تحولات نرخ بازگشت سرمایه


رابطه نرخ بهره با شاخص قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران

از آن جا که ارزش سهام موجود در بورس اوراق بهادار تحت تاثیر عوامل مختلف به ویژه متغیرهای کلان اقتصادی قرار دارد، در این پژوهش اثر نرخ بهره بانکی را بر شاخص قیمت و بازده نقدی(تدپیکس) و شاخص قیمت(تپیکس) بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دادیم. همچنین تلاش کردیم تا ضمن مرور اجمالی برخی تحقیقات تجربی، رابطه بین متغیرهای کلان اقتصادی(تورم، نرخ ارز، قیمت سکه)با شاخص های سهام بورس اوراق بهادار تهران را در سال های 1380 تا 1387 با استفاده از داده های ماهانه مورد بررسی قرار دهیم. در پایان نیز با محدود کردن جامعه آماری و انتخاب 67 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر نرخ بهره بانکی، تورم، نرخ ارز و قیمت سکه را بر بازده سهام شرکت های منتخب آزمون کردیم و سپس نتایج به دست آمده با سایر تحقیقات مورد مقایسه قرار گرفت. مدل مفهومی استفاده شده در این پژوهش مدل های عاملی می باشد و برای آزمون فرضیه ها از روش آماری رگرسیون استفاده گردید. یافته ها نشان داد که نرخ بهره و نرخ ارز تاثیر مثبت و در مقابل تورم و قیمت سکه اثر منفی بر بازده شاخص قیمت، بازده سهام شرکت های منتخب و بازده شاخص قیمت و بازده نقدی دارند. همچنین تغییرات نرخ بهره تاثیر منفی روی تغییرات بازده شاخص های بورس دارد. اما این روابط از نظر آماری معنی دار نمی باشند. در پایان نیز با توجه به نتایج و یافته های تحقیق پیشنهاداتی ارایه شده است.

منابع مشابه

بررسی رابطه تورم و شاخص قیمت سهام و شاخص بازده نقدی قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران

از آنجا که سرمایه گذاران بالقوه بازار بورس را طیف وسیعی در سطح جامعه تشکیل میدهند، فراهم نمودن بستری مناسب برای حضور گسترده این طیف و جلب اعتماد آنها، تحکیم بازار سرمایه و عمق بخشیدن به این بازار به عنوان یکی از اساسی ترین ابزارهای توسعه اقتصادی را به ارمغان خواهد آورد. در این راستا انجام تحقیقات متنوع در ابعاد مختلف خود نقش بسزایی در جلب اعتماد سرمایه گذاران ایفا خواهد کرد. سرمایه گذاران هموار.

ارتباط‌های پویا بین قیمت نفت، قیمت طلا و نرخ ارز با شاخص سهام بورس اوراق بهادار تهران

صنعت نفت در اقتصاد ایران همواره نقش مهمی داشته و نوسانات قیمتی آن بزرگ‌ترین عامل منبع اختلال در اقتصاد کشور محسوب می­شود. یکی از بخش­های مهم اقتصاد که می­تواند تحت تأثیر این نوسانات بازار سرمایه می­باشد؛ بنابراین این مقاله با استفاده از مدل DCC-MGARCH همبستگی شرطی پویا بین قیمت نفت، قیمت طلا و نرخ ارز با شاخص بورس اوراق بهادار تهران را طی دوره فروردین 1380 تا اسفند 1395 مطالعه می­کند. در این مط.

شناخت شاخص های قیمت سهام در بورس اوراق بهادار و طراحی شاخص نوین قیمتی (Bindex) در بورس اوراق بهادار تهران

اندازه و روند شاخص های قیمت سهام امروزه یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تصمیمات سرمایه گذاران در بازارهای مالی میباشد. با توجه به اینکه سرمایه گذاران با علایق و سلایق خاصی اقدام به سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار مینمایند، لذا در اکثر بورس های پیشرفته علاوه بر شاخص های کل، شاخص های معینی جهت نمایش رفتار بخش خاصی از بازار طراحی و محاسبه میگردند. با توجه به واقعیت های فوق، در این تحقیق ضمن بر.

بررسی رابطه متغیرهای کلان اقتصادی و شاخص کل قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران

بررسی رابطه میزان سهام شناورآزاد با نرخ بازده سهام شرکت‌های بورس اوراق بهادار تهران

سرمایه‌گذاران همواره به دنبال کسب بازدهی مناسب از سرمایه‌گذاری خود می‌باشند و در نتیجه به دنبال اطلاعاتی هستند که می‌تواند بر بازدهی سرمایه‌گذاری آنها موثر باشد. هدف اصلی از این مقاله بررسی رابطه بین میزان سهام شناور آزاد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نرخ بازده سهام آنها می‌باشد. در راستای این هدف تعداد 55 شرکت واجد شرایط تحقیق برای هشت دوره 3 ماهه از ابتدای تیرماه 83 الی تی.

رابطه بین همزمانی قیمت سهام و ریسک سقوط قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران

مدیران تمایل دارند اخبار بد شرکت را برای مدّت طولانی نگهداری و انباشته کنند. هنگامی که توده اخبار منفی انباشته به نقطه اوج رسیده و به یکباره وارد بازار می­شود، منجر به افزایش ریسک سقوط قیمت سهام می­گردد. ادبیات نظری نشان می­دهد که ریشه اصلی همزمانی قیمت سهام و ریسک سقوط قیمت سهام در عدم شفافیت اطلاعات مالی شرکت­ها می­باشد. در این تحقیق به بررسی ارتباط بین همزمانی قیمت سهام و ریسک سقوط قیمت سهام .

