نمودارهای شمعی
نمودارهای شمعی نمودار قیمت یا همان چارت اولین چیزی است که برای تحلیل تکنیکال به آن نیاز دارید. نمودارها معمولا در سه نوعِ خطی، شمعی، و میله ای ترسیم می شوند. در نمودار خطی، هر نقطه روی نمودار نشان دهنده قیمتِ نماد در تاریخ مشخص است. این قیمت معمولا قیمتِ بسته شدن یا آخرین قیمتِ […]
نمودارهای شمعی
نمودار قیمت یا همان چارت اولین چیزی است که برای تحلیل تکنیکال به آن نیاز دارید. نمودارها معمولا در سه نوعِ خطی، شمعی، و میله ای ترسیم می شوند. در نمودار خطی، هر نقطه روی نمودار نشان دهنده قیمتِ نماد در تاریخ مشخص است. این قیمت معمولا قیمتِ بسته شدن یا آخرین قیمتِ نماد در “تناوب زمانی” مورد نظر است.
اما این حداقل اطلاعاتی است که می توان از تغییرات قیمت بدست آورد در حالی که نمودارهای شمعی اطلاعات کامل تری را در مورد تغییرات قیمت و رفتار نیروهای عرضه و تقاضا نشان می دهند. به همین دلیل نمودارهای شمعی در میان معامله گران محبوبیت و رواج بیشتری دارد. به علاوه بسیاری از سیگنال های خرید و فروش تنها در نمودارهای شمعی قابل تایید است.
تفاوت “بازه زمانی” و “دوره تناوب”
بازه زمانی: فاصله زمانی میان تاریخِ اولین قیمت و تاریخِ آخرین قیمت نشان دهنده بازه زمانی نمودار است. برای مثال، اگر اولین قیمت مربوط به ۳۱ فروردین و آخرین قیمت مربوطه به ۳۱ خرداد باشد در این صورت بازه زمانی نمودار سه ماهه است (فروردین، اردیبهشت، و خرداد).
دوره تناوب: نشان می دهد که تغییرات قیمت روی نمودار با چه تناوبی ثبت می شود. برای مثال، در تناوب روزانه، تغییرات قیمت در پایان روز ثبت می شود (برای بازار سهام قیمت های پایانی در ساعت ۱۲:۰۰) و یا در دوره ۱ ساعته، تغییرات قیمت هر یک ساعت ثبت می شود (یعنی ۹ صبح تا ۱۰، ۱۰ تا ۱۱، و ۱۱ تا ۱۲ که در مجموع سه شمع برای هر روز تشکیل می شود).
نکته مهم: برای تغییر “بازه زمانی” باید روی نمودارها اصطلاحا زوم کنید (بزرگ نمایی یا کوچک نمایی) اما برای تغییر “دوره تناوب” باید تناوب مورد نظر را انتخاب نمایید مثلا روزانه، یک ساعته، ۱۵ دقیقه ای و…
اجزای نمودار شمعی
در نمودار شمعی، هر شمع تغییرات قیمت را در یک تناوب زمانی نشان می دهد. برای مثال، در تناوب روزانه، هر شمع نشان دهنده تغییران قیمت در طول یک روز است (برای بورس تهران از ساعت ۰۹:۰۰ صبح تا ۱۲:۰۰ ظهر). مطابق شکل زیر هر شمع ۵ نوع اطلاعات را به معامله گر نشان می دهد:
- قیمت بازشدن نماد یا همان اولین قیمت (ضلع پایین در شمع صعودی و ضلع بالا در شمع نزولی)
- قیمت بسته شدن نماد یا همان آخرین قیمت (ضلع بالا در شمع صعودی و ضلع پایین در شمع نزولی)
- حداکثر قیمت (انتهای سایه بالایی)
- حداقل قیمت (انتهای سایه پایینی)
- صعودی یا نزولی بودن قیمت ها (رنگ بدنه شمع یا همان توخالی و یا تو پُر بودن بدنه شمع)
در مورد صعودی و نزولی بودن شمع دقت کنید که در شمع صعودی (توخالی)، قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن است در حالی که در شمع نزولی (تو پُر) قیمت بسته شدن پایین تر از قیمت باز شدن است.
نمونه واقعی نمودار شمعی
نمودار زیر تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران را نشان می دهد. این نمودار از سامانه معاملاتی مفیدتریدر۵ استخراج شده است. به خطوط کم رنگ افقی و عمودی روی نمودار اصطلاحا شبکه یا گرید می گویند. از روی نمودار موارد ذیل به سرعت قابل تشخیص است:
- بازه زمانی نمودار یک ماهه است و تغییرات شاخص کل را از اواخر آذرماه تا اواخر دی ماه ۱۳۹۰ نشان می دهد.
- دوره تناوب نمودار روزانه است (عبارت Daily به معنی روزانه در قسمت بالا سمت چپ کنار نام نماد)
- شاخص کل در بیشتر روزهای کاری مثبت بوده است. (تعداد شمع های صعودی بیش از شمع های نزولی است)
- شاخص کل در این بازه زمانی از حدود ۲۴۵۷۰ تا ۲۵۵۳۲ افزایش یافته که رشد ۳٫۴ درصدی طی یک ماه را نشان می دهد.
- شاخص کل طی این مدت بین ۲۴۳۰۰ تا ۲۵۹۰۰ نوسان کرده است.
با مطالعه بخش های دیگر در می یابید که معامله گران چگونه اطلاعات و سیگنال های مورد نظر خود را از این نمودارها استخراج می کنند.
استراتژی الگوهای کندلی
همه معامله گران به دنبال روش هایی هستند که نقاط ورود و خروج مناسب را به آن ها نشان دهد یکی از روشی هایی که خیلی زود می تواند در نقاط حساس سیگنال هایی مبنی بر خروج از بازار یا ورود به بازار را به معامله گران بدهد الگوهای شمعی است.
به همین منظور در ادامه این مقاله قصد داریم تا در مورد تاریخچه، انواع این الگوها و نحوه استفاده از آن ها مطالبی را با شما در میان بگذاریم.
کندل استیک یا نمودار شمعی اولین باز توسط تجار برنج ژاپنی در سال 1600 میلادی مورد استفاده قرار می گرفت استفاده از این روش به آن ها کمک می کرد تا بتوانند روند قیمت در آینده را پیش بینی کنند.
