دانلود کتاب
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «دانلود کتاب صوتی دروغ هایی که به خود می گوییم» ثبت شده است
دانلود کتاب صوتی دروغ هایی که به خود میگوییم
دانلود کتاب صوتی دروغ هایی که به خود میگوییم
کتاب صوتی دروغ هایی که به خود می گوییم که در ظاهر درباره رواندرمانی است، در واقع درباره معنای آدم بودن است. همه ما به خودمان دروغ میگوییم تا از درد در زندگیمان اجتناب کنیم. از این رو، همه به عنوان آدمهایی ناقص و ناکامل با هم برابریم؛ پس میتوانیم با شأن برابر با هم گفتگو کنیم و موظف به بیان حقایق به خود و دیگران هستیم. با این کار، یعنی دیدن دروغهایی که به خود میگوییم و مواجهه با حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، راهی را برای زیستن در حقیقت و با یکدیگر مییابیم. شنیدن حقیقت از دیگری به معنای تسلیم او شدن نیست، بلکه به این معناست که به چیزی بزرگتر تسلیم شدهایم: حقیقت.
ما در زندگی راههایی را میپیماییم که دروغهایمان مشخص کردهاند و فقط به رنجمیانجامند.
وقتی رنجمان طاقت فرسا و جانکاه میشود، نیازمند کسی میشویم که در دیدن دروغهایی که باور کردهایم و دروغهایی که به خودمان میگوییم، ما را یاری دهد.
چون، تنها با دیدن این دروغهاست که با حقایق زندگیمان مواجه میشویم و به راه حقیقت بازمیگردیم؛ و چون، دروغهای ما بیمارمان و مواجهه با حقایق درمانمان میکنند.
این کار مستلزم وجود کسی است که ما را در دیدن آن دروغها و تحمل دردی که پنهان کردهاند، یاری دهد و هنگام فرو افتادن در حقایقی که از آنها اجتناب میکنیم، دستمان را بگیرد.
حقیقت، واقعیت. وقتی شما به این کاروان که در منزل های متعدد توقف می کند ، می چیوندندید ، ممکن است خودتان را ببینید . در مردم، در داستان ها، در دروغ هایی که آن ها به خوشان می گویند و در حقایقی که ما همه مجبوری در زندگی با آن ها رو به رو شویم. و در این سفر همچنان که دروغ های شما ناپدید می شوند، شاید شما آن کسی را که هستید و همواره بوده اید کشف کنید، چیزی نامیده نشدنی، وصف ناپذیر و اساسا ناشناختنی – یک راز . بیایید نگاهی بیندازیم به حقایق و دروغهای معاملهگری حقایق و دروغهای معاملهگری حقایقی که همیشه در پس دروغ هایمان پنهان کرده ایم.
درباره نویسنده کتاب
جان فردریکسون در نروژ، سوئد، دانمارک، لهستان، ایتالیا، لبنان و ایالات متحده تمرین می کند.او در آنجا برروی برنامه آموزش روانپزشکی پویا کوتاه مدت کار می کند.
مدیران تتر : کلاهبرداری بانکی یک اتهام دروغ است
مدیران تتر اظهار داشتند، عملکرد این شرکت به دلیل کلاهبرداری بانکی تحت تحقیق و بررسی قرار دارد.
به گزارش مجله افیکس کار و به نقل از رویترز، وزارت دادگستری آمریکا در حال بررسی فعالیت های تتر هستند. آنها مدیران را مشکوک به ارتکاب کلاهبرداری بانکی ازآغاز تجارت این رمزارز باثبات می دانند.
تحقیقات وزارت دادگستری آمریکا در خصوص فعالیت های این رمزارز باثبات
این تحقیقات بر روی فعالیت تتر از زمان پیدایش و آغاز فعالیت در سال 2014 تمرکز دارد. آژانس در حال بررسی اطلاعاتی است حقایق و دروغهای معاملهگری که تتر از بانک ها پنهان کرده می باشد. اطلاعاتی که مربوط به معاملات کریپتو هستند. گزارشات از سه تن از مسئولین که دانش کافی برای این موضوع دارند، بعمل آمده است.
تتر سومین ارزدیجیتال بزرگ و یکی از بزرگترین و مهمترین ارزهای دیجیتال با ثبات است. تتر بیش از 60 درصد از کل رمزارزهای باثبات عرضه شده را تشکیل می دهد که ارزش آن حدود 100 میلیارد دلار است.
