چرا ارزان شدن دلار به نفع اقتصاد نیست؟
با اینکه برجام و توافقات احتمالی میتواند تواناییهای مالی بانک مرکزی را افزایش دهد، ولی آمدن مقداری پول به خزانه کشور نمیتواند بر واقعیتهای اقتصادی اثر جدی بگذارد.
مشکل اصلی اقتصاد کشور با توافقات احتمالی رفع نمیشود، ممکن است توافقات و آزاد شدن پولهای بلوکه شده و آزادی فروش نفت بتواند به طور موقت و مانند یک مسکن بر روی اقتصاد کشور اثر بگذارد، ولی درمان اصلی نیست. درمان اصلی اقتصاد کشور در داخل کشور است، یعنی قدم اول، کنترل جدی نرخ تورم و نرخ بهره و به نزدیک صفر رساندن آنها، و همچنین واقعی و واحد شدن قیمتها مخصوصا برای حاملهای انرژی و نرخ ارز است، چون چندنرخی بودن ارز و غیرواقعی بودن قیمتها، امالفساد محسوب میشود. این باعث گمراهی فعالان اقتصادی از یک طرف و ایجاد انواع رانت، فساد، سرخوردگی و مایوس شدن جوانان و نخبگان از طرف دیگر خواهد بود.
در شرایط فعلی در اثر سیاستهای غلط اقتصادی ارزش پول ملی به طور چشمگیری کاهش یافته و تا زمانی که نرخ تورم در کشور به طور جدی با نرخهای تورم در کشورهای حوزه دلار تفاوت داشته باشد، تغییری در این روند حاصل نمیشود، یعنی کاهش اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ ارزش پول ملی (به طور ذاتی و واقعی) ادامه خواهد یافت؛ حتی اگر همه پولهای بلوکه شده هم آزاد شود.
البته ممکن است بعد از امضای توافق با تصمیمهای نابخردانه در داخل و توطئهگرانه در خارج و به ضرب تبلیغ و تزریق بیش از تقاضا و ساختن جو "همه چیز گل و بلبل است" به طور مصنوعی بشود برای مدتی بسیار کوتاه قیمتها را پایین نگه داشته و بازار را به بهشت خارجکنندگان سرمایه از کشور و واردکنندگان کالاهای مصرفی و غیرضروری به کشور تبدیل کرد،
ولی بعد از چند روز که روند کاهشی قیمتها متوقف شود، بلافاصله خرید گسترده و هجوم مترصدین (و همچنین مترصدات) برای خرید آغاز و قیمتها افسار گسیختهتر از قبل رو به افزایش خواهد گذاشت.
این تجربهها را قبلا هم داشتهایم و ملموسترین آن، بعد از قبول قطعنامه ۵۹۸ بود، که قیمت ارز به کمتر از یک سوم کاهش یافت، که البته بعد از کمتر از شش ماه باز به همان قیمتهای قبلی برگشت.
خود حقیر شاهد بودم وقتی قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران پذیرفته شد، چهار صراف عربستانی در دوبی به شدت مشغول به خریدن و جمع کردن تومان ایران بودند، بیمحابا دلار و درهم میفروختند و تومان میخریدند. حتی با لنج بستهبندیهای بزرگ تومان را که گونی پیچ شده بود، به انبارهای خود منتقل میکردند. من که در آن زمان در دوبی بودم، متعجب بودم، نمیدانستم این آقایان چرا انقدر به تومان علاقهمند شدهاند. متاسفانه مسولان اقتصادی وقت هم به جای مدیریت قیمت ارز، تسلیم این ترفند شده و نه تنها برخلاف جهت آنها به تزریق تومان و خرید ارز نمیپرداختند، بلکه با هماهنگ شدن نادانسته با آن دشمنان حیلهگر، به تزریق بیش از تقاضای ارز و تقویت مصنوعی تومان دامن می زدند.
امیدوارم این نوبت مسوولان اقتصادی کشور از تجربههای گذشته درس لازم را گرفته باشند، و در این موارد با درایت بیشتری عمل شود.
به هر حال باز هم عرض میکنم مشکل اصلی اقتصاد کشور تورم است که علاج آن هم واقعی و واحد شدن قیمت ها و کنترل حجم نقدینگی است.
ببینید وقتی شما در انبار منزل خود موش داشته باشید، هر مقدار هم که گندم انبار کنید، باز موشها آن گندمها را از بین میبرند، بنابراین بهتر است که اول شر موشها برطرف شود، که اگر گندم وارد انبار شد، ایمن باشد.
