معنی و مفهوم استراتژی چیست؟


پايگاه تخصصي مطالعاتي INPO مكاني صرفاً علمي و آكادميك جهت استفاده اساتيد، دانشجويان و علاقمندان حوزه سياست بين الملل (روابط بين الملل،‌ مطالعات منطقه‌اي، علوم سياسي، حقوق بین الملل و سایر گرایش‌های مرتبط)، که با هدف توسعه و ترویج روزافزون گرایشات آکادمیک در حوزه سیاست بین الملل راه اندازی شده است. این پایگاه بدون شک در آینده ای نزدیک با کیفیتی بالاتر و با استفاده از نظرات اندیشمندان این حوزه حضوری چشم گیرتر در صحنه آکادمیک کشور ایفا خواهد نمود. اين پايگاه در نظام ساماندهي وب سايت های وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوري اسلامي ايران به ثبت رسيده و در چارچوب قوانين ج.ا.ايران فعاليت خواهدداشت.

پایگاه تخصصی سیاست بین الملل ( INPO )‌

به لحاظ ریشه معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ شناسی، واژه "راهبرد "(Strategy) (استراتژی) مشتق از کلمه یونانی "استراتگوس"(Strategus) و مرکب از دو لغت "استراتوس"(Stratus) یعنی قشون و " آگاگس"(Agaugus) یعنی راهنما و به معنای فرمانده است. در یونان قدیم، فنون یا نقشه هایی که یونانیان و همچنین رومیان برای کسب پیروزی در جنگ به کار می بردند "استراتژوم"(Strategum) نامیده می شد. بر همین اساس، راهبرد در اصل و در معنای نخستین خود بیانگر حیله ها، نقشه ها و تدابیر نظامی بود. این اصطلاح در طول زمان به دو گونه معرفت یعنی "دانش طرح ها و نقشه های نظامی" و دیگری به معنای "دانش حرکات و تاکتیک نظامی" اطلاق مي گردید. ولی به تدریج فقط در مورد اولی به کار رفت و از همین رو، در نخستین تصوّر از راهبرد، آن را شیوه ای برای مدیریت صحنه نبرد و غلبه نظامي بر دشمن تلقی می کردند. اما در گذر زمان، کلاوزویتس تا حدودی حوزه و گستره کاربرد راهبرد را موسّع تر نمود و آن را «فن هدایت نیرو و تطبیق و هماهنگ ساختن نیروها جهت نیل به هدف های بزرگ» تعریف کرد(1). هر چند این تعریف نسبت به معنای اولیه آن دایره شمول بیشتری را دربر می گرفت، ولی این تعریف نیز همچنان راهبرد را بیانگر طرح های عملیاتی و تدابیر و هماهنگی های کلی در میدان جنگ تلقی می کرد و کمتر مسائل پیرامونی جنگ را دخیل در امر راهبرد می دانست.
"لیدل هارت" نخستین کسی بود که تلاش کرد معنای راهبرد را از دایره صِرف تدبیر میدان نبرد و امور مربوط به جنگ خارج و گستره مفهومی آن را فراخ تر نماید و تعریف این واژه را به امور سیاسی و کشورداری نیز مرتبط کند. مبتنی بر این هدف، وی راهبرد را «هنر (فن) تخصیص و کاربرد ابزار و وسایل نظامی برای نیل به هدف های سیاسی(2)» تلقی کرد و بر این اعتقاد بود که راهبرد باید پلی باشد برای تحقق هدف های سیاسی یک کشور ـ ملت که تأمین امنیت ملی در رأس آنها قرار دارد.
به واسطه این توسّع در معنای راهبرد، انجمن تحقیقات نظامی وابسته به وزارت دفاع آمریکا نیز با تسرّی بخشی بیشتر به معنای این واژه، راهبرد را «علم و فن توسعه و کاربرد قدرت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی یک ملت به هنگام صلح و جنگ به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاست های ملی و افزایش احتمال پیروزی و تقلیل احتمال شکست» تعریف نمود(3). بدین ترتیب مفهوم راهبرد از معنای صرفاً نظامی خود به "راهبرد ملی" تبدیل شد که امروزه نیز در مفهوم گسترده تری تحت عنوان "راهبرد جامع" یا "راهبرد کلان" نامیده می شود. راهبرد جامع بیانگر فن، هنر یا دانش تصمیم گیری های منظم و حساب شده از طریق اطلاعات در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی است(4).
بر اساس آنچه که گذشت می توان بر این نظر بود که راهبرد نظامی، عبارت است از دانش، هنر و فن به کارگیری قوای نظامی یک ملت برای تأمین اهداف سیاسی آن. یعنی تصمیم گیری های منظم در حوزه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی فرهنگی برای حصول به اهداف ملی را راهبرد ملی و مترتب بر آن، تصمیم گیری در امور مربوط به جنگ و سایر امور نظامی جهت تحقق اهداف و منافع ملی را راهبرد نظامی گویند. پی نوشت:
1. جلیل روشندل، تحول در مفهوم استراتژی، " مجموعه مقالات اولین سمینار بررسی تحول مفاهیم "، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امورخارجه، چاپ اول، 1370، صص 242 ـ 235.
2. پیشین.
3. جلال الدین فارسی، استراتژی ملی، گزارش سمینار، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1363، جلد اول، ص 33.
4. جلیل روشندل، پیشین. منابع:
1. باشگاه اندیشه www.bashgah.net، مقاله دکترین نظامی در اسلام، نوشته علی آجورلو