این رمزارز برای حفظ ارزش ثابت خود به دلار آمریکا گره خورده است. تتر برای ذخیره و انتقال ارزش به بانکها احتیاج دارد، که برخی تمایلی برای این همکاری نداشتند. از این رو، وزارت دادگستری آمریکا در حال بررسی این موضوع است که آیا تتر تاکنون اطلاعاتی را از بانک ها پنهان کرده است یا نه.
پاسخ تتر به این اتهام
شرکت تتر در پاسخ به این گزارشات بیان داشت، این شرکت به طور معمول با نهادهای اجرای قانون از جمله وزارت دادگستری آمریکا بحث های آزاد دارد. این کار به طور معمول در تتر انجام می شود و همچنان بر روی چگونگی تأمین نیازهای مشتریان به بهترین شکل متمرکز هستیم.
حقایقی درباره پرونده ایران-کنترا؛ ۲۵ سال بعد
درست ۲۵ سال پس از آنکه ماجرای موسوم به «ایرانگیت» یا «ایران کنترا» برای نخستین بار در یک روزنامه لبنانی منتشر شد و جنجالی در طول سالها در دولت و کنگره آمریکا در پی حقایق و دروغهای معاملهگری آورد، شامگاه جمعه دولت آمریکا نتایج تحقیقات ویژه در زمینه این ماجرا را که تا کنون این بخشهای آن به آگاهی افکار عمومی نرسیده بود، منتشر کرد.
بخشی از این آگاهیهای جدید از احساسات و سخنان مقامهای بلندپایه آمریکایی در باره دخیل بودن اسرائیل در این ماجرا پرده برمی دارد.
هرچند رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا در زمان ماجرا در سال ۱۹۸۶ همراه با معاونش، جرج بوشِِ پدر تا گردن در این ماجرا غوطهور بودند، اما تحقیقات از آنها رفع اتهام کرده بود به این مفهوم که آنها را از نظر قانونی به هیچ نوع خطایی متهم نمیکرد و میگوید که نمیتوان جرج بوش پدر را که هنوز زنده است، تحت تعقیب قضایی داد. رونالد ریگان مدتهاست که در قید حیات نیست اما رفع اتهام قضایی از او هنوز برای دوستدارانش در جامعه و محافل سیاسی آمریکا پراهمیت است.
این تحقیقات ویژه را با اوجگیری ماجرا و مرتبط شدن نام مقامهای بلندپایه آمریکایی در آن، خود کنگره آمریکا توصیه کرد و نتایج آن پس از پنج سال، یعنی ۲۰ سال پیش، در اختیار مقامات دولتی و قضایی وقت آمریکا قرار گرفته بود اما اکنون این اسناد برای افکار عمومی منتشر میشود زیرا مشمول گذشت زمان شده و انتشار آن طبق قوانین این کشور امکانپذیر است.
یکی از اعضای ارشد تیم دادستانی که در این تحقیقات دخالت داشته است، کریستیان میکستر تأکید کرده است که رونالد ریگان و جرج بوش پدر در این ماجرا دخالت داشتند اما گرد اتهام و ارتکاب جرم بر دامن آن دو نمینشیند.
تحقیقات در پی شکواییهای که «آرشیو امنیت ملی» وابسته به دانشگاه جرج تاون در واشینگتن به دیوان عالی قضایی آمریکا ارائه کرده بود، آغاز شد.
در آن معامله که تار و پود آن در میانه دهه هشتاد میلادی در کاخ سفید تنیده شد، اسرائیل نقشی غیرمستقیم ایفا کرد؛ فروش جنگافزار اسرائیلی به جمهوری اسلامی ایران (به این دلیل که ایران تحت تحریم تسلیحاتی از سوی خود آمریکا بود) در برابر گرفتن این قول از سوی رهبران ایران که شش گروگان آمریکایی در لبنان را آزاد کنند. همچنین قرار بود که پول این معامله تسلیحاتی در راه تأمین هدفهای سی.آی.ای هزینه شود با این مفهوم که برای کمک به چریکهای مخالف ساندینیستها در نیکاراگوئه، خرج فعالیتهای شبهنظامی آنان شود.
کنگره که در آن زمان دموکراتها در آن دست بالا را داشتند، با تخصیص بودجه مستقیم از سوی خود آمریکا و نهادهای اطلاعاتیاش برای کمک به شبه نظامیان مخالف سوسیالیستهای نیکاراگوئه سرسختانه مخالفت میکرد.
