مفاهیم پایه در بازار فارکس
در واقع اصطلاحات و مواردی است که قبل شروع به کار در این بازار نیاز است تا به طور دقیق با آنها آشنا باشید. ما این مطالب را در قالب مفاهیم پایه در بازار فارکس بیان کرده ایم. در ادامه این موارد توضیح داده شده است.
آشنایی با نماد ها در بازار فارکس
نماد ها توسط سازمان استاندارد جهانی برای ارزها، شاخص ها و کالاهای اساسی تعیین شده است. در این نماد ها که معمولا سه حرفی هستند دو حرف اول مربوط به کشور مبدا ارز و حرف سوم نام ارز است. به طور مثال در زیر تعدادی نمونه آورده شده است و در تصویر نیز نمادهای شاخص این بازار نمایش داده شده است. لیست کامل این نماد ها در پلتفرم های معاملاتی قابل مشاهده است.
- دلار امریکا United States Dollar USD
- یورو اتحادیه اروپا European Union Euro EUR
- ین ژاپن Japanese Yen JPY
- پوند انگلستان Pound Sterling GBP
- فرانک سوئیس Swiss Franc CHF
- دلار استرالیا Australian Dollar AUD
- دلار کانادا Canadian Dollar CAD
- یک اونس طلا Gold ounce XAU
- یک اونس نقره Silver ounce XAG
مفهوم جفت ارز در بازار فارکس (Currency Pairs)
در بازار فارکس همیشه ارزش یک ارز در مقابل ارز دیگری سنجیده می شود. به طور مثال ارز پوند انگلستان در برابر دلار آمریکا (یعنی هر پوند در مقابل هر دلار چقدر ارزش دارد). در نتیجه در این بازار همیشه با جفت ارز ها سر و کار داریم. برای نمایش این جفت ارزها نیز از سیستم نمادی که قبلا اشاره شد استفاده می شود. به طور مثال:
- EUR/USD (مقدار برابری ارزش یورو در مقابل دلار)
- GBP/USD (مقدار برابری ارزش پوند در مقابل دلار)
- USD/CHF (مقدار برابری ارزش دلار در مقابل فرانک سویس)
- USD/JPY (مقدار برابری ارزش دلار در مقابل ین ژاپن)
چهار جفت ارز بالا را جفت ارزهای اصلی (Major Currency) در بازار فارکس می نامند. در صورتی که در طرفین جفت ارز دلار آمریکا نباشد آن جفت ارز را متقاطع (Cross Rate) می گویند. مانند: EUR/GBP- GBP/CHF- AUD/NZD
یکی از مطالب مهم در مفاهیم پایه در بازار فارکس درک جفت ارز ها می باشد. در یک جفت ارز در بازار فارکس، ارز اول را ارز پایه (Base Currency) و ارز دوم را ارز متقابل (Counter Currency) می نامند. به طور مثال اگر نرخ خرید جفت ارز EUR/USD برابر ۱.۳۲۶۵ باشد بدین معنی است که هر یک یورو، ۱.۳۲۶۵ دلار ارزش دارد و برای خرید یک یورو باید ۱.۳۲۶۵ دلار پرداخت شود.
واحد تغییرات جفت ارزها (PIPs, Points)
به علت حجم بالای معاملات در فارکس (بازار تبادلات ارزی) معمولا نرخ برابری ارزها تا پنج رقم صحیح و اعشار محاسبه می شوند. در جفت ارزهای اصلی به جز ین ژاپن برابری ارزها به صورت یک رقم صحیح و چهار رقم اعشار آورده می شوند. در جفت ارزهایی که نرخ برابری آنها تا چهار رقم اعشار محاسبه می شود، به رقم چهارم بعد از اعشار پیپ (Pips) یا (Point) می گویند. ممکن است در پلتفرم معاملاتی پنج رقم اعشار ببینید که رقم پنجم را اصطلاحا پیپت (Pipet) می گویند که همچنان همان رقم چهارم اهمیت دارد و پیپ است.
مثلا اگر یورو به دلار از ۱.۳۲۶۰ به ۱.۳۲۶۴ برسد، می گوییم ۴ پیپ افزایش یافته است. در جفت ارزهای شامل ین ژاپن اعشار تا دو رقم است پس به عنوان مثال اگر قیمت GBP/JPY از ۱۸۸.۵۶ به ۱۸۸.۵۰ برسد می گوییم ۶ پیپ کاهش یافته است.
مفهوم اسپرد (Spread) و قیمت خرید و فروش (Bid & Ask)
در فارکس، برای هر جفت ارز در هر لحظه دو قیمت وجود دارد. قیمتی که شما در آن قیمت می توانید خرید انجام دهید (Ask) و دیگری قیمتی که می توانید در آن فروش انجام دهید (Bid) تفاوت این دو قیمت را اسپرد (Spread) می گویند. در واقع این دو مقدار مانند زمانی است که از صرافی قصد خرید دلار دارید و قیمت خرید و فروش در صرافی متفاوت است این اختلاف همان اسپرد است.