استراتژی

مشخصات وب

پایگاه تخصصی سیاست بین الملل ( INPO )‌

پايگاه تخصصي مطالعاتي INPO مكاني صرفاً علمي و آكادميك جهت استفاده اساتيد، دانشجويان و علاقمندان حوزه سياست بين الملل (روابط بين الملل،‌ مطالعات منطقه‌اي، علوم سياسي، حقوق بین الملل و سایر گرایش‌های مرتبط)، که با هدف توسعه و ترویج روزافزون گرایشات آکادمیک در حوزه سیاست بین الملل راه اندازی شده است. این پایگاه بدون شک در آینده ای نزدیک با کیفیتی بالاتر و با استفاده از نظرات اندیشمندان این حوزه حضوری چشم گیرتر در صحنه آکادمیک کشور ایفا خواهد نمود. اين پايگاه در نظام ساماندهي وب سايت های وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوري اسلامي ايران به ثبت رسيده و در چارچوب قوانين ج.ا.ايران فعاليت خواهدداشت.

مدیریت استراتژیک چیست به زبان ساده و کاربردی

مدیریت استراتژیک چیست

یکی از موضوعات مهم در مبحث مدیریت، مدیریت استراتژیک یا مدیریت راهبرد است.

در این مقاله، با مفهوم مدیریت استراتژیک آشنا خواهید شد و درک می کنید که مدیریت استراتژیک چیست؟

و به رشد کسب و کار شما چه کمکی می کند؟

اگر می خواهید با مفهوم مدیریت استراتژیک بیشتر آشنا شوید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

در پایان شما می‌توانید فایل ‌PDF مقاله را دانلود و ویدیو مروبط به مدیریت استراتژی چیست را مشاهده کنید.

آشنایی با مفهوم استراتژی

برای درک مدیریت استراتژیک، ابتدا بهتر است با مفهوم استراتژی آشنا شوید.

استراتژی به معنی تصمیم گیری درست با توجه به منابع موجود و شرایط موجود است.

این واژه در میدان‌های جنگ زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد. استراتژی در جنگ به معنی روش صف آرایی و آماده شدن نیروهای خودی در برابر دشمن است تا بتوانند بر دشمن پیروز شوند.

مثلا وقتی نیروهای دشمن پشت دریا حضور داشتند، استراتژی عقب نشینی بهتر از استراتژی حمله و جنگ بود؛ زیرا در صورت جنگیدن، احتمال تلف شدن نیروهای خودی در آب خیلی بالا بود.

از زمان‌های گذشته تا به حال، واژه استراتژی در موقعیت‌های مختلف استفاده می‌شود.

این روزها استراتژی به معنی تصمیم گیری درست با توجه به شرایط موجود است.