منوچهر قربانیفر، خریدار و معاملهگر اسلحه ایرانی، فردی خوشسخن، خوشرفتار و جذاب که زندگی حرفهای خود را با کار در ساواک ایران آغاز کرده و اکثر عمر خویش را در اروپا زیسته بود، از سوی آمریکاییها برای کمک به جوش دادن این معامله انتخاب شده بود.
آقای قربانیفر با نزدیک شدن به مقامات بلندپایه وقت اسرائیل و همزمان، با نزدیک شدن به افراد مرتبط با آیتالله رفسنجانی در ایران، توانست هر دوی آنها را به عملی کردن این معامله تشویق کند.
منوچهر قربانیفر که مهارتهای زیادی در جذب انسانها داشت و در متقاعد کردن اطرافیان متبحر بود، توانست که اعتماد هر دو طرف ایرانی و اسرائیلی را به دست آورد و بر منافع مشترک ایران و اسرائیل علیرغم وجود جمهوری اسلامی ضد اسرائیلی درایران تأکید مینهاد.
رسانههای اسرائیل بعدها نوشته بودند که هیئتهایی از سوی حکومت وقت ایران حتی به اسرائیل رفتند و در رستورانهای تلآویو با مقامات وقت اسرائیل به مذاکره پرداختند. ملاقاتهایی نیز در اروپا انجام شده بود.
گفته شده بود که این افراد ایرانی هرچند از سوی آیتالله حقایق و دروغهای معاملهگری رفسنجانی به تلآویو اعزام شدند اما آیتالله روحالله خمینی نیز در جریان ماوقع بود؛ امری که مقامات ایرانی درباره آن همواره یا مهر سکوت بر لب زدند یا آن را تکذیب میکردند.
در همین حال، هنگامی که یک روزنامه لبنانی برای نخستین بار این ماجرا را در سال ۱۹۸۶ منتشر کرد، گفته شد که این آیتالله رفسنجانی بود که برای انتقامگیری از آمریکاییها، این خبر را در اختیار این روزنامه لبنانی گذاشت. همان زمان، آیتالله رفسنجانی خود در تهران از فرستادن مقامات آمریکا با قرآن و کیک به ایران خبر داده بود.
بر اساس اسناد محرمانه آمریکایی که اکنون انتشار آنها امکانپذیر شده، برخی از مقامهای بلندپایه دولت وقت آمریکا، از جمله کاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت، از این ارتباط آسوده خاطر نبودند و میگفتند که زیر پا گذاشتن قانون آمریکا و دخیل کردن اسرائیل میتواند به شدت برای دولت ریگان مشکلآفرین باشد.
براساس اسناد تازه انتشار یافته، در یک ملاقات دراماتیک در هفتم دسامبر ۱۹۸۵، کاسپار واینبرگر به ریگان گفت: آقای پرزیدنت بدانید که «سفید کردن» معامله از راه اسرائیل و قربانیفر، دست آلوده آمریکا را نخواهد شست و این نقض قانون را قانونی نمیکند.
اما ریگان در پاسخ با قاطعیت گفت که او خواهد توانست که دلیل نقض قانون را برای مردم آمریکا توضیح بدهد ولی هرگز با این ادعا کنار نخواهد آمد که آمریکاییها بگویند «حتی رئیسجمهوری قدرتمند مانند ریگان نیز از آزاد کردن گروگانها عاجز بود».
ولی کاسپار واینبرگر همچنان نگران بود و به ریگان گفت با این کارتان، ممکن است که همه وزیران دولت شما و مقامات دیگر دولت به زودی پشت میلههای زندان بیفتند. اما باز ریگان در اینجا جواب داد: «خب، یادت باشد که روزهای ملاقات (در زندان) پنجشنبه است».
اسرائیل در برابر فروش جنگافزار به ارتش و سپاه پاسداران ایران و از جمله تحویل دادن تایرهای جنگندههای آمریکایی، قرار بود از آمریکا جنگافزار مدرنتری برای خود دریافت کند. اسرائیل متعهد بود که پولی را که از معاملهگران مرتبط با ایران میگیرد، برای شبهنظامیان مخالف حکومت وقت ساندینیسیت نیکاراگوئه ارسال کند. این چریکها و آمریکا در برانداختن حکومت انقلابی- سوسیالیستی نیکاراگوئه هم منفعت بودند.
