۱۱- محاسبه نرخ بهره موثر با تابع effect
متخصصان مالی برای محاسبه نرخ بهره موثر از نرخ بهره اسمی از فرمول های موجود در اکسل استفاده می کنند که فرمول EFFECT در بین آنها از محبوبیت خاصی برخوردار است.
همچنین برای محاسبه نرخ بهره سالانه (APR) و درصد بهره سالانه (APY)، محاسبه وام خودرو، مسکن و همچنین وام های کوچک تر از نرخ اسمی استفاده می کنند که توسط وام دهنده تعیین می گردد.
تابع EFFECT در اکسل:
تابع EFFECT در واقع میزان نرخ بهره موثر سالانه را براساس نرخ بهره اسمی و تعداد دوره های مرکب سازی سالانه محاسبه می نماید که ساختار آن به بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ صورت زیر می باشد.
(EFFECT (nominal_ rate , npery=
نرخ بهره اسمی: در این آرگومان مقدار نرخ بهره اسمی وارد می گردد که بایستی بین صفر و یک باشد.
تعداد دوره: در این آرگومان تعداد دوره های مرکب شدن در سال وارد می گردد که بایستی عددی صحیح و مثبت باشد.
لازم به ذکر است که نرخ موثر سالانه معیاری از نرخ بهره می باشد که به منظور مرکب سازی نرخ بهره از آن استفاده می گردد و در مقایسه های مالی از قبیل پروژه ها، وام ها، سودآوری و… مورد استفاده زیادی قرار دارد که فرمول آن به صورت زیر می باشد:
خطاهای معمول:
- اگر مقدار نرخ بهره اسمی عددی بین صفر و یک نباشد، خطای#NUM! رخ می دهد. دقت داشته باشید که صفر می تواند شامل شود اما یک نه.
- اگر مقادیر وارد شده در تابع، عددی (اسکالر) نباشند، خطای #VALUE! رخ خواهد داد.
مثال: محاسبه EFFECT برای دوره های مختلف
مدت دوره | تعداد دفعات مرکب شدن | نرخ بهره اسمی | نرخ بهره موثر |
n | npery | rate | effect |
سالیانه | 1 | 12% | 12% |
شش ماهه | 2 | 12% | 12.36% |
چهار ماهه | 3 | 12% | 12.4864% |
فصلی | 4 | 12% | 12.550881% |
دو ماهه | 6 | 12% | 12.616241926400% |
ماهیانه | 12 | 12% | 12.682503013197% |
روزانه | 365 | 12% | 12.747461563839% |
ساعتی | 8760 | 12% | 12.749592487823% |
دقیقه ای | 525600 | 12% | 12.749683614621% |
ثانیه ای | 31536000 | 12% | 12.749685143060% |
برای شرکت در دوره های آموزشی امکان سنجی با اکسل می توانید با شماره 09127976106 تماس حاصل فرمایید . |
اشتراک گذاری:
https://comfar.co/?p=1482
دکتر ساعی نیک حسین ساعی نیک هستم دکتری اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی از ۱۵ سال گذشته در زمینه انجام انواع طرحهای توجیهی و آموزش نرم افزار کامفار و اکسل به صورت مداوم با سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی و دانشگاهها همکاری می کنم. بعد از اجرای ۴۰۰۰ ساعت آموزشی قصد دارم شیوه نوینی از آموزشهای امکان سنجی را از طریق این وب سایت و شبکه های اجتماعی پر مخاطب ارائه نمایم. با من همراه باشید.
شگفتی های چشم مرکب زنبور که باید بدانید
آشنایی با چشم مرکب زنبور عسل اطلاعات شما در مورد این حشره شگفت انگیز را بیشتر می کند. هرچند به طور کلی اطلاعات کمی در مورد چشم مرکب وجود دارد، اما همین اطلاعات اندک نیز می تواند دیدگاه ما نسبت به شگفتی های این حشره را کامل تر کند.
زنبور عسل یکی از شگفت انگیزترین حشرات دنیا است. ساختمان بدن او بسیار پیچیده و نیازمند تحقیقات فراوانی است تا به تمامی ظرفیت های وجودی زنبور پی برده شود. هنوز بسیاری از جنبه های زیستی زنبور عسل ناشناخته باقی مانده که محققان زیادی در سراسر دنیا در حال تحقیق و بررسی بر روی آن هستند. یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین قسمت های بدن زنبور، چشمان او به ویژه چشم مرکب زنبور است. ناشناخته های زیادی در مورد چشم زنبور عسل وجود دارد که روز به روز بر ابعادی شناختی آن افزوده می شود.
ساختار بدن زنبور عسل به گونه ای است که از 5 چشم بهره می برد. 3 چشم ساده و 2 چشم مرکب این 5 چشم زنبور را تشکیل داده اند. وظیفه اصلی بینایی بر عهده چشم مرکب است و چشم ساده احتمالا وظیفه شناسایی جهت نور را بر عهده دارد. البته هنوز نظرات قطعی در مورد چشم ساده وجود ندارد. با این حال برخی از جنبه های چشم مرکب شناخته شده است.