در پلتفرم معاملاتی به EUR/USD نگاه کنید، خواهید دید: Ask 1.3695 و Bid 1.3694 یعنی قیمت خرید این جفت ارز ۱.۳۶۹۵ و قیمت فروش ۱.۳۶۹۴ است. تفاوت این دو مقدار یا همان اسپرد در کارگزاری یا بروکر های مختلف متفاوت است مثلا برای یورو به دلار ممکن است از مقدار ۰ تا ۲ پیپ باشد.
اسپرد در واقع هزینه ای است که شما به عنوان یک معامله گر برای انجام معامله می پردازید. این مقدار در واقع در یک معامله عدد کوچکی است. مفهوم اسپرد یکی از ساده ترین مفاهیم پایه بازار فارکس است که شما از قبل نیز ممکن است با آن آشنا بوده باشید.
تعریف لوریج (Leverage)
لوریج یا ضریب اهرمی از آن دسته از مطالب مفاهیم پایه بازار فارکس است که تعریف های اشتباه و سو تفاهم های زیادی در درک آن است. میزان تغییر قیمت جفت ارز ها در بازار در روز حدود ۱ درصد است و ممکن است سرمایه گذاران خرد علاقه ای به این بازار نداشته باشند. به همین دلیل مفهومی به نام اعتبار اهرمی یا Leverage به وجود آمده است.
با استفاده از اعتبار اهرمی، سرمایه گزار می تواند تا ۱۰۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شود (این رقم در بروکر های مختلف می تواند بین ۱۰ تا ۱۰۰۰ متغیر باشد و توسط شما قابل تغییر است) که البته همین موضوع ریسک شما را نیز به همین اندازه افزایش می دهد. اگر در یک معامله ۱۰ پیپ سود کنید با حجم ۱ لات، چه لوریج شما ۱۰۰ باشد چه ۵۰۰ سود یکسانی می کنید تفاوت در این است که ممکن است با سرمایه کم و ضریب اهرمی کم نتوانید معامله ای به اندازه ۱ لات انجام دهید. این مورد در مقاله ای با عنوان ضریب اهرمی (Leverage) به طور مفصل توضیح داده شده است.
لات (Lot) واحد اندازه گیری حجم معاملات
یکی از موارد مفاهیم پایه در بازار فارکس آشنایی دقیق با حجم معاملات است. اندازه حجم قرارداد یک معامله در بازار مبادلات ارز فارکس را به طور استاندارد یک لات در نظر می گیرند. اندازه قراردادها با واژه هایی مانند لات Amount یا Lot بیان می شود. در بیشتر قراردادها هر لات برابر با ۱۰۰۰۰۰ واحد ارز پایه است. مثلا اگر شما در معامله ای با حجم ۱ لات، یورو را در مقابل دلار خرید کنید (EUR/USD) در واقع ۱۰۰۰۰۰ یورو در مقابل دلار خرید کرده اید. البته نیاز نیست همیشه با این حجم وارد معامله شوید شما می توانید با مقداری مانند ۰.۰۱ لات وارد معامله شوید. این مقدار بستگی به ضریب اهرمی و سرمایه اولیه شما دارد.
مفهوم بهره شبانه (سواپ – Swap)
اکثر معاملات در بازار توسط بروکر ها و در شبکه بانکی انجام می شود. بروکر ها به علت اینکه نرخ بهره در کشورهای مختلف متفاوت می باشد تفاوت نرخ بهره معاملات باز (معاملات در جریان) مشتریان را محاسبه و نرخ بهره آن را در سود و زیان معامله لحاظ می کنند. این مورد برای معاملاتی است که بیش از ۱ روز کاری در جریان باشد و توسط شما بسته نشده باشند. در صورتی که قصد انجام معاملات بلند مدت دارید حتما از روش محاسبه سواپ کارگزار و نرخ های بهره کشورهای مختلف اطلاعات کسب کنید.
انواع دستورات معاملاتی
آشنایی و یادگیری انواع دستورات و نحوه اجرای آن ها از مهمترین مفاهیم پایه در بازار فارکس می باشد. معاملات در بازار ارز با مشخص بودن ۴ عامل انجام می شوند:
- نوع جفت ارز
- حجم معامله
- تعیین دستور خرید یا فروش
- قیمت ورود
این معاملات در فارکس به ۲ صورت انجام می شوند:
- Market Order
- Pending Order
آشنایی با Market Orders
سفارش و دستور خرید یا فروشی است که که معامله گر به صورت دستی و لحظه ای بر اساس نرخ های موجود بازار ثبت می کند. این سفارش در لحظه انجام می شود و جفت ارز مورد نظر خریده یا فروخته می شود. این مورد در مفاهیم پایه در بازار فارکس یکی از پرکاردبردترین دستورات می باشد.