بازپرس ارشد پرونده ماجرای ایران کنترا در سال ۱۹۹۱ به این نتیجه رسید که رونالد ریگان هرچند از انتقال اسلحه به ایران در سال ۱۹۸۵ آگاه شد اما نمیتوان او را متهم کرد زیرا دادستان ارشد وقت، ادوین میز به ریگان گفته بود که «قانون امنیت ملی» بالاتر از قانون تحریم فروش اسلحه به ایران است و با ارشد بودن مسایل امنیت ملی، تحریم باطل است.
میکستر این نتیجهگیری را به بازپرس مستقل پرونده، لورنس ولش خبر داد. ولش در آن زمان در اوج تحقیقات در باره نقش جرج بوش پدر در ماجرا بود بویژه اینکه جرج بوش پدر دیگر خود در مقام ریاست جمهوری نشسته بود و مخالفان دموکراتش میخواستند آبروی او را به هر قیمتی که شده، ببرند.
میکستر همچنین به این نتیجه رسید که نحوه پاسخگویی ظاهری تیم ریگان پس از رسانهای شدن این ماجرا در سال ۱۹۸۶ که نیمی از اظهاراتشان حقیقت، ولی نیمی دیگر دروغ بود، از نظر قانونی دلیلی متقن برای تحت تعقیب قرار دادن ریگان و جرج بوش پدر محسوب نمیشود زیرا از نظر قانون، «گمراه کردن افکار عمومی» به عنوان یک «جرم» تعریف نشده است.
میکستر در گزارش حقایق و دروغهای معاملهگری خود که اکنون اسناد آن پس از ۲۵ سال علنی شده، نوشته است: «برخی عرصههای تحقیق استثنایی وجود دارد که به گونهای منطقی، تازههایی را در باره نقش جرج بوش پدر در ایران-کنترا به دست میدهد. از جمله اینکه او از حمایت مخفی ارتش از چریکهای نیکاراگوئه آگاه بود، بویژه که توصیه کرد که مینگذاری در فرودگاه آن کشور صورت گیرد».
اما یک سال پس از آن گزارش میکستر، بازپرس مستقل، لورنس ولش، موفق شد تیم ژوری آمریکایی را در نشستهای پیش از محاکمه، قانع کند که میتوان شخص کاسپار واینبرگر را به پای میز محاکمه آورد ولی در اینجا بوش پدر که دیگر رئیسجمهور شده بود، واینبرگر را مورد بخشودگی ویژه قرار داد و امکان محاکمه واینبرگر سلب شد.
جرج بوش پدر در زمان ریاست جمهوری خود پنج شخصیت دیگر مرتبط با آن ماجرا، از جمله افسر الیوت ایبرامز را نیز که بعدها به مقام معاون مشاورامنیت ملی دردولت جرج بوش پدر رسید، مورد بخشودگی قرار داد.
میکستر در گزارش خود تأکید کرده بود که سند و مدرک محکمهپسند و کاملاً متقنی وجود ندارد که نشان دهد که پرزیدنت ریگان در کار تحقیق در باره این ماجرا از سوی کنگره، اخلال کرده باشد. تحقیقات کنگره بویژه بر این امر متمرکز شده بود که آیا دستور ریگان بود که موجب ساقط کردن هواپیمایی شد که در حال حمل اسلحه در ماجرای ایران-کنترا بود یا یک تصادف عادی هوایی؟
میکستر در نتیجهگیری خود نوشت اگر نمیتوان مسئولیتی را متوجه ریگان در مجاز کردن عملیات ایران کنترا کرد، به تبع آن، با قاطعیت نیز میتوان گفت که هرگز نباید مسئولیتی را متوجه معاون ریگان کرد و بوش در نشستهایی حضور داشته که با ریاست خود ریگان انجام شده است.
اما لورنس ولش همچنان بعد از این گزارش تحقیقی پنج ساله میکستر نیز ناآرام بود و به تحقیقات مستقل خود ادامه میداد و در ژوییه ۱۹۹۲ با ریگان که دیگر بسیار بیمار بود، ملاقات کرد.
ولش در باره آن ملاقات نوشت: ریگان بیمار با متانت بسیار رفتار کرد؛ حتی به تیم من آب نبات تعارف کرد. محسوس بود که آلزهایمرش کاملاً عود کرده است (همان بیماری که ۱۲ سال بعد ریگان را از پای درآورد) و تیم ما به این نتیجه رسید که دیگر نمیتوان این بیمار را به پای میز محاکمه کشاند.