نرخ بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ (ROI) به چه شیوه‌هایی سنجیده می‌شود؟

شاید برای شما هم سوال باشد که نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال چه اهمیتی دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانید که کمپین‌های بازاریابی دیجیتال باید به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری در نظر گرفته شوند. به این ترتیب، بهترین راه برای بررسی عملکرد کلی سرمایه‌گذاری بازاریابی دیجیتال، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) است. هرچند که با وجود متغیرهای گوناگون، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال آسان نخواهد بود. درست به همین دلیل، ما در تحولات نرخ بازگشت سرمایه تحولات نرخ بازگشت سرمایه این مطلب به شما نشان می‌دهیم که نرخ بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ (ROI) به چه شیوه‌هایی سنجیده می‌شود.

ابزار برنامه‌ریزی بازار با اکسل

یک فایل تمپلیت EXCEL برای برنامه بازاریابی
تنظیم برنامه کمپین‌ها در کانال‌های مختلف تبلیغاتی
تخصیص بودجه‌ مالی هر کمپین و اهداف مورد انتظار
محاسبه اتوماتیک شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) در بازاریابی
و فایل راهنما + ۶ ماه پشتیبانی آنلاین استفاده …

فروش ویژه – ۱۳۹,۰۰۰ تومان ۹۹,۰۰۰ تومان

نرخ بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ (ROI)

معرفی ۸ معیار برتر برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال

زمانی که صحبت از محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه در کمپین‌های بازاریابی به میان می‌آید، روش‌های متفاوتی وجود دارد. بنابراین شناخت معیارهای موثر بر محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه، گامی هوشمندانه برای شروع است. ما نیز در این راهنما، با استفاده از معرفی این ۸ معیار کلیدی، نحوه‌ی محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال را به شما آموزش می‌دهیم:

  1. تعداد بازدیدهای منحصربه‌فرد ماهانه
  2. هزینه به‌ازای هر مشتری راغب (Cost Per Lead- CPL)
  3. هزینه به‌ازای هر جذب مشتری (CPA یا Customer Acquisition Cost- CAC)
  4. بازگشت هزینه تبلیغات (Return On Ad Spent – ROAS)
  5. میانگین ارزش هر سفارش (Average Order Value – AOV)
  6. ارزش طول عمر مشتری (Life Time Value – LTV)
  7. میانگین موقعیت سایت در نتایج جستجو
  8. نرخ کلیک (CTR) غیر برند

به این ترتیب، مزایا و محدودیت‌های در نظر گرفتن هر معیار را می‌شناسید و متوجه می‌شوید که چگونه می‌توان برای محاسبه‌ی نرخ بازگشت سرمایه از آن‌ها کمک گرفت.

۱. تعداد بازدیدهای منحصربه‌فرد ماهانه

این معیار به شما نشان می‌دهد که در یک ماه، چند نفر از سایت شما بازدید کرده‌اند. از سوی دیگر، به‌دلیل اندازه‌گیری بازدیدهای منحصربه‌فرد، هرتعداد دفعاتی که یک کاربر خاص از سایت شما بازدید کرده باشد برابر با تحولات نرخ بازگشت سرمایه عدد یک در نظر گرفته می‌شود. این معیار بسیار گسترده است؛ به این معنا که بدون جستجوی عمیق‌تر در ماجرا، نمی‌دانیم این ترافیک ممکن است تا چه اندازه ارزشمند باشد یا نباشد.

روش محاسبه تعداد بازدیدهای منحصربه‌فرد ماهانه

این معیار به طور مستقیم در ابزار گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) ردیابی و اندازه‌گیری می‌شود. بنابراین نیازی نیست برای محاسبه‌ی آن کار خاصی انجام دهید. برای بررسی دقیق‌تر، می‌توانیم ترافیک ورودی سایت را بر اساس منبع – که می‌تواند پرداختی، ارگانیک، شبکه‌ی اجتماعی و غیره باشد – تقسیم‌بندی کنیم و سپس به معیارهای مبتنی بر ارزش در این بخش‌ها نگاهی بیندازیم. در ادامه بیشتر در این مورد این معیارها توضیح خواهیم داد.

تجزیه‌و‌تحلیل به‌طور کلی برای جمع‌آوری داده‌ها جهت محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال، یک راه هوشمندانه محسوب می‌شود.

۲. هزینه به‌ازای هر مشتری راغب (CPL)

این معیار به‌طور کلی نشان می‌دهد که آیا تلاش‌های بازاریابی دیجیتال شما سودآور است یا خیر. هزینه پرداخت‌شده به‌ازای هر مشتری راغب، به‌طور معمول به ترافیک پولی مرتبط است. چرا که از نظر فنی برای ترافیک ارگانیک هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنید.

روش محاسبه هزینه به‌ازای هر مشتری راغب

این معیار به‌طور مستقیم در گوگل ادوردز (AdWords) و سایر پلتفرم‌های تبلیغاتی محاسبه می‌شود و اغلب آن را به‌عنوان «هزینه به‌ازای هر تبدیل» نیز می‌شناسند. این موضوع به شما بستگی دارد که مطمئن شوید تبدیل‌های شما با آنچه که به عنوان مشتری راغب در نظر می‌گیرید مطابقت دارند یا نه. اگر به درستی منظور خود را مشخص نکنید، شمارش بیش از حد یا کمتر می‌تواند منجر به بروز ناهنجاری در داده‌های هزینه به‌ازای هر تبدیل شود.