آشنایی با Pending Order
سفارش و دستور خرید یا فروشی است که بر اساس تغییرات قیمت در آینده انجام می شود را دستورات معلق در مفاهیم بازار فارکس می گویند. به عنوان مثال اگر قیمت جفت ارز EUR/USD برابر ۱.۴۵۵۰ باشد، معامله گر می تواند یک دستور به کارگزار ارسال کند که اگر قیمت به ۱.۴۶۰۰ رسید، خرید یا فروشی برای وی انجام دهد.
انواع Pending Order:
A) Buy Limit ) دستور بای لیمیت دستوری است که سفارش خرید در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را پایین تر از قیمت فعلی بازار پیش بینی می کند.
B) Sell Limit ) دستورسل لیمیت دستوری است که سفارش فروش در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار گذاشته می شود. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را بالاتر از قیمت فعلی بازار پیش بینی میکند.
C) Buy Stop ) دستور بای استاپ دستوری است که سفارش خرید را در قیمتی بالاتر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند صعودی را بالاتر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
D) Sell Stop ) دستور سل استاپ دستوری است که سفارش فروش را در قیمتی پایین تر از قیمت جاری بازار قرار می دهد. این دستور زمانی استفاده می شود که معامله گر آغاز روند نزولی را پایین تر از قیمت فعلی بازار، پیش بینی می کند.
آشنایی با سایر دستورات معاملاتی
Stop Loss دستوری است که مشخص می کند معامله با چه میزان ضرر بسته شود (در صورتی که تحلیل شما اشتباه باشد بیشتر از یک مقداری ضرر نکنید.)
Take Profit دستوری است که مشخص می کند معامله با چه میزان سود بسته شود (حد نهایی رشد یا ریزش بازار را که تحلیل کرده اید.)
روش های بررسی و تحلیل بازارهای مالی
بطور کلی از سه روش پایه برای تحلیل و پیش بینی بازار استفاده می شود.
الف: Technical Analysis (تحلیل تکنیکال) بررسی نمودار ها و مطالعه روند های حرکتی قیمت برای پیش بینی و تحلیل حرکت های آینده است. معامله گران تکنیکال اعتقاد دارند هر اتفاق موثر در قیمت لحاظ شده است. انواع سبک نظریه پردازی تحلیل تکنیکال:
– تغییر قیمت ها هدفمند می باشد
– قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند
– در مورد قیمت، تاریخ تکرار می شود
ب: Fundamental Analysis (تحلیل فاندامنتال) معامله گرانی هستند که بر اساس متغیرهای سیاسی، واقعیت های اقتصاد بین الملل و وضعیت اقتصاد داخلی با تفسیر بنیادی به دنبال انگیزه ها و دلایل حرکت قیمت می باشند.
ج: Technical & Fundamental Analysis (تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) معامله گرانی که با ترکیب و تجزیه تحلیل عوامل تکنیکال و فاندامنتال به تحلیل و پیش بینی آینده قیمت در بازار می پردازند.
موارد مطرح شده از مهمترین مفاهیم پایه در بازار فارکس است و در مطالب بعدی به طور مفصل این موارد توضیح داده می شود.
آشنایی با حجم معاملات و کاربرد آن در معامله گری
اکثر تحلیل گران تکنیکال در بازارهای مالی، با دنبال کردن دو عامل قیمت و حجم معاملات از روش های چند بعدی برای تحلیل بازار استفاده می کنند. چارتیست های بازار سرمایه به سادگی حجم معاملات را با قیمت رسم می کنند. اما حجم معاملات چیست و کاربردش در معامله گری چیست؟ پاسخ این سوال در این مقاله ذکر شده است.
تماس و واتس آپ اکسپرت سفارشی: ۰۷۷۳۳۴۳۳۲۱۱ – ۰۹۹۲۹۱۶۹۳۰۷
حجم معاملات به عنوان یک شاخص ثانویه
حجم معاملات به میزان معاملات انجام شده در دوره ای از زمان گفته می شود. ما ابتدا به بررسی حجم معاملات روزانه می پردازیم. حجم معاملات روزانه با خط های عمودی در پایین نمودار روزانه قیمت رسم می گردد.
همچنین حجم معاملات می تواند به صورت هفتگی رسم شود. این مقدار کلی برای یک هفته زیر نمودار قیمت هفتگی رسم می شود. به ندرت حجم ماهیانه به کار برده می شود.