ما در زندگی و کارهای خود، از استراتژی‌های متنوع زیاد استفاده می‌کنیم. در کسب و کار هم می‌توان با مدیریت استراتژیک، بهترین تصمیم‌ها را در زمان درست گرفت و به موفقیت کسب و کار کمک کرد.

مدیریت استراتژیک چیست یا راهبرد

استراتژیک چیست؟

استراتژیک یک صفت است که به‌عنوان پسوند بسیاری از کلمات بکار می‌رود و به‌معنای خلق آینده مطلوب می‌باشد.

یعنی زمانی که از مدیریت استراتژیک صحبت می‌شود، می‌خواهید در مورد نوعی از مدیریت صحبت کنید که می‌خواهد آینده را شفاف کند،
در ایجاد آن سهیم باشد و بر مبنای پیش‌بینی آگاهانه بتواند مسیر و اقدامات مشخصی را برای آن انجام دهد.

مدیریت استراتژیک چیست ؟

مدیریت استراتژیک به معنی مدیریت منابع یک سازمان برای دستیابی به اهداف آن سازمان است.

برای مدیریت استراتژیک باید اهداف سازمان به خوبی تعیین شوند، میزان رقابت موجود تجزیه و تحلیل شود، منابع سازمانی و موضوعات مهم داخل سازمان مشخص شوند و درنهایت برای رسیدن به اهداف سازمان تصمیم‌گیری شود.

اگر یک مدیر بتواند اصول مدیریت استراتژیک را پیاده سازی کند، می‌تواند استراتژی‌های مهم سازمانش را تدوین کرده
و سپس برای عملی کردن استراتژی هایش اقدام کند.

مدیریت استراتژی برای جلو بردن برنامه‌های سازمان‌های غیرانتفاعی، شرکت‌ها، دانشگاه‌ها و سازمان‌های دیگر بسیار عالی است
و می‌تواند یک راه فوق العاده برای رسیدن به اهداف و تحقق اهداف سازمان باشد.

مدیریت استراتژیک باعث می‌شود که با وجود تغییر در ساختار و برنامه‌های یک شرکت یا سازمان،
آن سازمان بتواند به صورت کاملا منعطف برخورد کند و از شرایط سخت عبور کنند؛

در مقابل هم شرکت‌های انعطاف ناپذیر وجود دارند که با تغییر در شرایط و اوضاع، تا مرز نابودی و سقوط پیش می‌روند.

مدیریت استراتژیک چیست یا استراتژی

ویژگی‌های یک مدیر استراتژیک

مهم ترین کاری که یک مدیر استراتژیک باید انجام دهد این است که اوضاع را دقیق و درست،
یعنی به همان صورتی که هست ببیند و با توجه به شرایط موجود تصمیم‌گیری کند تا سازمان به اهداف و معیارهای مهمش دست پیدا کند.

برای تبدیل شدن به یک مدیر استراتژیک، باید این فرهنگ را در کسب و کار نهادینه کرد که تنها یک مسیر برای رشد و پیشرفت سازمان وجود ندارد.

با انعطاف به خرج دادن در کسب و کار، در بسیاری از مواقع می‌توان بدون دشواری به اهداف اصلی سازمان رسید.

تشکیل تیم رهبری برای گرفتن تصمیم های استراتژیک

مدیران ارشد می‌توانند از کارمندان و مدیران رده‌های پایین‌تر برای تعیین استراتژی‌های کسب و کار کمک بگیرند.

زیرا بعد از تعیین استراتژی‌ها، نوبت به اجرای آن‌ها می‌رسد و مدیران به افرادی نیاز دارند که روی اجرای تصمیمات و استراتژی‌ها نظارت کنند.

در واقع برای تحقق مدیریت استراتژیک، می‌توان یک تیم تشکیل داد تا همه کارها به دوش مدیر عامل یا مدیر اجرایی سازمان واگذار نشود!

برای مدیریت استراتژیک یک کسب و کار، مدیران و رهبران باید در داخل و خارج از سازمان اوضاع را تحت کنترل داشته باشند.

این موضوع باعث می‌شود که در ردیابی اهداف سازمان و بررسی اوضاع، موفق‌تر عمل کنند.