توجه داشته باشید که شما در بخش ارگانیک، به‌‌ازای جذب مشتری راغب هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنید. در عوض، بودجه‌ی خود را در بخش استراتژی سئو و بازاریابی محتوا هزینه می‌کنید. این تلاش‌ها در طول زمان منجر به جذب مشتری راغب می‌شوند اما ارتباط دادن آن به هزینه‌ به‌ازای هر مشتری راغب بسیار دشوار خواهد بود.

۳. هزینه به‌ازای هر جذب مشتری (CPA یا CAC)

این معیار به شما نشان می‌دهد که برای به دست آوردن یک مشتری واقعی چه میزان هزینه‌ای را می‌پردازید. توجه داشته باشید که این معیار در مورد مشتریان واقعی (Actual Customer) صحبت می‌کند و کاری با مشتریان راغب (Lead) ندارد.

روش محاسبه هزینه به‌ازای جذب هر مشتری در بازاریابی دیجیتال

برای محاسبه‌ی این معیار ساده به محاسبه‌گر CPA نیاز ندارید. هزینه به‌ازای جذب هر مشتری بر اساس تقسیم کل هزینه‌های بازاریابی دیجیتال شما بر تعداد مشتریانی که به دست آورده‌اید محاسبه می‌شود:

هزینه به‌ازای جذب هر مشتری (CPA/CAC)= کل هزینه‌ی بازاریابی / تعداد مشتریان به‌دست آمده

۴. بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS)

این معیار به جای میزان سود، میزان درآمد را به شما نشان می‌دهد. بر همین اساس، نرخ بازگشت تبلیغات در مورد کل هزینه‌ای که شما به‌وسیله‌ی تبلیغات به‌دست آورده‌اید صحبت می‌کند و هزینه‌های دیگر مانند هزینه‌ی کالای فروخته‌شده را در نظر نمی‌گیرد. محاسبه نرخ بازگشت هزینه تبلیغات تا حدی مفید است؛ به شرطی که حاشیه‌ی سود خود را به‌طور کامل بشناسید تا بدانید چه درصدی از بازگشت هزینه تبلیغات را به‌عنوان سود دارید.

روش محاسبه نرخ بازگشت هزینه تبلیغات در بازاریابی دیجیتال

اگر نرخ بازگشت سرمایه (ROI) در دیجیتال مارکتینگ را با فرمول زیر محاسبه کنیم:

نرخ بازگشت سرمایه (ROI)= (سود خالص/هزینه کل)*۱۰۰

پس بازگشت هزینه تبلیغات با این روش محاسبه می‌شود:

نرخ بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS)= (درآمد/کل هزینه تبلیغات)*۱۰۰

به عنوان مثال، فرض کنید ۱۰۰ دلار برای تبلیغات خرج می‌کنید و در نتیجه به ۳۰۰ دلار درآمد می‌رسید اما تولید محصول شما نیز ۱۰۰ دلار هزینه دارد. ROAS شما ۳۰۰% [(۳۰۰/۱۰۰)*۱۰۰] خواهد بود. درحالی که نرخ بازگشت سرمایه شما در چنین حالتی فقط ۵۰% [(۱۰۰/۲۰۰)*۱۰۰] است.

۵. میانگین ارزش هر سفارش (AOV)

این معیار به شما نشان می‌دهد که مشتری پرداخت‌کننده‌ی شما در هر باری که خرید می‌کند چقدر ارزشمند است. در واقع میانگین ارزش هر سفارش به مقدار پولی اشاره دارد که به‌صورت میانگین، مشتری بابت هر سفارش می‌پردازد. AOV برای فروشگاه‌های تجارت الکترونیک بسیار مفید است اما کسب‌وکارهای خدماتی و B2B می‌توانند به جای آن از معیار بعدی که معرفی می‌کنیم استفاده کنند.

برای کسب‌وکارهای تجارت الکترونیک، می‌توانیم میانگین ارزش هر سفارش را در نرخ تکرار ضرب کنیم تا معیار ارزشمندتری با عنوان ارزش طول عمر مشتری را به‌دست آوریم.

۶. ارزش طول عمر مشتری (LTV)

این معیار به شما نشان می‌دهد که چطور می‌توانید برای جذب هر تحولات نرخ بازگشت سرمایه مشتری هزینه‌ی تبلیغات بدهید که در نهایت برای شما سودآور باشد. شاید ساده‌ترین تعریف ارزش مشتری این باشد که یک مشتری در طول عمر خود، چه میزان سود برای یک کسب‌وکار ایجاد می‌کند. اندازه‌گیری میزان ارزش مشتری برای سازمان شما، نه فقط براساس خرید بلکه بر اساس روابط کلی است. محاسبه ارزش طول عمر مشتری مهم است زیرا برای هر نوع کسب‌وکاری کاربرد دارد.

کسب‌وکارهای تجارت الکترونیک می‌توانند محاسبه دقیقی برای اندازه‌گیری ارزش طول عمر مشتری انجام دهند. این در حالی است که سایر صنایع باید پیش‌بینی ضعیف‌تری داشته باشند و در این راه می توانند از داده‌های سوابق مشتری برای پیش‌بینی ظاهر ارزش طول عمر مشتری استفاده کنند.

۷. میانگین موقعیت سایت در نتایج جستجو

این معیار به شما می‌گوید که به طور متوسط چه رتبه‌ای را توسط موتورهای جستجو برای کلمات کلیدی دریافت می‌کنید. بیش از ۲۵% افراد روی اولین نتیجه‌ی جستجو کلیک می‌کنند. بنابراین میانگین موقعیت در نتایج جستجو از اهمیت بالایی برخوردار است.