تفسیر حجم معاملات در همه بازارهای مالی
میزان حجم معاملات شدت یا فوریت پنهان شده در حرکت قیمت را نشان می دهد. حجم معاملات سنگین تر نشانگر تمایل یا فشار بیشتر است. با بازنگری سطح معاملات همراه با حرکات قیمت تحلیل گران می توانند میزان تمایل یا فشار برای خرید یا فروش را در حرکت بازار بهتر بسنجند. سپس این اطلاعات منی تواند برای تایید حرکت قیمت یا هشدار برای اینکه حرکت قیمت نامطمئن است به کار رود.
بیان مختصر این قانون چنین است: حجم معاملات می بایست در جهت روند قیمت موجود افزایش یافته یا گسترده شود. در روند صعودی حجم معاملات می بایست در جهت روند قیمت موجود افزایش یافته یا گسترده شود.
در روند صعودی حجم معاملات باید همزمان با صعود قیمت بیشتر شود و در هنگام پدید آمدن حفره ها باید کاهش یابد. تا هنگامی که الگو ادامه دارد حجم معاملات باید روند قیمت را تایید کند.
تحلیل گران همچنین به دنبال یافتن علامت واگرایی هستند. واگرایی هنگامی رخ می دهد که نفوذ به بالاتر از نقطه بالایی در یک روند صعودی همراه با کاهش حجم معاملات باشد. این وضعیت هشداری است به معامله گران در مورد کاهش فشار خرید. اگر حجم معاملات تمایل به افزایش در حفره ها داشته باشد، تحلیل گران نگران این موضوع هستند که روند صعودی با اشکال مواجه شده باشد.
حجم معاملات به عنوان عامل تایید کننده در الگوهای قیمت
یکی از علائم وقوع سر و شانه های سقف، زمانی است که در هر موج صعودی حجم معاملات نسبت به موج صعودی قبلی کاهش یابد و حجم معاملات در شانه راست کمتر از شانه چپ باشد. در الگوهای سقف دو قلو و سه قلو، حجم معاملات در هر موج صعودی تا رسیدن به سقف همراه است با حجم معاملات سبک تر نسبت به موج قبلی.
الگوهای ادامه دهنده روند مثل مثلث ها می بایست با افت تدریجی حجم معاملات همراه باشند. به عنوان یک قانون کلی در تمام نقاط شکست اگر اخطار شکست واقعی باشد باید شاهد حجم معاملات حجم معاملات به عنوان یک شاخص ثانویه سنگینی باشیم.
اندیکاتور حجم متوازن یا OBV
تحلیل گران اندیکاتورهای مختلفی را برای کمک به تشخیص فشار خرید یا فروش تجربه می کنند. ساده ترین و معروف ترین این اندیکاتورها، حجم متوازن یا OBV است که به وسیله جوزف گرانویل در سال ۱۹۶۳ در کتابش معرفی شد. این خط برای تایید کیفیت روند جاری یا هشدار در مواقع بازگشت یا مشخص کردن واگرایی با روند استفاده می شود.
آشنای با نظریه داو یا تحلیل تکنیکال بازار
ویکی تماس _ نظریه داو توسط چارلز داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال به صورت سرمقاله هایش نوشته شده است و کلیت نظریه داو می گویید که بازار خود همه چیز را می داند تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت بازار منعکس شده است.
در امور مالی، یک روش تجزیه و تحلیل برای پیش بینی جهت قیمت ها از طریق مطالعۀ دادههای قیمتی گذشتهٔ بازار وجود دارد. تحلیلگران تکنیکال با استدلال این که عرضه و تقاضا در نهایت باعث کشف قیمت میشود، با بررسی و مطابقت گذشته نمودار قیمتی و پیدا کردن الگوهای متفاوت و تکرارشونده آینده قیمت یک دارایی را پیشبینی میکنند. تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ ارائه شد.
تحلیل فنی بر اساس این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی گذشته میتواند تأثیر بسزایی در روند آتی بازار داشته باشد. معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی را برای بررسی روند بازار (بر اساس نمودارها و حرکات قیمت) به کار میگیرند.
نظریه داو چیست؟
اساساً نظریه داو چارچوبی برای تحلیل تکنیکال بازار است که بر اساس نوشته های چارلز داو در مورد تئوری بازار بنا شده است. داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال و یکی از بنیانگذاران شرکت داو جونز بود. به عنوان بخشی از این شرکت، او به ایجاد اولین شاخص سهام، معروف به شاخص حمل و نقل داوجونز ( DJT ) و به دنبال آن میانگین صنعتی داوجونز ( DJIA ) کمک شایانی کرد.
داو هرگز ایده های خود را به عنوان یک نظریه خاص ننوشت با این حال، بسیاری با نظریه او از طریق سرمقاله هایش در وال استریت ژورنال آشنا شده اند. پس از مرگ او، ویراستاران دیگری، مانند ویلیام همیلتون، این ایدهها را اصلاح کردند و از سرمقالههای او برای جمعآوری آنچه که امروزه به عنوان نظریه داو شناخته میشود، استفاده کردند.
