت به تارگت تعیینشده، سود ۱۵۰ دلاری یا بیشتر به دست آورید.
مجددا به شکل آخر نگاه کنید. در این تصویر ریسک معامله ۲۱۰ پیپ است که اختلاف میان قیمت ورود و قیمت حد ضرر را نشان میدهد. اما سود بالقوه برابر با ۶۰۰ پیپ است. این نشان میدهد که نسبت ریسک به ریوارد برابر است با ۲.۸۶:۱ یا ۶۰۰/۲۱۰. اگر از حد ضرر متحرک استفاده می کنید، قادر به محاسبهی نسبت ریسک به ریوارد در معامله نخواهید بود. هرچند زمانی که معاملهای را انجام میدهید، باید همچنان به احتمال بیشتر بودن سود بالقوه نسبت به ریسک توجه کنید.
اگر سود معامله با ریسک آن برابری میکند یا از آن کمتر است، از انجام معامله بپرهیزید. شاید این جمله را بتوان اینگونه معنا کرد که تمام این موارد را برای این انجام میدهید که بفهمید آیا باید معامله را انجام دهید یا نه.
پرهیز از انجام معاملات نامطلوب درست به اندازهی موفقیت در معاملات مطلوب حائز اهمیت است.
سایر ملاحظات
آزمون پنجمرحلهای به عنوان فیلتری برای انجام معاملاتی عمل میکند که با استراتژی شما مطابقت داشته باشند. این کار شما را مطمئن میکند که این معاملات سود بالقوهی خوبی را در برابر ریسک معامله فراهم میکنند. امکان دارد مراحل دیگری هم به تناسب سبک معاملاتی هر معاملهگری به این پنج مرحله افزوده شوند. مثلا معاملهگران روزانه ممکن است نخواهند درست پیش از انتشار اطلاعات اقتصادی یا مهم شرکت معامله کنند. اگر شما هم چنین نگرش و رویکردی دارید، برای انجام معاملات تقویم اقتصادی را بررسی کنید و مطمئن شوید که در زمانی که مشغول معامله هستید، هیچ رویدادی تعیین و برنامهریزی نشده است.
جمعبندی
برای یک معاملهی موفق بورسی در هر استراتژی مشخص، باید از مناسب بودن شرایط اطمینان حاصل کنید. محرکی را انتخاب کنید که زمان انجام معامله را به شما اطلاع میدهد. از حد سود و ضرر استفاده کنید و سپس به این نکته توجه کنید که سود در مقایسه با زیان باید بیشتر باشد. اگر چنین بود، آنگاه میتوانید معامله را انجام دهید. اما اگر این شرایط فراهم نبود، به جستجوی موقعیتهای بهتر بپردازید. سایر فاکتورهایی را که ممکن است در معاملهی شما موثر باشند را نیز در نظر بگیرید. در صورت نیاز هم میتوانید گامهای اضافهتری را به این فرایند بیفزایید. ممکن است این فرایند خستهکننده به نظر برسد. اما اگر استراتژی خود را بشناسید و به استفاده از این پنج مرحله عادت کنید، تنها به چند ثانیه زمان نیاز دارید تا بتوانید این آزمون را پیاده کنید. مطمئن باشید هر معاملهای که از این آزمون سربلند بیرون بیاید، ارزش این را دارد که وقت و انرژی برایش گذاشته شود.
ستاپ های پرایس اکشن لنس بگز
آموزش معاملهگری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک میشود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.
در این راستا آقای لنس بگز گامهایی را برای بررسی گذشته بازار طبق پرایس اکشن تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظهای شمعهای حاضر، نسبت به شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیشبینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.
با این روش میتوان ستاپهای معاملاتی پرایس اکشن را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصتهای معاملاتی کمخطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپهای معاملاتی میتوان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.
واژههاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپهای معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.
1- مقدمه
به منظور بررسی ستاپهای پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایتها و مقاومتها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست میآید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی میشود.
روندها در پرایس اکشن در یک دستهبندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیمبندی میشوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص میشود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی میکنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.
برای موفقیت دائم در معاملهگری پرایس اکشن ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آنها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.