رسانههای اسرائیل در طول سالها همواره از شیمون پرز در آن ماجرای فروش اسلحه به ایران نام برده بودند. آقای پرز در آن زمان در دولتی مشترک با اسحاق شامیر حضور داشت که نیمی از عمر دولت چهار ساله را او نخستوزیر بود و نیمی را نیز وزیر خارجه.
یکی از دستیاران جوان شیمون پرز، در آن ماجرا، آوراهام نیر، بعدها در یک مسیر هوایی در هواپیمایی خصوصی در آمریکای لاتین کشته شد که رسانههای اسرائیل و جهان این مرگ را با «آگاهیهای زیاد او» از این ماجرا مرتبط دانستند هرچند که برای این گمانهزنیها هرگز مدرک متقنی به دست داده نشد.
بسیاری در اسرائیل فروش اسلحه به ایران را اینگونه توجیه میکردند که منافع مشترک و درازمدت ایران و اسرائیل یکسان است و با نوع و ماهیت حکومت حاکم بر ایران ارتباطی نداشته است.
برای اسرائیل ضعیف کردن صدام حسین در عراق اهمیت زیادی داشت. زیرا صدام در آن زمان در صدر حکومتهای خصم اسرائیل بود و در حالی که ایرانِ انقلابی، ظاهراً شعار «مرگ براسرائیل» را سر میداد و دو سه سالی نیز بود که حزبالله لبنان را بر پا کرده بود، اما هنوز خود به چندان مشکل و معضل جدی برای اسرائیل مبدل نشده بود.
فیلم آموزشی پرایس اکشن و جریان سفارشات توسط عیسی غریبلو
یک معامله گر حرفه ای باید سه نوع مهارت مهم را دارا باشد ، بارها مشاهده شده که اغلب مباحث آموزشی( موجود )در یک مورد تمرکز کرده و موارد مهم و ضرروی دیگر را کم اهمیت جلوه داده اند. یک معامله گر نیاز دارد برای موفقیت در بازار های مالی ، مهارت روانشناسی (دقیق و درست) ، مهارت تجزیه و تحلیل (مارکت) و مهارت مدیریت سرمایه (کنترل و رشد) را درست فرا بگیرد .
معرفی پرایس اکشن و جریان سفارشات بازار
ما در این دوره سعی حقایق و دروغهای معاملهگری کردیم این سه عامل مهم را با زبانی ساده و روان به کار آموزان تعلیم دهیم . همه موراد گفته شده در این دوره بارها توسط خود ما و دوستان ما تست شده ، و نتیجه بخش بوده . سعی نموده ایم راهکارهای عملی را انتقال دهیم تا به امید خدا شاهد پیشرفت دوستان علاقمند بازار های مالی گردیم .
آنچه در این دوره می آموزیم :
◼ بازار چگونه پدیده ای است؟
◼ راه شناخت این پدیده چگونه می باشد؟
◼ چگونه می توانیم در این بازار ها موفق شویم ؟
◼ نقش روانشانسی در زندگی روزمره و معاملات چیست؟
مدیریت سرمایه چیست ؟ و چگونه باید اعمال گردد؟
ماهیت بازار چگونه است؟
ما در این بخش می آموزیم که بازار های مالی ، مانند دیگر پدیده های طبیعی هستند . هر پدیده ای با یک سیستم خاص و مشخص کار می کند. ما با دیدگاه سیستمی و تفکر سیستمی آشنا می شویم ، و می آموزیم که با هر پدیده ای باید سیستمی برخورد کنیم تا نتیجه مطلوب را حاصل سازیم .می آموزیم که سیستم ها دارای اجزای اصلی و اجزای فرعی هستند و باید این اجزا را در کنار هم دیگر قرار دهیم تا یک پدیده جدید را شاهد باشیم . این پدیده جدید می تواند موفقیت ما در بازار های مالی باشد که حاصل درک درست پدیده بازار است .
سه عامل مهم موفقیت در بازار های مالی
شاید در مورد این سه عنصر اصلی مطالب زیادی شنیده ایم ، اما چقدر به این موارد اهیمت دادیم و چقدر برنامه عملی برای تقویت این سه عنصر مهم پیاده سازی کردیم ؟
ما سعی کریدم در این دوره ، روی این سه موضوع اساسی (مثلت موفقیت) متمرکز شویم و بصورت ریشه ای به این سه موضوع در قالب های متفاوت بپردازیم .
