همهی پیچ دک های شکستخورده با محصول آغاز شدهاند. در پیچ دک های شکستخورده سرمایهگذاران ۴ برابر بیشتر، زمان صرف اسلایدهای مربوط به محصول میکنند.
مدل هدفگذاری SMART (اسمارت) چیست و چگونه باید آن را انجام داد؟
وقتی میخواهید برای انجام کار بیشتر برای خود هدفگذاری کنید، باید یک نقطه نهایی و راهی برای پیگیری پیشرفت خود هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ داشته باشید. بدون اینکه هدف شما و مسیر رسیدن به آن مشخص باشد، احتمالا هدفگذاری شما موفقیتآمیز نخواهد بود.
مدل هدفگذاری SMART با تقسیم هدف به ۵ عامل قابل ارزیابی میتواند در این زمینه به شما کمک کند. در ادامه جزییات بیشتری درباره این موضوع ارائه میشود اما پیش از آن کمی بیشتر در مورد اهمیت این مدل هدفگذاری صحبت خواهیم کرد. پس از آن به وسیله چند مثال، چگونگی عملکرد ساختاری و نحوه اجرا و پیادهسازی این مدل را شرح خواهیم داد.
اهمیت تعیین اهداف
مهم نیست چه کاری انجام میدهید، اما هدفگذاری برای خود اهمیت زیادی دارد. بدون داشتن اهداف روشن و مشخص که شما را رو به جلو هدایت کند، نخواهید دانست در فعالیتهایی که انجام میدهید چقدر پیشرفت کردهاید.
لازم نیست اهدافی که برای خود تعیین میکنید بیش از حد پیچیده باشند. اما تجربه ثابت کرده افرادی که اهداف مشخصی برای خود تعیین میکنند همیشه به موفقیتهای بیشتری دست مییابند. منظور از هدف روشن میتواند «رسیدن به یک وزن خاص» باشد. چنین هدفی قابل دستیابی و ارزیابی است. به عبارت دیگر در چنین مواری اگر در مسیر پیشرفت شما وقفهای ایجاد شد، با پیگیری آن میتوانید رویکرد خود را تغییر دهید.
این درست است که پیشرفت در زندگی شخصی یا شغلی بدون هدفگذاری نیز امکانپذیر است اما با هدفگذاری شانس موفقیت شما بیشتر میشود. بنابراین خوب است که با یک سیستم هدفگذاری کارآمد آشنا شوید. در ادامه این سیستم معرفی و دلیل کارکرد آن شرح داده میشود.
معرفی مدل هدفگذاری SMART و ساختار مورد نیاز شما
اگر با مدل SMART آشنا نیستید، باید گفت این کلمه تشکیل شده از حروف اختصاری است و هر حرف آن به یک موضوع در زمینه تمرکز بر ایجاد اهداف خاص و واقعبینانه و راه رسیدن به آن، اشاره دارد. پنج عنصر تشکیل دهنده این کلمه عبارتند از:
- مشخص (Specific): هدف باید روشن و دارای یک نقطه پایان مشخص باشد. اگر هدفتان مبهم باشد، دیگر اسمارت نیست.
- قابل اندازهگیری (Measurable): نیاز است که شما بهطور دقیق پیشرفت خود را ردیابی کنید تا بتوانید در مورد تحقق هدف قضاوت کنید.
- قابل دستیابی (Attainable): اگر هدف شما بیش از حد بلندپروازانه باشد، طوری که مجبور شوید برای دستیابی به آن تلاش زیادی کنید، ممکن است انگیزه شما را کاهش دهد.
- مرتبط (Relevant): هدفی که انتخاب میکنید باید با نیازهایتان همخوانی داشته و به نفعتان باشد.
- محدودیت زمانی (Time-Bound): تعیین یک بازه زمانی برای هدف به شما کمک میکند تمرکز خود را در طول مسیر حفظ کنید.
مثال: فرض کنید میخواهید به عنوان یک سرگرمی شروع به دویدن کنید. میتوانید آزادانه این کار را شروع کنید. یعنی هر زمان و هر کجا که شد بدوید. اما این روش ممکن است برای پیشرفت در این کار مناسب نباشد.
برای ایجاد هدفگذاری مدل اسمارت، میتوانید این هدف را طوری تنظیم کنید که ۵ کیلومتر را در کمتر از ۴۵ دقیقه بدوید. این هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ کار، معیارهای «مشخص» و «قابل اندازهگیری» را در خود دارد و همچنین «قابل دستیابی» هم هست. اگرچه میزان تلاش مورد نیاز برای رسیدن به آن به آمادگی بدنی شما بستگی دارد.
هدفی که انتخاب کردید، «مرتبط» هم هست زیرا شما فعالانه تصمیم گرفتهاید به تناسب اندام دست پیدا کنید. حالا برای اینکه این هدفگذاری را کاملا به شکل اسمارت درآورید و به نتیجه برسید، در نهایت به تعیین مهلت زمانی نیاز دارید. در این مورد، یک تا دو ماه کفایت میکند به شرطی که مطابق برنامهریزی پیش بروید.
این رویکرد برای تعیین هدف ممکن است پیچیده به نظر بیاید. با این حال، اینکه بتوانید پیشرفت خود را در رابطه با هر هدفی بهطور دقیق ردیابی کنید یک راه حل عالی برای ایجاد انگیزه است. تا زمانی که میتوانید پیشروی خود به سمت خط پایان را ببینید، ادامه حرکت در مسیر برایتان آسانتر میشود.
۵ مثال قابل اجرا از هدفگذاری اسمارت
در اینجا چند مثال از نمونههای هدفگذاری مدل اسمارت آورده شده که درباره مواردی است که در محل کار و در قبال مشتریان تعیین میشود. ممکن است این نمونهها متداول و فراگیر نباشد اما یقینا مثالهای خوبی از نحوه کار با فرمول اسمارت در پروژههای بزرگ است.