2- فرصتهای معاملاتی در پرایس اکشن
یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معاملهگران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در میآورد. برای این منظور باید همسو با معاملهگران موفق شد، معاملهگرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ میکنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معاملهگران راحتتر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود میآید.
لذا پرایس اکشن روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدودهها و زمانهایی است که معاملهگران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی میگیرند. موقیتهایی که آنها متوجه میشوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات میشوند. لذا فرصتهای اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معاملهگران به دام افتاده به دست میآید.
هدف اصلی، معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معاملهگری در جهت عکس آن است.
3- ستاپهای معاملاتی لنس بگز
ستاپهای معاملاتی پرایس اکشن با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معاملهگران گرفتار به دست میآید. فرصتهای معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص میشوند.
در ادامه انواع این ستاپهای معاملاتی را معرفی میکنیم:
1- ستاپ تست حمایت و مقاومت پرایس اکشن
2- ستاپ شکست ناموفق پرایس اکشن
3- ستاپ پولبک بعد از شکست پرایس اکشن
4- ستاپ پولبک ساده در روند پرایس اکشن
5- ستاپ پولبک پیچیده در رون پرایس اکشن
4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (TST)
ستاپ حمایت و مقاومت پرایس اکشن در شرایطی ایجاد میشود که قیمت نمیتواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ میشوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومتهای تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.
در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست میکند و حتی ممکن است اندکی به داخل آنها نفوذ نماید ولی از آن نمیتواند عبور کند.
معاملهگران پرایس اکشنی که دیر هنگام وارد معامله شدهاند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال میشود و حرکت در جهت عکس را تقویت میکند.
شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت
5- ستاپ شکست ناکام (ناموفق) (BOF) لنس بگز
در این ستاپ پرایس اکشن، قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را میشکند اما نمیتواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز میگردد.
شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF در پرایس اکشن لنس بگز
در شکل بالا مشاهده میشود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور میکند، اما نمیتواند به صورت موفقیتآمیزی حرکت خود تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز میگردد. در این ستاپ تعدای از معاملهگران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمیباشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان میدهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب میشود، معاملهگران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آنها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است و معامله گران پرایس اکشن باید در این امر، توانایی کسب کنند.
6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB) لنس بگز
در این ستاپ پرایس اکشن، قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور میکند، در سمت جدید قیمت پذیرش میشود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل میگیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی میکنیم تا نشانههای ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپها میبایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمتهای عمدهفروشی LWP فراهم باشد.
در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB پرایس اکشن لنس بگز ارائه شده است.
شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB
تعداد بسیاری از معاملهگران، پرایس اکشن همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معاملهگران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.
7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)
این ستاپ پرایس اکشن، ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای ساده(اصلاح) در مسیر روند میباشد.
در یک دستهبندی کلی پولبکها به دو دسته تقسیم میشوند:
الف- پولبکهای ساده BP
ب- پولبکهای پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.
زمانیکه انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، میتوان با مشاهده ضعف در پولبکها و اصلاحهای موقت بازار به دنبال ستاپهای معاملاتی PB در پرایس اکشن لنس بگز بود.
یعنی ستاپ پولبک پرایس اکشن لنس بگز، یک ستاپ در راستای روند است.
شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB
مهمترین نکته تحلیل پرایس اکشن و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت میکند. ما از این پولبکهای ضعیف برای یافتن معاملهگرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شدهاند و خروج آنها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت میکند، استفاده میکنیم.
تحلیل کندل به کندل پرایس اکشن کمک میکند تا زمان پایان پولبکها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبکها را تقویت میکند، کف و سقف نوسان پیشین میباشد.
در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسانهای پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبکها را نمایان میکند، نشان داده شده است.
شکل 5- توجه به کف و سقف نوسانهای پیشین در پرایس اکشن
8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)
این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ میدهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده میتوان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، میتواند سبب فرصت CPB شود.
شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی
ستاپ CPB فرصتهای معاملاتی قویتر، مطمئنتر و با سود بیشتری نسبت به ستاپهای PB پرایس اکشن لنس بگز ایجاد مینماید.