ساختار بازار در پرایس اکشن
یکی از مهمترین عواملی که برای یک معامله گر نیاز است ، شناخت او نسبت به بازار ها حقایق و دروغهای معاملهگری است . یک معامله گر باید آگاه باشد که بازار چگونه کار می کند ؟ چه عواملی بر حرکات بازار تاثیر گذار هستند ؟ بزرگان بازار چه کسانی هستند و چگونه تصمیم می گیرند؟ ما در این دوره می آموزیم که ساختار های غالب بازار چگونه شکل می گیرند ، چگونه عرضه و تقاضا شکل می گیرد و چگونه فرصت های معاملاتی ایجاد می گردند . وقتی که نوع ساختار های بازار فرا گرفته شود ، معامله گر می تواند در هر بازاری معامله نماید.
روانشانسی موفقیت و بازار
یکی از مهمترین عوامل موفقیت مباحث روانشانسی هستند . هر معامله گر داری روانی است که زندگی شخصی و معامله گری او را کنترل می نماید. این مبحث اینقدر مهم می باشد که به نظرم تنها عامل موفقیت در بازارها عامل روانشناسی است . معامله گر با روانی درست می تواند روند های درست بازار را شناسایی نماید . و با روانی درست می تواند درست و به موقع وارد معاملات گردد و همچنین با کمک روانی سالم می تواند بهترین مدیریت سرمایه را اجرا نماید.
بخش روانشانسی مبحث بسیار گسترده ای است ، که تنها به عوامل ترس و طمع اشاره ندارد . بلکه بصورت ریشه ای به کارکرد مغز و نحوه تاثیر اون در زندگی روزمره می پردازد. همه ما انسانها داری شعور هستیم ، برخی کم و برخی بیشتر ! خبر خوب این است که ما می توانیم در هر جایگاهی که هستیم روان خود را تربیت کنیم و با روان بهتر زندگی نمایم . با روان بهتر می تواینم بازار را هر روز بهتر درک نماییم و بهتر تصمیم بگیریم و بهتر نتیجه بگیریم.
ما در این دوره فرا می گیریم که ، روانشناسی چگونه و به شکل همه زندگی ما را تحت کنترل دارد . چه راهکار های برای تسلط بر ذهن و مغز وجود دارد . و تمرین هایی را در این خصوص ارایه می دهیم و عملکرد مغز را بصورت ریشه ای مورد بحث قرار می دهیم .
مدیریت سرمایه
مدیریت سرمایه هم جزو جدا نشدنی معامله گری می باشد . بخشی که صحبت کردن در مورد اون بسیار آسان و عمل کردن به اون بسیار سخت است. مدیریت سرمایه درهر بازاری نیاز می باشد . مدیریت سرمایه بخشی از پدیده بازار می باشد که نمی توان از آن براحتی عبور کرد . مدیریت سرمایه بخشی از روانشناسی معاملات می باشد که باید این بخش را جدی گرفت و هر روز تمرین کرد تا در اون به مهارت لازم برسیم.
در این دوره ما شیوه های را برای مدیریت سرمایه صحیح بیان می کنیم و چند ترفند برای موفقیت در این مورد را بیان می کنیم .
سخن پایانی
برای فرا گیری معامله گری به روش صحیح باید زمان زیادی صرف کنیم . باید در همه بخش ها به مهارت کامل برسیم. معامله گرشدن حرفه ای نیازمند دانش درست و صبر و پایبندی به اصول می باشد . با دیدن چند فیلم آموزشی ، و خوندن چند کتاب در این زمینه نمی توان موفق شد !