۱. نوشتن ایبوک (E-book)
نوشتن کتاب کار سخت و زمانبری است اما مزایایی دارد که آن را به هدفی با ارزش و قابل پیگیری تبدیل میکند. درباره محبوبیت نوشتن جالب است بدانید هر ساله در ماه نوامبر رویدادی به نام «ماه ملی رماننویسی» (NaNoWriMo) برگزار میشود که بهخاطر آن افراد برای نوشتن کتابی با ۵۰ هزار کلمه تلاش میکنند. حال فرض کنید شما یکی از این افراد هستید.
این مثال فرصت مناسبی برای نشان دادن نحوه عملکرد هدفگذاری مدل اسمارت است:
- مشخص: شما هدفگذاری میکنید که یک کتاب را با حداقل تعداد کلمات در هر ژانری که میخواهید تکمیل کنید.
- قابل اندازهگیری: خط مبنای به پایان رساندن کتاب (مطابق با رویداد گفته شده)، ۵۰ هزار کلمه است که میتواند هدف شما برای رسیدن باشد.
- قابل دستیابی: اگر بتوانید روزانه ۲ هزار کلمه بنویسید، پیش از ۳۰ روز میتوانید ۵۰ هزار کلمه نوشته باشید.
- مرتبط: از آنجا که شما به نوشتن ژانر خاصی محدود نیستید، میتوانید ایبوک خود را بر اساس هر موضوعی که انتخاب کردید بنویسید و بعدا از آن کسب درآمد کنید.
- محدودیت زمانی: در این مورد محدودیت زمانی به رویداد مورد نظر وابسته است و شما برای نوشتن ۵۰ هزار کلمه، یک ماه وقت دارید. (و نه یک روز بیشتر)
یکی از جالبترین نکات این رویداد این است که نه تنها با خودتان رقابت دارید، بلکه یک شبکه گسترده از پشتیبانان نیز دارید که در موفقیت شما نقش مهمی ایفا میکنند. این شبکه همان نویسندگانی هستند که یکدیگر را به نوشتن تشویق میکنند.
طبیعتا برای نوشتن یک کتاب الکترونیکی شما نیازی به شرکت در چنین رویدادی ندارید. با این حال این مثال خوبی برای ایجاد یک هدفگذاری مدل اسمارت است که اگر بخواهید برای نوشتن یک کتاب برنامهریزی کنید، میتوانید از اصول آن پیروی نمایید.
۲. کسب درآمد خوب از بلاگ
حتی وقتی از پلتفرمی مثل ووردپرس استفاده میکنید، رساندن یک بلاگ به جایی که برای شما درآمد کسب کند، به تلاش زیادی نیاز دارد. با این حال، با انجام هدفگذاری مدل اسمارت میتوانید به آن دست پیدا کنید:
- مشخص: ابتدا باید عددی را برای رسیدن هدفگذاری کنید. این موضوع میتواند برای شما خاص و مشخص باشد. باید عددی را در نظر بگیرید که برای شروع مناسب باشد.
- قابل اندازهگیری: اندازهگیری میزان موفقیت در این مورد آسان است زیرا پول، عدد است و معیارهای مختلفی برای پیگیری آن وجود دارد.
- قابل دستیابی: یک هدف معقول برای کسب درآمد از یک بلاگ نسبتا نوپا میتواند قابل دستیابی باشد. برای دانستن آن عدد میتوانید تحقیق کنید.
- مرتبط: این دست اهداف بهطور حتم میتوانند به افراد زیادی ربط داشته باشند. مثلا بازاریابهای افیلیت یا کسانی که به دنبال فروش یک محصول هستند.
- محدودیت زمانی: تنظیم زمان به تصمیم شما بستگی دارد. مثلا برای انجام این کار ۶ ماه توصیه میشود.
میتوان گفت این کار یک هدف پایانناپذیر است زیرا پس از دستیابی به هدف، در مرحله بعدی قرار میگیرید. اگر به این کار ادامه دهید بازده سرمایهگذاری (ROI) میتواند به عدد قابل توجهی برسد. و در این مرحله با بهینهسازی موتور جستجو (SEO) و استراتژیهای بازاریابی محتوا خوب عمل خواهید کرد.
۳. افزایش مشترکان ایمیل
هر نوع وبسایتی که داشته باشید، مشترکان ایمیل میتوانند برایتان سرمایه بزرگی باشند. هرچه تعداد مشترکان شما بیشتر باشد، تعداد تبدیل (کانورژن) هم بیشتر میشود. در ادامه نحوه برنامهریزی برای این هدف با اجزای مدل اسمارت شرح داده میشود:
- مشخص: هدف شما این است که لیست مشترکان ایمیل خود را به عدد مشخصی -مثلا ۵۰۰ عضو- برسانید.
- قابل اندازهگیری: اندازهگیری این هدف کار آسانی است. کافی است نگاهی به پلتفرم ایمیل مارکتینگ خود بیندازید و وقتی تعداد لیست مشترکین ایمیل به ۵۰۰ عضو رسید، جشن بگیرید.
- قابل دستیابی: این معیار همیشه برای شما منحصربهفرد خواهد بود. اگر چه عدد ۵۰۰ برای عضویت یک وبلاگ کوچک با تعداد بازدید متناسب، مناسب و قابل دستیابی است.
- مرتبط: اگر در حال راهاندازی یک وبسایت، وبلاگ یا بازاریابی آنلاین برای هر نوع محصولی هستید، رشد لیست ایمیل همیشه هدف مرتبط و متناسبی است.
- محدودیت زمانی: مشخص کردن بازه زمانی برای این هدف به میزان کشش وبسایت شما برای جذب افراد بستگی دارد. اگر کارتان را تازه شروع کردهاید، ۶ ماه بازه زمانی معقولی برای رسیدن به این مرحله به نظر میرسد؛ به شرطی که روی سئو کار کنید.