9- نتیجهگیری
در پرایس اکشن، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین میشود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت میکند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.
ستاپهای معاملاتی پرایس اکشن لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایتها و مقاومتها که گامهای اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل میدهد.
با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات میتوان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را در پرایس اکشن طراحی نمود.
پرایس اکشن (Price action) چیست و چه کاربردی دارد؟
پرایس اکشن، به بیان ساده، یک استراتژی معاملاتی است که به تریدرها در بازارهای مالی، مخصوصا مارکت ارزهای دیجیتال، اجازه میدهد تا بازار را بخوانند و تصمیمات تجاری ذهنی خود را بر اساس حرکتهای اخیر و واقعی قیمت و نه بر اساس شاخصهای فنی اتخاذ کنند. در این مقاله از وبسایت ارز تودی قصد داریم معاملات پرایس اکشن را به بیان ساده برای شما بازگو کنیم.
پرایس اکشن چیست؟ (Price action)
پرایس اکشن قسمت مهمی از تحلیل تکنیکال است. این نوع تحلیل برای تریدرهایی که انتخابهای خود را بر اساس قیمت داراییها قرار میدهند، مناسب است. به هر حال، نوسانات قیمت در بازارهای مالی باعث سود یا زیان میشود، بنابراین پیشبینی درست قیمت ارزهای دیجیتال و اوراق بهادار یکی از نشانههای موفقیت است.
نحوه خواندن پرایس اکشن
امواج روند و امواج پولبک که بهعنوان امواج ایمپالس یا پیشرو و امواج اصلاحی نیز شناخته میشوند، هنگام معامله بر اساس حرکت قیمت تحلیل میشوند. هنگامی که تعداد امواج روند از امواج اصلاحی بیشتر باشد، روند پیشرفت میکند. تریدرها به جهت تعیین روند، به سوئینگ بالا، سوئینگ پایین و یا مدت زمان موجهای روند و پولبک نگاه میکنند. با توجه به این معیارها، قیمت در طول یک صعود، سوئینگهای بالاتر وسوئینگهای پایینتری ایجاد میکند. عکس آن نیز برای قیمت نزولی صادق است. خطوط روند بین خطوط حمایت و مقاومت در نمودار قیمت شناور میشوند و قلهها بین آنها قرار میگیرند.
به تصویر زیر که خطوط نمودار کندل استیک آمازون (AMZN) است نگاه کنید، این تصویر امواج اصلی بالا و پایین و تغییر روند نزولی و معکوس شدن به روند صعودی را نشان میدهد.
امواج قیمت همچنین میتوانند الگوهایی مانند محدوده (امواج با اندازه مساوی در حال افزایش و کاهش)، مثلث (امواج قیمت در حال کوچک شدن و کوچک شدن) و دامنه افزایش (سوئینگ بالاتر و سوئینگ پایینتر) ایجاد کنند.
در واقع روندها و الگوها عضو اصلی در پرایس اکشن هستند. تریدرها همچنین به نمودارهای کندل استیک برای سطوح و الگوهای عرضه و تقاضا توجه میکنند.
پرایس اکشن در فارکس
معاملات پرایس اکشن در همه بازارها از یک قانون پیروی میکند. با این حال، نکاتی وجود دارد که دانستن آنها مهم است. نکته اول این است که با وجود اینکه ارزهای دیجیتالی ۲۴ ساعته در حال معامله هستند، اما بعضی از جفتهای فارکس زمانی که بازر آنها بسته است، حرکت کمتری دارند. در ادامهی مقاله نحوه کار پرایس اکشن در بازارهای مختلف مانند بازارهای فارکس، سهام، شاخص و کالا را به شما آموزش میدهیم.