چطور می‌توان میانگین موقعیت سایت خود را تحولات نرخ بازگشت سرمایه محاسبه کرد؟

میانگین موقعیت برای نتایج ارگانیک را می‌توانید در گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) مشاهده کنید. این معیار برای نتایج جستجوی پولی، در خود پلتفرم ناشر تبلیغ محاسبه و نمایش داده می‌شود.

میانگین موقعیت ۱ به این معنی است که شما به عنوان نتیجه‌ی برتر برای هر کلمه‌ی کلیدی نشان داده می‌شوید. اگر میانگین موقعیت شما در طول زمان به ۱ نزدیک‌تر شود، تلاش‌های سئو و بازاریابی محتوای شما نتایج مثبت‌ بیشتری را از خود نشان می‌دهند.

همچنین میانگین موقعیت کمتر به‌طور معمول منجر به نرخ کلیک بالاتر می‌شود که به معنای ترافیک بیشتر است. اگر استراتژی سئوی شما عبارات جستجوی ارزشمندی را برای رتبه‌بندی هدف قرار می‌دهد، به احتمال زیاد شاهد افزایش درآمد نیز خواهید بود.

۸. نرخ کلیک (CTR) غیر برند

این معیار نشان می‌دهد که کمپین سئوی شما چقدر خوب عمل می‌کند. برای این منظور می‌توانید آن را در سرچ کنسول گوگل (Google Search Console) ردیابی کنید. نرخ کلیک غیر برند برای کمپین‌های تبلیغاتی جستجوی پولی نیز در نظر گرفته می‌شود؛ جایی که گوگل و سایر تبلیغ‌کنندگان به تبلیغاتی دارای نرخ کلیک بالا با موقعیت‌یابی اولویت‌دار پاداش می‌دهند. در چنین مواقعی می‌توانید نرخ کلیک غیر برند را در گوگل ادوردز (AdWords) و دیگر پلتفرم‌های انتشار تبلیغ ردیابی کنید.

نرخ بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ (ROI)

توجه داشته باشید که این معیار به‌طور مستقیم به مشتریان راغب، درآمد یا بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال مرتبط نیست اما در بسیاری از موارد، می‌توانید بین آن‌ها همبستگی مثبتی را مشاهده کنید.

چگونه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال را محاسبه کنیم؟

نرخ بازگشت سرمایه، به‌طور کلی سود حاصل از یک کمپین بازاریابی دیجیتال را با هزینه‌ی اجرای کمپین مقایسه می‌کند. در حالت ایده‌آل، هر چقدر نرخ بازگشت سرمایه بالاتر باشد، شما موفقیت بیشتری را کسب کرده‌اید. به‌طور کلی، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال به روش زیر انجام می‌شود:

نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال (ROI) =(سود خالص/هزینه کل)*۱۰۰

فراموش نکنید که محاسبه‌ نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال ممکن است بسیار سخت یا چالش‌برانگیز باشد. این موضوع به‌ویژه در مورد شرکت‌هایی که در زمینه‌ی ارائه‌ی خدمات، B2B و سایر صنایع این‌چنینی – که در آن‌ها محصولات به‌صورت مستقیم، آنلاین فروخته نمی‌شوند – صادق است. با این حال، درک روش محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال بسیار مهم است.

در نهایت، بسیاری از این معیارهایی که در این مطلب به آن‌ها اشاره شد، ورودی مستقیمی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال نیستند اما به شما کمک می‌کنند تا درک گسترده‌ای از این موضوع به‌دست آورید که آیا سرمایه‌گذاری‌های بازاریابی دیجیتال شما منجر به سودآوری می‌شوند یا خیر.

بازاریابی در اینستاگرام

کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.

فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان

شما چه تحولات نرخ بازگشت سرمایه معیارها و روش‌هایی را برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی دیجیتال می‌شناسید؟ نظرات و تجربیات خود را با ما و سایر خوانندگان به‌اشتراک بگذارید.

بازدهی اوراق قرضه (bond Yield) چیست؟

بازدهی اوراق قرضه

بازدهی اوراق قرضه یا Bond yields، نرخ بهره‌ای است که به اوراق قرضه به عنوان نسبتی از قیمت پرداخت شده برای اوراق داده می‌شود. ‌سرمایه گذاران با توجه به قیمت‌ها، پرداخت‌ها و زمان انقضای اوراق، بازدهی اوراق قرضه را محاسبه می‌کنند.

هر اوراقی بازدهی دارد و بازده اوراق یکی از رایج‌ترین موضوعات مورد بحث در بازارهای مالی است. با این حال، برای درک اینکه بازده اوراق قرضه چه مفهومی دارد، ابتدا باید معنای اوراق قرضه را درک کرد.

اساسا اوراق قرضه ثابت می‌کند افرادی که از یک وام دهنده پول قرض کرده‌‌اند، آن مقدار پول را در یک دوره مشخص دریافت خواهند کرد. به عبارت دیگر، شخصی که مایل است از شخص دیگری وام بگیرد، ممکن است بخواهد اوراق قرضه صادر کند. هنگامی که می‌خواهید یک اوراق قرضه را جهت سرمایه گذاری بخرید، اساساً به ارائه دهنده یا صادر کننده اوراق قرضه وام می‌دهید. در این مقاله بیشتر به بررسی مفهوم اوراق قرضه و بازدهی آن خواهیم پرداخت.