این مثال از مدل هدفگذاری اسمارت نیز مانند مواردی که پیش از این گفته شد بهطور مستقیم بر تلاش شما برای کسب درآمد تاثرگذار است. در هر موردی، اگر برای تعداد مشترکان، به عدد ۵۰۰ رسیدید، میتوانید باز هم در این راه پیشرفت کرده و به عدد بزرگتری برسید. شما قبلا جذابیت مناسبی داشتید که به این مرحله رسیدید، پس رشد بیشتر این لیست برایتان کار دشواری نخواهد بود.
۴. بهبود میزان ترافیک ارگانیک
همانطور که حتما به این موضوع آگاه هستید، برای داشتن ترافیک خوب وبسایت، دارا بودن هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ تخصص در زمینه سئو ضروری است. پس برای بهبود یک سایت جدید باید در این زمینه برای خود هدف اسمارت تعریف کنید. مثال:
- مشخص: رقمی که برایتان مناسب است را بهعنوان هدفتان برای ترافیک سایت در نظر بگیرید. مثلا ۱۰۰۰ بازدیدکننده در ماه عدد خوبی است.
- قابل اندازهگیری: اگر به یک ابزار آنالیتیکس دسترسی داشته باشید، اندازهگیری میزان ترافیک سایت کار دشواری نخواهد بود.
- قابل دستیابی: ۱۰۰۰ بازدیدکننده در ماه عدد معقولی است و اگر اصول سئو را بهدرستی رعایت کنید، قابل دستیابی است.
- مرتبط: میزان ترافیک، یکی از شاخصهای اصلی موفقیت در هر وبسایتی است. وقتی خط مبنای مناسبی برای آن پایهگذاری کردید، میتوانید به پیگیری میزان تبدیلها بپردازید.
- محدودیت زمانی: همانطور که میدانید، ممکن است مدتی طول بکشد تا یک وبسایت جدید مورد توجه قرار بگیرد. تجربه نشان میدهد دست کم ۶ ماه فرصت لازم است تا به میزان قابل توجهی بازدیدکننده دست پیدا کنید.
میزان بازدید بیشتر، با فرصتهای بیشتر برای کسب درآمد متناسب است و احتمالا هدف نهایی شما هم همین است. همچنین شما دادههایی بیشتری برای تست و آزمایش خواهید داشت و احتمالا تعداد مشترکین ایمیل هم افزایش مییابند. در مجموع اگر بتوانید در کمتر از ۱ سال وبسایتی را به ۱۰۰۰ بازدیدکننده در ماه برسانید، در مسیر موفقیت مناسب هستید.
۵. انتشار حجم بیشتری پست بلاگ
بهترین راه برای ایجاد ترافیک ارگانیک بیشتر در بلاگ شما، انتشار مداوم مطالب است. هرچه هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ آرشیو مطالب شما در بلاگ بیشتر شود، احتمال افزایش تعداد بازدیدکنندگان نیز بیشتر میشود. شرح این هدف را با مدل اسمارت مشاهده کنید:
- مشخص: برای یک بلاگ کوچک یا متوسط، انتشار ۱ تا ۲ مقاله در هفته شروع خوبی است.
- قابل اندازهگیری: پیشنهاد میشود برای این هدف عملکرد خود را بهطور ماهانه پیگیری کنید و بررسی نمایید که آیا به مهلتهایی که برای کارها تعیین کرده بودید رسیدهاید یا خیر.
- قابل دستیابی: بسته به میزان کار شما، انتشار دو پست بلاگ در هفته عملی است. اگر امکانش را ندارید یا باید هدف را دوباره ارزیابی کنید و یا کار را برونسپاری نمایید.
- مرتبط: هدف نهایی شما رشد بلاگ است و انتشار مطالب بیشتر، معادل با هموار کردن مسیر دستیابی به این هدف است.
- محدودیت زمانی: توصیه میشود برای رسیدن به این هدف یک ماه را برای آزمایش معین کنید. پس از آن با ارزیابی مجدد میتوانید مناسبترین وضعیت را پیدا کنید.
البته در میزان محتوایی که بهصورت یکنفره قرار است به نمایش به مخاطب بگذارید، محدودیت وجود دارد. با این حال با رشد بلاگ خود احتمالا حجم مطالب را افزایش میدهید تا مخاطبان به بلاگ برگردند. با این هدف میتوانید محدودیتهای خود را دقیقا مشخص کنید و متوجه شوید که چه زمانی وقت توسعه تیمتان است.
نتیجهگیری
صرف نظر از اینکه میخواهید چه چیزی به دست آورید، اهداف مشخص و قابل اندازهگیری، کلید موفقیت هستند. اهداف نهایی هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ شما چه مالی و چه شخصی باشد و یا حتی صرفا بر اساس معیارها باشد، استفاده از ساختار هدفگذاری مدل اسمارت (SMART) میتواند به شما در موفقتر بودن در کاری که قصد انجام آن را دارید، کمک کند.
اگر اطمینان داشته باشید که اهداف تعیین شده شما با ۵ معیار مدل اسمارت (مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط، محدودیت زمانی) مطابقت دارد، میتوانید با تمرکز در این راه، تصمیمهای خود را بر اساس این مدل تنظیم کنید. پس از دستیابی به یک هدف اسمارت، میتوانید با اطمینان از این استراتژی که بنا گذاشتید، قدم بعدی را بردارید و با هدف پیشرفت، دوباره شروع کنید.
اگر در این زمینه دانش و تجربهای دارید، در همینجا با ما در میان بگذارید.
پرسشهای متداول
مدل SMART چیست؟
یک مدل هدفگذاری است که در آن هدف، باید مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و در یک بازه زمانی مشخص تحقق یابد.