نحوه ترید عرضه و تقاضا به کمک پرایس اکشن
زمانی که فروشندگان زیادی وارد بازار میشوند، کاهش شدید قیمت و عدم بازگشت آن رخ میدهد که در آن مناطق عرضه قابل توجه است. تریدرها باید مراقب این موارد باشند، زیرا ممکن است فروشندگان هنوز در اطراف باشند و در صورت افزایش قیمت آماده فروش باشند و قیمت را دوباره به پایین بکشند. در جایی که خریداران زیادی به بازار میپیوندند، مناطق تقاضا شکل میگیرد. قیمت بالا رفته و از آن به بعد کاهش نمییابد. تریدرها به دنبال این هستند که ببینند اگر قیمت به آن سطح بازگردد، آیا بعد از خرید مجدداً افزایش مییابد یا خیر.
الگوهای معاملاتی پرایس اکشن
الگوهای ادامه دهنده
این الگوها در طول یک روند ظاهر میشوند. فرض کنید روند صعودی است و یک مثلث تشکیل شده است. قیمت به دلیل روند صعودی به طور قابل توجهی و به صورت صعود به سمت بالا میرود؛ زیرا روند صعودی است. همین موضوع در روند نزولی نیز صدق میکند. تکنیک این است که منتظر بمانید تا یک روند توسعه یابد، سپس منتظر بمانید تا یک الگو ظاهر شود، و در نهایت تنها در صورتی معامله کنید که قیمت در جهت روند از الگو خارج شود.
به مثال زیر توجه کنید:
الگوهای ریورسال
زمانی که قوانین یک روند صعودی یا نزولی شکسته میشود، ریورسال پرایس اکشن رخ میدهد. وقتی یکی از این اصول اساسی نقض شود، روند دچار مشکل میشود. اگر هر دو معیار نقض شوند، بسته به اینکه کدام امواج مشاهده میشود، روند برمی گردد.
به یاد داشته باشید که یک روند صعودی با سوئینگ بالا و پایینتر، نشان دهنده یک خطر است. زمانی که یک سوئینگ پایین را پایین میآورد، اگر قیمت پس از آن به سوئینگ پایینتری نیز رسید، یک ریورسال اتفاق خواهد افتاد. البته این امر احتمال برگشت را رد نمیکند و باعث میشود روند صعودی از سر گرفته شود. دادهها فقط نشان میدهند که یک ریورسال ممکن است رخ دهد. نمودار بالا یک تغییر قیمت از یک روند صعودی به یک روند نزولی و سپس بازگشت به یک روند صعودی را نشان میدهد.
استراتژیهای پیشرفته پرایس اکشن
استراتژی معاملاتی ریجکشن قیمت
زمانی که قیمت سعی میکند از یک سطح کلیدی عبور کند اما به دلیل اینکه نیروی کافی برای ادامه حرکت وجود ندارد، موفق به انجام این کار نمیشود، این موضوع به عنوان ریجکشن قیمت یا رد قیمت شناخته میشود. زمانی که این اتفاق رخ میدهد ممکن است حرکت خلافی انجام دهید. به همین دلیل در زمان ریجکشن قیمت به نکات زیر دقت کنید:
- قیمت به یک سطح بحرانی (عرضه، تقاضا، یا منطقه شکست الگو) نزدیک میشود.
- قیمت در حال نزدیک شدن است یا ممکن است در منطقه شکسته شود.
- هنگامی که حرکت قیمت شکسته میشود، قیمت به سمت دیگری میرود.
- کندل معمولاً لانگ تیل (long tail) دارد.
- فرصت برای ورود با حرکت قیمت به سمت دیگر فراهم میشود.
به پرایس ریجکشن در نمودار عرضه و تقاضای EUR/USD دقت کنید. کندلها دارای لانگ تیل هستند، که نشاندهنده تلاشهای شکستخورده قبلی است.
استراتژی پرایس اکشن رنکو (Renko)
نمودارهای رنکو از آجر تشکیل شدهاند که هر آجر زمانی ظاهر میشود که قیمت مقدار مشخصی افزایش یافته باشد. آجرها فقط در زوایای ۴۵ درجه ظاهر میشوند و تا زمانی که برعکس شوند به همان رنگ باقی میمانند. هنگامی که قیمت دو آجر در جهت تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن دیگر حرکت میکند، به این حالت ریورسال گفته میشود و جالب است بدانید که در بازارهای پرطرفدار، نمودارهای رنکو مؤثر هستند.