تحلیل فاندامنتال
منابع خبری از تعداد میلیونرهای جهان متفاوت است اما بانک مرکزی سوئیس این تعداد را حدود ۳۵ میلیون نفر تخمین زده است. کسانی که بالای ۲ میلیون دلار سرمایه دست نخورده و آماده تجارت دارند (ثروت مالی و غیر مالی مثل سهام یا ارواق بهادار)، در این فهرست جای می گیرند. این دارایی ها ممکن است شامل کلکسیون ها و خانه های اضافی باشد.حال با بررسی این موضوع اگر این ۳۵ میلیون نفر قصد سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال را داشته باشند ، چه خواهد شد ؟
این تعداد، رقم قابل توجهی در مقایسه با تعداد بیت کوینی که امروز وجود دارد، است. در حالیکه در جهان حداقل حدود ۳۵ میلیون میلیونر وجود دارد، تعداد بیت کوین، حداکثر ۲۱ میلیون واحد خواهد بود. درست متوجه شدید – بیت کوین ها هرگز به اندازه کافی برای هر میلیونر در جهان وجود نخواهند داشت و به طور مثال همه میلیونر های جهان نمی توانند هر کدام برای خودشان یک بیت کوین داشته باشند.
چرا Bitcoin ارزشمند است؟
در حالی که شما اکنون به فکر فرو رفته اید، بیایید بررسی کنیم که چه چیزی به بیت کوین ارزش داده است؟
بیت کوین ویژگی های فوق العاده ای دارد که ما می توانیم برای پاسخ از این سوال استفاده کنیم مثلا ما می توانیم با شبکه بلاک چین که غیر قابل تغییر است، بدون واسطه ثروت را به هر کجای جهان انتقال دهیم.
این ها همه قطعا ویژگی های خوبی هستند. اما آنچه که واقعا بیت کوین را ارزشمند می کند، دو ویژگی است: کمیاب بودن و اعتبار.
دیجیتالی کمیاب
نیازمند بودن به استخراج و تعداد محدود آن باعث می شود بیت کوین ارزشمند شود.
طلا هم به همین دلیل ارزش دارد: مردم آن را می خواهند اما کمیاب است و استخراج آن مشکل است. طلای جدید (بیت کوین) هم نمی تواند ساخته شود. باید معادن آن پیدا شود و با تلاش و کوشش فراوان آن را استخراج کرد. از آنجا که دولت ها و کارخانجات نمی توانند بیت کوین را تولید کنند و همچنین تعداد محدود آن، طلا و بیت کوین کمیاب هستند. کمیاب بودن و تقاضا ارزش را به همراه می آورد.
بسیاری از وسایل در جوامع و سال های پیشین به عنوان ارز مورد استفاده قرارگرفته اند. یکی از معروف ترین آن ها، wampum است، یک گردنبند ساخته شده از نوع خاصی صدف که در ایالات متحده کمیاب بود. ارز حتما نباید به طور فیزیکی قابل کارکرد باشد و حتما باید نادر و کمیاب باشد تا ارزشمند شود.
اهمیت کمیاب بودن باعث شده که کشورها مجازات های سنگینی را برای جاعلان پول در نظر بگیرند. حتی در زمان های گذشته جعل پول یا سکه مجازات مرگ را به دنبال داشت. جعل کننده با ایجاد پول بیش از نیاز بازار باعث می شود که پول کمیاب نباشد و ارزش آن کاهش پیدا کند بنابراین باعث تورم و گرانی می شود. انجام این کار، در مقیاس بزرگ، می تواند کل اقتصاد را نابود کند. به همین دلیل است که بارها گفته شده بیت کوین تورم ندارد . چون حداکثر تعداد آن مشخص است و کسی نمی تواند آن را جعل کند.
اعتبار
طلا مانند بیت کوین یک ویژگی دیگر دارد که برای هر فروشگاه و هر ارز بسیار مهم است: اصالت و اعتبار. هزاران سال است که طلا به عنوان یک ارز و به عنوان یک پول ارزشمند استفاده می شود. از آنجا که طلا کمیاب بوده است، در پول، جواهرات، تاج و قصرها مورد استفاده قرار گرفته است. طلا به طور جهانی با ثروت همراه است.
شاید بگویید که بیت کوین پدیده ی جدیدی است و اعتبار طلا را ندارد و آن را نامعتبر بدانید. اما در جهانی که به سرعت در حال حرکت از آنالوگ به دیجیتال است، حتی یک فناوری جدید مانند بیت کوین می تواند اصیل و معتبر باشد. هنگامی که پول هم از آنالوگ به دیجیتال تبدیل شود، بیت کوین قطعا مناسب این حوزه است. از هزاران واحد پولی مختلف که خود را “ارز دیجیتال” نامگذاری می کنند، بیت کوین اولین است. بیت کوین یک مدعی اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ بزرگ و معتبر است.
تعداد زیادی آلت کوین بزرگ وجود دارد، اما هیچ کدام از آن ها اولین نبوده اند. هیچ کدام از آن ها نمی توانند ادعا کنند که بهترین باشند. هیچ کدام از این ها ارزش بازار بیت کوین را ندارند. بیت کوین اولین است، دارای بیشترین اثر در شبکه بلاک چین است و از همه شناخته شده تر و معتبر تر است.
