ریسک بازار (Market Risk) چیست؟
ریسک بازار احتمال ضرر سرمایهگذار به خاطر جریانات کلی بازارهای مالی است که شخص درگیر آن است. مارکت ریسک یا ریسک بازار را ریسک سیستماتیک هم مینامند. ریسک سیستماتیک را نمیتوان از طریق پخش سرمایه در میان انواع داراییهای مالی پوشش داد، با این حال شاید به کمک سایر روشهای مدیریت ریسک بتوان ریسک بازار را کنترل کرد. منبع اصلی ریسک بازار را میتوان رکود، بحران سیاسی، تغییرات نرخ بهره، بلایای طبیعی و جنگ دانست. ریسک سیستماتیک کل بازار را در یک لحظه درگیر میکند. در مقابل ریسک بازار (Market Risk)، ریسک غیر سیستماتیک هم وجود دارد که تنها مربوط به یک شرکت یا صنعت خاص است. معمولاً سرمایهگذار میتواند این ریسک را با ایجاد تنوع در سبد دارایی خود پوشش دهد.
انواع ریسک بازار
ریسک نرخ بهره، نوسانات ناشی از تغییرات سیاستهای پولی بانکهای مرکزی است. این ریسک بیشتر بازار اوراق با درآمد ثابت مثل اوراق قرضه را درگیر میکند. ریسک بازار سهام، شامل تغییرات قیمتی در بازار سهام است. ریسک کامودیتی هم به خاطر نوسانات قیمتی در بازار کالا مثل بازار نفت خام یا مس به وجود میآید. ریسک ارز هم ناشی از نوسانات شدید یک ارز در برابر رقباست.
ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
منظور از ریسک نرخ بهره، ضرر و زیانی است که به خاطر تغییر در نرخ بهره تحقق مییابد. به طور مثال اگر نرخ بهره افزایش یابد، قیمت اوراق قرضه هم کاهش خواهد یافت. معمولاً سرمایهگذار میتواند ریسک نرخ بهره را با نگهداری اوراق قرضه با سررسیدهای متفاوت پوشش دهد.
تغییر نرخ بهره میتواند بسیاری از ابزارهای مالی و سرمایهگذاری را درگیر کند، اما بیشترین تأثیر تغییر نرخ بهره بر بازار اوراق قرضه است. به همین دلیل معامله گران بازار اوراق قرضه بیشتر از سایرین به تغییرات نرخ بهره حساسیت نشان میدهند و در سرمایهگذاریهای خود همیشه به نحوه تغییرات نرخ بهره توجه خاصی دارند.
در بازار اوراق قرضه، افزایش نرخ بهره به معنی کاهش قیمت اوراق قرضه است. یعنی رابطه معکوسی بین قیمت اوراق قرضه و نرخ بهره وجود دارد. چرا؟ چونکه با افزایش نرخ بهره، هزینه فرصت نگهداری اوراق قرضه هم افزایش مییابد. یعنی سرمایهگذار با خرید اوراق قرضه فرصتهای دیگر و بهتر را از دست میدهد. به همین دلیل وقتی نرخ بهره افزایش مییابد، بازدهی اوراق قرضه هم جذابیتی برای سرمایهگذاری ندارند. به طور مثال، اگر بازدهی اوراق قرضهای با ارزش اسمی ۱۰۰۰ دلار برابر ۵ درصد باشد و نرخ بهره هم ۵ درصد باشد، جذابیتی برای سرمایهگذاری نخواهد داشت. حال اگر نرخ بهره به ۶ یا ۷ درصد افزایش یابد، خرید این اوراق توجیه اقتصادی نخواهد داشت. برای اینکه اوراق قرضه دوباره برای سرمایهگذاری جذابیت داشته باشند، باید قیمت آنها کاهش یابد تا بازدهی اوراق هم بالا بیاید و با نرخ بهره جدید بازار مطابقت داشته باشد.
فرض کنید سرمایهگذاری اقدام به خرید اوراق قرضه پنج ساله با بهره ۳ درصد میکند. بعد از خرید این اوراق، نرخ بهره به ۴ درصد افزایش مییابد. وقتی اوراق قرضه جدیدی در بازار حراج میشود، سرمایهگذار میتواند اوراق قرضه جدید را با بهره ۴ درصد خریداری کند که بازدهی بیشتری نسبت به اوراق با بهره ۳ درصد دارد. این در حالی است که اگر این شخص بخواهد اوراق قرضه با بهره ۳ درصد را بفروشد، کسی خریدار نخواهد بود. چونکه خریدار جدید میتواند اوراق قرضهای با بهره ۴ درصد را خریداری کند و دلیلی ندارد که به دنبال اوراق قرضه با نرخ بهره ۳ درصد برود. به همین دلیل اگر این شخص که اوراق قرضه ۳ درصد دارد بخواهد این اوراق را بفروشد، باید ارزانتر به فروش برساند تا بازدهی آن برای خریدار جدید توجیه اقتصادی داشته باشد.
ریسک کامودیتی یا نوسانات بازار کالا
ریسک قیمت کامودیتی (Commodity) زیان و ضرر ناشی از نوسانات قیمتی در بازار کالاست. به طور مثال تولیدکنندگان و کارخانجات برای تولید محصول به کالاهای اساسی و مواد اولیه نیاز دارند. افزایش ناگهانی و یا بیشتر از انتظار قیمت کامودیتی میتواند هزینه تمام شده کارخانجات را افزایش دهد و در عین حال حاشیه سود تولیدکننده را پایین بیاورد. به طور مثال در نیمه اول سال ۲۰۱۶ قیمت فولاد به اندازه ۳۶ درصد و قیمت مواد اولیه تولید لاستیک به اندازه ۲۵ درصد افزایش یافتند. در آن زمان بسیاری از تحلیلگران بازارهای مالی آمریکا به این نتیجه رسیدند که کارخانجات تولید خودرو و قطعات خودرو حاشیه سود کمتری نسبت به دورههای قبل خواهند داشت.
ریسک ارز یا Currency Risk
تغییرات نرخ برابری ارز همان ریسک ارز است. سرمایهگذاران یا شرکتهایی که داراییها یا کسبوکاری در کشورهای خارجی دارند، بیشتر از همه در معرض ریسک ارز قرار دارند. بسیاری از مؤسسات سرمایهگذاری از بازار فارکس و قراردادهای آتی برای پوشش دادن ریسک ارز استفاده میکنند.
مدیریت ریسک ارز در دهه ۱۹۹۰ میلادی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در آن زمان بحران آمریکای لاتین در سال ۱۹۹۴ بسیاری را نگران کرده بود. اکثر کشورهای آمریکای لاتین بدهی خارجی بالایی داشتند و در عین حال توانایی پس دادن این بدهی را نداشتند. بحران ارزی آسیا در سال ۱۹۹۷ هم نمونه دیگری از ریسکهای ارزی مهم دنیاست.