نکته: اگر نمودار رنکو همان رنگ را حفظ کرد و روند ادامه داشت، تریدرها باید در معامله باقی بمانند. اما اگر معکوس شود، ممکن است زمان ترک معامله فرا رسیده باشد. بلوکهای رنکوی بالا که برای ساختن نمودار تسلا ایجاد شدهاند را در نظر بگیرید. این نمودار تریدرها را در طول روند صعودی در ماه مارس نگه داشته است.
استراتژی پرایس اکشن اسکالپینگ
روش معاملاتی که در آن سود و زیان به سرعت انجام میشود و معاملات فقط چند دقیقه یا کمتر طول میکشند، اسکالپینگ گفته میشود. این روش مستلزم استفاده از ۳ تا ۵ پیپ حد ضرر و هدف ۵ تا ۱۰ پیپ در اسکالپینگ فارکس است. در بازار سهام، ممکن است برای به دست آوردن یا ریسک کردن چند سنت باشد. اسکالپینگ عبارت است از ورود و خروج سریع یک موقعیت به منظور سود بردن از نوسانات جزئی قیمت. نمودارهای یک دقیقهای معمولاً توسط اسکالپرها استفاده میشود.
تکنیک اسکالپینگ به این صورت است که در جهت روند معامله کنید و در طی یک پولبک زمانی که قیمت شروع به حرکت به سمت عقب در جهت روند میکند، وارد شوید. تریدرها معمولاً در این مواقع به دنبال الگوهایی مانند یک شمع در جهت روند، یک شمع را در جهت عقب نشینی هستند تا ورود کنند. در نمودار ۱ دقیقهای Alcoa [AA]، فلشها الگوهای فراگیر را نشان میدهند که نشاندهنده ورود احتمالی است. در حالی که این یکی از نمونههای تکنیک اسکالپینگ است، ممکن است از هر یک از تاکتیکها و اصول توصیف شده در پرایس اکشن استفاده شود.
استراتژی پرایس اکشن برای معاملات سوئینگ
یک استراتژی معاملاتی سوئینگ میتواند هر یک از تاکتیکهای پرایس اکشن ذکر شده در بالا را در بر بگیرد. تریدرهای سوئینگ، اغلب به دنبال تنظیمات معاملاتی در نمودارهای ساعتی، ۴ ساعته و روزانه هستند، در حالی که ممکن است ورودی بازار خود را در نمودارهای ۱۵ دقیقه یا ۵ دقیقه تنظیم کنند.
بیایید به نمونهای از عرضه و تقاضا و همچنین معامله با روند نگاه کنیم. در این نمودار ۴ ساعته USD/CAD، یک رکود کلی وجود دارد. همانطور که میبینید، قیمت افزایش مییابد، در یک سوئینگ بالا قرار میگیرد، قبل از اینکه به بالاترین حد قبلی برسد، به یک روند نزولی کوتاه مدت سقوط میکند. از آنجایی که روند نزولی است، قیمت وارد منطقه عرضه میشود. در صورتی که قیمت وارد منطقه عرضه شود، از قیمت قبلی خود بالاتر میرود. اگر قصد خرید یک سهام را دارید، قبل از شکستن تثبیت به سمت نزولی، منتظر یک الگوی نزولی باشید تا قیمت تثبیت شود. فلش نشان دهنده شکست تثبیت است که در این مورد به سمت نزول پیش میرود.
حد ضرر و حد سود در معاملات پرایس اکشن
برای کنترل ریسک میتوانید از گزینه حد ضرر استفاده کنید. زمان معاملات لانگ، یک حد ضرر یا استاپ لاس زیر آخرین سوئینگ پایین قرار میگیرد. برای معاملات شورت میتوانید آن را در آخرین سوئینگ بالا قرار دهید. این امر از کاهش بیش از حد قیمت یا بالا رفتن بیش از حد در هر دو مورد جلوگیری میکند. هنگامی که آجرها در نمودارهای رنکو جهت معکوس و تغییر رنگ میدهند، میتوانید از آن خارج شوید.