در این مطلب قصد داریم به صورت مختصر به چشم مرکب زنبور عسل بپردازیم. با توجه به اینکه محدودیت های زیادی در مورد حقایق چشم مرکب وجود دارد، در این مطلب تنها به نکاتی اشاره خواهد شد که محققان به طور قطعی در مورد آن نظر داده اند. به نظر می رسد مطالعه مطالبی که در ادامه می آید، می توتاند شناخت شما نسبت به زنبور عسل را بیشتر از گذشته کند.
حس بینایی زنبور عسل
همانطور که می دانید زنبور عسل همانند انسان حس بینایی دارد. البته ویژگی خاص زنبور عسل این است که علاوه بر حواس 5گانه انسان، 2 حس اضافه تر نسبت به انسان ها نیز دارد که باعث خاص شدن رفتارهای این حشره شده است. حس بینایی زنبور عسل البته یا اسنان تفاوت های فاحشی دارد.
تحقیقات نشان داده که حواس بینایی زنبور عسل بیشتر از آنکه منطبق با تصاویر باشد، توجه با نور و رنگ کار دارد. زنبور عسل با قدرت بسیار بیشتری می تواند جهت نور را با چشم ساده و رنگ ها را با چشم مرکب تشخیص دهد. این در حالی است که وضوح تصاویر برای زنبور مشخص نیست.
وظیفه اصلی چشم مرکب گرفتن تصاویر و تشخیص رنگ ها است. با این حال یافته ها نشان می دهد که چشم انسان می تواند با وضوح 80 برابری نسبت به چشم مرکب، اجسام را واضح ببیند. با این حال این موضوع چیزی از ارزش چشم مرکب زنبور عسل کم نمی کند. در واقع زنبور عسل نیازی به واضح دیدن اجسام هم ندارد و تشخیص رنگ ها برای او کافی است.
ساختار چشم مرکب زنبور
همانطور که گفته شد، چشم مرکب زنبور یکی از مهمترین قسمت های حس بینایی زنبور یعنی تشخیص رنگ و ثبت تصاویر را بر عهده دارد. با این حال ساختار خاص چشم مرکب که ساخته شده از تعداد زیادی چشم منفرد یا ساده است، باعث شده این قسمت از بدن زنبور عسل بسیار خاص و منحصر بفرد باشد.
زنبور دارای 2 چشم مرکب در دو سمت سر خود است. چشمی کشیده و زیبا که ظاهر آن وابسته به نژاد زنبور عسل است. برخی نژادها چشم مرکب بزرگتر و کشیده تر و برخی دیگر چشم مرکب کوچکتری را به خود اختصاص داده اند. این دو چشم وظیفه اصلی بینایی زنبور را بر عهده دارند.
تحقیقات نشان داده که چشم مرکب زنبور عسل کارگر و ملکه یا همان زنبورهای ماده از 5هزار چشم ساده تشکیل شده اند. این در حالی است که زنبور نر، 2 برابر این مقدار یعنی حدود 10 هزار چشم منفرد را در درون چشم مرکب جای داده است.
هر کدام از این چشم های ساده درون چشم مرکب، وظیفه تصویربرداری قسمتی از تصویر روبروی چشم را برعهده دارند. در نهایت تمامی این تصاویر به صورت مجزا به مغز زنبور ارسال شده و تصویری موزاییک شکل از فضای روبروی زنبور شکل می گیرد. این تصویر توسط شبیه سازهایی که به وسیله تحقیقات فراوان به دست آمده، تصویرسازی شده است.
ویژگی های کاربردی چشم مرکب زنبور عسل
علاوه بر ساختار فیزیکی چشم مرکب، ساختار و ویژگی های کاربردی این دو چشم زنبور عسل بسیار مهم است. به طور کلی چشم مرکب نمی تواند به اندازه انسان رنگ های مختلف را ببیند. دامنه تشخیص رنگ توسط چشم مرکب بسیار محدود است؛ با این حال توانایی تشخیص زنبور از روی رنگ ها نسبتا زیاد گزارش می شود.
تحقیقات نشان می دهد که زنبور عسل قادر به دیدن رنگ قرمز نیست! این در حالی است که زنبور به راحتی می تواند اشعه های ماورا بنفش که توسط چشم ما انسان ها قابل تماشا نیست را ببیند و از آنها اطلاعات دریافت کند. یکی از مهمترین ویژگی های چشم مرکب زنبور عسل همین دیدن اشعه های ماورا بنفش است که بسیار خارق العاده می نماید.
به طور کلی زنبور عسل توانایی دیدن رنگ های زیر را با چشم مرکب خود دارد:
- زرد
- آبی
- سیاه
- سفید
- نارنجی
- بنفش متمایل به آبی
- سبز
- سبزآبی
- ماورای بنفش
محققان به این نتیجه رسیده اند که زنبورها برای تشخیص از بین رنگ های نارنجی، سبز و زرد نیز دچار مشکل هستند. به همین علت است که عموما زنبوردارها برای رنگ کردن کندوها از رنگ آبی، سفید، سیاه و گاها زرد استفاده می کنند تا زنبورها راحت تر کندوی خود را تشخیص دهند.