موفقیت در کسب مهارت و موفقیت در رشد سرمایه در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و موفقیت نیازمند یک فرآیند تئوری وعملی می باشد . معامله گری ، نیازمند صد ها ساعت تمرین می باشد. تمرین چارت خوانی صحیح ، تمرین عزت نفس و اعتماد به نفس ، تمرین تحلیل درست ، تمرین ترید کردن درست و با برنامه تمرین مدیریت سرمایه و …
پردهبرداری از یک دروغ بزرگ
اقتصادنیوز؛ درست در میانه همهگیری یک مرض کشنده، شاید این روزها بهترین زمان برای صحبتکردن در مورد این موضوع نباشد که اوضاع زندگی بشر، در طول تاریخ همیشه رو به بهبود بوده و این روزها، بدترین روزهای تاریخ زندگی انسانها روی زمین نیست؛ اما به هر حال نمیتوان نادیده گرفت که خوشبینی و بدبینی، بیشتر از همه چیز، ناشی از وضعیت مزاجی آدمهاست. به همین مناسبت است که فردریک نیچه، فیلسوف، معتقد است اغلب پیشداوریها ناشی از وضع مزاجی آدمهاست؛ بنابراین، شاید بتوانیم قضاوتهایمان در مورد اوضاع اطرافمان را با تغییر ذائقه، عوض کنیم.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا؛ البته که روشن است تغییر احساساتمان نسبت به چیزها، تنها با شنیدن یکسری حقایق تازه، ممکن نیست. موضوع حتی میتواند از این هم پیچیدهتر باشد چون گاهی مردم حتی از شنیدن چیزهایی که احساسات و پیشداوریهایشان درباره اوضاع را تغییر میدهد خودداری میکنند، هرچند همیشه میشود شانسی برای شنیدهشدن چیزهای متفاوت در نظر گرفت.
نیچه، خودش را فیلسوفی خوشبین نمیدانست. او فلسفهای را برای زندگی پذیرفته بود که همراه با «گشودگی» نسبت به زندگی و اتفاقهای آن بود. او هم مثل بسیاری از فیلسوفان ایمان داشت که «زندگی در اغلب اوقات، فلاکتبار، زشت و ملالآور است». خوب، میتوانیم این ایده را از او بپذیریم؛ خیلی از ما، در حقیقت در مورد زندگی همینطور فکر میکنیم و بسیاری از ما هم مثل نیچه منتظر «آخرین انسان» هستیم. با این وجود به نظر میرسد هنوز میتوانیم از خودمان سوال کنیم آیا زندگی همیشه و برای ابد همین قدر فلاکبار، زشت و ملالآور بوده و خواهد بود؟ آیا این مسأله که بشر در حال «پیشرفت» است، چیزی بیش از یک خواب و خیال است که انسان مدرن خود را با آن سرگرم کرده است؟!
دانشمندان، متخصصان آمار و خیلیهای دیگر در سالهای اخیر تلاش کردهاند در مستندهای تلویزیونی شبکههای مختلف، انسان مدرن را قانع کنند که «پیشرفت»اش واقعی است. گروهی از نویسندگان، در کتابی به نام «حقیقتمحوری، ده دلیل برای اینکه در مورد دنیای اطرافمان اشتباه میکنیم، و چرا دنیا بهتر از آن است که شما فکر میکنید»، تلاش کردند به راههای مختلفی با دادهها و انواع و اقسام گراف، نشان دهند که دنیا آنقدرها هم جای بدی نیست یا دستکم وضعیت آدمهای معاصر نسبت به نسلهای قبلی آنها بهتر است.
در همین کتاب است که آماری از ۱۶ چیز بدی که تهدید آن در طول تاریخ به شکل قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرده است را میشود دید:
۱. در دوران معاصر، بردهداری قانونی تنها در سه کشور روی کره زمین ممکن است. ۲۰۰ سال پیش، ۱۹۳ کشور جهان، از بردهداری و خرید و فروش و بهرهبرداری از انسانها به صورت قانونی حمایت میکردند.
۲. کمتر از ۴۰ سال پیش، سالانه ۶۳۶ هزار تن نفت خام، در طول استخراج و جابهجایی روی زمین و در دریا رها میشد. این رقم در سال ۲۰۱۶ به کمتر از شش هزار تن در سال کاهش پیدا کرده است.
۳. قیمت پنلهای خورشیدی به عنوان راه حل جایگزین برای سوختهای آلاینده فسیلی، ۳۰ سال پیش، بیش از ۶۶ دلار برای هر پنل بود. این رقم امروز به کمتر از ۰.۶ دلار برای هر پنل رسیده است که باعث افزایش استفاده از حقایق و دروغهای معاملهگری آنها و تامین انرژی مورد نیاز مردم حتی در نقاط دورافتاده و بدون دسترسی به شبکه سراسری انرژی میشود.
۴. در سال ۱۹۹۶ از هر یک میلیون نفر ۵۴۹ نفر به بیماری ایدز مبتلا بودند که این رقم در سال ۲۰۱۶ به ۲۴۱ نفر از هر یک میلیون نفر رسیده است.