ریسک ارز را میتوان به کمک بازار ارز یا فارکس پوشش داد. فرض کنید یک سرمایهگذار آمریکایی، سهام شرکتهای کانادایی را خریدار میکند. بازدهی این سرمایهگذاری تنها به تغییرات قیمتی سهام در کانادا بستگی ندارد، بلکه تغییرات ارزش دلار کانادا در برابر دلار آمریکا هم بر بازدهی این سرمایهگذاری تأثیر خواهد گذاشت. اگر بازدهی سرمایهگذاری در سهام شرکت کانادایی ۱۵ درصد باشد و در همین دوره دلار کانادا هم ۱۵ درصد در برابر دلار آمریکا تضعیف شود، میتوان گفت که بازدهی بازدهی بازار در دوره های ریسک در کار نبوده و سرمایهگذاری سر به سر شده است.
اهمیت مدیریت سرمایه در بازار های مالی
جهت یک سرمایهگذاری هوشمندانه، باید قبل از ورود به بازارهای مالی آموزش دیده و اصول اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به طور کامل فراگیرید. یادگیری این مفاهیم، از روش آموزشهای تئوری و تجربه خرید و فروش در بازارهای مالی، میسر میگردد. در این بین، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت بسیار والایی برخوردار است. چون، مستقیماً با بقای فرد در بازار ارتباط داشته و به طریقی میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای اجرا نمودن قوانین مدیریت سرمایه در بازارهای سرمایه، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد بسیار ضروری می باشد.
قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی بفهمد و اجرایی کند، از آرامش روحی و روانی بیشتری معامله برخوردار است. علت این موضع این است که با درنظر گرفتن تمام ریسکهای موجود اقدام به سرمایهگذاری بازدهی بازار در دوره های ریسک کرده و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی پیروزی در بازارهای مالی است. در این مقاله به بیان اهمیت مدیریت سرمایه در بازار های مالی پرداخته ایم تا بتوانیم شما را با این اصل مهم در بازار های مالی آشنا نماییم.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف کلی و جامع بیان کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با حداق ریسک در جهت کسب بازدهی بیشتر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در مرحله اول، کنترل ریسک و حفظ سرمایه است. به همین علت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک تعبیر میکنند. به بیان بهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای کسب بازدهی مورد نظز خود باید حداقل ریسک معینی را محتمل شد. طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور توقف ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید قبل از ورود به موقعیت معاملاتی، مقادیر این بازده و ریسک معلوم به گونهای متعادل شده باشند که در برابر انتظار برای کسب بازده ای معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، این قابلیت را دارد که در راستای کاهش ضرر و زیان، تأثیر بسزایی داشته باشد. به کارگیری یک استراتژی معاملاتی کارامد به همراه مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین ، رفته رفته منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، قوانین مشخص ندارد و بین معامله گران و سرمایه داران متفاوت است. در واقع جزئیات و طریقه اجرای مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات معامله گر بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویارویی سرمایهگذاران در برابر ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند. برای آگاهی بیشتر در رابطه با مفهوم مدیریت سرمایه می توانید به سایت ویکی پدیا مراجعه نمایید.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کرده که با شخصیت سرمایهگذاری آنها متناسب باشد. در این گونه موارد نمیتوان برای هر معامله گر نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال، میزان ریسک پذیری معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افراد با دیدگاه بلند مدت ، کاملاً متفاوت است می باشد.
رویای یک شبه ثروت مند شدن
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن به بازارهای مالی ورود کرده و انتظار دارند ظرف مدت زمان کوتاهی، سرمایه خود را چندین برابر نمایند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان جز دسته شدیداً ریسک پذیر جای داد. زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها کاربرد ندارد و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود فکر می کنند. چنین تریدری حتی امکان دارد برای مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه نماید. اما، در انتها به خاطر عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون فکر و محدودیت ریسک، سرمایه خود را به زوال میکشاند. به جد میتوان ادعا داشت؛ یکی از اصلی ترین تفاوت معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک راه های متفاوتی موجود است. اما همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی است . در نهایت این روش چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران را تعیین مینماید.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازارهای مالی چیست؟
هرچند مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی ندارد؛ اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای معین و مرسومی موجود است که مهمترین آنها به شرح زیر هستند:
- ریسک
- بازده
- نسبت بازده به ریسک
- حجم معاملات
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و پر بازده، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود به معامله، بررسی نموده و و تصمیم گرفت. در واقع پس از تشخیص این موارد می بینیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد نظر از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت تعیین میگردد. آشکارا مشاهده میکنیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً مهمی را بازی میکند.
چگونه میتوان ریسک را کنترل نمود؟
برای این کار طریق مختلفی موجود است و مشاوران مالی هرکدام از زوایای مختلفی آن را بررسی کردند. مثلا برخی متخصصین مالی پیشنهاد می کنند تک سهمی نباشید و سبدی از سهام داشته باشید تا مدیریت سرمایه به درستی صورت گیرد. با این حرکت اگر جایی شکست خوردید جای دیگر پیروز می شوید و … .
برخی دیگر توصیه میکنند که به متخصصین مالی در شرکت های مشاور سرمایه گذاری و صندوق های سهام رجوع کنید.
من با این روش ها مخالف نیستم ولی در عمل نفرات کمی این توصیه ها را می پذیرند و عملیاتی می کنند.
نسخه عامیانه که می توان برای کنترل ریسک پیچید این است که مقداری از سرمایه خودتان را سهام بخرید که هر روز نخواهید آنرا چک کنید. به قول معروف فنجان چایی در دستان شما نلرزد و ضرر احتمالی روان و زندگی شما مختل نکند
برخی از قواعد مرسوم بازار
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه پیشکسوتان، نهایت مقدار ریسک در هر پوزیشن معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود. (برای معامله گرانی با ریسک پذیری بالا تا حداکثر ۵ درصد.)
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، ۱ می باشد و در غیر این صورت، ورود به معامله اصلا توصیه نمیگردد.
- در صورت نیاز به داشتن چندین پوزیشن باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به سود نجومی معاملات اهرم دار میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر قرار دهید.
- آستانه تحمل ضرر خود را دقیق مشخص نمایید.هنگامن ضرر شما به محدوده خطر رسید، بدون درنگ فرآیند معاملات خود را برای مدتی کاهش دهید.
بزرگترین نقطه ضعف در بازارهای مالی، عدم توانایی در محاسبه ریسک است. شما معمولا مفهوم ریسک را خیلی خوب می دانید. اما، به دلیل اینکه در زندگی واقعی ریسک های مالی معمولا خیلی از ما دور بودند، در بازار سرمایه سایه سنگین و نزدیکشان را متوجه نمی شویم.
شما اینگونه میاندیشید سهمی که می خرید مثل خرید خودرو است و نهایت درصد منفی آن ۵ یا ١٠ درصد است. باور نمی کنید که سهمی که می خرید می تواند ۸۰٪ قیمتش کاهش پیدا کند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به دوره جامع ثروت آفرینی مراجعه کنید.
شما هنوز نیاموخته اید طمع تان را کنترل نمایید. برای همین در روزهای مثبت هیجان زده عمل نموده و صف خرید تشکیل می دهید و بدون تفکر سهم می خرید. آتش طمع چشم های شما را کور خواهد کرد. در حالت پایین آمدن هم برعکس این فرایند عمل میکنید، ترس وجودتان را فرا گرفته و سراسیمه اقدام به فروش سهم می نمایید. پس این موضوع را فراموش نکنید که در بازار های سرمایه نباید احساسی عمل کنید.