چشم مرکب تشخیص خوبی نسبت به نور خورشید و جهت آن دارد. از این طریق می تواند مسیریابی خود را به خوبی انجام داده و راه های مختلف را برای رسیدن به گل ها و بازگشت به کندو گم نکند. همچنین زنبور عسل با توجه به تشخیص رنگ گلها، به برخی گل ها علاقه بیشتری پیدا می کند. به همین علت است که درست کردن برخی عسل های تک گل راحت تر و برخی سخت تر است.
سخن بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ آخر
آشنایی با چشم مرکب زنبور عسل اطلاعات شما در مورد این حشره شگفت انگیز را بیشتر می کند. هرچند به طور کلی اطلاعات کمی در مورد چشم مرکب وجود دارد، اما همین اطلاعات اندک نیز می تواند دیدگاه ما نسبت به شگفتی های این حشره را کامل تر کند. چشم مرکب زنبور عسل می تواند مبنای تحقیقات و بررسی های دقیق دانشجویان رشته های مرتبط با جانورشناسی باشد.
شگفتی های چشم مرکب زنبور که باید بدانید
آشنایی با چشم مرکب زنبور عسل اطلاعات شما در مورد این حشره شگفت انگیز را بیشتر می کند. هرچند به طور کلی اطلاعات کمی در مورد چشم مرکب وجود دارد، اما همین اطلاعات اندک نیز می تواند دیدگاه ما نسبت به شگفتی های این حشره را کامل تر کند.
زنبور عسل یکی از شگفت انگیزترین حشرات دنیا است. ساختمان بدن او بسیار پیچیده و نیازمند تحقیقات فراوانی است تا به تمامی ظرفیت های وجودی زنبور پی برده شود. هنوز بسیاری از جنبه های زیستی زنبور عسل ناشناخته باقی مانده که محققان زیادی در سراسر دنیا در حال تحقیق و بررسی بر روی آن هستند. یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین قسمت های بدن زنبور، چشمان او به ویژه چشم مرکب زنبور است. ناشناخته های زیادی در مورد چشم زنبور عسل وجود دارد که روز به روز بر ابعادی شناختی آن افزوده می شود.
ساختار بدن زنبور عسل به گونه ای است که از 5 چشم بهره می برد. 3 چشم ساده و 2 چشم مرکب این 5 چشم زنبور را تشکیل داده اند. وظیفه اصلی بینایی بر عهده چشم مرکب است و چشم ساده احتمالا وظیفه شناسایی جهت نور را بر عهده دارد. البته هنوز نظرات قطعی در مورد چشم ساده وجود ندارد. با این حال برخی از جنبه های چشم مرکب شناخته شده است.
در این مطلب قصد داریم به صورت مختصر به چشم مرکب زنبور عسل بپردازیم. با توجه به اینکه محدودیت های زیادی در مورد حقایق چشم مرکب وجود دارد، در این مطلب تنها به نکاتی اشاره خواهد شد که محققان به طور قطعی در مورد آن نظر داده اند. به نظر می رسد مطالعه مطالبی که در ادامه می آید، می توتاند شناخت شما نسبت به زنبور عسل را بیشتر از گذشته کند.
حس بینایی زنبور عسل
همانطور که می دانید زنبور عسل همانند انسان حس بینایی دارد. البته ویژگی خاص زنبور عسل این است که علاوه بر حواس 5گانه انسان، 2 حس اضافه تر نسبت به انسان ها نیز دارد که باعث خاص شدن رفتارهای این حشره شده است. حس بینایی زنبور عسل البته یا اسنان تفاوت های فاحشی دارد.
تحقیقات نشان داده که حواس بینایی زنبور عسل بیشتر بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ از آنکه منطبق با تصاویر باشد، توجه با نور و رنگ کار دارد. زنبور عسل با قدرت بسیار بیشتری می تواند جهت نور را با چشم ساده و رنگ ها را با چشم مرکب تشخیص دهد. این در حالی است که وضوح تصاویر برای زنبور مشخص نیست.
وظیفه اصلی چشم مرکب گرفتن تصاویر و تشخیص رنگ ها است. با این حال یافته ها نشان می دهد که چشم انسان می تواند با وضوح 80 برابری نسبت به چشم مرکب، اجسام را واضح ببیند. با این حال این موضوع چیزی از ارزش چشم مرکب زنبور عسل کم نمی کند. در واقع زنبور عسل نیازی به واضح دیدن اجسام هم ندارد و تشخیص رنگ ها برای او کافی است.
ساختار چشم مرکب زنبور
همانطور که گفته شد، چشم مرکب زنبور یکی از مهمترین قسمت های حس بینایی زنبور یعنی تشخیص رنگ و ثبت تصاویر را بر عهده دارد. با این حال ساختار خاص چشم مرکب که ساخته شده از تعداد زیادی چشم منفرد یا ساده است، باعث شده این قسمت از بدن زنبور عسل بسیار خاص و منحصر بفرد باشد.
زنبور دارای 2 چشم مرکب در دو سمت سر خود است. چشمی کشیده و زیبا که ظاهر آن وابسته به نژاد زنبور عسل است. برخی نژادها چشم مرکب بزرگتر و کشیده تر و برخی دیگر چشم مرکب کوچکتری را به خود اختصاص داده اند. این دو چشم وظیفه اصلی بینایی زنبور را بر عهده دارند.