اما نخستین کسی که این کندل ها را به شکل امروز نامگذاری و از آن ها استفاده کرده مونهیسا هما یک تاجر برنج ژاپنی بود که در قرن 17 میلادی زندگی می کرد. او با بررسی بازارها در گذشته و با شناسایی الگوهای مختلف شروع به دسته بندی آن ها به شکل امروز کرد و نام این روش نمایش قیمت را کندل استیک کذاشت.
سال ها بعد شخصی به نام استیو نیسو به شکل کاملا تصادفی این الگوها را پشت یادداشت هم اتاقی ژاپنی خود دید این اشکال موجب کنجکاوی او شد و در نهایت برای آشنایی بیشتر و کشف تمام اسرار این الگوها به ژاپن سفر کرد.
استیونیسون بعد از جستجوهای فراوان موفق به کشف اسرار این روش گردید و آن را با خود به غرب آورد و در معاملات روزانه خود از آن ها استفاده کرده. استفاده از کندل ها به قدری درصد موفقیت او را بالا برده بود که مردم گمان می کردند روشی جادویی پیدا کرده تا در سال 1990 کتابی با نام الگوهای شمعی ژاپنی از او منتشر شد در این کتاب نحوه استفاده از الگوها و انواع آن شرح داده شده بود.
• کتاب الگوهای شمعی ژاپنی استیونیسون امروز به عنوان یکی از منابع معتبر و کاربردی در زمینه شمع های ژاپنی در جهان مورد استفاده است.
ساده ترین و ابتدایی ترین روش نمایش قیمت نمودار خطی است. زیرا برای رسم این نمودار فقط از قیمت های بسته شدن(Close) استفاده می شود.
روش کار به این شکل است که قیمت بسته شدن در بازه زمانی مدنظر بر روی نمودار مشخص می شود سپس این قیمت ها به یکدیگر متصل شده و نمودار خطی ایجاد می شود.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که این نمودار هیچ اطلاعاتی در مورد قیمت باز شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت در اختیار معامله گران قرار نمی دهد.
نمودار میله ای از یک خط عمودی و دو زبانه در قسمت چپ و راست آن تشکیل شده است. پایین ترین قسمت میله نشان دهنده کمترین قیمت و بالاترین قسمت میله نشان دهنده بیشترین قیمت در بازه معاملاتی مدنظر است. برای نشان دادن قیمت باز شدن و بسته شدن از زبانه های سمت چپ و راست میله استفاده می شود به این ترتیب که زبانه سمت چپ نشان دهنده قیمت باز شدن و زبانه سمت راست نشان دهنده قیمت بسته شدن است.
• پیش از شناخت الگوهای ژاپنی در کشورهای غربی نمودار میله ای متداول ترین شیوه ای بود که تحلیل گران غربی از آن استفاده می کردند.
برای نمایش میله صعودی زبانه کوچکی که سمت چپ خط عمودی قرار دارد باید بالاتر از زبانه سمت راست باشد به این ترتیب یه میله صعودی تشکیل گردیده است.
از نظر بسیاری از معامله گران نمودار شمعی همان نمودار میله ای است که از چهار قیمت بازشدن، بسته شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت تشکیل شده است که از نظر بسری جذاب تر و تفسیر آن راحت تر است.
یکی از تفاوت های اصلی این نمودار و نمودار میله ای نحوه نمایش آن است به طوری که برای نشان دادن قیمت باز شدن و بسته شدن مستطیلی عمودی و تو پر رسم می شود. برای نمایش بالاترین قیمت خطی در بالای این مستطیل و برای نمایش پایین ترین قیمت خطی در پایین این مستطیل رسم می شود که به آن سایه یا فیتیله می گویند.
در حالت کلاسیک معمولا این کندل ها به رنگ سیاه و سفید نمایش داده می شوند اما امروزه برای جلو بیشتر از رنگ سبز و قرمز نیز در نمایش کندل ها استفاده می شود. رنگ سفید و سبز برای کندل های صعودی و رنگ سیاه و قرمز برای نمایش کندل های نزولی استفاده می شود.
اولین شرطی که برای استفاده از این الگوهای باید در نظر داشته باشید روند حاکم بر بازار است. یعنی اگر روند نموداری که آن را بررسی می کنید صعودی باشد مشاهده الگوهای بازگشتی صعودی در این روند بی معنی است اما اگر الگوهای بازگشتی نزولی در چنین روندی مشاهده شود می تواند به عنوان اخطاری برای پایان روند صعودی باشد.
دومین شرطی که باید آن را مدنظر قرار دهید. بررسی این الگوها در جایگاه مناسب است. اگر در یک روند صعودی هستید ابتدا باید مقاوت های پیش رو را رسم نمایید اگر کندل بازگشتی نزولی در نزدیکی این مقاوت مشاهده کردید اعتبار الگو افزایش می یابد در غیر این صورت ممکن است الگو به راحتی فیل شود.
برای الگوهای بازگشتی صعودی نیز همین شرایط صادق است یعنی شما باید این الگوها را در نزدیکی یک مقاومت مشاهده کنید تا اعتبار آن افزایش یابد.
• دامنه پیش بینی کندل های صعودی 2 تا سه کندل است. یعنی اگر الگوی کندل مشاهده کردید به وسیله آن می توانید دو تا سه کندل آینده را پیش بینی کنید. بهتر است از این روش در کنار سایر روش های تحلیل تکنیکال استفاده نمایید.
• مشاهده الگوهای کندلی در نزدیکی یک حمایت و مقاومت به منزله تغییر روند از صعودی به نزولی یا عکس نیست بلکه می تواند بازار را وارد حال رنج یا نوسانی نماید.
• در این حال منظور بدنه کندل است. اگر کندلی داشته باشیم که بزرگ باشد اما بخش اعظم آن را سایه ها تشکیل داده باشند در واقع کندلی ضعیف خواهیم داشت.