این مقاله مقدمه ای بر تئوری داو ارائه می دهد و مراحل مختلف روندهای بازار را بر اساس کار داو مورد بحث قرار می دهد. مانند هر نظریه دیگری، اصول زیر خطاناپذیر نیستند و قابل تفسیر هستند.
اصول اولیه نظریه داو
بازار همه چیز را منعکس می کند
این اصل نزدیک به فرضیه بازار کارآمد ( EMH ) است. داو معتقد بود که بازار همه چیز را تخفیف می دهد، به این معنی که تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت منعکس شده است.
به عنوان مثال، اگر به طور گسترده از یک شرکت انتظار رود که سودهای بهبود یافته مثبت را گزارش کند، بازار قبل از وقوع آن را منعکس خواهد کرد. تقاضا برای سهام آنها قبل از انتشار گزارش افزایش می یابد و پس از اینکه در نهایت گزارش مثبت مورد انتظار منتشر شد، قیمت ممکن است تغییر چندانی نداشته باشد.
داو مشاهده کرد در برخی موارد یک شرکت پس از اخبار خوب ممکن است ، قیمت سهام خود را کاهش دهد، زیرا آنطور که انتظار داشتند رشد خوبی نداشته است.
نظریه داو هنوز توسط بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران صادق است و اجرا می شود به ویژه توسط کسانی که از تحلیل تکنیکال استفاده گسترده ای می کنند. با این حال، کسانی که تجزیه و تحلیل بنیادی را ترجیح می دهند مخالف نظریه داو هستند و معتقدند ارزش بازار منعکس کننده ارزش ذاتی یک سهام نیست.
برخی از مردم می گویند که کار داو همان چیزی است که مفهوم روند بازار را به وجود آورده که اکنون به عنوان یک عنصر اساسی در دنیای مالی تلقی می شود. نظریه داو می گوید که سه نوع اصلی از روند بازار وجود دارد:
روند اولیه – این حرکت اصلی بازار است که از ماه ها تا چندین سال طول می کشد.
روند ثانویه – از هفته ها تا چند ماه طول می کشد.
روند سوم – تمایل به مرگ ( کاهش قیمت) در کمتر از یک هفته تا ده روز. در برخی موارد، ممکن است فقط برای چند ساعت یا یک روز دوام داشته باشند.
با بررسی این روندهای مختلف، سرمایه گذاران می توانند فرصت هایی برای سرمایه گذاری را پیدا کنند. در حالی که روند اولیه کلیدی است که باید در نظر گرفته شود، فرصت های مطلوب زمانی رخ می دهد که به نظر می رسد روندهای ثانویه و ثالث با روند اولیه در تضاد هستند.
به عنوان مثال، اگر فکر میکنید یک ارز دیجیتال روند اولیه مثبت دارد، اما روند ثانویه منفی را تجربه میکند، ممکن است فرصتی وجود داشته باشد که آن را نسبتاً پایین خریداری کنید و پس از افزایش ارزش آن، سعی کنید آن را بفروشید.
مشکل در حال حاضر، مانند آن زمان، در تشخیص نوع روندی است که مشاهده میکنید، و اینجاست که تحلیل تکنیکی عمیقتر وارد میشود. امروزه، سرمایهگذاران و معاملهگران از طیف گستردهای از ابزارهای تحلیلی استفاده میکنند تا به آنها کمک کند بفهمند به دنبال چه نوع روندی باشند.
روندهای بازار در نظریه داو
سه مرحله روندهای اولیه
داو ثابت کرد که روندهای اولیه بلندمدت دارای سه مرحله هستند. و در یک بازار صعودی، مراحل به شرح زیر انجام می شود:
انباشت : پس از بازار نزولی قبلی، ارزش دارایی ها همچنان پایین است زیرا تمایل بازار عمدتاً منفی است. معامله گران هوشمند و بازارسازان در این دوره، قبل از افزایش قابل توجه قیمت، شروع به انباشت می کنند.
مشارکت عمومی: اکنون بازار گسترده تر فرصتی را که معاملهگران هوشمند قبلاً مشاهده کردهاند، درک میکند و عموم مردم به طور فزایندهای در خرید فعال میشوند. در این مرحله، قیمت ها به سرعت افزایش می یابد.
مازاد و توزیع : در مرحله سوم، عموم مردم همچنان به گمانه زنی ادامه می دهند، اما روند به پایان خود نزدیک می شود. بازارسازان شروع به توزیع دارایی های خود می کنند، یعنی با فروش به سایر شرکت کنندگان که هنوز متوجه نشده اند که روند در شرف معکوس شدن است.