دارایی یا ارز؟
اقتصاددانان و کارشناسان امور مالی سال هاست با یکدیگر بحث می کنند که آیا این یک دارایی است یا یک ارز. از لحاظ ارزش گذاری بیت کوین، این مسئله زیاد مهم نیست. اهمیتی ندارد چگونه مردم از بیت کوین استفاده می کنند؛ مهم است که چرا مردم آن را انتخاب می کنند.
آینده بیت کوین
آینده بیت کوین به احتمال قریب به یقین روشن خواهدبود. تحلیلگران و معامله گران مختلف تلاش کرده اند تا ارزش بیت کوین را در آینده حدس بزنند، برخی معتقدند که تا یک یا دو سال آینده قیمت بیت کوین به ۱۵۰۰۰۰ دلار خواهد رسید.
اما خیلی ها این را فراموش کرده اند که اگر بیت کوین طلای دیجیتال است، این ارزش بلند مدت آن است که واقعا اهمیت دارد. بیت کوین نادر است. بیت کوین کمیاب است . اکثریت قریب به اتفاق، حتی یک عدد بیت کوین کامل ندارند چون تعداد آن محدود است و این باعث تقاضا می شود. تقاضا تقاضا و تقاضا و در نهایت قیمتی که فکرش را نمی توانید بکنید. بیت کوین به راحتی می تواند بسیار ارزشمند باشد که حتی همه میلیونرها هم نمی توانند از آن یک واحد داشته باشند.
تصویر جوان معترض و پلاکاردش درباره دلار ۳۵ هزار تومانی در میدان ولیعصر | مقصر رشد شدید ارز کیست؟
کاربران فضای مجازی با انتشار عکسی از یک جوان نوشتند: یک جوان در میدان ولی عصر با در دست گرفتن پلاکاردی اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ به افزایش قیمت دلار اعتراض کرده است.
به گزارش همشهری آنلاین، کاربران فضای مجازی با انتشار این عکس نوشتند یک جوان در میدان ولیعصر یک پلاکارد نوشته است: «دلار ۳۵۰۰۰۰ ریال . کسی صدای من رو میشنوه؟ مرده و زنده من برای کسی فرق میکنه؟! از طرف جوان ایرانی»
اما واقعا مقصر رشد شدید قیمت دلار در روزهای اخیر کیست و آیا مستقیم به شخص رئیس جمهور و مدیریت او برمیگردد؟
روزنامه همشهری در این زمینه نوشت: آمارها نشان میدهد قیمت ارز از دهم شهریور که از مرز ۳۰هزار تومان عبور کرد، تاکنون بیش از ۲۰درصد رشد داشته است؛ با این حال شتاب رشد قیمت ارز در چند روز گذشته بیشتر شده است. بررسیها نشان میدهد این رشد تحتتأثیر مجموعهای از عوامل سیاسی و اقتصادی رخ داده است، اما نگاهی دقیقتر نشان میدهد شتاب رشد قیمت ارز، درست از زمان آشوبها و اغتشاشات و کاهش احتمال احیای توافق هستهای و افزایش تحریمهای یکجانبه غرب علیه ایران، بیشتر شده است.
مطالعات و پژوهشهای گسترده اقتصادی نشان میدهد قیمت ارز تحتتأثیر عوامل زیادی است؛ با این حال ۲عامل نقش کلیدی و پررنگی در نوسانهای قیمت ارز دارند که نخستین عامل نوسانهای شاخص قیمت مصرفکننده یا همان نرخ تورم و دومین عامل میزان تراز ارزی کشور است. به بیان دقیقتر، نرخ تورم به کاهش ارزش پول ملی یا نرخ برابری ارز ملی در برابر سایر ارزها منجر میشود و افزایش ناترازی ارزی نیز به کاهش سطح در دسترس منابع ارزی و در نتیجه کاهش ارزش پول ملی ختم میشود که عامه مردم آن را در قالب رشد قیمت دلار تعریف میکنند.
آمارها نشان میدهد قیمت هر دلار آمریکا دهم شهریور امسال برای نخستینبار از مرز ۳۰هزار تومان عبور کرد و قیمت آن تا ۴آبان به ۳۲هزارو۸۴۰تومان رسید، اما از این تاریخ به بعد سرعت رشد قیمت دلار افزایش یافت. این سرعت رشد در چند روز گذشته چند برابر شده؛ بهطوری که قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد از نهم آبانماه هر روز بهطور متوسط بین یک تا ۲درصد و حتی در برخی روزها تا ۳.۷درصد رشد کرده است.