دانلود پایان نامه بررسی و مقایسه عددی ظرفیت باربری گروه شمعهای مخروطی
پایان نامه ی کارشناسی ارشد در رشته ی مهندسی عمران گرایش خاک و پی
بررسی و مقایسه عددی ظرفیت باربری گروه شمعهای مخروطی و استوانهای به روش اجزای محدود سه بعدی
استاد راهنما
دکتر نادر هاتف
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چكیده
در این تحقیق ظرفیت باربری گروه شمعهای مخروطی و گروه شمعهای استوانهای با حجم یكسان محاسبه شده و مورد مقایسه قرار میگیرند. با توجه به كم بودن بررسیهای عددی و مدلسازیها توسط نرم افزار برای شمعهای مخروطی نسبت به آزمایشهای آزمایشگاهی در این زمینه، در این تحقیق مدلسازی گروه شمعها توسط نرمافزار سه بعدی2012 PLAXIS با بهره گرفتن از روش اجزای محدود انجام شده است. همچنین با توجه به اهمیت شمعها در گروه نسبت به شمعهای تكی، در این تحقیق هدف اصلی بررسی جزئی رفتار گروه شمعهای مخروطی و مقایسه آن با گروه شمعهای استوانهای هم حجم است. بدین منظور نمودارهای بار- نشست هر گروه شمع تحت یک بار دلخواه بدست آمده كه با بهره گرفتن از این نمودار و با تكنیكهای موجود ظرفیت باربری كل گروه شمع محاسبه شده است. سپس مدل گروه شمع را برای دومین بار تحت باری برابر با ظرفیت باربری خودش قرار داده تا بتوان مشخصات گروه شمع از جمله وضعیت تنش موجود در اطراف بلوك گروه شمعها، نشست گروه شمع ها، راندمان گروه شمع ها و … را تعیین كرد و در نهایت مقایسهای را برای هر دو گروه شمع مخروطی و استوانهای هم حجم متناظر انجام داد. برای محاسبه راندمان گروه هر شمع، شمع تكی از آن گروه جداگانه مدلسازی شده و مانند قبل مورد بارگذاری قرار گرفته است تا ظرفیت باربری كل شمع تكی از هر گروه نیز بدست آید. مدلسازیها در خاك ماسهای و با شمعهایی از جنس بتن در مقیاس واقعی انجام شدهاند. پارامترهایی كه در این مدلسازیها متغیر بوده تا تأثیر تغییرات آن ها واضحتر شود، عبارتند از : زاویه مخروط شدگی، زاویه اصطكاك داخلی خاك ماسهای، زاویه اتساع و ضریب فشار جانبی خاك .
واژههای كلیدی: شمع مخروطی، اجزای محدود، ظرفیت باربری، مدلسازی سه بعدی، انتگرالگیری عددی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه
1-2- هندسه متعارف برخی شمعهای درجا …………………………………………………………………. 3
1-3- نحوه قرارگیری شمعها در خاک …………………………………………………………………………… 5
فصل دوم: مروری بر تحقیقات گذشته
2-2- مطالعات آزمایشگاهی انجام شده بر روی شمعهای مخروطی …………………………….. 10
2-3- مدلسازیهای انجام شده برای شمعهای مخروطی ……………………………………………. 17
2-4- روشهای تحلیلی برای شمعهای باریک شونده …………………………………………………… 19
فصل سوم: روش تحقیق
3-3- مشخصات خاكهای مورد استفاده ………………………………………………………………………… 28
عنوان صفحه
3-7- نحوه آنالیز مدلها و بدست آوردن نتایج …………………………………………………………… 35
3-8- نحوه مدلسازی در برنامه PLAXIS سه بعدی2012 ………………………………………. 37
فصل چهارم: تفسیر نتایج
4-3- روشهای محاسبه ظرفیت باربری در این تحقیق با بهره گرفتن از نمودارهای نیرو-
4-3-1- روش مماس بر منحنی “US Army Corps of Engineers” …… 45
4-4- نتایج شمع تكی در ماسه و رس ……………………………………………………………………. 47
4-4-1- تفسیر نتایج شمع تكی در ماسه و رس ……………………………………………………. 49
4-5- نتایج گروه شمعها در ماسه و رس ……………………………………………………………………….. 50
4-5-1- تفسیر نتایج گروه شمعها در ماسه و رس ……………………………………………….. 52
4-6- مقایسه نمودارها و واریوگرام ها ……………………………………………………………………………… 56
4-7- مقایسه ظرفیت باربری گروه شمعها در ماسه و رس …………………………………………… 59
4-8- ارائه رابطهای برای كارآمدی گروه شمعهای مخروطی و استوانهای …………………… 64
4-8-1- مقایسه معادله بدست آمده برای بازدهی گروه شمعها با دیگر معادلات
4-9- بازدهی اصطكاكی و اتكایی شمعها …………………………………………………….. 72
4-10- مقایسهی فاكتور نشست در گروه شمعهای استوانهای و مخروطی در ماسه ….. 74
4-11- بررسی وضعیت تنش ها روی صفحات بلوک گروه …………………………….. 76
4-11-1- وضعیت تنشهای برشی روی صفحات دیواره بلوك گروه شمعها …….. 76
عنوان صفحه
4-11-2- وضعیت تنش در صفحات انتهایی بلوك گروه شمعها بدون در نظر گرفتن
4-11-3- نقاط پلاستیک و الاستیک ……………………………………………………………………… 79
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه
شمعها اعضای سازهای از چوب، بتن، فولاد و یا مصالح دیگر هستند كه برای انتقال بارهای سطحی به سطوح پایینتر در خاك مورد استفاده قرار میگیرند. این انتقال توسط توزیع بار در طول بدنه شمع یا انتقال مستقیم بار به لایه پایینتر از طریق نوك شمع صورت میگیرد كه حالت اول را شمع اصطكاكی و حالت دوم را شمع اتكایی گویند. معمولاَ همه شمعها بار را به صورت تركیبی از اصطكاك بدنه و مقاومت نوك انتقال میدهند مگر مواردی كه مثلاَ شمع در یک خاك خیلی نرم نفوذ كرده تا به یک بستر سخت برسد. شمعها معمولاً برای اهداف زیر استفاده میشوند:
1- انتقال بار سازههای عظیم به درون لایههای زیرین. (بارهای عمودی و جانبی)
2- مقاومت در مقابل نیروی كششی رو به بالا یا واژگونی به عنوان مثال برای پیهای یكنواخت در زیر سطح آب یا برای نگهداشتن پایههای پل در مقابل واژگونی ناشی از بارهای جانبی نظیر باد.
3- تراكم لایههای نرم و غیرچسبنده توسط تركیبی از جابهجاییها توسط حجم شمع و حركت شمع به شیوهی لرزشی . این نوع شمعها ممكن است بعداً بیرون كشیده شوند.
4- كنترل نشست، هنگامی كه پی نواری یا گسترده روی خاكی كه در زیر آن لایهای با قابلیت تراكم زیاد قرار دارد.
5- سختتر كردن خاك در زیر پی برای كنترل دامنه ارتعاش و فركانس طبیعی سیستم.
6- به عنوان ضریب اطمینانی بیشتر برای پایهها یا تكیهگاههای پل.