تحقیقات نشان داده که چشم مرکب زنبور عسل کارگر و ملکه یا همان زنبورهای ماده از 5هزار چشم ساده تشکیل شده اند. این در حالی است که زنبور نر، 2 برابر این مقدار یعنی حدود 10 هزار چشم منفرد را در درون چشم مرکب جای داده است.
هر کدام از این چشم های ساده درون چشم مرکب، وظیفه تصویربرداری قسمتی از تصویر روبروی چشم را برعهده دارند. در نهایت تمامی این تصاویر به صورت مجزا به مغز زنبور ارسال شده و تصویری موزاییک شکل از فضای روبروی زنبور شکل می گیرد. این تصویر توسط شبیه سازهایی که به وسیله تحقیقات فراوان به دست آمده، تصویرسازی شده است.
ویژگی های کاربردی چشم مرکب زنبور عسل
علاوه بر ساختار فیزیکی چشم مرکب، ساختار و ویژگی های کاربردی این دو چشم زنبور عسل بسیار مهم است. به طور کلی چشم مرکب نمی تواند به اندازه انسان رنگ های مختلف را ببیند. دامنه تشخیص رنگ توسط چشم مرکب بسیار محدود است؛ با این حال توانایی تشخیص زنبور از روی رنگ ها نسبتا زیاد گزارش می شود.
تحقیقات نشان می دهد که زنبور عسل قادر به دیدن رنگ قرمز نیست! این در حالی است که زنبور به راحتی می تواند اشعه های ماورا بنفش که توسط چشم ما انسان ها قابل تماشا نیست را ببیند و از آنها اطلاعات دریافت کند. یکی از مهمترین ویژگی های چشم مرکب زنبور عسل همین دیدن اشعه های ماورا بنفش است که بسیار خارق العاده می نماید.
به طور کلی زنبور عسل توانایی دیدن رنگ های زیر را با چشم مرکب خود دارد:
- زرد
- آبی
- سیاه
- سفید
- نارنجی
- بنفش متمایل به آبی
- سبز
- سبزآبی
- ماورای بنفش
محققان به این نتیجه رسیده اند که زنبورها برای تشخیص از بین رنگ های نارنجی، سبز و زرد نیز دچار مشکل هستند. به همین علت است که عموما زنبوردارها برای رنگ کردن کندوها از رنگ آبی، سفید، سیاه و گاها زرد استفاده می کنند تا زنبورها راحت تر کندوی خود را تشخیص دهند.
چشم مرکب تشخیص خوبی نسبت به نور خورشید و جهت آن دارد. از این طریق می تواند مسیریابی خود را به خوبی انجام داده و راه های مختلف را برای رسیدن به گل ها و بازگشت به کندو گم نکند. همچنین زنبور عسل با توجه به تشخیص رنگ گلها، به برخی گل ها علاقه بیشتری پیدا می کند. به همین علت است که درست کردن برخی عسل های تک گل راحت تر و برخی سخت تر است.
سخن آخر
آشنایی با چشم مرکب زنبور عسل اطلاعات شما در مورد این حشره شگفت انگیز را بیشتر می کند. هرچند به طور کلی اطلاعات کمی در مورد چشم مرکب وجود دارد، اما همین اطلاعات اندک نیز می تواند دیدگاه ما نسبت به شگفتی های این حشره را کامل تر کند. چشم مرکب زنبور عسل می تواند مبنای تحقیقات و بررسی های دقیق دانشجویان رشته های مرتبط با جانورشناسی باشد.
نکتههایی درباره فعل مرکّب
وجود فعل مرکّب و تعیین ملاک هایی روشن برای تشخیص این نوع فعل از گروه های فعلی و افعال ساده یکی از جنجال برانگیزترین مباحث دستور؛ بخصوص در سال های اخیر بوده است. نویسنده ضمن اشاره و پاسخگویی به برخی از شبهات موجود در ماهیت آن، کوشیده است دایره افعال مرکب فارسی را از آنچه معتقدان عدم گسترش پذیری فعل مرکب بدان قایلند،وسیع تر گرداند و با تحلیل ساختار این نوع فعل از دیدگاه معنا وصرف، به شناسایی هر چه بیشتر این واقعیت زبانی وچگونگی عملکرد آن در زبان مدد رساند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Some Points about Compound Verb
نویسنده [English]
Teacher training University
چکیده [English]
The problem of compound verb and determining clear criteria for distinguishing this form of verb from verb phrase and simple verb has been a subject of hard debates among grammarians, especially over the last few years.
While providing answers to some of the existing open questions about compound verbs, this paper focuses on analysis of the structure of this grammatical category from two aspects, semantic and morphological, and establishes a framework that offers a clear pattern for the analysis of this linguistic phenomenon based on the presented information.
It is our belief that compound verb, like all compound words, is one of the linguistic phenomena playing a role in extension of semantic field in Persian language
کلیدواژهها [English]
- Compound verb
- Nominal Component of Compound Verb
- Verbal Component of Compound Verb
- phrase
- Development Ability
اصل مقاله
مقدمه
«فعل مرکب به فعلی گفته میشود که از پیوند یک فعل «همکرد» مانند: کردن، کشیدن، دادن، زدن، خوردن، بستن و. با یک اسم یا صفت یا قید و جز آن که «فعلیار» نامیده میشود، پدید میآید که ماحصل ترکیب یک فقرة واژگانی متفاوت با اجزاء ترکیب است که مفهوم فعلی تازهای را در زبان بهوجود میآورد. اینگونه ساختمان فعل که در بعضی زبانهای دیگر نیز مثالهای معدودی دارد، از مختصات زبان فارسی است» (خانلری، 1366: 2/127).