عوامل اقتصادی: طبق آمارهای رسمی هماکنون میزان منابع و مصارف ارزی کشور متعادل است و تراز ارزی نسبت به چند سال گذشته بهبود پیدا کرده است و دلیل آن هم بهتر شدن وضع صادرات نفتی و غیرنفتی بوده است؛ بنابر این میتوان گفت از این منظر بازار ارز با فشاری نسبت به چند سال گذشته مواجه نیست، اما در مقابل حجم نقدینگی به ۵۴۰۱هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به ابتدای سال ۱۱.۸درصد رشد نشان میدهد. از این میزان ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان مربوط به سپردههای دیداری است که رشد ۵۹درصدی نشان میدهد. این رقم نشان میدهد بهدلیل نرخ تورم ۴۲.۹درصدی، صاحبان نقدینگی برای حضور در بانکها تمایلی ندارند و بهدنبال بازارهای دیگری برای کسب بازده هستند. طبق آمار رسمی بانک مرکزی نسبت بخش پولی نقدینگی به کل حجم نقدینگی در تابستان امسال از مرز ۲۲درصد گذشته که عددی کمسابقه در تاریخ اقتصاد ایران بهحساب میآید و این گمانه را تقویت میکند که پولهای داغ برای سرازیر شدن به بازارها و تورمسازی خشابگذاری شدهاند.
از سوی دیگر، تکالیف بودجهای دولت روزبهروز در حال افزایش است و این تکالیف بودجهای میزان کسری بودجه را افزایش داده است؛ برای مثال بهتازگی تصویب لایحه افزایش دستمزدها در مجلس به افزایش بار مالی دولت به میزان ۸۰هزار میلیارد تومان منجر شد. این موضوع میزان کسری بودجه دولت را به ۴۰درصد خواهد رساند. بهطور طبیعی بین میزان کسری بودجه و نرخ تورم رابطه وجود دارد و افزایش کسری بودجه بهمعنای افزایش تورم است و چون هماکنون چشماندازهای تورمی ناشی از کسری بودجه عیان است، این موضوع اثر خود را روی ارزش پول ملی نمایان کرده است.
از میان دیگر عوامل اقتصادی که به افزایش تقاضا برای خرید دلار منجر شده میتوان به کاهش ورودی ارزهای صادراتی ناشی از افزایش فاصله قیمت ارز نیمایی با بازار آزاد، کاهش ورودی ارز به اقتصاد بر اثر قطع اینترنت بعد از ناامن شدن و ایجاد آشوب در فضای کشور و تسویهحسابهای بینالمللی در پایان سال میلادی اشاره کرد که تقاضا را برای خرید ارز افزایش داده است.
مولفههای سیاسی و افزایش ریسک: صرفنظر از عوامل اقتصادی برخی مسائل سیاسی نیز هماکنون بر قیمت ارز تائیر دارند؛ زیرا این عوامل موجبات افزایش ریسک سیستماتیک را در اقتصاد ایران فراهم کرده و بهطور غیرمستقیم بر عوامل اقتصادی اثر گذاشتهاند و میتوانند به افزایش ناترازی ارزی و رشد تورم بهعنوان ۲محرک اصلی رشد قیمت دلار منجر شوند.
سوابق ۲دوره جهش ارزی از سال۱۳۹۷ تاکنون نشان میدهد در هر دو دوره که کشور با خطر تحریم و افزایش تنشهای سیاسی، در عرصه منطقهای و جهانی مواجه بوده، قیمت دلار یکباره جهش داشته است. نخستین بار در اردیبهشت سال۱۳۹۷ وقتی دولت ترامپ، رئیسجمهوری وقت آمریکا، از برجام خارج شد قیمت هر دلار از ۴هزار تومان به ۲۰هزار تومان رسید. علت جهش نرخ ارز در آن مقطع تاریخی این بود که فعالان بازار ارز میدانستند با کاهش فروش نفت، جریان ورود ارز به کشور محدود خواهد شد. پس از آن در سال ۱۳۹۸با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا وقتی فعالان بازار به اشتباه گمان میکردند دونالد ترامپ نامزد پیروز انتخابات است و این گمانه تقویت میشد که در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ سطح تقابل ایران و آمریکا افزایش خواهد یافت، قیمت دلار تا محدوده ۳۲هزار تومان پیشروی کرد، اما بلافاصله بعد از پیروزی دمکراتها قیمت ارز با افت قابلتوجهی مواجه شد.
نگاهی به روند قیمت دلار از سال۱۳۹۷ تاکنون بهخوبی حاکی از افزایش فروشندگان در مقاطع پیشرفت مذاکرات هستهای و کاهش سطح تحریمها و در سوی مقابل رشد قیمت دلار در دورههای توقف مذاکرات و افزایش سطح تحریمها و ناامیدی به توافق است. در چنین شرایطی ظرف روزهای گذشته به بهانه اغتشاشات، پیامهای ارسالی از دولت آمریکا مبنی بر اینکه برجام دیگر در دستور کار نیست و همچنین افزایش گمانهزنیها در مورد احتمال تشدید تحریمها علیه ایران، بازار ارز را متلاطم کرد.