اصلی ترین رکن استراتژی یک معامله گر موفق باید بقا باشد
شما فرصت زیادی درحد یک عمر دارید تا در بازار سهام میلیاردر شوید. اما به شرطی که زنده ماندن را یاد بگیرید. شما نمی توانید قهرمان دو المپیک شوید، مادامی که دویدن نمی دانید. پس در گام نخست اصلی ترین و مهمترین فکر شما باید این باشد که : چگونه در بازار های سرمایه زنده بمانیم؟
برای مدتی ریسک پذیریتان را به سمت صفر هدایت کنید و مدیریت سرمایه داشته باشید. درک کنید ریسکی که اکثر شما در روزهای اول ورود به بازار سرمایه میکنید چند برابر ریسکی هست که یک حرفه ای بعد از ١۵ یا ۲۰ سال کار میپذیرد.
آشنایی با مفهوم ریسک و بازده در بورس
سرمایهگذاری در بازار سرمایه معمولاً با هدف دستیابی به سود و بازدهی بسیار خوب در آینده میباشد. بنابراین هر فردی پیش از سرمایهگذاری در این بازار باید با یک سری مفاهیم و اصطلاحات مهم در آن آشنایی داشته باشد. آگاهی از این مفاهیم به افراد کمک میکند تا سرمایهگذاری آنها با ریسک کمتری همراه باشد و احتمال موفقیت آنها افزایش یابد. «ریسک» و «بازده» از ارکان اصلی و عضو جدایی ناپذیر بازار سرمایهگذاری به حساب میآیند که هر سرمایهگذاری باید با آنها آشنایی کامل داشته باشد. در دنیای مالی و سرمایهگذاری، این دو مفهوم مخالف یکدیگر هستند. اما یک سرمایهگذاری مطمئن و پرسود، همواره بر اساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام میشود و نمیتوان آنها را جدا از هم در نظر گرفت. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی مفهوم ریسک و بازدهی بازار در دوره های ریسک بازده در بورس و نقش آن در سرمایهگذاری میپردازیم.
ریسک و بازده در بورس : تعریف ریسک
تعریف ریسک و بازده آن در بازار بورس چیست
در رابطه با مبحث ریسک و بازده در بورس در توضیح ریسک باید بگوییم که ریسک (RISK)، تفاوت بین پیشبینی و واقعیت است. همهی افراد هنگام سرمایهگذاری، از بازدهی سرمایهی خود پیشبینی و انتظاری دارند؛ در واقع آنها وقتی سهمی را میخرند، انتظار دارند که به میزان مشخصی سود دریافت کنند. حال اگر این انتظار محقق شود، طبیعتاً ریسک سرمایهگذاری به حداقل میرسد و حتی گاهی اوقات میتوان ریسک را به صفر رساند. اما اگر این پیشبینی درست از آب در نیاید، ریسکی برای سرمایهگذاری وجود خواهد داشت که باید به آن توجه نمود. البته در کنار این موارد، شخصیت افراد و میزان ریسکپذیری سرمایهگذارن و سهامداران هم در تحقق ریسک، اهمیت بسیاری دارد. باید دید که فرد تا چه حدی آماده است که ریسک را بپذیرد. بنابراین میتوان گفت که بین ریسکپذیری و روحیهی افراد رابطهی مستقیم وجود دارد.
برخی افراد ریسکپذیر هستند و بعد از آنکه سرمایهی خود را در بازار فعال میکنند و سهم میخرند، به ریسک تن میدهند و ترسی از این موضوع ندارند. اما افرادی هم هستند که ریسکگریز میباشند و ترجیح میدهند که به روش سرمایهگذاری غیرمستقیم وارد بازار بورس شوند. چرا که در این روش، مدیریت دارایی توسط کارشناسان مسلط به علوم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی انجام میشود. بنابراین ریسک معاملات به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. برای بررسی ریسک و بازده در بورس میتوانید ریسک سرمایهگذاری را با توجه به فرمول زیر محاسبه نمایید:
بازده واقعی – بازده پیشبینی شده = ریسک
انواع ریسک در سرمایهگذاری
برای آشنایی با مفهوم ریسک و بازده باید انواع ریسک را بشناسید. از یک منظر میتوان ریسک را به دو بخش تقسیم کرد.
۱. ریسک سیستماتیک (قابل اجتناب): ریسک سیستماتیک یا همان ریسک قابل اجتناب به عوامل درونی شرکت بستگی دارد. این ریسک، تغییرپذیری در بازدهی کل اوراق بهادار را مستقیماً ناشی از تغییرات بازار یا اقتصاد میداند. از آنجایی که ریسکهای سیستماتیک، غیر قابل کنترل هستند، کاهشپذیر هم نخواهند بود. ریسک تورم،ریسک نرخ بهره، ریسک بازار و گاهی هم ریسک سیاسی، از جمله منابعی هستند که این ریسک را شارژ میکنند.
۲. ریسک غیر سیستماتیک (غیر قابل اجتناب): در مقابل ریسکهای غیرسیستماتیک قرار دارند که به عوامل بیرونی شرکت بستگی دارند و قابل کنترل و کاهشپذیر هستند. هنگام بررسی ریسک و بازده در بورس باید بدانید که ریسکهای غیرسیستماتیک، قیمتی از تغییرپذیری را در برمیگیرند که در بازدهی اوراق بهادار باشد و به تغییرپذیری کلی بازار یا اقتصاد بستگی ندارد. بنابراین از طریق استراتژیهایی مثل تنوعسازی میتوان این ریسک را کاهش داده و حتی به صفر رساند. ریسک مالی،ریسک تجاری و ریسک نقدینگی، از مهمترین منابعی هستند که این ریسک را شارژ میکنند.
برای محاسبهی ریسک کل، از فرمول زیر میتوان استفاده کرد:
ریسک سیستماتیک+ریسک غیر سیستماتیک=ریسک کل
ریسک و بازده در بورس : منابع ریسک در سرمایهگذاری
منابع ریسک در سرمایهگذاری بورس به چه معناست
در بحث ریسک و بازده عوامل متعددی موجب به وجود آمدن ریسک در بورس میشوند که انواع مختلف از ریسک را به وجود آوردهاند. در واقع اگر از این منظر به ریسکها نگاه کنیم، انواع دیگری از ریسک را به قرار زیر خواهیم داشت:
۱. ریسک نرخ تورم: در اثر افزایش نرخ تورم یعنی کاهش قدرت خرید مردم به وجود میآید.
۲. ریسک تجاری: ناشی از انجام تجارتهای مختلف در یک صنعت خاص است که تغییر در قیمت را موجب خواهد شد.
۳. ریسک نرخ ارز: ناشی از تغییرات در بازدهی اوراق بهادار است که در نتیجهی نوسانات ارزهای خارجی میتواند ایجاد شود.
۴. ریسک مالی: ریسک ناشی از بکارگیری بدهی در شرکت است. هرچقدر بدهی در شرکت بیشتر باشد، ریسک مالی آن بیشتر است.
۵. ریسک نقدشوندگی: در بحث ریسک و بازده در بورس این ریسک در نتیجهی عدم احتمال تبدیل شدن به پول نقد در یک دارایی به وجود میآید.