دربارة فعل مرکب در کتابها و مقالههای دستوری تعاریف مختلفی آمده است که همگی با اندکی اختلاف نشان دهندة تصویر واحدی از اینگونه افعال است. جز اینکه برخی از نویسندگان مانند خیامپور افعال پیشوندی را نیز در شمار فعلهای مرکب آوردهاند. ( خیامپور، 1375: 69)
فعل مرکب به واقعیتی زبانی و رو به گسترش است که طی چند دهة گذشته توجه نویسندگان کتابها و مقالات دستوری را به خود جلب کرده و آنان را وادار به تعیین ملاک ها و معیارهایی برای مرزبندی این نوع فعل و جداسازی محدودة صرفی آن از افعال ساده و گروه های فعلی نموده است. در سال های اخیر با کشیده شدن پای این سخن به کتاب های درسی و حوزة کار معلمان مدارس، بحث شدت گرفته و نظریات مختلف و مخالف بسیاری را پیرامون خود برانگیخته است.
اگربرخی شبهات مطرح شده دربارة وجود فعل مرکب در زبان فارسی را نادیده بگیریم 1 ، اکثریت قریب به اتفاق محققان به وجود این نوع فعل معتقدند. تعیین معیارهای دقیق برای تشخیص آن، علاوه بر این که می تواند به روشن شدن جنبه های صرفی زبان کمک کند، برای تعیین مدخل های فعلی در کار فرهنگنامه نویسی نیز حائز اهمیت فراوان است.
گروه یکی از اجزاء سازندة زبان است و عبارت است از مجموعه ای از کلمات که با یکدیگر می توانند نقش نحوی واحدی را بر روی زنجیرة همنشینی کلمات به عهده گیرند. گروه انواع گوناگونی نظیر گروه اسمی،گروه صفتی و گروه فعلی دارد. گاه ساختمان فعل مرکب چنان به ساختمان گروه فعلی نزدیک می شود که تشخیص آنها را از یکدیگر مشکل می سازد؛ زیرا این دو مقولة دستوری از نظر تکیه و درنگ و گسترش پذیری تفاوت چندانی با هم ندارند و تنها معیار معتبر در تشخیص آن دو، کوتاهی و بلندی مجموعة ترکیب ساز و کثرت استعمال است؛ مثلا غذا دادن و فریب دادن هر دو ساختمان واحدی دارند؛ اما اولی گروه فعلی و دومی فعل مرکب است (فرشید ورد،76:1373).
یکی از دیدگاه هایی که امروز در بارة تشخیص فعل مرکب مطرح است، اعتقاد به عدم گسترش پذیری فعل مرکب است. آنها میگویند: همان گونه که در سایر کلمات مرکب نمی توان میان اجزاء ترکیب، عناصر صرفی را جای داد و به عبارت دیگر معیار مرکب بودن آنها، عدم جای گیری تکواژهای صرفی در میانة ترکیب است، در فعل مرکب نیز میان فعلیار و همکرد نباید عناصری مانند "ی" نکره و صفت یا "تر" و "ترین " قرار گیرد؛ مثلاً در واژة دست کشید چون نمی توان گفت دست خوبی کشیدم یا از کاری دستی کشیدم؛ لذا باید گفت عمل ترکیب بر روی این دو واژه انجام شده و ماحصل آن یک فعل مرکب است؛ امّا در واژة "فریاد کشید " چون می توان عناصری مانند صفت (فریاد بلندی کشید )و "ی "نکره(فریادی کشید) را در میان آن جای داد؛ پس می توان گفت که ترکیب صورت نگرفته و کشید در این جا یک فعل ساده است.
این دیدگاه، مخالفان و موافقانی داشته وایشان را وادار به نوشتن مقالات و طرح نظراتی در رد و اثبات آن نموده است. 2 نویسندة مقالة حاضر معتقد است که تعیین هر گونه ملاک و معیاری برای بازشناسی فعل مرکب از سایر اقسام فعل، بدون وجود شناخت دقیق از ساختمان و کارکرد فعل مرکب ناممکن است؛ بدین جهت بر آن شده است که برای کمک به روشن شدن گوشههایی از این بحث، ساختمان فعل مرکب را از سه منظر متفاوت مورد بررسی قرار دهد و نکاتی را جهت شناسایی هر چه بیشتر این فقرة واژگانی مطرح نماید.
فعل مرکب چیست؟
پیش از آن که به طرح این سه دیدگاه بپردازیم، لازم است که با نقد مختصر نظریة عدم گسترش پذیری فعل مرکب به نکاتی اشاره کنیم تا معلوم گردد که منظور ما از فعل مرکب چیست.