به بیان دیگر هر چند کارشناسان همچنان با وجود همه موانع انجام توافق هستهای را غیرممکن نمیدانند، اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که معاملهگران ارز نسبت به توافق هستهای ناامید شدهاند؛ بهویژه آنکه در ۱۰روز گذشته خبرهای زیادی در مورد شدت یافتن تنشها بین ایران و آمریکا و افزوده شدن نام برخی سوپرتانکرها و نفتکشهای ایرانی به فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری ایالات متحده منتشر شده؛ موضوعی که احتمال کاهش ورودی دلارهای نفتی را به اقتصاد ایران بیشتر کرده است.
در چنین شرایطی انتشار این اخبار بهطور مستقیم چشماندازهای تورمی را افزایش داده؛ زیرا در صورت افزایش تحریمها و کاهش فروش نفت در گام نخست جریان ورود ارز به کشور کاهش خواهد یافت و این موضوع ناترازی ارزی کشور را افزایش خواهد داد و در گام دوم افزایش قیمت ارز به رشد قیمت نهادهها و هزینه تمامشده تولید و در نتیجه تورم منجر خواهد شد که همه اینها بهمعنای کاهش ارزش پول ملی یا رشد قیمت دلار است. بر همین اساس بهزعم کارشناسان در شرایط فعلی کمرنگ شدن احتمال احیای توافق هستهای ازجمله دلایل اصلی رشد قیمت دلار همچون ۲دوره جهش ارزی قبلی است.
وحید شقاقیشهری، اقتصاددان در اینباره میگوید: افزایش نرخ دلار و افزایش تقاضا برای خرید دلار در این چند روز، از انتشار اخبار منفی نشأت گرفته و اثرگذارترین خبر هم موضوعات مرتبط با مذاکرات هستهای و مسائل مرتبط با انتخابات میاندورهای آمریکا و احتمال نامزدی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری۲۰۲۴ است.
او با بیان اینکه در طول ۴روز نرخ ارز از کانال ۳۲هزار تومان به ۳۶هزار تومان رسید و درست در همین دوره شاهد پمپاژ اخبار منفی به بازار بودهایم، ادامه داد: در کنار موضوعات مرتبط با برجام، انتخابات آمریکا را باید بهعنوان یک تکانه در قیمت دلار در نظر بگیریم؛ زیرا احتمال پیروزی جمهوریخواهان افزایش یافته و بازار ارز در حال پیشخور کردن این تحولات است.
نقش آشوبهای داخلی: با وجود همه این مولفههای اقتصادی و سیاسی، برخی بر این اعتقادند که رشد قیمت دلار بیشتر از آنکه ناشی از عوامل سیاسی و اقتصادی باشد، ناشی از ناآرامیهای سیاسی ۲ماه گذشته در کشور است؛ به طور مثال روز گذشته و همچنین طی یک ماه گذشته، برخی سایتها و کانالهای تلگرامی به بهانه اغتشاشات اخیر مردم را تشویق به خرید ارز میکردند. تأکید آنها بر این بود که ارزش پول ملی به سرعت در حال کاهش است و از این طریق بر افزایش تقاضا در بازار ارز دامن زدند.
بهروز محبینجمآبادی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در همین رابطه گفت: براساس اطلاعات رسیده، افزایش نرخ ارز قسمتی از پازل تحت فشار قرار دادن نظام در بحث ارز فردایی و اتفاقات مربوط به هرات و اربیل است؛ برهمین اساس از آنجا که تلاش میشود فاصله بین عرضه و تقاضا افزایش یابد با تقاضای کاذب مواجه شدهایم و قسمتی از نقدینگی به این بخش هجوم آورده است.
او افزود: اعتقاد دارم بیش از ۴۰مرکز اطلاعاتی جهانی موضوع اغتشاشات را در ایران رهبری میکردند و اطلاعات جامعی وجود دارد که بسیاری از مراکز جاسوسی، اطلاعاتی و امنیتی عالم در اتفاقات اخیر دخالت داشتهاند، پس قیمت امروز ارز قطعا یکی از برنامههای آنان است. مسعود توکلی، سخنگوی بازار متشکل ارزی نیز در اینباره گفت: در چند روز اخیر در بین ۱۰ تا ۱۵صرافی صف تقاضای ارز تشکیل شده بود، اما دلالان با هدف القای بار روانی به مردم و بازار به این صفوف دامن میزنند و بهدنبال این هستند که با طولانی شدن صف این تصور را بین مردم ایجاد کنند که عرضه ارز کاهش یافته و باعث نگرانی مردم شوند.