مفهوم بازدهی اوراق قرضه با بررسی یک مثال

بیایید الکس را در نظر بگیریم. الکس می‌خواهد اوراق قرضه را از خزانه داری ایالات متحده، خریداری کند. البته، الکس می‌تواند این تکه کاغذ را از شخص دیگری نیز خریداری کند؛ اما در این مثال اوراق قرضه از خود خزانه داری ایالات متحده خریداری شده است.

الکس اوراق قرضه‌ای را خریداری کرده که سالانه 1000 دلار به او پرداخت می‌کند، او این اوراق را به قیمت 950 دلار خریداری کرده است. الکس 950 دلار را تحویل می‌دهد و دولت در ازای آن تضمین پرداخت را به او می‌دهد.

بعد از گذشت یکسال، الکس این کاغذ را در اختیار دارد؛ مرحله بعدی چیست؟

فرض کنید این اوراق قرضه می‌گوید که «صاحب این اوراق 1000 دلار دریافت می‌کند». در پایان دوره، دولت ایالات متحده باید 1000 دلار به الکس پس دهد. وقتی یک قدم به عقب برمی‌دارید و در نظر می‌گیرید که چگونه پول بین افراد دست به دست شده است، احتمالا متوجه دو مورد خواهید شد:

  1. الکس به دولت 950 دلار قرض داده است.
  2. پس از گذشت یک سال، الکس 1000 دلار دریافت کرده است.

بیایید بررسی کنیم الکس در این شرایط چه میزان سود دریافت کرده است.

همانطور که مشاهده می‌کنید، الکس 100 درصد پول خود را قرض داد و در ازای آن 105.3 درصد دریافت کرد.

5.3% = (1000 – 950)/ 950

حال شرایطی را تصور کنید که بسیاری از مردم می‌خواهند این اوراق بهادار دولتی را بخرند، در نتیجه این موضوع قیمت آن بالا می‌رود. تقاضا در این شرایط بالا بوده و قیمت را نیز بالا می‌برد.

به جای 950 دلار، تصور کنید که اکنون قیمت آن 980 دلار است. در این شرایط، الکس پس از گذشت یک سال، 1000 دلار دریافت خواهد کرد که ارزش ظاهری آن است. اگر در ابتدا به جای 950 دلار، 980 دلار پرداخت کرده باشد، پس از یک سال، زمانی که 1000 دلار را پس بگیرد:

2.04% = (1000 – 980)/ 980

در این شرایط، الکس 980 دلار قرض داده وپس از یک سال 1000 دلار دریافت کرده است؛ سود سالانه او 2.04 درصد بوده است. تغییرات نرخ بازده اوراق قرضه همگی به دلیل عرضه و تقاضا اتفاق می‌افتد.

عملکرد بازدهی اوراق قرضه به چه صورت است؟

در این بخش رابطه بین نرخ بهره و قیمت اوراق قرضه را بررسی می‌کنیم. نکته مهم این است که اوراق قرضه یک اوراق بهادار با بهره ثابت است. اوراق بهادار با سود ثابت زمانی است که دولت اوراق قرضه‌ای منتشر می‌کند که معمولاً توسط بانک مرکزی یک کشور به بازارهای مالی فروخته می‌شود.

خود اوراق قرضه سالانه مبلغ ثابتی بهره می‌پردازد که به عنوان کوپن روی اوراق شناخته می‌شود. این کوپن‌ها را می‌توان با هر ارزی، دلار، پوند، یورو و غیره، پرداخت کرد. با این حال، مهم ترین جنبه اوراق قرضه ثابت بودن این مبلغ است.

بازده اوراق متفاوت است و ممکن است از لحظه‌ای به لحظه دیگر تغییر کند. بهترین راه برای بررسی بازده اوراق قرضه دولتی در نظر گرفتن آن به عنوان نرخ بهره اوراق قرضه است.

بازده اوراق قرضه با بهره ثابت ارتباط عکسی با قیمت بازار اوراق قرضه دارد. هنگامی که قیمت اوراق قرضه بالا می رود، بازده اوراق کاهش می‌یابد. زمانی که قیمت اوراق قرضه پایین بیاید، بازدهی افزایش می یابد.

بازده اوراق قرضه چگونه محاسبه می‌شود؟

نرخ کوپن

نرخ کوپن به عنوان درصدی از ارزش ظاهری اوراق، نشانه خوبی از سودآوری اوراق برای سرمایه گذار است. در واقع، نرخ کوپن، نرخ بهره‌ای است که به اوراق پرداخت می‌شود و بسته به زمان انتشار اوراق تا زمان انقضای آن متفاوت است.

برای مثال، در اوراق قرضه‌ای با ارزش ظاهری 5000 دلار و نرخ کوپن 5 درصد؛ مجموع پرداخت کوپن سالانه 250 دلار در سال خواهد بود.

250 = ($5,000/100) × 5

بنابراین نرخ کوپن به صورت زیر محاسبه می‌شود:

نرخ کوپن = پرداخت سالانه کوپن / ارزش ظاهری

عملکرد فعلی

چیزی که مثال قبلی نشان می‌دهد اساساً بازده فعلی است. برای استاندارد کردن این مثال، می‌توان مشاهده کرد که محاسبه به این صورت است:

بازده فعلی = پرداخت سالانه کوپن / قیمت اوراق قرضه

به عبارت دیگر، بازده فعلی نشان می‌دهد که سرمایه گذار یا وام دهنده در صورت خرید اوراق قرضه و نگهداری آن به مدت یک سال، چه درآمدی به دست خواهد آورد.

در مثالی که پیش از این بررسی کردیم یه مورد مهم نادیده گرفته شد. بسیاری از اوراق قرضه شامل پرداخت کوپن هستند. همانطور که قبلا ذکر شد، اینها پرداخت‌های دوره‌ای ثابت هستند.