در صورتی که در یک بازار نزولی، مراحل فوق اساساً معکوس می شود. این روند با توزیع از سوی کسانی که نشانه ها را می شناسند آغاز می شود و با مشارکت عمومی دنبال می شود. در مرحله سوم، عموم مردم به ناامیدی ادامه خواهند داد، اما سرمایهگذارانی که میتوانند تغییرات آتی را ببینند دوباره شروع به انباشت خواهند کرد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که این اصل درست باشد، اما هزاران معاملهگر و سرمایهگذار قبل از اقدام، این مراحل را در نظر میگیرند. البته در روش Wyckoff همچنان بر ایدههای انباشت و توزیع تکیه می شود و مفهومی تا حدودی مشابه از چرخههای بازار (حرکت از یک فاز به فاز دیگر) را توصیف میکند.
همبستگی متقاطع
نظریه داو معتقد است که روندهای اولیه مشاهده شده در یک شاخص بازار باید با روندهای مشاهده شده در شاخص بازار دیگر تأیید شود. در آن زمان، این عمدتا مربوط به شاخص حمل و نقل داوجونز و میانگین صنعتی داوجونز بود.
در آن زمان، بازار حمل و نقل (عمدتاً راه آهن) به شدت با فعالیت های صنعتی مرتبط بود. این منطقی است: برای اینکه کالاهای بیشتری حجم معاملات به عنوان یک شاخص ثانویه تولید شوند، ابتدا به افزایش فعالیت ریلی نیاز بود تا مواد اولیه مورد نیاز تامین شود.
به این ترتیب، ارتباط واضحی بین صنعت تولید و بازار حمل و نقل وجود داشت. اگر یکی سالم عمل می کرد، دیگری هم احتمالاً سالم بود. با این حال، اصل همبستگی شاخصهای متقاطع امروزه خوب عمل نمیکند، زیرا بسیاری از کالاها دیجیتال هستند که نیازی به تحویل فیزیکی ندارند. در این نظزیه حجم خیلی مهم بود.
همانطور که بسیاری از سرمایه گذاران اکنون انجام می دهند، داو به حجم به عنوان یک شاخص ثانویه حیاتی اعتقاد داشت، به این معنی که یک روند قوی باید با حجم معاملات بالا همراه باشد. هر چه حجم بالاتر باشد، احتمال اینکه حرکت منعکس کننده روند واقعی بازار باشد بیشتر است. وقتی حجم معاملات کم است، عامل قیمت ممکن است نشان دهنده روند واقعی بازار نباشد.
در نظریه داو روندها تا زمانی که یک معکوس تایید نشده است معتبر هستند
نظریه داو معتقد است که اگر بازار روندی داشته باشد، به روند خود ادامه خواهد داد. بنابراین، برای مثال، اگر سهام یک کسب و کار پس از اخبار مثبت شروع به روند صعودی کند، تا زمانی که یک معکوس قطعی نشان داده شود، این روند ادامه خواهد داشت.
به همین دلیل، داو معتقد بود که معکوسها باید با شک و تردید برخورد شود تا زمانی که به عنوان یک روند اولیه جدید تأیید شود. البته، تمایز بین یک روند ثانویه و شروع یک روند اولیه جدید آسان نیست، و معامله گران اغلب با معکوس های گمراه کننده ای مواجه می شوند که در نهایت فقط روند حجم معاملات به عنوان یک شاخص ثانویه ثانویه هستند.
بستن افکار
برخی از منتقدان استدلال می کنند که نظریه داو منسوخ شده است، به ویژه در رابطه با اصل همبستگی شاخص متقاطع (که بیان می کند یک شاخص یا میانگین باید شاخص دیگری را پشتیبانی کند). با این حال، اکثر سرمایه گذاران نظریه داو را امروزی و مرتبط می دانند. نه تنها به این دلیل که به شناسایی فرصت های مالی مربوط می شود، بلکه به دلیل مفهوم روندهای بازار که داو ایجاد کرد.
۹۰ هزار میلیارد تومان پول تازهواردها از بورس خارج میشود/ رشد بازار ثانویه سفتهبازانه بود/ صعود شاخص با افزایش نرخ دلار همراه است
یک کارشناس بازار سرمایه اظهار داشت: سرمایه به طور هوشمند جا به جا میشود و در دنیا آربیتراژ یک اصل اقتصادی است. در نظام اقتصادی کشورمان هم شاهد این وضعیت هستیم و انتظارات تورمی در بازار سرمایه باعث تورم در سایر بازارها میشود بنابراین افزایش شاخص میتواند باعث افزایش نرخ دلار شود.