سوداگری در بازار ارز: همزمان خبرها حاکی از آن است که شرایط متلاطم بازار ارز موجب شده برخی واسطهها با اجاره کارت ملی مردم درحال خرید ارز سهمیهای و فروش آن در بازار آزاد باشند؛ بر همین اساس روز گذشته معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه اعلام کرد: گروهی که کارت ملی خود را در اختیار دلالهای ارزی قرار میدهند باید هوشیار باشند که احتمالا مشمول مقررات مبارزه با پولشویی و قاچاق کالا و ارز میشوند.
این معاونت همچنین هشدار داد: اطلاعات هویتی خریداران برای سازمان هدفمندی یارانهها و سازمان امور مالیاتی ارسال خواهد شد و تبعات رعایت نشدن ضوابط مقرر در قانون مبارزه با پولشویی و قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز بر عهده دارنده کارت ملی خواهد بود. بازار متشکل ارزی نیز در اطلاعیهای اعلام کرد: تعدادی از مردم که البته تعدادشان هم کم نیست با اجاره کارت ملی خود و دریافت ارز از صرافیها تصور میکنند که سود یک یا یک و نیممیلیونی به جیب زدهاند، ولی غافل از اینکه احتمالا در آینده عواقبی ازجمله مالیات، قطع یارانه و. در انتظارشان خواهد بود. بازار متشکل ارزی تهدید کرد عواقب تخلف از مقررات قانونی ازجمله مقررات مبارزه با پولشویی و قاچاق کالا و ارز برعهده دارنده کارت ملی و حساب بانکی خواهد بود.
حجم بازار و نقدینگی در فارکس | چرا دلار پادشاه است؟
بر خلاف سایر بازارهای مالی مانند بازار بورس نیویورک، بازار فارکس نه محل فیزیکی دارد و نه مرکز اصلی. بازار فارکس، بازار فرا بورس (OTC) یا “بین بانکی” محسوب میشود که کل بازار به طور الکترونیکی، در شبکهای از بانکها، به طور مداوم در ۲۴ ساعت شبانه روز فعال است. این به آن معناست که بازار فارکس در سراسر جهان بدون داشتن دفتر اصلی، اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ گسترش پیدا کرده است. تریدرها میتوانند در هر نقطه از جهان که به اینترنت دسترسی داشته باشد، فعالیت کنند. حتی در قلهی کوه فوجی!
بازار فرا بورس فارکس بزرگترین و محبوبترین بازار مالی در جهان است که در تمام نقاط دنیا توسط تعداد زیادی از افراد و سازمانها معامله میشود. حجم بازار و نقدینگی موجود در فارکس بسیار بالاست. در بازار فرا بورس، معاملهگران بسته به شرایط معامله، جذابیت قیمت و شهرت طرف معامله، تصمیم میگیرند که با چه کسی خرید و فروش کنند.
نمودار زیر، ده ارز با بیشترین ارزش در معامله را نشان میدهد. دلار بیشترین خرید و فروش را دارد و ۸۴.۹٪ از تمام معاملات را به خود اختصاص میدهد. یورو در رتبه دوم با ۳۹.۱٪ است، درحالیکه ین با ۱۹٪ در رتبه سوم قرار دارد. همانطور که میبینید، بسیاری از ارزهای اصلی در صدر لیست قرار دارند.
از آنجا که در هر معامله دو ارز همزمان یا به صورت پایاپای معامله میشوند، مجموع درصد سهم برای دو ارز ۲۰۰٪ است نه ۱۰۰٪. نمودار بالا نشان میدهد که دلار آمریکا چقدر در بازار فارکس خرید و فروش میشود. دلار آمریکا یکی از دو ارز در ۸۴.۹٪ از تمام معاملات گزارش شده اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ است.
دلار پادشاه است!
احتمالا متوحه شدهاید که چقدر نام دلار آمریکا (USD) در این متن ذکر میشود. اگر USD نیمی از هر جفت ارز اصلی باشد و با توحه به اینکه جفت ارزهای اصلی ۷۵٪ از تمامی معاملات را تشکیل میدهند، پس توجه به دلار آمریکا واجب است. دلار آمریکا بسیار در حجم بازار فارکس و نقدینگی آن سهیم است. دلار آمریکا پادشاه است!!
اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟
از آنجا که تقریبا همه سرمایهگذاران، صاحبان کسب و کارها و بانکهای مرکزی، دلار آمریکا را در اختیار دارند، پس به آن توجه ویژه میکنند.
دلایل مهم دیگری نیز وجود دارد که دلار آمریکا نقش مهمی در بازار فارکس بازی میکند:
• اقتصاد ایالات متحده، بزرگترین اقتصاد در جهان است.
• دلار ارز ذخیرهی جهان است.
• ایالات متحده آمریکا صاحب بزرگترین و نقد شوندهترین بازار مالی در جهان است.