۶. ریسک سیاسی: ریسک سیاسی یا ریسک کشور به ثبات یک کشور از لحاظ سیاسی و اقتصادی مربوط میباشد. این ریسک در کشورهایی که از نظر سیاسی اقتصادی دارای ثبات بالاتری هستند، کمتر میباشد.
۷. ریسک نرخ سود: در اثر تغییرات و نوساناتی که در سود بانکی پیش میآید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت میشود، به وجود میآید. (ریسکی است که سرمایهگذاران هنگام خرید اوراق قرضه، آن را میپذیرند).
در زمان بررسی ریسک و بازده در بورس لازم است تا به این نکته توجه داشته باشید که تمام ریسکهای نام برده شده در این بخش را از طریق اطلاعاتی که در بورس به صورت شفاف ارائه میشود و در اختیار همگان قرار میگیرد، شناسایی نمایید. یعنی باید با تحقیق راجع به یک سری اطلاعات خاص، این ریسکها را در سهم موردنظر شناسایی کرد.
ریسک و بازده در بورس : تعریف بازده
موضوع مهم دیگری که در بحث ریسک و بازده وجود دارد، بازده میباشد. هرچقدر که میزان ریسک بالاتر باشد و حتی محقق شود، طبیعتاً بازدهی یا سود بیشتری نصیب سهامدار خواهد شد. این افزایش بازدهی در نتیجهی بالا رفتن ریسک، پاداش ریسک تعریف میشود. به همین جهت افرادی که ریسکپذیری خوبی دارند، پاداش خوبی را در قالب سود بیشتر برای ریسک خود دریافت خواهند کرد. بازدهی ممکن است «بازده مورد انتظار» یا «بازده واقعی» باشد. بازده مورد انتظار (Expected Return)، بازدهی است که سرمایهگذار انتظار دارد و پیش بینی میکند که آن را در سرمایهگذاری به دست آورد. اما بازده واقعی (Realized Return)، مقدار حقیقی و عملی بازدهای است که سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود در پایان زمان سرمایهگذاری کسب خواهد کرد.
رابطه بین ریسک و بازده در بورس
چه رابطه ای بین ریسک و بازده در بازار بورس وجود دارد؟
با توجه به موارد گفته شده، حتما به رابطهی مستقیم ریسک و بازده در بورس پی بردهاید. با این حساب سرمایهگذارانی که به دنبال بازدهی بالا هستند، باید ریسک بیشتری را بپذیرند. عکس این موضوع نیز صادق است؛ یعنی سرمایهگذارانی که توانایی پذیرش ریسک بالا را ندارند، نباید انتظار بازدهی و سود بالا را نیز داشته باشند. بنابراین میتوان گفت که تمام تصمیمات سرمایهگذاران بر مبنای رابطهی بین این دو مفهوم شکل میگیرد. به بیان دیگر، افراد پیش از سرمایهگذاری باید میزان ریسکپذیری خود را بسنجند و سپس بر اساس آن اقدام به سرمایهگذاری نمایند. سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بالایی دارند، میتوانند وارد بازار بورس شده، سهام بخرند و معامله کنند. اما ورود به بازار بورس به آن دسته از افرادی که تحمل پذیرش ریسک در آنها پایین است، توصیه نمیشود. در عوض این افراد میتوانند وارد بازارهای مالی بدون ریسک (خرید اوراق مشارکت)، که درصد سود آنها تضمینی است، شوند.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی مفهوم ریسک و بازده در بورس و نقش آن در سرمایهگذاری پرداختیم. ریسک و بازده از جمله موارد بسیار مهمی هستند که پیش از خرید سهام باید به آنها توجه داشته باشید. به خاطر داشته باشید که در صورت افزودن نمادهای با ریسک بالا به پرتفوی خود، امکان بازدهی سبد شما افزایش مییابد. البته از طرفی امکان زیانده بودن هم بالا خواهد رفت. پس باید سبدی را تشکیل دهید که ریسک و بازدهی معقولی داشته باشد. یک روش دیگر برای سرمایهگذاری کمریسک استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و یا افزودن سبدی متنوع از سهام مختلف با ریسک کم است. برای آشنایی بیشتر با خرید سهام خوب میتوانید از دوره های آموزش بورس استفاده نمایید. چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با ارائهی مهمترین نکات بورسی به شما برای سرمایهگذاری در این بازار کمک نماید.
ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
زمانی که در مورد سرمایهگذاری و راههای آن صحبت میکنیم٬ یکی از اولین مسائلی که در ذهن شما تداعی میشود میزان ریسک این برنامهها است. در این زمینه اتفاقا حق با شما است.
شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که اگر قبل از هر تصمیمی جوانب مختلف آن را در نظر بگیرید احتمالا با گذر زمان اصطکاک کمتری متوجه سرمایه شما خواهد شد. دلیل دیگری بازدهی بازار در دوره های ریسک که در مورد اهمیت این مسئله میتوان بیان کرد این است که هرچه بیشتر در مورد احتمالات مختلف بدانیم در زمان مواجهه با آنها اقدامات بهتری در پیش خواهیم گرفت.
اگر بخواهیم در مورد ریسک صحبت کنیم در ابتدا باید بدانید که هر نوعی از سرمایهگذاری شامل درجههای مختلفی از ریسک میشود. سرمایهگذاری در بورس٬ انواع اوراق قرضه٬ صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای قابل معامله در بورس٬ همگی این قابلیت را دارند که ارزش خود را از دست بدهند. حتی ممکن است در صورتی که شرایط بازار نامساعد شود٬ این داراییها تمام ارزش خود را از دست دهند.
ریسک از دست دادن داراییها حتی میتواند شامل سرمایهگذاریهای محافظهکارانه و بیمه هم باشد. چرا که ممکن است در طول زمان به اندازه کافی درآمد نداشته باشند تا با افزایش هزینههای ناشی از تورم همگام شوند. به هرحال بهتر است در مورد ریسک بیشتر بدانیم و در مرحله اول باید بتوانیم آن را تعریف کنیم
ریسک چیست؟
با شروع فرایند سرمایهگذاری٬ ریسک هم به دنبال آن خواهد آمد. به زبان سادهتر ریسک هرگونه عدم اطمینان است که سرمایهگذاری شما را تحت تاثیر قرار میدهد. ریسک میتواند بر رفاه مالی شما تاثیر منفی بگذارد.
به عنوان مثال ممکن است ارزش سرمایه شما به دلیل شرایط بازار (همان ریسکهای بازاری که در آن فعال هستید) افزایش یا کاهش یابد.
در مثالی دیگر میتوان گفت که تصمیمات سازمانی مانند گسترش حوزههای کاری جدید یا ادغام با شرکتهای دیگر میتواند بر ریسک سرمایهگذاری شما را در آن سازمان تاثیر بگذارد و ارزش آن را افزایش یا کاهش دهد.
اگر صاحب یک سرمایهگذاری بینالمللی هستید٬ رویدادهای داخل کشورهای مشترک در سرمایهگذاری میتواند روی آن تاثیرگذار باشد. ریسکهای سیاسی و ریسکهای ارزی در این مثال میتواند بر سرمایه شما اثر بگذارد.
انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد. برای مثال اینکه سرمایهگذاری خود را چقدر آسان یا چقدر سخت میتواندی به پول نقد تبدیل کنید٬ ریسک نقدینگی نامیده میشود. یکی دیگر از عوامل ریسک این است دارایی خود را در چند سبد سرمایهگذاری کردهاید.
واضح است اگر همه داراییتان در یک واحد سهام سرمایهگذاری کنید٬ در صورت کاهش ارزش آن سهام ضرر بزرگتری شامل حالتان خواهد شد و ریسک بیشتری میکنید. اما باز هم اگر بخواهید بک تعریف به خصوص از ریسک داشته باشید٬ به طور خلاصه میتوانیم بگوییم ریسک احتمال وقوع یک نتیجه مالی منفی است که برای بازدهی بازار در دوره های ریسک شما از اهمیت بالایی برخوردار است.
چند مفهوم کلیدی در مورد ریسک
چندین مفهوم کلیدی وجود دارد که بهتر است در مورد ریسکهای سرمایهگذاری درک کنید.
سطح ریسک مرتبط با یک سرمایهگذاری یا طبقه دارایی خاص معمولا با سطح بازدهی که سرمایهگذاری ممکن است در آینده به دست آورد٬ ارتباط مستقیم دارد. اما آیا منطق خاصی برای توضیح این مسئله وجود دارد؟ بله!
منطق پشت ارتباط این است که آن دسته از سرمایهگذاران که تمایل به پذیرش ریسک سرمایهگذاریهای پرخطر دارند و به صورت بالقوه سرمایه خود را از دست میدهند٬ باید برای رسسک خود پاداش دریافت کنند.
در زمینه سرمایهگذاری٬ پاداشها امکان بازدهی را بالا میبرد. در بین انواع مختلف سرمایهگذاری٬ سرمایهگذاریهای سهامی بالاترین بازدهی را در بلندمدت داشته اند. پس از آن اوراق قرضه شرکتی٬ اوراق خزانه و معادلهای نقدی و برنامههای پسانداز بانکی هستند.
در مقابل این بازدهیهای نسبتا بالا همیشه ریسکهای بیشتر وجود دارد. یعنی سهام به عنوان یکی از طبقات دارایی ریسک بیشتری از دیگر انواع سرمایهگذاریهای یاد شده دارد. در این جا سود بیشتر برنامههای سرمایهگذاری سهامی به عنوان پاداشی در مقابل ریسک بالای آن در نظر گرفته میشود.
- فراموش نکنید که استثنا بسیار زیاد است
اگرچه سهام در طول تاریخ بازدهی بالاتری نسبت به اوراق قرضه و سرمایهگذاریهای نقدی داشته است (البته در سطح بالاتری از ریسک)٬ اما همیشه اینطور نیست که سهام نسبت به اوراق قرضه عملکرد بهتری داشته است. همه این انواع سرمایهگذاری که پیش تر در مورد آنها صحبت کردیم دارای ریسک هستند اما بازدهی و سطح ریسک هر نوع به شرایط بازار٬ شرایط اقتصادی و نحوه به کارگیری سرمایهگذاریها وابسته است و میتواند نتایج متفاوتی را رقم بزند.
بنابراین بهتر است قبل از سرمایهگذاری بدانید که ریسک فقط به نوع سرمایهگذاری انتخابی شما وابسته نیست. متغیرهای بسیاری در ریسک سرمایهگذاری شما دخیل هستند.
- میانگینها و نوسانات
شاید بپرسید از چه راهی میتوانیم در مورد ریسک بهتر تصمیمگیری کنیم؟ در پاسخ این سوال میتوان گفت که میانگین وضعیت دارایی در دورههای زمانی سابق میتواند راهنمای خوبی در مورد میزان ریسک آن باشد. با بررسی میانگینها تا حدودی میتوانید بررسی کنید که این مسیر برای اهداف و شرایط شخصی شما مناسب است یا خیر.
با این حال باز هم اگر یک سبد سهامی متنوع و گسترده را برای طولانی مدت در اختیار داشته باشید٬ هیچ تضمینی وجود ندارد که نرخ بازدهی این سبد با میانگین دورههای زمانی قبل شباهت داشته باشد.
اگر بخواهیم یک عامل تعیینکننده دیگر برای بازگشت سرمایه به شما معرفی کنیم٬ میتوان به زمان درست خرید یا فروش سهام اشاره کرد. در این مورد حتما شما هم مثل «کم بخر و گران بفروش» را شنیدهاید. اما خوب است بدانید که بسیاری از سرمایهگذاران دقیقا برعکس این مثل عمل میکنند.
حتی ممکن است با کاهش قیمت یک سهم واحد دو سهامدار به میزان متفاوتی ضرر کنند. میپرسید چطور؟ اگر نفر A یک سهام یا سهامی از یک صندوق سرمایهگذاری را زمانی که بازار گرم است و قیمت بالایی دارد بخرد٬ در زمان کاهش قیمت (که به هر علتی ممکن است اتفاق بیفتد) در مقایسه با نفر B که همان سهم را با قیمت پایینتر خریدهاست ضرر بیشتری را متحمل خواهد شد.
در این وضعیت میانگین بازدهی سالیانه برای نفر A کمتر از بازدهی نفر B خواهد بود و بهبودی او نیازمند زمان بیشتری است.
- زمان میتواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند.
گذر زمان در سرمایهگذاری میتواند به نفع شما و یا به ضررتان تمام شود. اما چطور ممکن است یک متغیر تا این حد تاثیرات متفاوتی بر سرمایه داشته باشد؟ با بررسی دادههای تاریخی به وضوح میتوان دید که نگهداری یک سبد گسترده از سهمهای مختلف در یک دوره زمانی طولانی به طور قابل توجهی شانس شما را برای از دست دادن اصل سرمایهتان کاهش میدهد.
با این حال دادههای پیشین نباید باعث گمراهی شما به عنوان یک سرمایهگذار شود و گمان کنید سرمایهگذاری در دورههای زمانی طولانی ریسک کمتری دارد. برای مثال فرض کنید یک سرمایهگذار ۱۰۰۰۰دلار در یک سبد سهان با تنوع گسترده سرمایهگذاری میکند و ۱۹ سال بعد شاهد رشد آن به ۲۰۰۰۰ دلار است.
سال بعد پرتفوی سرمایهگذار ۲۰درصد از ارزش خود (یا ۴۰۰۰دلار) را به علت رکود بازار از دست بازدهی بازار در دوره های ریسک میدهد. در نتیجه در پایان یک دوره ۲۰ ساله٬ سرمایهگذار به جای پرتفوی ۲۰۰۰۰دلاری که پس از ۱۹ سال در اختیار داشت؛ صاحب یک سبد ۱۶۰۰۰دلاری است. پول به دست آمد اما نه به اندازه فروش سهام در سال قبل!
به همین دلیل است که سهام همیشه در دسته سرمایهگذاریهای پرریسک طبقهبندی میشود. حتی در بلندمدت هم سهام در دسته سرمایهگذاری پرریسک است و هرچه بیشتر آن را نگه دارید نمیتوانید بگویید که ایمنتر شده است.