فردین آقابزرگی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا درباره اثرگذاری بانکها در شرایط امروز بازار سرمایه اظهار داشت: باید به این نکته توجه داشته باشیم که بانکها درباره تملیک، اداره و مدیریت دارایی و حتی بنگاهداری تکلیف قانونی داشتند و اگر بانکها وار این حوزه شدند به تکلیف قانونی خود عمل کردهاند بنابراین نمیتوان در این باره به بانکها ایراد گرفت. ضمن اینکه در حال حاضر شاهد آن هستیم که در این شرایط بورس، منابع شرکتهای وابسته به گروههای بانکی صرف بهبود بازار سرمایه میکنند.
وی ادامه داد: در این میان نکته حائز اهمیت ورود قابل توجه اشخاص حقیقی به بازار است به طوری که طبق آمارهای که داده شده از ابتدای سال، 90 هزار میلیارد تومان پول سهامداران حقیقی وارد بورس شده که به طور قطع پس از کسب سود در یک بازه زمانی احتمالا در کوتاه مدت این نقدینگی از بازار خارج میشود.
این کارشناس بازار سرمایه افزود: بخشی از این نقدینگی خارج شده طبیعتا به دلیل عدم توازن بازدهی در بازارها به سمت بازار مسکن رفته و میرود چراکه پایداری بازار مسکن در بلندمدت بیشتر از سایر بازارها است بنابراین میدانیم که پول حقیقیها حتی در مقطع کوتاهی ممکن است که از بورس خارج شود.
آقابزرگی تاکید کرد: در شرایطی که بازار رو به اصلاح است و اصلاحات حجم معاملات به عنوان یک شاخص ثانویه آغاز شده این حقوقیها هستند که به جمع شدن صفهای فروش کمک میکنند و برعکس حقیقیها، حقوقیها از جمله گروه بانکی در حال صرف منابع برای بهبود شرایط بازار هستند از سوی دیگر از آنجایی که این شرکتها ذی نفع هستند اساسا مجبور به حمایت از بازار شدهاند.
وی با اشاره به کاهش حجم معاملات روزانه در بازار سرمایه گفت: افت حجم معاملات روزانه کاملا مشهود است و این روزها این رقم به حدود 6 هزار میلیارد تومان رسیده در حالی روزهایی حجم معاملات به 30 هزار میلیارد تومان هم رسیده بود.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: بنابراین با توجه به این شرایط بازار امروز میبینیم که شرکتهای وابسته به بانکها به دلیل حمایت از پرتفوی خود در حال حمایت از بازار سرمایه و صرف منابع هستند.
آقابزرگی درباره تناقض تصمیمات درباره عرضه دارا دوم و اثرگذاری آن در بازار سرمایه اظهار داشت: در فضایی که بازار مستعد و مثبت است هرگونه اطلاعاتی ولو اطلاعات خنثی اثر مثبت بر بازار میگذارد چراکه بازار هیجان مثبت دارد. تجربه این را هم داشتیم که زمانی در سال رکود بازار در سال 92 به محض اینکه اطلاعاتی مبنی بر افزایش سرمایه شرکتی منتشر میشد، شرکتها بلافاصله تبدیل به صف فروش میشدند چراکه دید بازار منفی بود اما درهمین 3 ماهه گذشته مقوله افزایش سرمایه به ویژه تجدید ارزیابی، بلافاصله در بازار اثر مثبت میگذاشت.
وی تاکید کرد: موضوع جو بازار است و در فضایی که متوسط p/e بالای 34 درصد و اختلاف بین ارزش ذاتی و ارزش روز سهام به شدت فاصله گرفته هرگونه صحبتی ولو در راستای حفظ و صیانت منافع سهامداران مانند دو دیدگاه وزرا درباره عرضه دارا دوم به عنوان یک مقوله منفی تلقی میشود چراکه زمان اصلاح قیمت فرا رسیده و این اختلافات اساسا بهانه بود.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: داراها نقش قابل توجهی در بازار ندارند که بخواهند باعث آغاز این ریزش باشند و دارا یکم در بالاترین حد پرتفوی 20 هزار میلیارد تومانی داشت که در ایام پیک بازار به اندازه حجم معاملات یک روز بود.
آقابزرگی با بیان اینکه تمام فعالان انتظار آغاز اصلاح را داشتند، ادامه داد: در یک ماه گذشته صحبت فعالان و کارشناسان بازار، بحث اصلاح قیمت و این موضوع بوده که چه تاریخی اصلاح شروع میشود و هیچ فردی در اصل انجام اصلاح تردید نداشت. حتی کسانی که هیجان مثبت در بازار داشتند به دنبال تاریخ و زمان آغاز اصلاح قیمتی در بازار بودند.
وی درباره مسئولیت دولت در قبال حمایت از سهامداران به ویژه تازه واردها که با دعوت گسترده دولت وارد بازار سرمایه شدند، اظهار داشت: اغلب برخی از فعالان بازار به ویژه تازه واردها انتظار دارند اگر به قصد کسب بازدهی به بازار آمدهاند بنابراین ریسکهای سرمایه گذاری باید به افراد یا مسئولان منتقل کنند اما در فضای اقتصادی و سرمایهگذاری هیچگونه مسئولیتی متوجه کسی نیست و مسئولیت اصلی بر عهده خود سرمایهگذار است.