• ایالات متحده دارای نظام سیاسی فوقالعاده با ثبات است.
• ایالات متحده، تنها ابر قدرت نظامی جهان است.
• دلار آمریکا، ارز مرجع برای بسیاری از معاملات جهانی است. برای مثال: نفت به دلار آمریکا قیمتگذاری میشود. بنابراین اگر مکزیک بخواهد از عربستان سعودی نفت خریداری کند، بهای آن را تنها میتواند با دلار آمریکا بپردازد. اگر مکزیک دلار نداشته باشد، ابتدا باید پزو خود را به فروش برساند و دلار آمریکا را خریداری کند.
چرا بدهی خارجی ایران عملا نزدیک به صفر است
اخیرا صحبتهایی در باره نرخ بدهی خارجی ایران نقل محافل شده و بسیاری تلاش میکنند با تحلیلهای نادرست ایران را کشوری بدهکار جلوه دهند، اما واقعیت چیز دیگری است.
سجاد زمانی علیشاه؛ به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد بین الملل خبرگزاری فارس، استقراض و فروش بدهی یکی از راههایی است که کشورهای جهان در زمان کمبود بودجه به آن پناه میبرند تا کسری خود را در تامین منابع مالی در مصارف عمومی جبران کنند. بدهی عمومی یا خارجی کشورها همواره از دو جهت مورد بررسی قرار میگیرد؛ یکی ارزش ریالی یا ارزی این بدهی و دیگری نسبت آن به تولید ناخالص داخلی کشورها. اخیرا رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود نرخ بدهی کشورمان را نزدیک به صفر اعلام کردند و فرمودند: «این مسأله یکی از موفقیتهای نظام اسلامی است».
بر اساس آمار داخلی و بینالمللی با کمی اختلاف البته ایران حدود 8 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد و در ادامه گزارش نشان میدهیم که چگونه این بدهی در مقایسه با آمارهای بینالمللی واقعا نزدیک به صفر است.
* بدهکارترین کشورهای جهان کدامند؟
به گزارش گلوبال فایر پاور، بدهکارترین کشور جهان آمریکاست. درواقع این کشور 30 تریلیون دلار معادل 30 هزار میلیارد دلار بدهی دارد و باید گفت این بدهی به معنای آن است که هر نوزاد آمریکایی در بدو تولد 91 هزار و 300 دلار بدهکار است. نسبت این بدهی به اشخاص بالغ در آمریکا هم 242 هزار و 500 دلار به ازای هر نفر است. آمریکا 1.25 برابر تولید ناخالص داخلی خود بدهی داشت که این نسبت طی چند دهه گذشته 2.5 برابر شده است.
پس از آمریکا، انگلیس با 9 تریلیون دلار که البته آمار آن مربوط به چند سال پیش است، در جایگاه بعدی قرار میگیرد. هر شهروند انگلیسی بر اساس این آمار 127 هزار دلار بدهکار است.
آخرین آمار بدهی عمومی برای فرانسه به عنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای اتحادیه اروپا هم 7.32 تریلیون دلار بوده که این آمار مربوط به سال آخر سال 2021 است. با این حساب هر شهروند فرانسوی 87 هزار و 200 دلار بدهی دارد. از این منظر فرانسه سومین کشور بدهکار جهان به شمار میرود.
بر اساس آخرین آمارها مربوط به سال 2020، آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اتحادیه اروپا 5.474 تریلیون دلار معادل 69 هزار دلار به ازای هر شهروند بدهی خارجی دارد و در جایگاه چهارمین کشور بدهکار جهان قرار دارد.
ژاپن، با 4.77 تریلیون دلار بدهی، از یک منظر پنجمین کشور بدهکار جهان است و از یک منظر دیگر بدهکارترین کشور جهان به شمار میرود، هر شهروند ژاپنی در حال حاضر 38 هزار دلار بدهکار است که البته آمار آن مربوط به مارس سال 2020 است.
به گزارش بانک مرکزی ایتالیا، این کشور عضو اتحادیه اروپا با داشتن 2.7 تریلیون دلار بدهی، در جایگاه ششمین کشور بدهکار جهان قرار گرفته است. اخیرا اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ بانک مرکزی ایتالیا نرخ بدهی این کشور را 2.96 تریلیون دلار معادل 2.74 هزار میلیارد یورو اعلام کرده که فقط از ابتدای سال جاری تاکنون 59 میلیارد یورو معادل 2.1 درصد افزایش داشته است.
رئیس اتحادیه ملی مصرفکنندگان ایتالیا میگوید: با این حساب هر خانواده ایتالیاتی 104 هزار و 482 یورو بدهی دارد.