7- در سازههای فراساحلی برای انتقال بارها در بالای سطح آب به خاك زیرین. گاهی اوقات برای كنترل حركات زمینی (برای مثال زمین لغزشها). شمعها تحت بارهای عمودی و جانبی ممكن است گسیخته شوند. همچنین در اعضای طویل ممكن است گسیختگی كمانشی رخ دهد.
یک پی به صورت شمع بسیار هزینهبرتر از پی نواری و تقریباً هزینهبرتر از یک پی گسترده است. در هر مورد طراحی پیها مطالعات در مورد مشخصات خاك محل بسیار حائز اهمیت است. زیرا براساس این مطالعات باید با دقت تصمیمگیری شود كه آیا نیاز به شمع است و اگر هست آیا به تعداد بیشتری یا طول شمع بیشتری نیاز است.
ظرفیت باربری شمع به معنای حداكثر بار وارده به شمع میباشد، كه شمع تحت اثر آن به میزان قابل قبولی نشست كند. در نظر گرفتن ظرفیت باربری به میزان بیشتر از مقدار واقعی، چه بسا موجب وارد آمدن خسارت سنگین به سازهها و یا زوال كلی آنها شده است. از طرف دیگر در نظر گرفتن آن به میزان كمتر از مقدار واقعی، باعث بزرگ شدن بیش از حد ابعاد شمع شده و آن را غیراقتصادی میسازد. ظرفیت باربری نه تنها به مشخصات مكانیكی خاك و شرایط محیطی بستگی دارد، بلكه تابعی از شكل، ابعاد، جنس و نحوه اجرای آن میباشد. به دست آوردن یک رابطه كلی برای محاسبه ظرفیت باربری شمعها حتی با در نظر گرفتن تعداد محدودی از عوامل مؤثر در آن، منجر به معادلات دیفرانسیل بسیار پیچیدهای میشود كه حل آنها در حالت كلی مقدور نبوده و تنها در برخی حالات محدود میسر میباشد. اگرچه كه امروزه روش های تحلیلی سودمندی مانند روش اجزای محدود باعث شده تا گرایش به سمت روشهای تحلیل عددی افزایش یابد. البته باید توجه داشت كه نتایج حاصل از مدلسازیهای اجزای محدود و یا روشهای مشابه باید حتماً با نتایج آزمایشگاهی صحت سنجی شوند تا قابل استفاده باشند.
1-2- هندسه متعارف برخی شمعهای درجا
یک شمع درجا با حفر یک سوراخ در زمین و پركردن آن با بتن شكل میگیرد. این سوراخ ممكن است به صورت صندوقچه حفر شده و یا به وسیله راندن یک پوسته یا لوله جداری در زمین ایجاد شود. لوله جداری میتواند توسط یک محور فولادی در زمین رانده شود؛ به طوریكه محور فولادی در هنگام بالا آمدن، لوله جداری را رها میكند.
شكل (1-1) برخی از شمعهای درجا كه استفاده از آن ها رایج است را نشان میدهد. باید توجه داشت كه این شمعها به طور كلی سه نوع میباشند. (1) پوستهای یا جدارهای (2) فاقد پوسته و (3) پایه ستونی.
شکل 1-1- هندسه برخی شمعهای درجا [1]
در شكل (1) موارد (a) و (b) شمعهای بدون پوسته هستند. موارد (b) و (c) شمعهای پایه ستونی هستند كه حداكثر تا 35 متر طول دارند. شمعهای (c) تا (h) از نوع پوستهای هستند كه در بین آن ها (f) و (g) شمعهای مخروطی و (h) شمع مخروطی پلهای میباشد.
شمعهای با مقطع متغیر شمعهایی هستند كه مقاطع عرضی در قسمت سرشمع نسبت به نوك بزرگتری دارند. یكی از انواع شمعهای با مقطع متغیر شمع با مقطع دایروی متغیر میباشد كه از لحاظ شكل ظاهری به شكل مخروط بوده و به شمع مخروطی شهرت دارد (شكل 1- موارد f و g). شمعهای به شكل مخروط یک مزیت اساسی نسبت به شمعهای استوانهای دارند و آن این است كه در حالت اصطكاك به طرف پایین، نیروی محوری شمع از قسمت سرشمع به سمت نوك شمع كم میشود پس از لحاظ مقطع برای انتقال بار سازهای به خاك هر چه به سمت پایین شمع میرویم به مقاطع كوچكتری نیاز میباشد كه این موضوع را در شمعهای مخروطی مشاهده میكنیم. این امر باعث صرفهجویی در حجم مصالح و توزیع صحیح مصالح در شمع میشود. همچنین برای شمعهای تحت بار جانبی هنگامی كه بار جانبی به قسمت سرشمع اعمال میشود، از سر شمع به نوك شمع به دلیل انتقال بار به خاك از مقدار نیروی افقی در بدنه سازهای شمع كاسته میشود كه این امر با شكل و حجم مصالح و اندازه مقاطع شمع مخروطی كه روندی كاهنده در طول شمع دارد مطابقت دارد و در كل میتوان گفت كه شمعهای مخروطی نسبت به شمعهای استوانهای دارای یک توزیع مناسبتر مصالح برای انتقال انواع بارگذاریها میباشند. برای آنكه یک شالوده به عنوان شمع تعریف شود لازم است كه نسبت عمق به عرض متوسط یا شعاع حداقل برابر 6 باشد. طبق این تعریف حداكثر زاویهای كه برای یک شمع مخروطی میتوان در نظر گرفت 9/46 ◦ درجه میباشد. بیشتر روابطی كه تاكنون برای شمعها انتشار یافتهاند مربوط به شمعهای استوانهای یا منشوری میباشند، در حالی كه برای شمعهای مخروطی رابطه تئوری مشخصی ارائه نشده است كه بتواند رفتار آنها در خاك را مشخص كند. با این حال در سه دهه اخیر یک افزایش در علاقه مندی به مطالعه، برای بررسی رفتار شمعهای مخروطی دیده شده است.
1-3- نحوه قرارگیری شمعها در خاك
شمعها از طریق چندین روش در خاك قرار میگیرند:
1- راندن شمع در خاك توسط ضربات ثابت متوالی در بالای شمع با بهره گرفتن از چكش شمع. این روش صدا و لرزشهای محلی قابل توجهی ایجاد میكند كه ممكن است توسط آییننامههای محلی یا سازمانهای محیط زیستی مجاز نباشد و همچنین ممكن است به سازههای اطراف خسارت وارد كند.
2- راندن شمع در خاك توسط دستگاه لرزش متصل به سرشمع. این روش معمولاً بیسروصدا است. این روش برای راندن در خاكهای با چسبندگی كم كاربردیتر است.