این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه در شرایط وجود غول نقدینگی بهترین تصمیم هدایت پول به سمت بازار سرمایه بود، گفت: با وجود غول نقدینگی بالای 2 هزار و 700 هزار میلیارد تومان، طبیعتا یکی از تصمیماتی که برای پیشگیری ورود این میزان نقدینگی به سایر بازارها اخذ شد، رونق بازار سرمایه بود.
وی تاکید بود: اما نکته مهم این است که این نقدینگی باید به سمت بازار اولیه هدایت میشد تا به تجهیز منابع مالی برای تولید و بنگاهها برسد. 28 هزار میلیارد تومان مجموعه منابع تامین شده مالی از سال 94 در سال 98 به حدود 38 هزار میلیارد تومان افزایش یافت. اگر به تناسب درصد توجه داشته باشیم، میبینیم که 35 درصد افزایش در حجم معاملات بازار اولیه بوده در صورتی که حجم معاملات در بازار ثانویه از 70 هزار میلیارد تومان در سال 94 به هزار و 100 هزار میلیارد تومان رسیده، بنابراین این جریان کاملا بحث داد و ستد و سفته بازی در بازار ثانویه بودهاست. قطعا شرکتها و بنگاهها عوایدی از این نقدینگی نداشتند و این استراتژی باید تغییر کند.
آقابزرگی همچنین درباره اثرگذاری افزایش شاخص بورس و نرخ دلار بر یکدیگر در دو بازار ارز و سرمایه گفت: سرمایه به طور هوشمند جا به جا میشود و در دنیا آربیتراژ یک اصل اقتصادی است. در نظام اقتصادی کشورمان هم شاهد این وضعیت هستیم و انتظارات تورمی در بازار سرمایه باعث تورم در سایر بازارها میشود بنابراین افزایش شاخص میتواند باعث افزایش نرخ دلار شود.
حجم معاملات
حجم عبارت است از تعداد سهام و یا قراردادهایی که در یک دوره زمانی معین، معمولا یکروزه، معامله می شوند. هر چه حجم بالاتر باشد، سهام فعالتر خواهد بود. برای تعیین حرکت حجم (رو به بالا و یا پایین) تحلیلگران به میله های حجم نگاه می کنند که معمولا در قسمت پایینی هر نمودار قیمت یافت می شوند.
میله های حجم، نشاندهنده تعداد سهام معامله شده در هر بازه زمانی است و با روشی مشابه قیمت، روند را نشان می دهد. حجم یکی از جنبه های مهم تحلیل فنی است، چون برای تایید روندها و الگوهای نموداری به کار می رود. یک حرکت قیمت به سمت بالا و یا پایین با حجم نسبتا بالا،در مقایسه با یک حرکت مشابه با حجم اندک، به عنوان یک حرکت قویتر و مرتبط تر دیده می شود.
بنابراین، اگر شما به یک حرکت قیمت بزرگ نگاه می کنید، شما باید حجم آنرا نیز بررسی کنید و ببینید که آیا حجم آن نیز نتیجه گیری های شما را تایید می کند یا خیر. به عنوان مثال، فرض کنید یک سهام پس از آنکه در یک روند رو به پایین دراز مدت قرار داشته، در یک روزتجاری 5% افزایش قیمت داشته باشد . آیا این می تواند نشانه یک واژگونی روند باشد؟ اینجاست که بررسی حجم به تجار کمک می کند. اگر حجم در مقایسه با میانگین حجم روزانه بالاتر باشد، می تواند نشانه ای از یک واژگونی روند باشد. از سوی دیگر، اگر حجم پایینتر از میانگین حجم روزانه باشد، اعتقاد راسخی مبنی بر احتمال یک واژگونی روند واقعی، وجود ندارد.
حجم باید با روند حرکت کند. اگر قیمتها در یک روند رو به بالا حرکت کنند، حجم نیز باید افزایش یابد(و بالعکس). اگر رابطه قبلی بین حجم و قیمت رو به زوال رفت، معمولا نشانه ضعف در روند است. برای مثال اگر سهام یک روند رو به بالا داشته باشد، اما در روزهای تجاری مثبت حجم پایینی مشاهده شود، نشانه این است که روند در حال تضعیف است و به زودی به پایان می رسد. وقتی که حجم داستانی متفاوت از قیمت را بیان می کند، یک حالت واگرایی پدید می آید که به تناقض بین دو شاخصه گفته می شود. ساده ترین مثال واگرایی، یک روند رو به بالا با حجم در حال کاهش است.
دیدگاه شما