۵. کمتر از ۲۰۰ سال پیش، از هر ۱۰ نوزادی که در جهان به دنیا میآمدند، بیش از چهار نوزاد قبل از رسیدن به سن کودکی، میمردند؛ یعنی ۴۴ درصد از کل نوزادانی که هر سال به دنیا میآمدند. این رقم در سال ۲۰۱۶، به زیر چهار مورد از هر ۱۰۰ تولد رسید.
۶. در ۱۹۴۲، از هر صد هزار نفر، ۲۰۱ نفر در جنگ میمردند. در ۲۰۱۶، شانس مرگ انسانها در جنگ، از هر ۱۰۰ هزار نفر، تنها یک نفر بوده است.
۷. مجازات قانونی اعدام، تا حدود ۲۰۰ سال پیش، در ۱۹۳ کشور جهان قانونی بود. امروز کمتر از ۸۹ کشور در جهان این مجازات را به رسمیت میشناسند.
۸. کمتر از ۲۰ سال پیش، تعداد کشورهایی که مشکلی با نشت بنزین روی زمین و دریا نداشتند، ۱۹۳ تا بود اما تا سال ۲۰۱۷، ۱۹۰ کشور سیاستهایی برای جلوگیری از ایجاد این آلودگی تصویب کردند.
۹. همین ۶۰ سال پیش، به ازای هر ۱۰ میلیارد مایل سفر هوایی، بیش از ۲۱۰۰ نفر در سوانح هوایی جان خود را از دست میدادند. این رقم در سال ۲۰۱۰ به تنها یک نفر به ازای هر ۱۰ میلیارد مایل سفر هوایی رسید.
۱۰. در دهه ۶۰ میلادی، ۲۸ درصد از کودکان بین ۵ تا ۱۴ سال، در شرایط سخت، به صورت تماموقت، کار میکردند. در حقایق و دروغهای معاملهگری پایان دهه اول هزاره دوم میلادی، این رقم به حدود ۱۰ درصد از کل کودکان در این بازه سنی کاهش پیدا کرد.
۱۱. در دهه ۳۰ میلادی، از هر ۱۰۰۰ مرگ در سال، ۹۷۱ نفر در فجایع طبیعی جان خود را از دست دادند. این رقم در دهه دوم هزاره سوم، به زیر ۷۲ مرگ از هر ۱۰۰۰ مرگ ثبتشده رسیده است.
۱۲. در دهه ۹۰ میلادی، بیش از ۶۴ هزار کلاهک اتمی در سراسر جهان وجود داشت. با تلاشهایی که برای خلع سلاح اتمی در جهان انجام شده است، تعداد کلاهکهای هستهای در سال ۲۰۱۷ به حدود ۱۵ هزارتا کاهش پیدا کرده است.
۱۳. همین ۲۵۰ سال پیش، آبله در بیش از ۱۴۸ کشور جهان جان مردم را میگرفت؛ بیماریای که از سال ۱۹۷۹ به بعد، در هیچ کشوری دیده نشده است.
۱۴. در سال ۱۹۷۰، میزان گوگرد دیاکسیدی که به ازای هر نفر سالانه در هوا پخش میشد معادل ۳۸ کیلوگرم بود. در ۲۰۱۰ این رقم به زیر ۱۴ کیلوگرم به ازای هر نفر در سال رسید.
۱۵. در سال ۱۹۷۰، سالانه بیش از ۱۶۶۳ هزار تن، از گاز ازون لایه حفاظتی زمین کم میشد. این مقدار در سال ۲۰۱۶ به تنها ۲۲ هزار تن کاهش پیدا کرده است.
۱۶. در سال ۱۹۷۰، بیش از ۲۸ درصد از کل جمعیت جهان، در گرسنگی و قحطی زندگی میکرد اما در سال ۲۰۱۵، این عدد به کمتر از ۱۱ درصد جمعیت کل جهان کاهش پیدا کرده است.
به گزارش ایسنا، بخشی از علاقه ما به ناامید بودن از آینده ناشی از این است که دنیا را با تجربههای محدود خودمان میسنجیم. کسی شک ندارد که در دوره و زمانه خوبی زندگی نمیکنیم اما بعید است گذشتگان ما نسبت به ما از اوضاع بهتری برخوردار بوده باشند. به هر حال، آنچه قطعی است اینکه راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد. مجبوریم پیش برویم و مجبوریم امیدوار باشیم!
دیدگاه شما