3- جك كردن شمع. این تكنیک برای شمعهای كوتاه و سخت كاربردیتر میباشد.
4- حفر كردن یک سوراخ و قراردادن شمع درون آن یا به صورت رایجتر، پركردن حفره با بتن.
1-4- گروه شمعها
گروه شمعها با بارگذاری عمودی
وقتی كه تعدادی شمع در كنار هم جمع میشوند، معقول است كه انتظار داشت كه فشارهای ایجاد شده در خاك ناشی از اصطكاك جانبی و یا مقاومت اتكائی همانطور كه در شكل زیر نشان داده شده روی هم بیافتند. (شكل2-1)
شکل 1-2- تنشها اطراف یک شمع اصطکاکی وتداخل محدوده تنشها دریک گروه[1]
شدت فشار اضافی، به بار شمعها و فواصل آنها بستگی خواهد داشت و اگر تا حد كافی بزرگ شود خاك در برش گسیخته خواهد شد و یا نشستهای اضافی خواهیم داشت. شدت تنش در نواحی تنشی روی هم افتاده به طور واضحی با افزایش در فواصل شمعها (S) كاهش خواهد یافت. اگرچه كه فواصل زیاد اغلب غیرعملی هستند. زیرا معمولاً كلاهك گروه شمع برای تكیهگاه ستونهای سازه و همچنین پخش كردن بار روی چندین شمع بر روی سر تمام شمعها به صورت یكپارچه ساخته میشود و همین عامل میتواند باعث محدود شدن فاصله شمعها از هم شود. (شكل 1-3)
شکل 1-3- الگوهای متعارف گروه شمعها-(a) برای دالهای بتنی تکی(b) برای دیوارهای بتنی[1]
با توجه به كم بودن بررسیهای عددی و مدلسازیها توسط نرمافزار برای شمعهای مخروطی و به خصوص برای گروه شمعهای مخروطی نسبت به آزمایشهای آزمایشگاهی در این زمینه، در این تحقیق هدف مدلسازی گروه شمعهای مخروطی و استوانهای با بهره گرفتن از نرمافزار سه بعدی “PLAXIS” و در نهایت مقایسه و بررسی نتایج حاصل از مدلسازیها با بهره گرفتن از نمودارهای بار- نشست میباشد. بنابراین مشخصه هایی از گروه شمعها یعنی زاویه مخروط شدگی، زاویه اصطكاك داخلی خاك ماسهای، ضریب فشار جانبی خاك و زاویه اتساع خاك در گروه را تغییر میدهیم و مدلها را با هم مقایسه میكنیم. باید توجه داشت كه برای شمعهای مخروطی، زاویه مخروط شدگی را از صفر تا 1/6 ° در چند مرحله افزایش میدهیم. در طول مراحل مدلسازی طول همه شمعها ثابت میباشد و فاصله شمعها از یكدیگر نیز در گروه شمعها بهینه انتخاب شده و ثابت میماند. مدلسازیها برای گروه شمعهای 4 تایی انجام میشوند. پس از بدست آوردن نمودارهای نیرو- نشست برای هر گروه شمع ظرفیت باربری كل هر گروه با بهره گرفتن از چندین تكنیک متفاوت و مرسوم اندازهگیری شده و گروه شمع دوباره تحت همان نیرو مورد آنالیز قرار میگیرد. سپس نتایج حاصل از آنالیز ثانوی را برداشت كرده و با بهره گرفتن از یک سری دادههای مربوط به تنش مؤثر قائم و بردن آنها به نرمافزار تجاری “surfer 2009” یک انتگرالگیری عددی روی سطح كف شمعها انجام میدهیم تا مقدار ظرفیت باربری اتكائی و اصطكاكی شمعها را نیز در اختیار داشته باشیم. بدین صورت مقایسات بهتری را برای هر گروه شمع خواهیم داشت.
در فصل بعدی از پایان نامه مروری بر تحقیقات و مطالعات انجام شده و روشهای محاسبه ظرفیت باربری شمعهای مخروطی و استوانهای خواهیم داشت.
کندل ماروبوزو (Marubozo) چیست؟ چطور با کندل مارابوزو معامله کنیم؟
الگوی کندل مارابوزو ( Marubozo)، که یک الگوی کندل استیک است، نشانهای از روند قیمت در آینده میباشد. توجه به این الگوی شمعی در تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن بسیار مهم است و اکثر اوقات ممکن است در بررسی نمودارهای کندل استیک با آن روبرو شوید. در این مقاله، با کندل مارابوزو، انواع آن، نحوه شناسایی و تایید آن آشنا خواهید شد .
کندل مارابوزو
مارابوزو ( Marubozo) در ژاپنی به معنا "سر طاس" یا "سر تراشیده شده" است. علت انتخاب این نام برای این الگوی شمعی این است که الگوی مارابوزو سایه ندارد یا خیلی کوچک روی کندل نشان داده می شود؛ به این معنی که قیمت باز یا بسته شدن، حداکثر قیمت کندل است. عدم وجود سایه نشان میدهد که معاملات با قیمت بالایی آغاز شده و در پایان روز با قیمت پایین بسته میشود (یا برعکس).
د ر الگوی کندل مارابوزو، میتوان هر کندل را به تنهایی در نظر گرفت اما مشاهده کلی این الگو بسیار کاربردیتر است. به طور معمول کندلهای مارابوزو دارای بدنهای بلند و فاقد دم و سایه هستند. طول بدنه مارابوزو تعیین کننده حرکت قیمت میباشد .
انواع کندلهای مارابوزو
الگوی کندل مارابوزو به 2 صورت صعودی و نزولی قابل مشاهده است:
کندل مارابوزو صعودی
یک مارابوزو صعودی دارای بدنهای بلند و سبز رنگ (یا سفید) است، به این معنا که بازار معاملات آن روز گاوی (صعودی) بوده و قیمت سهام بالاتر از آنچه آغاز شده، بسته شده است. در واقع قیمت، حد بالاتر یا پایینتری نداشته که سایهها را تشکیل دهد. در واقع، مارابوزو صعودی نشاندهنده کنترل قیمت توسط خریداران است.
کندل مارابوزو نزولی
کندلهای مارابوزو نزولی دارای یک بدنه قرمز رنگ (یا سیاه) و بلند هستند. به این معنا که معاملات آن روز در بازار خرسی (نزولی) بوده و معاملهگران در این بازار، قیمت را پایین می آوردند و قیمت کمتر از آنچه باز شده، بسته شده است. کندلهای مارابوزو Bearish نشان میدهد که فروشندگان از ابتدا تا انتها بازار، کنترل قیمت را در دست داشتند و این یک نشانه بسیار واضح از روند نزولی است .