مثالی را در نظر بگیرید که در آن کریس می‌خواهد اوراق قرضه 1000 دلاری را با پرداخت کوپن سالانه 100 دلار خریداری کند. سپس 100 دلار را بر کل قیمت اوراق قرضه یعنی 1000 دلار تقسیم کرده و متوجه می‌شود که بازده فعلی او 10 درصد است.

با این حال، قیمت اوراق به دلیل شرایط بازار، چه از نظر مالی چه اقتصادی، دائماً در حال تغییر است. در نتیجه کریس نمی‌داند بازده واقعی او چقدر خواهد بود، زیرا ممکن است قیمت‌ها بالا و پایین شود. بازده واقعی در این مورد، به مدت زمانی که او اوراق قرضه را نگه داشته و قیمت آنها در هنگام فروش مجدد بستگی دارد.

نرخ بازده تا سررسید (YTM)

نرخ بازده تا سررسید، میانگین سالانه بازدهی اوراق قرضه‌ای است که سرمایه گذار، تا موعد پرداخت، آنها را نگه می‌دارد. بازده اوراق قرضه تا سررسید به عنوان یک نرخ سالانه نمایش داده می‌شود و مورد بحث قرار می‌گیرد و ارزش تمام پرداخت‌های کوپن آتی اوراق را با ارزش لحظه‌ای محاسبه می‌کند.

معادله استفاده شده برای این کار به صورت زیر است:

بازده تا سررسید = (c + [FV-P]/T)/ ([FV-P]/2)

  • C = پرداخت کوپن در هر دوره
  • FV = ارزش اسمی
  • P = قیمت فعلی پرداخت شده برای اوراق قرضه
  • T = زمان تا رسیدن اوراق قرضه

بازده سالانه موثر (EAT)

نکته این است که کوپن‌های زیادی در هر دوره پرداخت می‌شود و این کوپن‌ها اغلب هر شش ماه یکبار هستند. سرمایه‌گذارانی که اوراق قرضه را برای دوره‌های طولانی‌تری نگه می‌دارند ممکن است بخواهند بازده واقعی آن‌ها در سال را بدانند. در مورد دو دوره پرداخت در سال، بازده سالانه موثر به صورت زیر محاسبه می‌شود:

بازده سالانه موثر= ( 1 + [ (بازده تا سررسید) / دوره‌ها ]) ^ دوره‌ها – 1

مذاکرات چه تاثیری بر تغییرات ترم استراکچر اوراق بدهی دارد؟

مذاکرات چه تاثیری بر تغییرات ترم استراکچر اوراق بدهی دارد؟

با توجه به موضوع مذاکرات وین احتمال ایجاد گشایش‌هایی در وضعیت تجارت خارجی و روابط بین‌المللی کشور، می تواند بر درآمد بخش دولتی نیز تأثیر داشته باشد و نیاز دولت به تأمین منابع مالی از محل انتشار اوراق را کاهش دهد.

به گزارش صدای بورس ، محمدمهدی مومن‌زاده، مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری سامان مجد ضمن بیان مطلب بالا گفت: بررسی سهم دولت از بازار اوراق تامین مالی نشان می‌دهد با توجه به تحولات ایجاد شده در این بازار در یک دهه اخیر، سهم دولت از بازار اوراق به صورت پیوسته افزایش یافته است.

سهم دولت که در سال ۱۳۹۲ معادل ۱۰ درصد بازار اوراق تامین مالی بوده، در حال حاضر به ۹۰ درصد رسیده است. انتظار می‌رود که با ایجاد گشایش در درآمدهای دولت طی سال جاری، به تدریج و به صورت نسبی سهم دولت از بازار اوراق تامین مالی کاهش یابد.

این کارشناس ارشد بازار سرمایه با بیان اینکه انتظار فعالان بازار سرمایه در این خصوص را می توان در تغییرات ترم استراکچر یا ساختار زمانی نرخ بهره نیز مشاهده کرد، گفت: ساختار زمانی نرخ بهره یا ترم استراکچر (Term Structure) یکی از مهم‌ترین منحنی‌های ساختاری در اقتصاد هر کشور است که روند تغییرات نرخ و چشم‌انداز نرخ بهره را در اقتصاد هر کشوری نمایش می‌دهد. این منحنی نمایش‌دهنده نرخ سود انواع اوراق بدون ریسک بر مبنای فاصله آنها تا سررسید است و مهمترین دلیل اهمیت آن، امکان مشاهده انتظارات فعالان بازارهای مالی در مورد شرایط اقتصادی آینده است.

وی افزود: بررسی وضعیت ترم استراکچر اسناد خزانه اسلامی نشان می‌دهد که این منحنی تقریبا به صورت هموار درآمده و به معنای آن است که نرخ بازده برای تمامی سررسیدهای موجود (۲ ماه تا ۳۲ ماه) در محدوده ۲۲ درصد قرار گرفته است. مطالعه مقاله "لیست اوراق بدهی" را پیشنهاد می کنیم.

مومن زاده تصریح کرد: وضعیت منحنی ترم استراکچر در ماه‌های اخیر و بعد از تغییر فضای داخلی و خارجی اقتصاد ایران به شکلی بوده که شیب منحنی به صورت پیوسته کاهش یافته است. هر چند که در ادبیات نظری، کاهش شیب منحنی ترم استراکچر به عنوان نشانه‌ای برای ایجاد چشم‌انداز رکودی تعبیر می‌شود، اما به نظر می‌رسد که این شرایط در اقتصاد ایران بنا به دلایل دیگری رخ داده است.