تعیین هدف چه نقشی در موفقیت دارد؟
با تعیین یک هدف مشخص، تمام تمرکز و توجه خود را برای رسیدن به آن صرف میکنید و از پرداختن به مسائل حاشیهای و اتلاف وقت جلوگیری میشود. همچنین در هر مرحله، میتوانید میزان موفقیت و نزدیک شدن به هدف را بسنجید و راهکارهای مناسب جهت رسیدن به آن، اتخاذ کنید.
پیچ دک را با محصول شروع نکنید
جذب سرمایه استارتاپ برای بسیاری از کارآفرینان همواره در پردهای از ابهام قرار داشته است. برای آنهایی که موفق به جذب سرمایه میشوند موضوعی حل شده است و آرامش را از آنهایی که شکست میخورند میگیرد. اما چه تفاوتی در ارائهی این دو گروه به سرمایهگذار خطرپذیر و پیچ دک آنها وجود دارد؟
در تحقیقاتی که با همکاری DocSend و Harvard Business School انجام شد، دادههای استارتاپهایی که در طی چهار سال اخیر (از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸) در مرحلهی بذری یا A اقدام به جذب سرمایه برای استارتاپ کردهاند تحلیل شدند. در این تحقیق بررسی شد که چه چیزی در ارائه به سرمایهگذار، گروه موفق و ناموفق در جذب سرمایه را از هم متمایز میکند؟
نتایج نشان میداد که پیچ دک هر دو گروه حجم یکسان با میانگین ۱۸ اسلاید دارد اما ساختار محتواها کاملا متفاوت است. همچنین مدت زمانی که سرمایهگذاران صرف این فایل میکنند هم برای هر دو گروه یکسان و میانگین ۳.۷ دقیقه است اما اسلایدهایی که سرمایهگذاران برایش زمان صرف میکنند نکات زیادی برای گفتن دارد.
از مجموع این نتایج اطلاعاتی حاصل شد که به مهمترینهایشان در زیر اشاره میکنیم:
۱: با محصول شروع نکنید
برای بسیاری از کارآفرینان به خصوص کارآفرینان فنی، وسوسهکننده است که فایل ارائه به سرمایهگذارشان را با موضوعاتی حول محصول شروع کنند؛ اینکه محصولشان چقدر فوقالعاده است، چقدر زمان صرف ساخت آن کردهاند، چقدر فناوریشان منحصر به فرد است، و چگونه متقاعد شدهاند که MVP آنها مناسب لانچ شدن است. اما حدس بزنید نتیجهاش چیست؟
همهی پیچ دک های شکستخورده با محصول آغاز شدهاند. در پیچ دک های شکستخورده سرمایهگذاران ۴ برابر بیشتر، زمان صرف اسلایدهای مربوط به محصول میکنند.
ممکن است پیش خودتان فکر کنید اینکه خوب است. اما نه. دادهها نشان میدهند که با این کار آنها روی جزئیات تمرکز بیشتری دارند و سعی میکنند ارزش محصولتان را با نیازهای فعلی بازار بسنجند و احتمالا نتوانند ارتباط روشنی بین این دو برقرار کنند.
سرمایهگذاران هدف شما، مشتریان هدفتان نیستند. نشان دادن تصاویر و جزئیات محصول، فقط آنها را گیج میکند و سبب میشود از خود بپرسند به چه چیزی نگاه میکنند؟ چرا این محصول مهم است؟ و چرا این محصول کسبوکار بزرگی ایجاد خواهد کرد؟
۲: با «چرا» شروع کنید
سایمون سینک در کتاب «با چرا شروع کنید» سعی کرده که اهمیت این موضوع را برای ما روشن کند. اما هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ چیزی که ما در دادههای پیچ دک های شکستخورده میبینیم این است که سوالات «چرا الان» و «چرا ما» در اسلایدهای آخر قرار گرفتهاند. فایلهای موفق با هدف کسبوکار شروع میشوند و با «چرا این تیم» و «چرا الان زمان مناسب برای این محصول است» ادامه مییابند.
همهی پیچ دک های موفق با هدف کسبوکار و فلسفهی وجودی آن شروع میشوند.
در پیچ دک های موفق، سرمایهگذاران به طور متوسط ۲۷ ثانیه صرف اسلایدهای «چرا الان» و «چرا ما» میکنند اما در شکستخوردهها ۶۲ ثانیه صرف این اسلایدها میشود. یعنی در شکستخوردهها زمان بیشتری صرف بررسی تیم و توانمندیهای آنها میشود چرا که سرمایهگذاران در مورد استارتاپ متقاعد نشدهاند.
کارآفرینان باید اسلایدهای «چرا» را به گونهای پیوسته روایت کنند که سرمایهگذاران متعجب شوند از اینکه این کسبوکار بزرگ تا به حال وجود نداشته است.
۳: داستانگویی کنید
همه عاشق شنیدن یک داستان خوب هستند و سرمایهگذاران هم از این قاعده مستثنی نیستند. همهی پیچ دک های موفق داستان جذابی تعریف میکنند و زنجیرهی روایی مشابهی دارند. آنها با هدف کسبوکار، مشکل بزرگی که سعی در حل کردنش دارند، و اینکه چرا الان زمان مناسب حل این مشکل است شروع میکنند.
پیچ دک های شکستخورده با محصول شروع میکنند و با مدل کسبوکار و چشمانداز رقابتی ادامه میدهند. پیچ دک های موفق هم این موارد را پوشش میدهند اما آنها همواره روایتی را دنبال میکنند که حس شهودی ایجاد میکند درحالیکه در پیچ دک های ناموفق چنین روایتی وجود ندارد.