نحوه استفاده از الگوی مارابوزو در استراتژی معامله
به هنگام شکلگیری الگوی مارابوزو، احتمال شکلگیری روند جدید برای قیمت به وجود میآید. با توجه به معاملات گذشته یک سهم، میتوان گفت که اغلب معاملهگران در جهت مخالف مارابوزو معامله میکنند. به این صورت که اگر جهش (طول بدنه مارابوزو) بلند باشد، معاملهگران معاملات خود را خلاف جهت آن انجام خواهند داد.
- پس از یک مارابوزو صعودی قوی، بسیاری از معاملهگران با توجه به اینکه قیمت بیش از حد بالا رفته است و احتمال سقوط وجود دارد، اقدام به فروش خواهند کرد. با این حال، قیمت اغلب به سطح قبل از کندلهای مارابوزو بازنمیگردد یا ممکن است پس از مدتی، بازگشت صورت گیرد.
در کندل مارابوزو، این واقعیت که قیمتهای باز و بسته شدن سهم بسیار دور از یکدیگر هستند، به معنای تسلط آشکار یک طرف بازار (چه خریداران و چه فروشندگان) است. با این حال، مهمتر این است که، اگر دامنه مارابوزو (کم تا زیاد) به طور قابل توجهی بیشتر از حد متوسط باشد، نشان میدهد که مخالفت و مانع کمی برای حرکت وجود دارد .
برای اطمینان از روند شکل گرفته، علاوه بر کندلهای مارابوزو، از یک اندیکاتور ساده که نشاندهنده روند میباشد نیز میتوان استفاده کرد.
چگونه الگوی کندل مارابوزو را شناسایی کنیم؟
شناسایی الگوی مارابوزو نسبتاً آسان است زیرا یک کندلی منفرد است که دارای بدنهای بلند و بدون سایه میباشد. ویژگیهای کندل مارابوزو عبارتند از:
- کندل دارای یک بدنه بلند و بزرگ باشد.
- در 2 طرف کندل سایهای وجود نخواهد داشت.
- رنگ کندل معنا مشخص و مهمی دارد. به طور معمول، در روند صعودی، کندلها، دارای بدنهای سفید یا سبز رنگ و در روند نزولی، کندلها، دارای بدنهای قرمز یا سیاه رنگ هستند.
تایید الگوی کندل مارابوزو
فقط زمانی که یک کندل صعودی مارابوزو تشکیل میشود، به معنا ادامه رشد سهام نیست. گاهی اوقات روز بعد معاملهگران خرسی وارد میشوند و برای خود مارابوزو تشکیل میدهند. برای انجام معامله باید از خطوط روند و بعضی اوقات سایر شاخصهای تأییدکننده آگاهی داشته باشید. و همچنین مدیریت ریسک را فراموش نکنید.
- برای مثال استفاده از RSI (شاخص مقاومت نسبی) همراه با حرکت کندلها میتواند نشاندهنده خرید یا فروش بیش از حد (حجم معاملات بالا) باشد. همجنین ترکیب و میانگین متحرک، سیگنالهایی را درباره حرکاتی که در حال رخ دادن است میدهد. زمانی که این دو را با کندلها ترکیب کنید، فرصت مناسبی برای معامله است.
- هرچه بدنه مستطیل کندل بلندتر بوده و تایم فریم بیشتر باشد، قدرت و اعتبار کندل بیشتر است.
- در شکلگیری مارابوزو توجه به روند قبلی مهم است. در واقع برای تائید شکلگیری مارابوزو، توجه به کندلهای قبلی شکل گرفته مهم است. اگر کندلهای قبلی نزولی باشند، شکلگیری مارابوزو باعث تایید روند نزولی میباشد .
چرا مارابوزو قابل توجه است؟
معاملهگران تکنیکالی همیشه به دنبال مواردی هستند که ممکن است در یک زمان دقیق سرنخهایی از احساسات بازار ارائه دهند .
الگوهای شمعی مانند مارابوزو در ابتدا توسط معاملهگران سهام استفاده میشد. هنگامی که قیمت سهام در بالاترین روز یا نزدیک به اوج روز بسته میشود، این بدان معنی است که بازار صعودی بود و تا زمان بسته شدن به همین ترتیب باقی میماند .
این بدان معنی است که علاقه خرید به اندازه کافی قوی بود به طوری که در آن مدت هیچگونه عقب نشینی یا اصلاح قیمت وجود نداشت .
مارابوزو نزولی به این معنی است که علاقه فروش زیاد بود و بازار در کمترین قیمت روز یا نزدیک به آن بسته شد. بازار برای بهبود سقوط مجدداً تلاش نکرد .
Marubozu چقدر قابل اعتماد است؟
مارابوزو مطمئناً به دلیل سادگی و تفسیر آسان میتواند سیگنال معاملاتی مفیدی باشد. اما توجه به نمودار، به تنهایی کافی نیست .
توانایی پیش بینی ثابت نیست. بنابراین آنچه در توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها یک زمان کارساز است ممکن است در زمان دیگر موثر نباشد .
این بدان معناست که هنگام معامله الگو باید طیف وسیعی از عناصر مختلف را بررسی کنیم. شامل احتمال شکست روند برای الگوی موجود در نمودار مورد نظر و همچنین وجود سیگنالهای دیگر مانند روندها، حمایتها و مقاومت است .
الگوی مارابوزو به معامله گران چه میگوید؟
شمعدانهای مارابوزو را میتوان در تمام نمودارهای سهام و تمام بازههای زمانی یافت. بسته به اینکه چه کسی روز را کنترل میکند، میتواند مارابوزو صعودی باشد یا مارابوزو نزولی. آنها با استفاده از تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده میشوند تا نشان دهند چگونه یک سهام در روز معامله میشود .
معمولاً معاملات سهام، رقابتی بین خریداران و فروشندگان است. روزهایی وجود دارد که یک طرف با اختلاف زیاد پیروز میشود. بنابراین شکلگیری الگوی کندلهای مارابوزو شکل میگیرد .
وقتی الگوی توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها مارابوزو مشاهده شد، چگونه میتوان معامله کرد؟
رنگ کندلها نشان میدهد که یا فروشندگان یا خریداران تسلط کامل بر بازار دارند. سبک معامله بسته به نوع مارابوزو متفاوت خواهد بود. قبل از ورود به معامله، توصیه میشود که منتظر یک الگوی تأیید یا کندل دیگری باشید .