تریدرهای پرایس اکش، باید سود خود را قفل کنند. این کار به چند روش امکانپذیر است. استفاده از نسبت ریسک به پاداش یکی از سادهترین تکنیکها است. اگر در معاملات اسکالپ ۰. ۰۵ دلار به ازای هر سهم ریسک کنید، ۰. ۱۰ دلار سود خواهید داشت.؛ یعنی نسبت ریسک به پاداش ۲: ۱ است. اسکالپینگ معمولاً با نسبت ۱. ۵: ۱ یا ۲: ۱ انجام میشود. تریدرهای سوئینگ معمولاً از نسبت ۱: ۳ یا بیشتر استفاده میکنند. اگرچه هر تریدر خود میتواند این نسبت را تعیین کند.
یک روش دیگر خروج با استفاده از خود پرایس اکشن است. به این صورت که اگر معاملهای را به این دلیل شروع میکنید که بازار در حال کاهش است، تا زمانی که روند معکوس شود در آن بمانید. پس پرایس اکشن به نشانههایی مبنی بر تغییر بازار، زمان خروج را مشخص میکند. اگر در زمان عرضه وارد میشوید، با تقاضا خارج شوید؛ و اگر نزدیک یک تقاضا وارد میشوید، نزدیک عرضه معامله را ترک کنید.
بهترین اندیکاتورها برای معاملات پرایس اکشن
معمولاً تریدرهای پاریس اکشن از اندیکاتورها استفاده نمیکنند، مگر برای شناسایی حد ضرر، حد سود و سطوح ورود. اندیکاتورها میتوانند به عنوان تأییدی برای آنچه تریدرها در بازار مشاهدده میکند، عمل کنند.
اصلاحات فیبوناچی
در نمودار، اصلاح فیبوناچی از پایین به یک بالا (در یک روند صعودی) یا از بالا به یک پایین (در یک تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن روند نزولی) رسم میشود. خطوط رسم شده نشان دهنده مکانهایی هستند که قیمت میتواند مجدداً افزایش یابد. سطوح ۲۳.۶ درصد، ۳۸.۲ درصد، ۵۰ درصد، ۶۱.۸ درصد و ۱۰۰ درصد هستند. پولبکها در یک روند قوی معمولاً کم عمق هستند و در اکثر مواقع به ۳۸.۲ درصد میرسند. پولبک بیش از ۵۰ درصد و ۶۱.۸ درصد در اکثر روندها رایج است.
نمودار بالا روند صعودی را نشان میدهد. ابزار اصلاح با استفاده از آخرین موج بالا ترسیم میشود. از آنجایی که قیمت در حال افزایش است، ۱۰۰ درصد در پایین حرکت و ۰ درصد در بالا قرار میگیرد. اگر قیمت در حال کاهش است، میتوانید از استراتژی مخالف استفاده کنید و انتظار سقوط بیش از ۵۰ درصدی را داشته باشید. سپس، همانطور که قبلاً گفته شد، منتظر یک سیگنال ارز دیجیتال باشید. پس از سقوط قیمت به زیر سد ۶۱.۸ درصد، افزایش قابل توجهی به سمت صعود وجود دارد. این موضوع ممکن است، سیگنالی برای خرید باشد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) موقعیت قیمت را در محدوده قیمتی ۱۴ دوره محاسبه میکند. قیمت زمانی که RSI در بالای ۷۰% قرار دارد، در محدوده بالا است. قیمت در محدوده پایینتر از جایی است که معاملات در ۱۴ بار قبلی زیر ۳۰٪ است. در طول روندها، تریدرها منتظر خروج قیمت از این مناطق برای تأیید معاملات هستند.
اگر RSI به زیر ۳۰ رسید و سپس از آن بالاتر رفت، تریدرها سعی میکنند در طول یک صعود خرید کنند. هنگامی که RSI از ۷۰ بالاتر میرود و در طول یک رکود به پایین میآید، معامله گران به سمت معاملات شورت میروند. نمودار نفت در مثال را در نظر بگیرید. در همان زمان که حرکت قیمت و اصلاح فیبوناچی نشانه ورود بود، RSI به زیر ۳۰ رفت و سپس دوباره به بالای صفحه بازگشت.