مدیرعامل شرکت سامان مجد بیان کرد: استدلال ذکر شده در ادبیات نظری که برای ارتباط میان شیب منفی منحنی و چشم‌انداز رکود اقتصادی ذکر می‌شود بر این مبنا قرار گرفته که وجود چشم‌انداز رکودی به معنای آن است که در آینده و در سررسیدهای دورتر، تقاضای بنگاه‌ها و بخش حقیقی برای تامین مالی کاهش خواهد یافت و این موضوع منجر به کاهش قیمت استقراض (نرخ بهره) برای سررسیدهای طولانی‌تر خواهد شد. به این ترتیب، شیب منحنی ترم استراکچر منفی می‌شود؛ اما برای اقتصاد ایران و شرایط زمانی فعلی، به نظر می‌رسد که توجیه دیگری برای این شرایط می‌توان متصور بود؛ در اقتصاد ایران، دولت بازیگر اصلی سمت عرضه اوراق تامین مالی است و حدود ۹۰ درصد این بازار را در اختیار دارد لذا تحولات مربوط به عرضه اوراق دولت، بیش از تحولات بنگاه‌ها توضیح‌دهنده شرایط بازار اوراق تامین مالی است.

از نظر این فعال بازار سرمایه، تغییر فضای اقتصاد ایران از میانه‌های پاییز گذشته یک دلالت مهم را برای فعالان اقتصادی داشته و آن هم چشم‌انداز گشایش درآمدهای دولت در یک بازه میان‌مدت است و بهبود درآمدهای دولت می‌تواند نیاز به استقراض از بازار اوراق تامین مالی را به شکل محسوسی کاهش دهد. به این ترتیب، طی پنج ماه اخیر به تدریج شیب منحنی ترم استراکچر کاهش یافته و وارده بازه منفی شده است.

مومن زاده اظهار کرد: به صورت خلاصه در تفسیر شرایط حاضر باید گفت که فعالان بازار انتظار دارند به تدریج و با کاهش نسبی نیاز دولت به انتشار اوراق (برخلاف سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹) تقاضای استقراض در این بازار کاهش یافته و متناسب با آن نرخ بازده اوراق کاهش یابد. در مقابل افزایش نرخ بازده مربوط به اوراق با سررسید کمتر از یکسال طی پنج ماه اخیر، می‌تواند به معنای آن باشد که انتظار فعالان بر آن بوده که بهبود شرایط درآمدی دولت یک فرآیند زمان‌بر است و حداقل تا میانه‌های سال ۱۴۰۰ به طول خواهد انجامید و در این دوره، نیاز دولت برای استقراض از بازار اوراق تامین مالی پابرجا بوده و حتی (جهت پوشش مواردی مانند تحولات نرخ بازگشت سرمایه هزینه‌های مقابله و درمان کرونا) افزایش خواهد یافت.

رابطه نرخ بهره و قیمت سهام

یک استاد دانشگاه در یادداشتی اختصاصی برای ایبِنا به موضوع نرخ سود و نرخ تورم پرداخت و ضمن اشاره به تقسیم بندی این بخش از نظام بانکی، اثر نرخ های بهره بر اقتصادها را بررسی و تبین کرد.

یزدان پناه

«همیشه فعالان بازار سهام نگران افزایش نرخ های بهره (سود) هستند و دیدم این هفته برخی از آنان حتی از کاهش نرخ بهره نیز ابراز نگرانی کرده و نرخ ۲۱ درصد را با شرایط امروز اقتصاد، مناسبترین نرخ دانسته بودند.

مدتهاست می‌خواهم چند کلمه درباره رابطه نرخ بهره یا سود و نرخ تورم به عنوان دو متغییر مهم اقتصاد کلان تأثیرگذار بر بازار سرمایه بنویسم که فرصتی دست نداد تا امروز.

اغلب بازار سهام عکس العمل و پاسخ سریعی به تغییرات نرخ بهره می دهد، قطعاً سریعتر از سایر قسمت‌های اقتصادی، که گاهی تا ۱۲ ماه هم شده که اثرگذاری مزبور طول کشیده تا به آنها برسد. این امر می تواند فرصت های بسیاری را برای معامله گران و تحلیل گران بازار سهام فراهم آورد، چه برای خرید سهام و نگهداری آن و چه وقتی می خواهند در کوتاهترین زمان از نوسانات بازار سهام بهره مند شوند یعنی با نگرش سفته بازانه به بازار سرمایه آمده اند.

نرخ های بهره و قیمت سهام رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. لازم است هر چند بسیار مختصر به انواع نرخ بهره یا سود اشاره شود.

لذا در اینجا در کلی ترین شکل آن به دو دسته مهم از نرخ های بهره بسنده می کنیم :

• نرخ های بانکی : این همان نرخی است که بانکها بر پایه آن بهم قرض می دهند. همچنین این نرخی است که بطور مستقیم بازار سهام را تحت تأثیر خود قرار می دهد و دیده اید که فعالان بازار سهام آنرا بطور دقیق و منظم رصد می کنند. به این نرخ بیشتر «نرخ بهره بین بانکی» گفته می شود.

• نرخ های بهره مصرف کننده : این نرخ هایی هستند که برای وام های مصرف کنندگان بکار می رود ، مثل وامهای رهنی و یا وام خرید اتومبیل. این نرخ ها می توانند بر مبنا و پایه نرخ های بانک باشند ولی مستقل از آنها هستند و مجبور نیستند از تغییرات اخیر آنها متابعت کنند (وقتی فروشنده یک لوازم خانگی می گوید۲ درصد بیشتر نکشیدم روی جنس که مدت دار خریدید گاهی دعایش هم می کنیم چون از بهره سالانه و ماهانه مطلع نیستیم و «گویا همه «سواد مالی» لازم داریم.)