چگونه از سیگنالهای کاذب مارابوزو جلوگیری کنیم؟ (تنظیم حد ضرر)
در اکثر مواقع، تنظیم حد ضرر برای هر معامله که بر اساس کندل مارابوزو انجام میشود، باید طبق کوتاه یا بلند بودن کندل باشد. گرچه مارابوزو یک الگوی کندل استیک قوی است، اما عاقلانه است که از کندل بسیار کوچک یا بلند اجتناب کنید.
کندلی که بسیار کوچک است به معنای کاهش فعالیت معامله است، بنابراین ممکن است یک سیگنال غلط باشد. همچنین، یک کندل بلند نشاندهنده فعالیت شدید است و در آن صورت، ممکن است ضرر و زیان زیاد باشد. به همین دلیل از خرید و فروش طبق کندلهایی که خیلی بلند یا خیلی کوتاه هستند، خودداری کنید.
همچنین پیش از ورود به معامله، از الگوهای تحلیل تکنیکال نیز تاییدیه دریافت کنید.
فیلتر کندل مارابوزو
فیلتر سهامی که آخرین کندل آن، مارابوزو صعودی است:
فیلتر سهامی که آخرین کندل آن، مارابوزو نزولی است:
جمعبندی
به زبان ساده میتوان ماروبوزو را به عنوان یک کندل بلند نسبت به سایر کندلها توصیف کرد. همچنین طول سایه آن نسبت به بدنه بسیار کم است. ممکن است معامله در طول روز با استفاده از الگوهای کندل ماروبوزو آسان به نظر برسد، زیرا یک طرف معامله (خریدار یا فروشنده) کنترل روز را دارد. در کل کندلهای ماروبوزو به تنهایی به عنوان یک سیگنال برای توجیه معامله کافی نیستند و به منظور یافتن سریعتر و آسانتر سهمی که این ویژگی را دارد، از فیلتر کندل مارابوزو استفاده کنید.
تحلیل رفتار شمعهای توخالی با مقاطع غیریکنواخت
یکی از روشهای اجرای شمع، استفاده از روش کوبش برای نصب شمعهای بتنی پیش ساخته به کمک ابزار خاص است. نحوه کوبش و کنترل این فرآیند یکی از جنبههای مهم اجرایی این شمعها بوده، به طوری که عدم دقت کافی به این مسئله، علاوه بر کاهش راندمان عملیات کوبش، خاك و محیط اطراف را تحت تأثیر قرار میدهد.
هندسه و شکل شمع در رفتار کوبشی آنها تأثیر مستقیم داشته و با استفاده از این گونه شمعها در عملیات شمعکوبی، علاوه بر کاهش مصرف انرژی به میزان بین ۲۵ تا ۶۰ درصد، افزایش راندمان و بهره وری عملیات کوبش نیز فراهم میشود. همچنین شرایط باز یا بسته بودن نوك شمع تأثیر بسیار زیادی در فرآیندکوبش دارد و در شرایط اعمال انرژی یکسان در حین عملیات کوبش، شمع ته باز عملکرد بهتری نسبت به شمع ته بسته داشته و در مجموع شمع مخروطی ته باز عملکرد بهتری نسبت به سایر شمعها با هندسهی مختلف دارد.
به طور کلی، انجام آزمایش بر روی شمعها در مقیاس واقعی منجر به شناخت بهتر رفتار شمع در حین اجرا و پس از آن میشود. آزمایشهای استاتیکی و دینامیکی، روشی برای آزمایش پیهای عمیق به منظور کسب اطلاعات در مورد ظرفیت باربری و پیوستگی آنها و در برخی موارد رصد و کنترل آنها در طول کوبش است. صرف نظر از روش نصب شمع، آزمایشهای دینامیکی را در صورتی که در زمان نصب شمع انجام شود، کنترل دینامیکی شمع و در صورتی که بعد از نصب شمع انجام شود، آزمایش بارگذاری دینامیکی مینامند.
آزمایشهای دینامیکی به دو گروه آزمایشهای دینامیکی کرنش بزرگ و آزمایشهای دینامیکی کرنش کوچک تقسیم میشوند. روش آزمایشهای دینامیکی کرنش بزرگ مانند آزمایش PDA، یک تکنیک عمومی پذیرفته شده برای آزمایش بر رویی شمعهای کوبیده شده است. در این روش، ظرفیت استاتیکی شمعهای کوبشی فلزی و بتنی را میتوان با استفاده از دو رویکرد فرمولهای کوبش شمع و یا تحلیل معادله موج پیشبینی کرد.
با بررسی رفتار شمعهای استوانهای در مقایسه با رفتار شمعهای غیر استوانهای هم حجم معادل آن تحت کوبش، نشان میدهد که هر چه زاویهی جداره شمع افزایش یابد، سرعت و نشست نهایی شمع نیز افزایش مییابد. همچنین با افزایش زاویه جداره شمع، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا سرعت کاهش یابد. همچنین میزان نشست نهایی و سرعت با توجه به تغییر هندسه مقطع شمع متفاوت است، به طو ری که نشست در شمع استوانهای از همه کمتر و جابجایی شمع با مقطع کاملاً غیر استوانهای از همه بیشتر است و شمعهای دارای مقطع ترکیبی استوانهای – مخروطی در بین این دو مقدار قرار دارند.
شمعهای مخروطی دارای نفوذ نهایی بیشتری نسبت به شمعهایاستوانهای بوده و راحت تر در خاك کوبیده میشوند. نکتهی حائز اهمیت با توجه به نمودار سرعت کوبش شمع در خاكهای سست این است که سرعت در شمع استوانهای، در این حالت نیز نسبت به شمع مخروطی کمتر است. علت این پدیده، بیشتر بودن نوسانات در شمع مخروطی نسبت به شمع استوانهای بوده و بهدلیل ارتعاشات زیاد شمع، امواج منتشر شده در مدت زمان طولانیتری مستهلک میشوند. با توجه به اینکه انتگرال زیر، منحنی سرعت برابر نفوذ بوده و برای شمع مخروطی، بازه این انتگرالگیری با توجه به بیشتر بودن زمان استهلاك امواج بزرگتر است، لذا نفوذ شمع مخروطی در خاکریز ماسهای بیشتر از شمع استوانهای به دست میآید.