در فایلهای شکستخورده، سرمایهگذاران به طور متوسط ۶ دقیقه زمان صرف محصول، تیم و محاسبات مالی میکنند. در حالی که برای پیچ دک های موفق این زمان ۲ دقیقه است.
فایلهای موفق همچنین بازدید بیشتری هم دارند. فایلهای موفق به طور متوسط ۲.۳ بار بیشتر از فایلهای ناموفق مورد بازدید قرار میگیرند.
هدف شما بسیار مهمتر از محصولتان است
کارآفرینان اوایل کارشان زمان زیادی را صرف تصور و ساخت MVP میکنند. طبیعتا احساسشان این است که باید این محصول را به سرمایهگذاران ارائه کنند. اما دادهها میگویند تا روایتی از فرصت کسبوکارتان (چرا الان و چرا ما) را به تصویر نکشیدهاید نباید در مورد محصول حرفی بزنید. وقتی آنها در مورد این نکات کلیدی متقاعد شدند به سراغ جزئیات محصول و نقشه راه بروید. پس یادتان باشد که با محصول شروع نکنید.
متن اصلی این مقاله را در سایت techcrunch ببینید.
در مقاله بعدی به سراغ این موضوع رفته ایم که آیا تاکید روی تحول آفرینی یک استارتاپ در پیچ دک، شانس جذب سرمایه را افزایش می دهد یا در نهایت به ضرر کارآفرین تمام می شود:
دو معیار مهم در انتخاب هدف
معیارهای انتخاب هدف چیست؟
علاقه و اشتیاق در انتخاب هدف
بدون هیچ تردیدی، یکی از معیارهای مهم در انتخاب هدف ، علاقه و اشتیاق است. شما باید اهدافی را انتخاب کنید که به آن علاقهمند هستید و به اندازهی کافی شوق دستیابی به آن را دارید.
مطمئن باشید که هر چه اندازهی این شوق و شور بیشتر باشد، پشتکارتان بیشتر میشود و برای حرکت در مسیر دست یابی، پرتحملتر میشوید. اما در عین حال توجه داشته باشید که علاقه و اشتیاق، با همه اهمیتی که دارد، مهمترین معیار انتخاب هدف نیست. آنچه از همه ی ملاک های گزینش هدف مهم تر است، ضرورت و نیاز و ارزشمندی است.
انتخاب هدف مفید و ارزشمند
شما باید اهدافی را انتخاب کنید که به راستی مفید و ارزشمند باشد و ضرورت بیشتری دارد. در واقع، اهداف شما باید در وهله ی اول ضروری و ارزشمند و پس از آن مورد علاقه باشد. به بیان دیگر شما در صورتی باید اهداف مورد علاقه را پیگیری کنید که ضرورت و ارزشمندی آن محرز و مسلم است.
متأسفانه کم نیستند طلبه هایی که بدون در نظر گرفتن درستی و مفید بودن یک هدف و تنها به واسطه ی عشق و علاقه ای که داشته اند آن را دنبال کرده اند و شاید ریشه برخی از این رفتارها، این تکرار و باوری باشد که اطرافیان مان به ما القا کرده اند که: ببین به چه موضوعی علاقه داری، همان را دنبال کن.اما سوال اینجاست اگر آن چیزی را که صرف علاقه مندی فراوانم انتخاب کردم، به هیچ وجه، ارزشمند و مفید نبود، چه؟؟ آیا دچار خسارت بزرگی نشده ام.
ممکن است فردی خواسته ای را که علاقه دارد با نهایت اشتیاق پیگیری کند و به آن هم دست یابد ولی بعدها متوجه شود که این هدف چندان ارزشمند نبوده است و با کمال تأسف، سرمایه عمر خود را پای خرید کالایی گذاشته که بی ارزش یا بسیار کم ارزش بوده است. خصوصاً آنکه در این بین کسانی را می بینید که با همین سرمایه، چه تجارت های بزرگی کرده اند و چه اهداف مفیدی را گزینش کرده و به آن دست یافته اند.
در چنین شرایطی او به جای آنکه احساس رضایت و شادمانی ناشی از دست یابی به هدف را تجربه کنند، تمام وجودش را احساس گناه و پشیمانی فرا میگیرد. بنابراین برای انتخاب هدف ، شما می توانید این طور عمل کنید که ابتدا تمام خواسته ها و تمایلات خود را بدون هیچ فیلتری روی کاغذ بنویسید. سپس یکی یکی این اهداف را از جهت ضرورت مفید بودن ارزش گذاری کنید.
از خود درباره ی تک تک خواسته هایتان بپرسید، آیا این هدف برای من و زندگی من ضرورت دارد؟ آیا از این ضروری تر خواسته ای نیست. آیا به اندازه ی کافی مفید است؟ آیا از این خواسته، ارزشمندترین به حال خود و دیگران و جامعه هدفی نیست؟
موفقیت در هر زمان (ویدئو)
این مقاله قصد دارد تا جواب این سؤالات را برای شما روشن تر کند و به شما گوشزد کند که هیچ وقت دیر نیست. پس با این مقاله جذاب همراه باشید.
فهرست محتوای این مقاله
داشتن هدف و برنامه ریزی
کسب مهارت های لازم
تلاش مداوم و خستگی ناپذیر
باور به خویشتن
موفقیت چیست؟
اگر این سؤال را از بیشتر افراد بپرسید در جواب خواهند گفت: موفقیت یعنی ثروت فراوان، موفقیت یعنی مقام و پست های عالی و جواب هایی از این دست.
ولی باید گفت تمامی این جواب ها نادرستند؛ چرا که بسیارند انسان های ثروت مندی که هنوز خود را آدم موفقی نمی دانند.
چون نتوانسته اند از تمام ظرفیت و انرژی خود استفاده نمایند و راحت روز خود را شب کرده اند و روزمرگی را پیشه ی کار خود ساخته اند و هنوز با وجود ثروت به خواسته های قلبی شان نرسیده اند.