تا اینجا در تلاش بودیم تا شما را با مفهوم ریسک و عوامل گسترده موثر بر آن آشنا کنیم. برای جلوگیری از آسیبهای شدید ریسک به سرمایهتان بهتر است با دانش کافی وارد بازار سرمایهگذاری شوید یا این کار را به متخصصین بسپارید.
اپلیکیشن نزدیک برای شروع فرایند سرمایهگذاری میزان ریسکپذیری شما را اندازه گرفته و سبذ سرمایهگذاری شما را متناسب با محدودیتها و ویژگیهای خودتان تنظیم میکند. فرایند سرمایهگذاری در نزدیک کاملا هوشمند و ساده و در راستای اهداف شما است. در تمام مراحل سرمایهگذاری نزدیک شماییم!
مدیریت Management
روشهـای محاسبه ریسک بازار
بسیاری از شرکتهـا و موسسات خصوصاً شرکتهـای سرمایه گذاری بخشی از داراییهـای خود را صرف خرید سهام میکنند به همین علت با ریسک تغییر قیمت مواجه میشوند. ریسک قیمت سهام به دو بخش ریسک مربوط به افزایش قیمت و ریسک مربوط به تحقق درآمد هر سهم مربوط میشود. چراکه جمع این دو جزء نرخ بازدهی سهام را تشکیل میدهد. ریسک رکود و رونق بازار از این حیث که منجر به تغییرات قیمت سهام میشوند دارای اهمیت هستند. افزایش قیمت شاخص سهام باعث رونق بازار میشود و کاهش آن رکود بازار را در پی دارد همانطور که سال 1987 بورسهـای جهانی با رکود مواجه یا در جنگ افغانستان بورسهـای جهانی و نیز بورس تهران با کاهش قیمت کلیه سهام و افزایش عرضه مواجه شدند. این تغییرات در بسیاری از مواقع آن قدر سریع اتفاق میافتد که گاهی در مدت کمتر از چند روز قیمت سهام به بیش از نصف کاهش مییابد و گاهی دوران رکود به چند سال میانجامد. در این شرایط سهامدارانی که تجربه و تخصص کافی ندارند و برای دریافت سود کوتاه مدت سرمایه گذاری کرده اند با عرضه سریع سهام خود از یک طرف باعث ضرر و زیان خود میشوند و از طرف دیگر به بحران بازار به خاطر عرضه سریع میافزایند. به طور کلی رکود و رونق بازار باعث تغییرات قیمت سهام میشود حتی اگر سهم خاص در جهت عکس بازار در حال رشد یا رکود باشد طبیعی است قیمت بازار اوراق بهادار براساس تغییرات نرخ سود متغیر است و نوسانات قیمت خود باعث ریسک بازار این اوراق میشود. به طور کلی ریسک بازار عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است. همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار هستند اگرچه سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است. به طور کلی میتوان گفت: ریسک بازار کاهش در ارزش داراییهـا (تغییر در نرخ ارز، نرخ بهره، قیمت کالـاها و. ) میباشد. روشهـای اندازه گیری ریسک بازار را میتوان به دو روش سنتی و مدرن تقسیم بندی کرد که هر کدام شامل مراحل زیر است. روش سنتی شامل: 1-آنالیز گپ2-آنالیز دیرش3-تحلیل سناریو4- اندازه گیری ریسک مشتقه-روشهـای مدرن شامل: 1- تئوری پورتفولیو 2- ارزش در معرض ریسک
روشهـای محاسبه ریسک بازار
بسیاری از شرکتهـا و موسسات خصوصاً شرکتهـای سرمایه گذاری بخشی از داراییهـای خود را صرف خرید سهام میکنند به همین علت با ریسک تغییر قیمت مواجه میشوند. ریسک قیمت سهام به دو بخش ریسک مربوط به افزایش قیمت و ریسک مربوط به تحقق درآمد هر سهم مربوط میشود. چراکه جمع این دو جزء نرخ بازدهی سهام را تشکیل میدهد. ریسک رکود و رونق بازار از این حیث که منجر به تغییرات قیمت سهام میشوند دارای اهمیت هستند. افزایش قیمت شاخص سهام باعث رونق بازار میشود و کاهش آن رکود بازار را در پی دارد همانطور که سال 1987 بورسهـای جهانی با رکود مواجه یا در جنگ افغانستان بورسهـای جهانی و نیز بورس تهران با کاهش قیمت کلیه سهام و افزایش عرضه مواجه شدند. این تغییرات در بسیاری از مواقع آن قدر سریع اتفاق میافتد که گاهی در مدت کمتر از چند روز قیمت سهام به بیش از نصف کاهش مییابد و گاهی دوران رکود بازدهی بازار در دوره های ریسک به چند سال میانجامد. در این شرایط سهامدارانی که تجربه و تخصص کافی ندارند و برای دریافت سود کوتاه مدت سرمایه گذاری کرده اند با عرضه سریع سهام خود از یک طرف باعث ضرر و زیان خود میشوند و از طرف دیگر به بحران بازار به خاطر عرضه سریع میافزایند. به طور کلی رکود و رونق بازار باعث تغییرات قیمت سهام میشود حتی اگر سهم خاص در جهت عکس بازار در حال رشد یا رکود باشد طبیعی است قیمت بازار اوراق بهادار براساس تغییرات نرخ سود متغیر است و نوسانات قیمت خود باعث ریسک بازار این اوراق میشود. به طور کلی ریسک بازار عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است. همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار هستند اگرچه سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است. به طور کلی میتوان گفت: ریسک بازار کاهش در ارزش داراییهـا (تغییر در نرخ ارز، نرخ بهره، بازدهی بازار در دوره های ریسک بازدهی بازار در دوره های ریسک بازدهی بازار در دوره های ریسک قیمت کالـاها و. ) میباشد. روشهـای اندازه گیری ریسک بازار را میتوان به دو روش سنتی و مدرن تقسیم بندی کرد که هر کدام شامل مراحل زیر است. روش سنتی شامل: 1-آنالیز گپ2-آنالیز دیرش3-تحلیل سناریو4- اندازه گیری ریسک مشتقه-روشهـای مدرن شامل: 1- تئوری پورتفولیو 2- ارزش در معرض ریسک
آنالیز گپ
اولین بار توسط شرکتهـایی گسترش داده شد که درک پایینی از ریسک بازار داشتند.این روش با انتخاب یک افق زمانی مناسب شروع میشود.سپس تخمین میزنیم درآمد چه مقدار دچار تغییر در این دوره میشود. این میزان مقدار نرخ حساسیت درآمد را به نرخ بهره در افق انتخابی مشخص میکند.این روش، روش راحتی برای محاسبه ریسک است اما محدودیتهـایی دارد:
تنها به نرخهـای بهره توجه میکند، بیشتر بر اثر تغییر نرخ بهره بر درآمد توجه میکند تا بر قیمت واقعی دارایی و بدهی، نتایج به افق زمانی وابسته هستند.
آنالیز دیرش
دیرش اوراق قرضه (یا هر اوراق دیگری با درآمد ثابت) برابر با میانگین وزنی جریانات نقدی است. وزن در اینجا فاصله زمانی تا سررسید اوراق است.شاخص بهتر از Gap است زیرا به ارزش خالص دارایی (بدهی) توجه میکند.