اسیلاتور تصادفی (اسکوکاستیک)
استوکاستیک جهت شناسایی نقاط عطف و تأیید سیگنالهای پرایس اکشن استفاده میشوند. تقریباً مشابه با RSI است. دو خط دراندیکاتور تصادفی وجود دارد: استوکاستیک و خط سیگنال. از آنجایی که خط سیگنال یک میانگین متحرک تصادفی است، کندتر حرکت میکند.
تریدرهایی که به دنبال معامله سیگنال پرایس اکشن هستند، باید به دنبال تصادفی برای عبور از خط سیگنال باشد. آنها باید منتظر بمانند تا سیگنال حرکت قیمت و استوکاستیک از خط سیگنال قبل از ورود به یک معامله لانگ افزایش یابد. در نمودار بالا، استوکاستیک اطلاعات قابل مقایسهای را به RSI ارائه میدهد.
نتیجه پایانی
آیا معاملات پرایس اکشن سودآور است؟ سود، مانند هر روش یا ابزار معاملاتی دیگری، با نحوه استفاده از آن تعیین میشود. معاملات پرایس اکشن نشان داده است که برای بسیاری از سرمایهگذاران و معامله گران موفق سودآور بوده است. اما برای تریدهایی که تنها به نمودارها نگاه میکنند و عناصر اساسی مانند شاخصهای اقتصادی و اخبار مهم را نادیده میگیرند، ممکن است تأثیرات مثبت یا منفی را در معاملات خود تجربه کنند. با این حال به یاد داشته باشید که تریدهای موفق در پرایس اکشن وجود دارند، اما برای تبدیل شدن به یکی از این افراد موفق یادگیری تاکتیکهای پرایس اکشن و شناسایی روندها، الگوها و ریورسالها الزامی است.
سوالات متداول
آنالیز Price Action چیست؟
پرایس اکشن، نوعی از تحلیل تکنیکال است که به دنبال دلیل رخ دادن اتفاقات مختلف در بازار است و به پیشبینی قیمتها در بازار کمک میکند.
در تحلیل پرایس اکشن از چه ابزارهایی استفاده میشود؟
بیشتر تحلیلگران در آنالیز پرایش اکشن از ابزاری همچون میانگین متحرک، خط روند و دامنه معاملاتی استفاده میکنند.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی شما با پرایس اکشن نوشته شده است و ارز تودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات یا عواقب مالی آن برای افراد ندارد.
اشمیت تریگر چیست و چگونه کار میکند؟
Schmitt Trigger یک نوع ورودی منطقی است که هیسترزیس یا دو سطح ولتاژ آستانه متفاوت را برای لبه بالا و پایین ارائه میدهد. در این آموزش میآموزیم که Schmitt Trigger یا اشمیت تریگر چیست و چگونه کار میکند.
سرویس آموزش و آزمون برق نیوز: در این آموزش میآموزیم که Schmitt Trigger یا اشمیت تریگر چیست و چگونه کار میکند.
بررسی اجمالی
Schmitt Trigger یک نوع ورودی منطقی است که هیسترزیس یا دو سطح ولتاژ آستانه متفاوت را برای لبه بالا و پایین ارائه میدهد. این ویژگی مفید است، زیرا میتواند از خطاهای زمانی که سیگنالهای ورودی نویزدار داریم که میخواهیم سیگنالهای موج مربعی را از آن دریافت کنیم، جلوگیری کند.
به عنوان مثال، اگر سیگنال ورودی پر سر و صدایی مانند این داشته باشیم، یعنی دو پالس داشته باشد، دستگاهی که فقط یک نقطه تنظیم یا آستانه دارد، میتواند ورودی نادرست دریافت کند و میتواند بیش از دو پالس را ثبت کند همانطور که در این تصویر نشان داده شده است. اگر از Schmitt Trigger برای سیگنال ورودی یکسان استفاده کنیم، به دلیل دو آستانه متفاوت، ورودی صحیح دو پالس دریافت خواهیم کرد؛ بنابراین این کارکرد اصلی Schmitt Trigger است، برای تبدیل امواج مربعی پر سر و صدا، امواج سینوسی یا ورودی لبههای آهسته به امواج مربعی تمیز.