چه بسیارند انسان های عالی رتبه که هنوز حسرت چیزهایی را می خورند که دوستشان داشتند و نتوانستند به آن ها دست یابند.
باید گفت تعریف موفقیت برای هر کسی متفاوت است؛ مثلاً پیروزی برای یک کودک دبستانی درس خواندن و گرفتن جایزه و برای یک انسان بزرگسال افتتاح یک شرکت است.
ولی با وجود این تفاوت، موفقیت یعنی داشتن آرامش در زندگی، زندگی همراه با شادی و نشاط، رسیدن به تمایلات و خواسته های قلبی ، استفاده ی درست از تک تک ثانیه های عمرو خلاصه در یک کلام لذت بردن از زندگی.
رازهای دستیابی به موفقیت
برای این که در زندگی کامیاب باشیم و عمرمان را با بطالت و بیهودگی نگذرانیم، لازم است به چند چیز توجه کنیم و آن ها را سر لوحه ی زندگی مان قرار دهیم. در ادامه به توضیح این موارد می پردازیم.
داشتن هدف و برنامه ریزی
افرادی که موفق هستند همیشه هدف های خاصی را دنبال می کردند و مسیر زندگی شان مشخص بوده است. تا وقتی هدفی نباشد، انگیزه ای هم نیست تا انسان تلاش کند. اصلاً تلاش کردن برای چیزی که مشخص نیست کار بیهوده ای به شمار می آید. پس باید هدف مشخص باشد تا آدمی برای رسیدن به آن تلاش نماید و به موفقیت برسد.
برای رسیدن به هدف، برنامه ریزی لازم است. رسیدن به هدف یعنی همان پیروزی. برنامه ریزی بهترین روش برای مدیریت زمان و رسیدن به هدف و در نهایت موفقیت است.
کسب مهارت های لازم
وقتی هدف و برنامه رسیدن به آن مشخص شد. حالا باید برای دست یافتن به کامیابی، مهارت لازم را هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ هم داشته باشیم. یا اگر مهارت کافی را در آن زمینه نداریم، آموزش های لازم را از افراد خبره ببینیم و مهارت کسب کنیم.
مثلا فردی که میخواهد وارد عرصه ی سرمایه گذاری در بازار های مالی شود باید حتما مهارت و آموزش های لازم و ضروری را از اساتید این حرفه کسب نماید، در غیر این صورت لذت کامیابی و موفقیت را نخواهد چشید.
تلاش مداوم و خستگی ناپذیر
افرادی هستند که طاقت تلاش مداوم را ندارند و زود خسته می شوند. به اصطلاح با یک شکست یا با یک سختی کوچک، از هدف خود منصرف می شوند. این گونه افراد کامیابی را تجربه نخواهند کرد.
افراد موفق کسانی هستند که :
- هر گونه مانعی را برای رسیدن به هدفشان پشت سر می گذارند.
- در هنگام مواجه شدن با سختی ها و مشکلات، نهایت تلاش خود را می کنند تا آن ها را پشت سر گذارند.
- فکرشان روی رسیدن به هدفشان متمرکز است پس نهایت تلاش خود را می کنند.
- در ذهن این گونه افراد چنین جملاتی خطور می کند: باید به هدفم برسم. من می توانم، تلاش می کنم و تمام موانع و مشکلات را پشت سر می گذارم؛
چرا که خداوند در قرآن فرموده است: (اگر مشکلات را تحمّل کردید (پشت سر گذاشتید) خداوند بلند مرتبه درهای گشایش را خواهد گشود). پس من هم خواهم توانست بعد از این همه سختی، شیرینی و لذت موفقیتم را بچشم.
باور به خویشتن
برای رسیدن به هدف مورد نظر باید باور (یقین) داشته باشیم که ما می توانیم به هدفمان و در نهایت به کامیابی برسیم.
خاطره ای از یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی به خوبی معنای باور را برای شما به تصویر خواهد کشید.
او می گفت: یک شب نزدیک شط، جلیقه نجاتمان را پوشیده بودیم تا آموزش شنا ببینیم. استادمان می گفت به نوبت داخل آب بپرید. اتفاقی برایتان نمی افتد چون جلیقه به تن دارید. ولی باز ما می ترسیدیم و استاد ما را به داخل آب پرت می کرد.
در همین لحظه استادمان لبخندی زد و گفت: شما هنوز این جلیقه های نجات را باور ندارید. در واقع شما فقط پذیرفته اید که اگر این جلیقه ها را بپوشید غرق نخواهید شد ولی باور و یقین قلبی به این موضوع پیدا نکرده اید.
بنابراین باور به خویشتن برای رسیدن به هدف بسیار مهم است. ما باید به خودمان و توانایی هایمان باور داشته باشیم و نگذاریم افکار و قضاوت های دیگران، مانع باور و ایمان قلبی مان در راه رسیدن به موفقیت و خواسته هایمان شود.
برای موفقیت هیچ وقت دیر نیست
اگر می خواهید به موفقیت برسید، یک نکته را همیشه مدّ نظر داشته باشید:
هیچ موقع به خودتان نگویید دیر شده و از من گذشته. من حالا سن وسالی دارم و دیگر کاری از من ساخته نیست. کم نیستند انسان های سالمندی که استارت کار را در پیری زده اند و در جهان افراد موفقی هستند.
الگو موفقیت در پیری
سرهنگ ساندرز، پیرمردی 62 ساله که به نوه اش قول دوچرخه را داده بود ولی توان خریدنش را نداشت.
او تصمیم گرفت که خواسته ی قلبی خودش که خوشحالی نوه اش بود را برآورده سازد. شروع کرد به نوشتن کارهایی که از عهده ی آن بر می آمد. تا اینکه نوه اش از راه رسید و گفت پدربزرگ چه کار می کنی؟
پدر بزرگش در جواب او گفت دارم کارهایی که در آن ها مهارت دارم را لیست می کنند. نوه اش گفت پس مرغ سوخاری کنتاکی را هم به لیستش اضافه کن. بسیار خوشمزه است.