-
محدودیتهـا:
انواع دیگر ریسک را در نظر نمی گیرد، در آن امکان بهبود صحت وجود ندارد، دلیل اصلی استفاده در گذشته راحتی محاسبات بوده است.
تحلیل سناریو
در این روش سناریوهـای مختلف را در نظر میگیریم و محاسبه میکنیم که تحت هر کدام از آنها چه اتفاقی میافتد.سناریوها انتخابی است و معمولـاً مسیری است که طی آن پارامترهایی نظیر نرخ بهره، نرخ ارز، قیمت سهام و. ممکن است تغییر کنند. این روش میتواند بسیار ساده یا پیچیده باشد.دقت و صحت بستگی به سناریوی انتخابی دارد.برای انتخاب سناریو هیچ دستورالعملی وجود ندارد. سناریو باید معقول باشد و اثر عوامل مختلف روی یکدیگر دیده شود همچنین باید دقت شود تمام سناریوها در نظر گرفته شود. این نکته را در نظر داشته باشیم که تحلیل سناریو تا حد زیادی به مهارت و تخصص تحلیل گر وابسته است.
اندازه گیری ریسک مشتقه
در این حالت برای Hedge کردن سبد سهام از اوراق مشتقه استفاده میشود. این ابزارها فقط برای تغییرات کوچک موثر هستند و تغییر بزرگ در قیمت را نمی توانند بپوشانند. برای تعیین ریسک از پارامترهایی نظیر آنچه در زیر آمده است استفاده میشود:
دلتا: تغییر در قیمت مشتقه به ازای تغییر در قیمت اوراق اصلی بازدهی بازار در دوره های ریسک
گاما: تغییر در دلتا به ازای تغییر در قیمت اوراق اصلی
رو: تغییر در قیمت مشتقه به ازای تغییر در نرخ بهره
وگا: تغییر در قیمت مشتقه به ازای تغییر در حجم
تتا: تغییر در قیمت مشتقه به ازای زمان.
تئوری پورتفولیو
این تئوری با این فرض شروع میشود که در انتخاب مردم بین سرمایه گذاریهـای مختلف یک trade off بین میزان بازده و انحراف معیار که شاخص ریسک است، وجود دارد. مردم علـاقه دارند در شرایط یکسان یک سبد سهام با بازدهی بالـا و انحراف معیار کم داشته باشند. از طرفی سبدی که با انحراف معیار یکسان بیشترین بازدهی را داشته باشد سبد کاراست. افراد براساس خصوصیت ریسک گریزی خود بین سبدهای مختلف با ریسک و بازدهی مختلف دست به انتخاب میزنند. نکته مهم این است که انحراف معیار مربوط به کل سبد است و نه یک سهم خاص. همچنین تاثیر هر سهم بر انحراف معیار سبد به همبستگی آن با کل سبد سهام مربوط است. این روش توسط مدیران سبد سهام بسیار استفاده میشود. یکی از مشکلـات این روش که در ابتدای دهه 1950 مطرح شد و آن را غیرعملی جلوه داد، نیاز به اطلـاعات فراوان و طولـانی گذشته سهام برای محاسبه همبستگی آنها بود.
ارزش در معرض ریسک از خانواده معیارهای اندازه نامطلوب ریسک است که سرمایه در معرض خطر نیز نامیده میشود. به عنوان معیار آماری حداکثر زیان احتمالی پرتفو را در یک دوره زمانی مشخص با بیان کمی ارائه میدهد. به عبارت دیگر ارزش درمعرض ریسک مبلغی از ارزش پرتفو را که انتظار میرود ظرف یک دوره زمانی مشخص و با میزان احتمال معین از دست برود، مشخص میکند. این مدل یکی از کلیدی ترین شاخصهـای اندازه گیری ریسک در حال حاضر است که تحلیلگران مالی از آن استفادههـای متعددی میکنند. کاربردهای این مدل در مدیریت ریسک و نیز برای مقاصد قانونگذاری معیاری جهت سنجش میزان ریسک همچنین معیاری برای سنجش مقدار سرمایه مورد نیاز یک سازمان است. محاسبه ریسک در پرتفوهای سرمایه گذاری امروزی که شامل انواع ابزارهای مالی از جمله سهام، اوراق قرضه وانوع ابزارهای مشتقه است تنها از طریق این شاخص قابل اندازه گیری است چرا که به علت خصوصیات خاص ابزارهای مشتقه از جمله نبود رابطه خطی بین بازدهی ابزارها ودارایی اصلی تعهد شده از سایر روشهـا برای محاسبه ریسک نمی توان استفاده کرد. سازمانهـای نظارتی بازارهای مالی در آمریکا از جمله کمیته نظارت بر بانکداری بال و کمیسیون اوراق بهادار (sec) از این معیار برای اطلـاع از عملکرد و وضعیت مالی واحدهای مالی و نیز برای مقاصد قانونگذاری استفاده میکنند. کمیته نظارت بر بانکداری بال سال 1966 نهادهای مالی از جمله بانکهـا و بنگاهای سرمایه گذاری را ملزم به استفاده از این معیار کرد. درحقیقت به علت اهمیت داشتن مقدار ریسکی که در مقابل یک هدف سرمایه گذاری وجود دارد محاسبه دقیق ریسک بازدهی بازار در دوره های ریسک بسیار ضروری است چراکه محاسبات حتی اگر از واقعیت انحراف کمی داشته باشد، میتواند سازمانی را به ورشکستگی بکشاند. به عنوان مثال اگر محاسبات اشتباه میزان ریسک را کمتر از واقعیت نشان دهد و این امر منجر به نگهداری سرمایه کمتر از میزان مورد نیاز شود احتمال بروز ورشکستگی افزایش مییابد. روشهـای مختلفی برای محاسبه ارزش در معرض ریسک موجود است که درجه اعتماد آن به افق زمانی، نوع داراییهـای پرتفو و سایر موارد بستگی دارد وحسن این روش جامعیت آن است.
ارزش در معرض ریسک برای انواع داراییهـای مالی از جمله سهام، اوراق قرضه، کالـا و غیره کاربرد دارد. همچنین انحراف معیار و واریانس به عنوان معیار سنجش ریسک با فرض نرمال بودن توزیع نرخ بازدهی است، در حالی که ارزش در معرض ریسک برای انواع توزیع نرخ بازدهی به کار برده میشود و مهندسان مالی برای سنجش ریسک به طور گستردهای از این معیار استفاده میکنند.
روشهـای محاسبه ارزش در معرض ریسک
در سالهـای اخیر مطالعات محققان مالی در خصوص معیارهای محاسبه ریسک بازار به مطالعه در خصوص روشهـای محاسبه دقیقتـر ارزش در معرض ریسک متمرکز شده است. روشهـای محاسبه ارزش در معرض ریسک به دو نوع پارامتریک و ناپارامتریک تقسیم میشود. روش پارامتریک به روش واریانس-کوواریانس و برخی روشهـای تحلیلی خلـاصه میشود و روش ناپارامتریک نیز شامل شبیه سازی تاریخی و شبیه سازی مونت کارلو است.