1- نخست باید دانست که سابقة استعمال فعل مرکب در زبان های ایرانی بسیار طولانی است. این بهره جویی در طول تاریخ همواره در حال افزایش بوده است؛ نمونه های محدودی از کاربرد آن را میتوان در زبان اوستا و فارسی باستان یافت مانند
واژة "به کار بردن"در متن ذیل:
āat tā hazō nivarᵊzayᵊn daēva
"پس آن دیوها بر علیه آنها زور به کار بردند." (شین توک، 1363: 155)
اما در دورة میانه و زبان پهلوی استعمال فعل مرکب افزایش یافته است. نمونه هایی ازآن در مفهوم پیدا بودن، اسب افکندن و تیر زدن را می توان در این زبان دید 3 (همایونفرخ،525:1364) همین سیر در دورة دری نیز ادامةافته، به طوری که بیشترین بسامد استفاده از فعل مرکب متعلّق به دورة دری است؛ فعل هایی نظیر پخته کردن، پوشیده داشتن،پیوسته کردن، آگنده کردن، آزموده کردن، فرسوده کردن و. از این قبیلند (جلال متینی، 410:1347). به همین ترتیب هر چه از آغاز فارسی دری به زمان حال نزدیکتر می شویم، شاهد افزایش کاربرد آن نسبت به قرن های گذشته هستیم.
2- علل گرایش روزافزون فارسیزبانان به استفاده از «فعل مرکب» احتیاج به بررسیهای زبانشناختی بیشتری دارد؛ اما ساده ترین دلیل آن، افزایش نیاز اهل زبان به مفاهیم جدید فعلی است؛ چرا که داد بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ و ستدهای علمی و فرهنگی میان ملتها، نیازهای زبانی فراوانی را در زبان گیرنده ایجاد میکند و هر زبان برای رفع این نیازها به گونههای متفاوت عمل میکند. یکی از این راهها وامگیری از زبان و فرهنگ دهنده است؛ اما می دانیم که از میان انواع کلمه تنها فعل است که نمیتواند به صورت مستقیم وارد زبان دیگر شود؛ بنابراین اهل زبان را بر آن میدارد که روشهای دیگری را برای تأمین مفاهیم فعلی جدید بیازمایند.
در برخی از زبان ها، مانند زبان انگلیسی ساختن فعل ساده از اسم یکی از راه های تأمین این نیاز است، اما زبان فارسی تمایلی به ساخت فعل ساده از خود نشان نمی دهد؛ بلکه با استفاده از خاصیت ترکیبی خود، برای القاء مفاهیم جدید فعلی از روش مرکبسازی بهره می جوید، چنانکه در سایر اقسام کلمه نیزاین امر دیده میشود مانند: هواپیما، دل نشین و. زبان فارسی برای ساخت فعل های مرکب، به دو شیوه عمل کرده است:
الف. گاه از عناصر موجود در زبان استفاده کرده، از ترکیب آنها مفهوم جدیدی آفریده است؛ نظیر: فریاد کشیدن، نگاه کردن، پدید آمدن و.
ب. گاه از طریق اخذ عناصری از زبان بیگانه به عنوان «فعلیار» و ترکیب آن با افعال سادة فارسی به این مفهوم جدید دست یافته است که از میان این دو، نوع دوم بسیار جدیدتر از نوع نخست است. مانند: استارت زدن، کنترل کردن، تلفن زدن، ویزیت کردن و.
3- به نظر میرسدکه دیدگاه گسترش ناپذیری فعل مرکب در اثر مقایسة نادرست فعل با سایر اقسام کلمه مطرح شده باشد؛ زیرا پیداست که ساختمان «فعل مرکب» با ساختمان سایر کلمات مرکب متفاوت است؛ به عبارت دیگر، هر چند هدف بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ از مرکبسازی در زبان، گسترش حوزة معنایی در تمام انواع کلمه بوده است، اما عملکرد زبان در ساخت آنها با هم تفاوت بسیار دارد. برای روشن شدن مطلب باید به چند نکته اشاره کرد:
- در ترکیبهای اسمی و صفتی معیار گسترشناپذیری جزءاول ترکیب، کاملاً صادق است؛ مثلاً در اسم مرکبِ «کتابخانه» نمیتوان گفت: «کتابهاخانه» یا «کتابیخانه» و باید تکواژ «ها» و «ی» نکره را به پایان ترکیب افزود و گفت: «کتابخانهها» یا «کتابخانهای» و در صفت مرکبی نظیر «خوشمزه» نمیتوان گفت: «خوشترمزه» یا «خوشترین مزه» و باید گفت: «خوشمزهتر» و «خوشمزهترین».
- چنانکه در مرکبهای اسمی و صفتی بالا دیدیم، برای آزمایش قدرت ترکیب در هر یک از نمونهها، تکواژهای مخصوص هر قسم کلمه را به میانة ترکیب افزودیم؛ مثلاً در ترکیب اسمی «کتابخانه» تکواژهای مخصوص اسم (ها و ی نکره) و در ترکیب صفتی «خوشمزه» تکواژهای مخصوص صفت (تر و ترین) را بدان افزودیم، بنابراین در ترکیبهای فعلی نیز باید تکواژهای مخصوص فعل را به میانة ترکیب بیفزاییم، نه تکواژهای مخصوص اسم و صفت را؛ اگر بدین گونه عمل کنیم،خواهیم دید که عناصر صرفی فعل مانند «می» استمرار و «ب» التزام و افعال کمکی در میان دو جزء فعل مرکب قرار میگیرد مانند(قسم خوردم قسم میخورمقسم بخورم قسم خواهم خورد )چنان که درمیان افعال پیشوندی نیز این عناصرواقع میشود مانند ( برگشتم برمیگشتم برخواهم گشت).بنابراین میتوان نتیجه گرفت که معیار گسترشناپذیری اجزای ترکیب، معیار درستی برای تشخیص فعل مرکب نیست.