در شمع استوانهای، شرایط باز یا بسته بودن نوك شمع تأثیر بسیار زیادی در فرآیند کوبش دارد. در شمع استوانهای ته باز به علت اینکه سطح مقطع در کل طول آن ثابت است، در اثر هر ضربه گسیختگی برشی منگنهای در خاك ایجاد کرده و نفوذ بیشتری دارد و در نتیجه راحتتر در خاك فرو میرود. قابل ذکر است که در حین فرو رفتن شمع در خاك، قسمتی از خاكزیر شمع در داخل جداره وارد شده و پس از خارج نمودن شمع از خاك، مشاهده شد این خاك در داخل جداره بسیار متراکم شدهاست. لذا با اعمال انرژی یکسان در حین عملیات کوبش، شمع استوانهای ته باز عملکرد بهتری نسبت به شمع استوانهای ته بسته دارد. در خصوص شمع مخروطی ته باز نیز وارد شدن خاك به داخل جداره آن دیده شده، ولی به دلیل اینکه سطح مقطع شمع از پایین به بالا افزایش مییابد، حجم فضای داخلی شمع بیشتر میشود. در حین کوبش، خاك زیر ابتدا به دلیل سطح مقطع کم نوك شمع، بسیار متراکم شده ولی پس از ورود به داخل شمع به دلیل باز شدگی مقطع، توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها از تراکم آن کاسته و فقط سطح مقطع نوك شمع که در تماس با خاك است دارای تراکم است. بنابراین با بررسی نتایج به دست آمده مشاهده میشود که شمع مخروطی شکل ته باز عملکرد بهتری نسبت به سایر شمعها با هندسه مختلف دارد.
زمان استهلاك امواج منتشره ناشی از ضربه، در شمعهای ته باز بیشتر از شمعهای ته بسته است و این مسئله موجب میشود که سرعت این شمعها نسبت به حالت ته بسته بیشتر شده و در نتیجه نفوذ نهایی نیز بزر گتر باشد.
میزان نفوذ نهایی و سرعت شمع مخروطی ته باز از شمع استوانهای ته باز بیشتر بوده و درحالتی کلی نیز وقتی انتهای شمع به صورت ته باز باشد، راندمان و عملکرد شمع نسبت به شمعهای ته بسته در کوبش بیشتر است.
سرعت و جابهجایی این شمعها در مقایسه با شمع توپر افزایش یافته و همچنین سرعت و جابجایی شمعهای غیر استوانهای نسبت به شمع استوانهای در حالت توخالی نیز بیشتر است. همچنین مطابق آنچه قبلاً گفته شد، سرعت و جابجایی رأس شمع در اثرکوبش در خاك ماسهای در مقایسه با خاك رس کمتر بوده و با افزایش ضخامت جداره شمع نیز، سرعت و نفوذ نهایی کاهش مییابند.
بنابراین با مقایسه نتایج رفتار شمعهای توخالی با مقاطع متغیر در حین کوبش، ملاحظه میشود که شمع با مقطع غیریکنواخت در این حالت نیز دارای عملکرد بهتری نسبت به شمع استوانهای بوده و با طراحی مناسب ابعاد و هندسه آن به منظور جلوگیری از کمانش و لهیدگی در حین کوبش و همچنین کنترل سلامت شمع در هنگام اجرا، افزایش راندمان عملیات اجرایی حاصل شده و در موجب بهینه شدن مصرف انرژی و در نتیجه صرفهجویی اقتصادی خواهد شد.
در این بخش کوبش شمع استوانهای ته باز با نسبت قطر داخلی به قطر خارجی مختلف که به وسیله ضربه چکش در خاك رسی و ماسهای فرو رانده میشوند، تحلیل و بررسی شده است. در این حالت هنگام فرو رفتن شمع در زمین تحت ضربه چکش، خاك زیر آن وارد فضای خالی داخلی شمع شده و به جداره داخلی آن متناسب با ارتفاع خاك وارد شده، تنش وارد میشود. به این علت جداره داخلی شمع نیز با خاك درگیر شده و اصطکاك جداری شمع و خاك بیشتر شده و در نتیجه نیروهای مقاوم بسیج شده در برابر جابهجایی شمع در خاك افزایش مییابد. لذا برای مدلسازی این پدیده، در سطح جانبی داخلی شمع در تماس با خاك نیز المانهای اندرکنش خاك و شمع به صورت سختیهای برشی توجه کردن به شمع های بزرگ نمودارها و نرمال لحاظ شده و در محاسبات تأثیر داده میشود.
وقتی این شمعهای ته باز تحت ضربه چکش قرار میگیرد، سرعت و جابهجایی این شمعها در مقایسه با شمع توپر افزایش یافته ولی به دلیل وجود اصطکاك در جداره داخلی شمع علاوه بر جداره خارجیآن، نتایج به دست آمده نسبت به شمعهای ته بسته کاهش مییابد. همچنین با افزایش نسبت قطر داخلی به قطر خارجی سرعت و جابهجایی شمع نیز بیشتر میشود.
هندسه و شکل شمع در رفتار کوبشی آنها تأثیر مستقیم داشته، به طوری که با استفاده از شمع مخروطی، سرعت و جابجایی این شمعها افزایش یافته و در عین حال تعداد ضربه لازم برای فرو بردن آنها در خاك کاهش مییابد. لذا استفاده از شمعهای با مقاطع غیریکنواخت در عملیات شمعکوبی علاوه بر کاهش مصرفانرژی به میزان ۲۵ تا ۶۰ درصد، موجب افزایش راندمان و بهرهوری عملیات کوبش نیز میشود.
در حالتهای ته بسته و ته باز، شمعهای مخروطی دارای نشست نهایی بیشتری نسبت به شمعهای استوانهای بوده و با تعداد ضربات کمتری در خاك کوبیده میشوند.
در شمع استوانهای، شرایط باز یا بسته بودن نوك شمع تأثیر بسیار زیادی در فرآیند کوبش دارد. لذا با اعمال انرژی یکسان در حین عملیات کوبش، شمع استوانهای ته باز عملکرد بهتری نسبت به شمع استوانهای ته بسته دارد. همچنین میزان نشست نهایی و سرعت شمع مخروطی ته باز از شمع استوانهای ته باز بیشتر بوده و در حالتی کلی نیز وقتی انتهای شمع به صورت تهباز باشد، راندمان و عملکرد شمع نسبت به شمعهای ته بسته بیشتر است و در مجموع شمع مخروطی ته باز عملکرد بهتری نسبت به سایر شمعها با هندسهی مختلف دارد.
دیدگاه شما