همین جرقه ای بود که پدربزرگ کار خودش را انتخاب کند. او به رستوران های زیادی برای فروش دستور پختش سر زد ولی همه دست رد به سینه ی او زدند.
او عزم خود را جزم کرده بود و قاطعانه همه ی مشکلات را پشت سر می گذاشت و دست از تلاش بر نمی داشت. فقط به هدفش فکر می کرد.
او باور داشت که می تواند موفق شود پس از شکست ها، ناامید نشد. تا این که بالاخره 624 رستورانی که مراجعه کرد، دستور او را خرید و سپس دستور پخت او همه جا منتشر شد. امروزه او برند kcf را به ثبت رسانده است.
بنابراین هیچ وقت با خود نگویید که من نمی توانم به جایی برسم. من نمی توانم موفقیت را تجربه کنم.
موفقیت که صفر و یک نیست، یک طیف است. یک بازه است.
اگر هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ هدفی یا برنامه ای دارید باید گام به گام پیش بروید. آجر به آجر روی هم بگذارید تا بتوانید برج موفقیت خودتان را بسازید.
جمع بندی مقاله هیچ وقت دیر نیست
موفقیت به معنای شادی، دست یافتن به تمایلات و خواسته های قلبی و … است. برای ای که موفق شویم باید هدف، برنامه ، مهارت لازم و باور به خویشتن را داشته باشیم و به طور مصمم و بی وقفه به سمت هدفمان پیش برویم.
برای شروع و اتخاذ هدف و رسیدن به موفقیت هیچ وقت دیر نیست. پس اگر هدفی دارید همین حالا استارتش را بزنید.
مقاله های مختلفی که در سایت آکادمی طهرانی وجود دارد که بهترین انگیزه و جرقه برای شروع و رسیدن به موفقیت هدفمان از سرمایهگذاری چیست؟ است. پس این فرصت را از دست ندهید.
اهمیت داشتن هدف در مذاکره
در حقیقت داشتن هدف و هدف گذاری در مذاکره، برای پیشرفت در زندگی، خیلی مؤثر است. اما باید برخی تکنیکها را در این زمینه آموزش دید تا به نتیجه دلخواه رسید. در مقاله چگونه برای موفقیت در مذاکرات ذهنمان را تغییر بدهیم؟ یک سری آموزشها را دادیم که برای خیلیها جذاب بود، بدنبال پیگیری تعدادی از دانشجوها که به دکتر مظاهری درخواست داده بودند، این مبحث را در مورد اهمیت داشتن هدف گذاری در مذاکره است، جمعآوری کردیم.
امیدواریم که تو تغییر سرنوشت شما دوست عزیز به سوی آیندهی روشن، مؤثر باشد. لازم است بدانید، برای شروع یک کسب و کار باید هدف داشته باشید؟! هدفتان واضح و روشن باشد؟! و نسبت به تواناییها و استعدادهای که دارید، آن را مشخص کنید.
بنابراین اگر تصمیم و هدف شما در زندگی، پول درآوردن و کسب ثروت است، باید برای آن تلاش کنید و برنامه داشته باشید. اگر با برنامه پیش نروید، دچار شک و تردید میشوید و دیگر تمایلی به پیشرفت در آن کار را ندارید. لذا برای رسیدن به هدف باید مطابق برنامه پیش بروید تا بتوانید به خواسته خود به نحوه احسن دست پیدا کنید.
برای کسب ثروت می توانید برای تهیه دوره ثروت آفرینی اقدام کنید.
مزایای داشتن هدف در مذاکرات
از مزایای داشتن هدف در مذاکرات، تمرکز روی موضوع مورد نظر است که منجر به پیشرفت در کار میشود. زیرا وقتی هدفمان معلوم و قطعی باشد برای رسیدن به آن برنامهریزی کرده و شروع به پیشرفت کردن میکنیم.
بنابراین داشتن هدف میتواند به شدت روی پیشرفت ما در زندگی اثر بگذارد. هنگامی که بدانید چه کارهایی را باید انجام دهید، باعث میشود فقط روی مواردی که برای رسیدن به آن هدف نیاز دارید متمرکز شوید، در نتیجه کارایی شما خیلی زیاد میشود و به سرعت شروع به پیشرفت کردن میکنید.
شاید بسیاری از ما ایدهها و اهدافی داریم ولی قادر به اجرای آنها نیستیم و دلیلش را به عوامل بیرونی و غیرواقعی میدانیم. اگر میخواهید پیشرفت کنید و به اهدافتون برسید، بر ترسهاتون غلبه کنید. توصیه میکنم در خانه نشینید و منتظر معجزه نباشید، بلکه لازم است بیرون بروید و مشغول بکار شوید.
تیم ثروت آفرینان برای اثرگذاری اهداف شما در زندگیتان یک داستان کوتاه براتون مثال میزند تا تواناییهاتون رو شناسایی کنید.
مزایای داشتن هدف در مذاکرات
از مزایای هدف گذاری در مذاکره، تمرکز روی موضوع مورد نظر است که منجر به پیشرفت در کار میشود. زیرا وقتی هدفمان معلوم و قطعی باشد برای رسیدن به آن برنامهریزی کرده و شروع به پیشرفت کردن میکنیم.
بنابراین داشتن هدف میتواند به شدت روی پیشرفت ما در زندگی اثر بگذارد. هنگامی که بدانید چه کارهایی را باید انجام دهید، باعث میشود فقط روی مواردی که برای رسیدن به آن هدف نیاز دارید متمرکز شوید، در نتیجه کارایی شما خیلی زیاد میشود و به سرعت شروع به پیشرفت کردن میکنید.