- نکتة دوم این که، جزء غیر فعلی فعل مرکب (فعلیار) به جهت ماهیت صرفی خود (اسم یا صفت بودن) قابل گسترش با تکواژهای مناسب آن است؛ مثلاً در ترکیب «فریاد کشید» به دلیل آنکه فعلیار «اسم» است، میتواند «ی نکره» یا "های جمع" و. را بپذیرد؛ یعنی میتوان گفت: «فریادی کشید» یا «فریادها کشید» ویا در فعل «آگاه کرد» میتوان گفت: «آگاهتر کرد».
گسترش فعلیار به هیچرو ماهیت، معنا و کارکرد فعل مرکب را تغییر نمی دهد؛ چنانکه با بررسی متون فارسی دری از گذشتههای دور تا به حال میتوان نمونههای فراوانی یافت که عناصر مختلف صرفی و نحوی میان دو جزء فعل مرکب جایگیر شده است، بیآنکه نقش نحوی و کارکرد معنایی فعل را دگرگون کرده باشد مانند:
«یک شب تأمّل ایام گذشته میکردم» (گلستان)
ترکیب «ایّام گذشته» با آنکه به فعلیار (تأمل) اضافه شده است و مضافالیه آن به نظر میرسد؛ اما از حیث معنا، نقش نحوی دیگری دارد (نوبهار، 1372: 165).
گسترش ناپذیری فعل مرکب به قدرت ترکیب فعل واقتضائات خاص زبان فارسی به شرح ذیل بستگی دارد.
1- دراغلب فعل های مرکبی که ماحصل ترکیب، معنایی کنایی دارد، فعلیارگسترش پذیر نیست؛ مانند: تن دادن،چشم زدن،صورت بستن،دست دادن (حس خوبی به من دست داد) تاب آوردن، سرکردن، دست کشیدن،.
2- فعل های مرکب دو جزیی که یک حرف اضافه در معنایشان نهفته است، فعلیارشان اغلب گسترش پذیر نیست؛ مانند: هوش آوردن (به هوش آوردن)، راه افتادن،پا شدن، دار زدن،سر آمدن،یاد آوردن، کار بستن و.
3- هرگاه فعلیار(اعم از اسم و صفت ) کاربرد اسمی و صفتی زیادی در زبان نداشته باشد؛یعنی از اسم ها و صفت های رایج در زبان فارسی نباشد، معمولا گسترش پذیر نیست؛ مانند:پدید آمدن،نایل شدن،املا کردن، ساقط کردن و.
بررسی فعل مرکب از سه دیدگاه
خانلری افعال مرکب را بر اساس همکردهای مختلف به 23 مورد تقسیم کرده و به ترتیب حروف الفبا آورده است و ذیل هر کدام بةک یا چند نکته از ویژگیهای آن اشاره کرده است (خانلری، 1366: 2/169 ، 168).
ما دراینجا برای بررسی افعال مرکب، سه دیدگاه را مطرح می کنیم، سپس افعال مرکب را از هر دیدگاه به انواعی تقسیم کرده، برخی ازویژگی های صرفی و معنایی هر بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ یک را بیان خواهیم کرد.
صفت برتر و صفت برترین چیست؟
صفت برتروبرترین(صفت های سنجشی) صفت برتر(تفضیلی)هرگاه بخواهیم دوچیز را ازنظریک ویژگی باهم مقایسه کنیم ویکی را بر دیگری برتری دهیم .ازصفت برتر استفاده میکنیم (مثال خانه ی حسن بزرگتر از خانه علی است) نشانه ی صفت برترپسوند(تر)است وصفت برترازوابسته های پسین اسم است وبعدازهسته ی گروه خود قرارمیگیردمثال(هوای خنک تر) صفت برترین(عالی)هروقت چیزی را از نظر یک ویژگی با همه ی مواردمشابهش مقایسه کنیم وبرهمه ی انهابرتری دهیم از صفت برترین (عالی)استفاده میکنیم مثال (اقای حسینی .مهربان ترین معلم مدرسه است) نشانه ی صفت عالی پسوند (ترین)است که به انتهای صفت ساده اضافه میشود مثال خنک ترین زیباترین تفاوت صفت برتر و برترین (هرصفت برتر مقایسه بین دو چیز صورت میگیرد . امادرصفت برترین.یک چیز با چیزهای دیگرودرواقع.یک نمونه با همه ی انواع دیگرخودش سنجیده میشود)
برتر توی گروه اسمی وابسته پسین هست ولی برترین وابسته پیشین هست.