اسپانیا هم یکی دیگر از کشورهای حاضر در جمع 10 کشور بدهکار جهان است. بر اساس آخرین آمارها، این کشورها 2.26 تریلیون دلار بدهی دارد و هر شهروند اسپانیایی 48 هزار و 700 دلار بدهکار است.
بر اساس آمار سال 2020 نرخ بدهی دولت چین هم 2.09 تریلیون دلار بوده، اما نکته حائز اهمیت این میزان بدهی اختلاف فاحش سرانه آن با دیگر کشورهای بدهکار جهان است. با تقسیم بدهی بر جمعیت مردم چین، به ازای هر نفر فقط 1326 دلار بدهی خواهیم داشتیم.
کانادا نیز با 1.93 اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ تریلیون دلار بدهی خارجی نهمین کشور بدهکار جهان است و هر شهروند کانادایی با این حساب بالای 52 هزار دلار بدهی دارد. از نظر سرانه بدهی در جهان، مردم سوئیس یکی از بدهکارترین مردمان جهان هستند. نرخ بدهی دولتی سوئیس 1.82 تریلیون دلار برآورد شده اما به ازای هر شهروند بیش از 213 هزار دلار محاسبه میشود.
سنگاپور بالاترین میزان سرانه بدهی عمومی در جهان را دارد؛ چراکه جمعیت این کشور به ازای هر نفر 231 هزار دلار بدهکار است و این کشور آسیایی در مجموع 1.67 تریلیون دلار بدهی خارجی به بار آورده است.
بلژیک و استرالیا هم از جمله کشورهایی هستند که بالای یک تریلیون دلار بدهی دارند و به ترتیب 1.28 و 1.83 تریلیون دلار بدهکار هستند. سرانه نرخ بدهی نیز برای مردم این کشور به ترتیب 112 هزار دلار و 71 هزار و 900 دلار برآورد میشود.
* جایگاه ایران در میان کشورهای جهانی از نظر بدهی خارجی
ایران با داشتن کمتر از 8 میلیارد دلار بدهی در جایگاه صد و دهمین کشور بدهکار جهان قرار گرفته است که نسبت به بدهی کشورهای بالا تقریبا هیچ محسوب میشود. در مقایسه با شهروندان کشورهایی نظیر سوئیس و سنگاپور که بدهی بالای 200 هزار دلار دارند و حتی نسبت به سرانه بدهی مردم آمریکا که بیش از 91 هزار و 300 دلار است، نرخ بدهی تنها 94 دلار به ازای هر شهروند در ایران نیز عملا صفر محسوب میشود.
*ژاپن بدهکارترین کشور جهان از زوایهای دیگر
به گزارش ویژوال کاپیتالیست همانطور که گفته شد، مقایسه میزان بدهی با تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان یکی دیگر از راههای ارزیابی میزان بدهکاری کشورها و رتبه آنها در مقایسه با دیگر کشورهای جهان است. از این منظر نرخ کل بدهی دولت ژاپن 2.57 برابر تولید ناخالص داخلی این کشور یا به عبارت دیگر 257 درصد بزرگی اقتصادی آن است که از این زاویه ژاپن بدترین شرایط را در میان کشورهای جهان دارد.
پس از ژاپن، سودان با نرخ بدهی خارجی 2.1 برابر تولید ناخالص داخلی جایگاه دوم را از آن خود کرده است.
در میان کشورهای توسعهیافته، نیز ایتالیا با نرخ بدهی دولتی 159 درصد تولید ناخالص داخلی یکی از بالاترین میزان بدهی در میان کشورهای جهان را به ثبت رسانده است.
نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در آمریکا هم بالاست، به گونهای که بدهی خارجی این کشور 1.33 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است. این نسبت برای پرتغال 131 درصد، برای اسپانیا، برای فرانسه 116 درصد، بلژیک 113 درصد، کانادا 110 درصد، انگلیس 109 درصد، مصر 92 درصد، هند 91 درصد، استرالیا 84 درصد، پاکستان 83 درصد، مجارستان 77 درصد، آلمان 73 درصد، فنلاند 72 درصد، مالزی 71 درصد، چین 69 درصد، آفریقای جنوبی 69 درصد و عمان 68 درصد است.
به گزارش سیسدیتا، نرخ بدهی خارجی ایران به تولید ناخالص داخلی بر اساس آمار سال 2021، تنها یک درصد بوده و این رقم نسبت به آمار سال 2020، 4 دهم درصد کاهش داشته است.
بنا بر آنچه گفته شد و همان گونه اما واقعاً چرا دلار اینقدر مهم است؟ که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود تاکید کردند، هم از نظر میزان بدهی که معادل کمتر از 8 میلیارد دلار است و هم از نظر نسبت بدهی خارجی به تولید ناخالص داخلی که یک درصد برآورد میشود، در مقایسه با دیگر کشورها، بدهی کشورمان تقریبا هیچ محسوب میشود.
دیدگاه شما