گرچه این دو نوع نرخ بهره یا سود متفاوت و مجزا از یکدیگرند ، ولی رابطه تنگاتنگی با هم دارند. وقتی بانکها به هم با پول ارزان تری قرض می دهند یعنی نرخ بهره کمتری از هم می گیرند، بانک قرض گیرنده از بازار بین بانکی هم از مشتریان و متقاضیان وام و تسهیلات خود نرخ بهره کمتری طلب می کند. این انتقال کاهش قیمت پول بر رفتار و تقاضای قرض گیرندگان و معامله گران اثر می گذارد و بر قیمت سهام اثرگذاری تحولات نرخ بازگشت سرمایه دارد و باعث جزر و مد قیمت ها در بورس ها می شود (ما بازار بورس نداریم چرا که خود بورس یک بازار متشکل و خود تنظیمی است!)

اثر کلی نرخ های بهره بر اقتصادها :

بانک های مرکزی با اهداف خاصی برای اثرگذاری بر اقتصادها نرخ های بهره را سمت و سو می دهند. بعنوان یک قاعده کلی :

• نرخ های بهره بالاتر ممکن است رشد اقتصاد را کند نماید. استقراض گران تر شده و انگیزه مردم برای پس انداز بیشتر می شود و این می تواند باعث تشویق آنها به کمتر خرج کردن شود.

• نرخ های بهره پایین تر ممکن است رشد اقتصادی را افزایش دهد. استقراض ارزان تر شده و انگیزه مردم برای پس انداز را کاهش می دهد. بنابراین ، آنها ممکن است به خرج درآمدهای خود تشویق شوند.

بانکهای مرکزی سعی دارند در راستای رسالت خود در تثبیت قیمت ها و اشتغال با برقراری نرخ های بهره بین بانکی این وظایف نرخ بهره را کنترل و مدیریت نمایند.

چگونگی اثرگذاری نرخ های بهره بر سهام :

اثرگذاری نرخ های بهره بر سهام به دو روش صورت می گیرد : مستقیم و غیر مستقیم. در اینجا بطور خلاصه به چگونگی تغییرات نرخ بهره بر کسب و کارها و در نتیجه بر سهام اشاره می کنیم :

۱- کسب و کارها بطور مستقیم تحت تأثیر نرخ بهره بین بانکی هستند، زیرا آن نرخ ها بر میزان توانایی یک شرکت در قرض گیری اثرگذارند. وقتی نرخ بهره افزایش می یابد، برای شرکتها استقراض سرمایه و تأمین سرمایه گران تر تمام می شود و لذا طرح های رشد و توسعه ای آنها کاهش می یابد و این اثر منفی بر عایدات و سود آنها می گذارد. وقتی نرخ بهره کاهش می یابد، استقراض سرمایه برای شرکت ها با هدف دستیابی به رشد و توسعه شرکت ارزان تر می شود و این امر می تواند مشوقی برای بالا رفتن قیمت های سهام باشد.

۲- کسب و کارها بطور غیر مستقیم نیز تحت تأثیر تغییرات نرخ بهره قرار می گیرند، زیرا نرخ بهره بالاتر در سطح وسیعی میانگین درآمد قابل تصرف (درآمد بعد از کسورات از جمله مالیات) کاهش می دهد. با کاهش درآمد ناشی از عوامل تولید مثل کار و سرمایه و غیره بدان معنی است که از مخارج صرف شده برای خرید و تهیه کالا و خدمات کاسته می شود و این دوباره بر درآمدها و سود شرکتها اثر منفی دارد و موجب کاهش قیمت سهام می شود. برعکس، وقتی نرخ بهره پایین تر می آید مردم بیشتر خرج می کنند و این برای کسب و کارها خوبست و کمک می کند قیمت سهام شرکتها بالا روند و شرکتها از طریق بورس ها رشد قوی تری را تجربه کنند.

نکته مهمی که در تغییرات نرخ بانکی وجود دارد آنست که تغییرات مزبور موجب «نوسانات» بازار سهام می شود که اغلب موجب فرصت برای معامله حول و حوش تغییرات قیمت سهام می شود. به فرض اگر نرخ بهره بالاتر رود و قیمت های سهام کاهش یابند، این امر برای معامله گران بورس فرصتی فراهم می آورد که انتظار داشته باشند قیمت ها در نهایت در طول زمان دوباره روند صعودی به خود می گیرند.

اجازه دهید این بحث مهم و ناقص را با تعبیری از وارن بافت، سرمایه گذار صاحب نام که در کشور ما نیز نزد اهالی بازار سرمایه بخوبی شناخته شده است ، درباره رابطه نرخ بهره و قیمت سهام پایان دهیم. او می گوید نرخ بهره همچون «نیروی جاذبه» برای بازارهای مالی عمل می کند. وقتی این نیرو افزایش می یابد (یعنی وقتی نرخ های بهره بالا می روند) قیمت تمامی سایر دارایی ها می بایست خود را پایین بیاورند تا با نرخ پایین بازده پول خود را تطبیق دهند (یادتان باشد که نرخ بهره در واقع نرخ بازده پول است که بانک مرکزی آنرا نظم و نسق می دهد.) وقتی نیروی جاذبه کاهش می یابد (یعنی وقتی نرخ بهره یا قیمت پول پایین می آید) قیمت سایر دارایی های مالی (مثل سهام) همچون بادکنک باد می‌شوند و به سمت بالا پر می‌کشند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.