روش پارامتریک
این روش شامل دو فرض اساسی است که البته باعث محدودیتهـای این روش میشود. این دو فرض عبارتند از:
- بازده دارایی دارای توزیع نرمال است.
- بین عوامل ریسک بازار و ارزش دارایی رابطه خطی وجود دارد.
با تفسیر تعریف ارزش در معرض ریسک احتمال اینکه ارزش پرتفو با انحراف معیار بازدهی مشخص و با سطح احتمال معین از ارزش مفروض کمتر باشد از طریق معادله زیر قابل اندازه گیری است:
Var=M.ZaQT80.5
VARارزش در معرض ریسک M ارزش بازار دارایی a سطح اطمینان Q انحراف معیار
T طول دوره زمانی محاسبه بازده
تعیین مبلغ در معرض ریسک این اطمینان را به سرمایه گذار میدهد که با نگهداری مبلغ محاسبه شده توسط شاخص ارزش در معرض ریسک حتی در صورت تحقق حداکثر زیان بتواند تعهدات خود را ایفا کند به همین علت این شاخص معیاری مناسب جهت تعیین حد کفایت سرمایه برای بازارها و نهادهای مالی نیز مورد استفاده قرار میگیرد به طوری که کمیته بال سال 1995 استفاده از این معیار را برای تعیین حد کفایت سرمایه برای بانکهـا الزامی کرده است.
روش شبیه سازی تاریخی
روش شبیه سازی ساده ترین روش غیر پارامتریک بوده و نیازی به پیش فرض در مورد توزیع احتمال بازده دارایی یا داراییهـای مالی وجود ندارد بنابراین این روش مدل ندارد. در این روش فرض براین است که رفتار بازدهی مالی مانند رفتار گذشته آن است وتوزیع احتمال بازده در گذشته عیناً توزیع احتمال آتی دارایی مالی نیز است و روند تغییرات قیمت در گذشته در آینده نیز ادامه خواهد داشت. به عبارت دیگر تغییرپارامترهای بازار در گذشته مورد ارزیابی قرار میگیرد و بر آن اساس پرتفوی موجود نیز مشابه تغییرات گذشته ارزیابی و ریسک آن محاسبه میشود.به این صورت تغییرات پارامترهای بازاردرگذشته به آینده نسبت داده میشود و تغییرات آتی تخمین زده میشود. فرمول ارائه شده در روش واریانس - کو واریانس در این قسمت نیز استفاده میشود و تنها انحراف معیار به روش شبیه سازی تاریخی محاسبه میشود. مراحل روش شبیه سازی تاریخی را میتوان بدین صورت برشمرد:
1- دارایی مالی مشخص میشود.
2- عوامل موثر بازده بر ارزش دارایی (نرخ بهره و ارز) تعیین میشود.
3- اگر فقط یک نوع دارایی مالی مفروض باشد توضیح بازده تاریخی سهام مورد نظر را براساس اطلـاعات تاریخی در دسترس تهیه میکنیم. در این حالت دوره محاسبه بازده باید مشخص وتعیین شده باشد. در سطح اطمینان 5 درصد پایین نرخ بازده تاریخی با ضرب کردن آن در ارزش سهام ارزش در معرض ریسک محاسبه میشود.
4- در صورتی که ارزش را برای پرتفوی سهام متشکل از انواع داراییهـای مالی محاسبه کنیم باید ارزش روز پرتفوی را مجدداً ارزش گذاری کنیم بنابراین به تعداد اطلـاعات تاریخی در دسترس پرتفوی سرمایه گذاری ارزش گذاری مجدد میشود. تهیه و توزیع ارزش پرتقوی و سود و زیان آخرین مرحله است.
محدودیت این روش فرض یکسان بودن گذشته و آینده است که تا حدی بر اعتبار این روش اثر منفی میگذارد.
روش مونت کارلو
دومین روش از روشهـای ناپارامیک روش مونت کارلو است. در این روش نیز فرض نرمال بودن توزیع بازدهی الزامی نیست و همچنین برای ابزارهای مالی که دارای تابع بازدهی غیر خطی است از این روش برای محاسبه ریسک میتوان استفاده کرد در روش مونت کارلو از اطلـاعات تاریخی استفاده نمی شود بلکه با استفاده از فرآیندهـای تصادفی و استفاده از نمونههـای شبیه سازی شده زیاد که توسط رایانه ساخته میشود پیش بینی تغییراتی به انجام میرسد. مراحل شبیه سازی مونت کارلو برای محاسبه ارزش در معرض ریسک عبارتند از:
1- تعیین فرآیندهای احتمالی و پارامترهای فرآیند برای متغیرهـای مالی
2- شبیه سازی فرضی قیمت برای کلیه متغیرهای مورد استفاده تغییرات قیمتهـای فرضی از شبیه سازی توزیعهـای مشخص شده به دست میآیند
3- محاسبه و تعیین قیمت دارایی یا داراییهـای مالی در زمان T و بازده دارایی از روی قیمتهـای شبیه سازی شده و محاسبه ارزش پرتفوی سرمایه گذاری
4- تکرار مراحل 2و3 به دفعات زیاد مثلـاً 1000یا 10000 بار به منظور تشکیل توزیع احتمال ارزش پرتفوی
5- اندازه گیری ارزش در معرض ریسک در سطح اطمینان( 1-a) از روی توزیع شبیه سازی شده بازدهی P و زمان T.
با توجه به خصوصیات بیان شده برای هر یک از روشهـای محاسبه ارزش در معرض ریسک و با توجه به سهولت در اجرا، ایجاد تفاهم با مقامات تصمیم گیرنده سازمان، میزان اعتبار نتایج و زمان موجود برای فراهم آوردن اطلـاعات یکی از روشهـا را انتخاب کنیم.
در کنار ارزش در معرض ریسک برخی شاخصهـای مالی نیز معرفی شده اند که با روشهـایی مشابه ارزش در معرض ریسک قابل محاسبه و اندازه گیری هستند از جمله شاخصهـای زیر که عمدتاً توسط موسسات غیرمالی مورد استفاده قرار میگیرند.
EaR-1(عایدی در معرض ریسک) حداکثر کاهش عایدی در مقایسه با هدف از پیش تعیین شده که به واسطه تاثیر ریسک بازار در یک دوره گزارشگری مشخص و سطح اطمینان معین اندازه گیری میشود.
EPSAR-2 (سود هر سهم در معرض ریسک) سود هر سهم در صورتی که مبنای مورد استفاده مبتنی بر سود و سهم هم باشد، از طریق محاسبه حداکثر کاهش EPS نسبت به EPS هدف و تاثیر ریسک بازار به جریان عایدی اندازه گیری میشود.
CFAR-3 (جریان نقد در معرض ریسک) حداکثر کاهش جریانهـای نقدی خالص نسبت به هدف از پیش تعیین شده که به واسطه ریسک بازار در دوره گزارشگری مشخص و سطح اطمینان معین اندازه گیری میشود.
منابع:
1- مبانی مهندسی مالی و مدیریت ریسک ترجمه دکتر رضا راعی - علی سعیدی
2-Measuring Market Risk by Kevin Dowd
3-Market Models:A Guide to Financial Data Analysis by Carol Alexander
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان
دیدگاه شما