شاید بسیاری از ما ایدهها و اهدافی داریم ولی قادر به اجرای آنها نیستیم و دلیلش را به عوامل بیرونی و غیرواقعی میدانیم. اگر میخواهید پیشرفت کنید و به اهدافتون برسید، بر ترسهاتون غلبه کنید. توصیه میکنم در خانه نشینید و منتظر معجزه نباشید، بلکه لازم است بیرون بروید و مشغول بکار شوید.
تیم ثروت آفرینان برای اثرگذاری اهداف شما در زندگیتان یک داستان کوتاه براتون مثال میزند تا تواناییهاتون رو شناسایی کنید.
مرحله پایانی مذاکره چیست؟
پیگیری آخرین مرحله مذاکره است. روند پیگیری پس از گرفتن قرارداد پیشنویس است. حتی اگر قرارداد از نظر قانونی الزام آور است و پروژه در حال انجام است، شما همچنان میخواهید با طرف مقابل در طول پروژه پیگیری کنید تا مطمئن شوید که پروژه به خوبی اجرا میشود. علاوه بر این، در صورت بروز هر گونه شرایط پیش بینی نشده، میخواهید خطر را کاهش دهید. به عنوان مثال، فرض کنید که شما یک شرکت پیمانکاری را برای بازسازی گاراژ و حیاط خلوت خود استخدام میکنید. اگر یک رویداد آب و هوایی پیش بینی نشده، یعنی طوفان رخ دهد، نمیتوانید انتظار داشته باشید که شرکت طرف قرارداد در طول چنین رویداد آب و هوایی مهمی به انجام کار در خارج از خانه شما ادامه دهد. بنابراین، باید پیگیریهایی برای اصلاح احتمالی قرارداد انجام شود؛ زیرا مدتزمان اتمام پروژه اکنون طولانی میشود.
تأثیر فشارهای محیطی بر مذاکره کننده چگونه است؟
نقش عوامل محیطی در مذاکرات تنها مورد توجه کمی قرار گرفته است. مطالعات روانشناسی محیطی شواهد زیادی از تأثیر مثبت طبیعت، هم سبز (جنگلها) و هم آبی (ساحل، دریاچهها) بر رفاه، طرز فکر و خلاقیت ارائه میدهد. در یک آزمایشگاه واقعیت مجازی، مکانی از یک ساحل و یک دفتر ایجاد شده است که در آن شرکتکنندگان باید یک مذاکره رو در رو با ویژگیهای توزیعی یا یکپارچه انجام میدادند. نتایج نشان میدهد که محیط عمدتاً بر متغیرهای روانشناختی تأثیر میگذارد: مذاکره در ساحل باعث افزایش احساسات مثبت و کاهش استرس تجربه شده در مذاکره میشود.
هدف مذاکره اصولی
هدف مذاکره اصولی حل تعارض بین افراد یا گروهها است که برای راهحلی سودمند متقابل تلاش میکند و در عین حال ارزش روابط مستمر را به رسمیت میشناسد. این رویه دارای چهار جزء اصلی است: (الف) تفکیک مشکلات بین فردی از مسائل اساسیتر بین طرفین و رسیدگی به هر موضوع به صورت جداگانه، (ب) تمرکز بر منافع واقعی طرفین به جای آنچه آنها در ابتدا میگویند میخواهند، (ج) ) توسعه راهحلهای ممکن که به نفع همه طرفها باشد و (د) اصرار بر معیارهای عینی برای تصمیمگیریهای طرفین.
حکایات مدیریتی
گرنویل کلینرر میگوید: یک رودخانه بزرگ بیهدف نیست بلکه جهت و مقصد دارد. پس زندگی خوب هم باید هدف معینی داشته باشد. همه نیرو و غنای آن باید در یک سمت و سو سوق داده شود.
یک روز که به خونه پدربزرگم در یکی از روستاهای اطراف تهران است رفته بودم. در این روستا رودخونه خیلی بزرگی وجود داره که تاثیر زیادی بر روی محصولات کشاورزی آن منطقه میگذارد. با پدربزرگم برای آبیاری زمینها میرفتیم که تکه نانی را از جیب بزرگ کت کهنهی خود درآورد و آن را ریزریز کرد تا جایی که میتوانست آن را دورتر از خود روی آب رودخونه ریخت.
غازها همه جمع شدند و سر تکههای نان به جان هم افتادند. اما قو، به دلیلی، اعتنایی نکرد، گویی غذا را ندیده است و انگار غذا خوردن با دیگر پرندهها را کسر شأن خود میدانست.
پدر بزرگم گفت: زندگی مردم عادی مانند زندگی غازهاست. حواس آدمهای عادی را هر روز دوستان، فامیل و حتی خودشان پرت میکنند، تا حواسشان پرت میشود، فراموشی سراغشان میآید و یادشان میرود که هدفی دارند.
امروز این را میخواهند، فردا چیزی دیگر را، دنبال کارهای ریز و بازیهای خرد که سر راهشان ریخته میروند.
اما آدمهای فوقالعاده که انسانهای آگاهیاند، مثل آن قو هستند که میشود گفت نماد فرزانگی است؟! آنها تمرکز دارند، قرص و محکم در مرکز هستی خود مستقرند و چیزی نمیتواند حواسشان را پرت کند.
سخن آخر
ما در این متن در مورد هدف گذاری در مذاکره و مزایای داشتن هدف در مزاکره صحبت کردیم اگر شما عزیزان علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه هستید پیشنهاد می کنیم دوره mba سایت ثروت آفرینان را تهیه کنید.
ارادهی آدمهای عادی ضعیف است چون چیزی نیستند جز رشتهای از خودهای کوچک متفاوت و اغلب در تضاد با هم.
دیدگاه شما