صفت برتر مقایسه بین دو چیزه ولی صفت برترین مقایسه یک چیز با دیگرانه
دوستان سلام
صفت برتر مقایسه بین دوچیز هست مثال کلاس نهم بزرگتر از کلاس هفتم هست
باید توجه داشته باشیم که صفت برتر پسوند تر میگیره
صفت برترین مقایسه بین یک چیز و چیز های دیگر
مثال کلاس نهم بزرگترین کلاس مدرسه هست
صفت برترین پسوند ترین میگره
صفت عالی صفتی است که نتیجه ی مقایسه ی یک موصوف را با چند عنصر مشابه آن ها بیان می دارد. صفت عالی را در فارسی از صفت تفضیلی و پسوند « ین » می سازند. در متون کهن « ینه » نیز نشانه ی صفت عالی یا برترین است؛ مانند: « بهین و بهره مرکب چیست و چه کاربردی دارد؟ بهینه »، « کمین و کمینه » و « مهین و مهینه ».
صفت عالی به صورت های زیر به کار می رود:
1) صفت برای موصوف جمع:
در این حال صفت پیش از موصوف به کار می رود؛ مانند : بهترین اعمال صفت (1)( یعنی ) بهترین از میان اعمال.
2) صفت برای موصوف مفرد:
صفت پیش از موصوف می آید؛ مانند : بهترین شاعر صفت (1) ( یعنی ) شاعری که از همه ی شاعران بهتر است.
3) مضاف برای مضاف الیه جمع:
صفت (1)بهترین شاعران صفت (1) ( یعنی ) بهترین از میان شاعران.
4) با متمم جمع:
در این حالت ممکن است صفت عالی پیش از متمم یا پس از آن بیاید؛ مانند: بهترین از شاعران / از شاعران بهترین / بهترین از همه / از همه بهترین ، که همه معنی جمع دارد.
آن است که بر کنندهٔ کار یا دارندهٔ معنی دلالت کند ویا آن که مفهوم انجام عملی را به موصوف نسبت می دهد. صفت های فاعلی از نظر ساختمان به سه دسته تقسیم می شود: مشتق، مرکب،مشتق – مرکب.
ترکیب صفت فاعلی عبارتند از:
۱- «نده» که در پایان فعل امر میآید : پرسنده، خواهنده، شناسنده، بافنده
۲- «ان» مثل : خواهان، پرسان، دمان، روان، دوان
۳- «الف» که آن نیز در پایان فعل امر میآید، مثل : شکیبا، زیبا، خوانا، گویا، بینا، پویا
۴- «ار» غالبا در آخر فعل ماضی میآید، مثل : خریدار، خواستار، برخوردار، نامردار، گرفتار
۵- «گار» که بیشتر در آخر فعل امر و ماضی میآید، مثل : آموزگار، پرهیزگار، آمرزگار، آفریدگار
۶- «کار» که غالبا به آخر اسم معنی ملحق میشود، مثل : ستمکار، فراموشکار ۷- «گر» در آخر اسم معنی میآید، مثل : پیروزگر، دادگر، بیدادگر
صفت فاعلی که به «نده» ختم شود، غالبا در عمل و صفت غیر ثابت استعمال میشود، مثل : رونده، یعنی کسی که عمل رفتن را انجام میدهد
صفاتی که به «ان» ختم میشود، بیشتر معنی حال را میدهد : سوزان، نالان، روان، دوان صفاتی که به «الف» ختم میشود، حالت ثابت را میرساند، مثل : دانا لغاتی که به «گار، کار، گر» ختم میشود مبالغه را میرساند مثل : آموزگار، ستمکار، ستمگر
«گار» همیشه بعد از کلماتی که از فعل مشتق میشود میآید ولی «کار» پس از اسم معنی و غیر مشتق به کار میرود.
«گر» در غیر اسم معنی، شغل را میرساند، مانند : آهنگر و این جز صفات فاعلی نیست.
تذکر : چنانچه نده از پایان صفت فاعیلی حذف شود صفت فاعلی مرکب مرخم نامیده می شود
مثال عیب جو که در اصل عیب جوینده بوده است
ترکیب صفت فاعلی
صفت فاعلی چهار قسم دارد :
۱- حالت اضافی که صفت، به مابعد ِ خود اضافه میشود : فزایندهٔ باد آوردگاه فشانندهٔ خون ز ابر سیاه
۲- با تقدّم صفت و حذف کسرهٔ اضافه : جهاندار محمود ِ گیرنده شهر ز شادی به هرکس رساننده بهر
۳- با تاخیر صفت بدون آن که در آن تغییری رخ دهد : منم گفت یزدان پرستنده شاه مرا ایزد پاک داد این کلاه
۴- با تاخیر صفت و حذف علامت صفت «نده» مانند سرافراز، گردن فراز که سرفرازنده و گردن فرازنده بوده و این کار قیاسی است.
هرگاه صفت فاعلی با مفعول یا یکی از قیود مثل : بیش، کم، بسیار، پیش، پس و نظایر آن ترکیب شود علامت صفت حذف میشود مثل : کامجوی، پیش گوی، کم گوی، بسیار دان، پیشرو، پس رو
صفای که به «ان» ختم میشود، هرگاه مکرر شود، ممکن است علامت صفت را از اول حذف کنند، مثل : لرزلرزان، جنب جنبان، پرس پرسان، کش کشان
دیدگاه شما