انواع تریگرهای اشمیت
آی سیهای منطقی زیادی وجود دارند که دارای تریگرهای اشمیت داخلی در ورودیهای خود هستند، اما همچنین میتوان آن را با استفاده از ترانزیستور یا با استفاده از تقویت کننده عملیاتی یا مقایسه کننده و فقط افزودن چند مقاومت به آن و بازخورد مثبت، ساخت.
تریگر اشمیت مبتنی بر تقویت کننده عملیاتی
در اینجا یک op-amp داریم که ورودی معکوس به زمین یا صفر ولت و ورودی غیر معکوس به یک ورودی ولتاژ VIN وصل میشود؛ بنابراین این در واقع یک مقایسه کننده است و ورودی غیر معکوس را با ورودی معکوس یا در این مورد ولتاژ ورودی VIN را با ۰ ولت مقایسه میکند؛ بنابراین وقتی مقدار VIN زیر ۰ ولت باشد خروجی مقایسه کننده VCC منفی خواهد بود و اگر ولتاژ ورودی بالای ۰ ولت است و خروجی VCC مثبت خواهد بود.
حال اگر با اتصال ولتاژ خروجی به ورودی غیر معکوس با یک مقاومت بین آنها و یک مقاومت دیگر بین VIN و ورودی غیر معکوس، یک بازخورد مثبت اضافه کنیم، ماشه اشمیت را دریافت خواهیم کرد. اکنون هنگامی که ولتاژ در گره A از ۰ ولت عبور کند، خروجی از VCC– به VCC+ تغییر خواهد کرد.
این بدان معناست که اکنون با تنظیم مقادیر مقاومتها میتوانیم با استفاده از معادلات زیر سوئیچ را در چه مقدار ورودی VIN تعیین کنیم. این معادلات را با روابط زیر بدست میآوریم. جریان "i" از طریق این خط برابر است با VIN - VA تقسیم بر R۱ و همچنین VA - VOUT تقسیم بر R۲. بنابراین اگر VA را با صفر جایگزین کنیم، زیرا به آن مقدار برای رخ دادن سوئیچ نیاز داریم، آن معادله نهایی را به دست خواهیم آورد. به عنوان مثال اگر خروجی ۱۲- ولت باشد و ورودی VIN منفی باشد و افزایش یابد، سوئیچ از ۱۲- ولت به ۱۲ ولت با توجه به معادله و مقادیر مقاومتها در ۶ ولت رخ میدهد و برعکس با ورودی VIN. بالا است و سوئیچ را از ۱۲ + ولت به - ۱۲ ولت کاهش میدهد در ۶- ولت رخ میدهد.
اشمیت تریگر غیر متقارن
برای به دست آوردن دو آستانه غیر متقارن مختلف، میتوانیم از این مدار یک تریگر اشمیت تک توان معکوس استفاده کنیم. در اینجا ولتاژ VREF همان VCC آپ امپ است. اکنون، چون ورودی VIN به ورودی معکوس op-amp متصل میشود زمانی که مقادیر آن به آستانه بالایی میرسد، خروجی به ۰ ولت خاموش میشود و سپس زمانی که مقادیر آن به آستانه پایین کاهش مییابد، خروجی روی ۵ ولت روشن میشود.
در اینجا مثالی از نحوه محاسبه آستانهها آورده شده است. VREF و VCC ۵ ولت و سه مقاومت همان ۱۰k اهم خواهند تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن بود؛ بنابراین آنچه که اکنون باید محاسبه کنیم ولتاژ گره A است. در حالت اول که خروجی ۰ ولت است مدار ما به این شکل خواهد بود، یک تقسیم کننده ولتاژ ساده و مقدار VA برابر با ۱.۶۶ ولت است. روی ۵ ولت حالا با این ۵ ولت در خروجی مدار به این شکل خواهد بود. مقدار VA ۳.۳۳ ولت خواهد بود. این بدان معناست که ورودی VIN باید بالاتر از این مقدار باشد تا خروجی به ۰ ولت خاموش شود.
دیدگاه شما