راهبرد یا مدیریت استراتژیک چیست

اهمیت اجرا کردن برنامه های استراتژیک

در مدیریت استراتژیک، بعد از برنامه‌ریزی درست، مهم‌ترین موضوع عملی کردن برنامه‌های استراتژیک است.

یعنی مدیران و رهبران باید بتوانند منابع مالی و انسانی را به خوبی ارزیابی کنند، منابع موردنیاز برای رسیدن
به اهداف را مشخص کنند و سپس برای نظارت روی اجرای برنامه‌ها، یک تیم نظارت و رهبری را مشخص کنند.

مثالی که از این موضوع می توان زد، سازمانی است که قصد فروش محصولاتش را در سه ماه آخر سال دارد تا به یکی از بهترین تولیدکننده‌های کشور تبدیل شود.

برای رسیدن به این منظور، آن شرکت باید:

  1. میزان محصولات موجود در انبارش را ارزیابی کند
  2. توان کارمندان و کارکنان برای تولید محصولات را تخمین بزند
  3. توجه به منابع مالی
  4. توجه به منابع انسانی یعنی تعداد کارکنانش

میزان تولید و عرضه را افزایش دهد و برای فروش و بازاریابی محصولات هم برنامه خاصی داشته باشد.

در ضمن مدیر باید یک تیم فروش تشکیل دهد تا مدام میزان تولید محصولات، میزان عرضه و سود فروش را بررسی کنند تا شرکت بتواند به هدفش یعنی افزایش فروش محصولاتش برسد.

چرا مدیریت استراتژیک مهم است؟

یکی از دلایل اهمیت مدیریت استراتژیک در تجارت این است که این کار به شرکت اجازه می‌دهد تا زمینه‌های بهبود عملکردش را تجزیه و تحلیل کند.

با این کار، شرکت یا سازمان می‌تواند تهدیدها و فرصت‌های احتمالی را شناسایی کند و با توجه به ساختار سازمان، یک رویکرد عالی را پیش بگیرد.

مدیریت استراتژیک چیست یا همان راهبرد در مدیریت

نمونه‌ای از مدیریت استراتژیک در تجارت

یک شرکت بزرگ را در نظر بگیرید که می‌خواهد به نرخ بیشتری از فروش آنلاین برسد.

برای رسیدن به این هدف بلندپروازانه، شرکت یک استراتژی تدوین می‌کند.

سپس این استراتژی را ابلاغ می‌کند و بعد، آن را در واحدها و بخش‌های مختلف سازمان اعمال می کند.

استراتژی به کارمندان هم ابلاغ می شود تا آن‌ها هم رفتاری همسو و هم جهت با آن استراتژی داشته باشند و به صورت هم راستا فعالیت کنند.

اگر استراتژی موثری انتخاب شود، شرکت می‌تواند از طریق یک فرآیند واحد و هماهنگ به اهدافش یعنی افزایش سود فروش آنلاین برسد.

نمونه‌ای از مدیریت استراتژیک در دانشگاه ها

یک دانشکده فنی و غیرانتفاعی را در نظر بگیرید که می‌خواهد تعداد دانشجویان جدید و نرخ فارغ التحصیلی دانشجویان را تا سه سال آینده افزایش دهد.

هدف این است که این دانشکده، اولاً درآمد خود را افزایش دهد و به یکی از بهترین دانشکده‌های فنی برتر در منطقه تبدیل شود.

برای رسیدن به این هدف، مدیر مجموعه باید ابتدا از میزان بودجه مدرسه مطمئن شود تا بتواند کلاس‌های سطح بالا با تکنولوژی و به صورت تخصصی را برگزار کند و حرفه‌ای‌ترین اساتید را استخدام کند.

این دانشگاه باید برای بازاریابی و استخدام اساتید هم سرمایه گذاری کند و برای حفظ دانشجوها و کسب رضایت آنها تلاش کند.

مدیر این دانشکده باید به صورت دوره‌ای بررسی کند که آیا به هدفش رسیده است یا خیر؟

یکی از مواردی که به رهبران سازمانی بسیار کمک می کند، این است که:

  1. از استراتژی‌های گذشته خود یاد بگیرند
  2. استراتژی‌های آینده را با کمک استراتژی‌های گذشته تدوین کنند

به کمک این موارد مدیران می‌توانند:

  1. رفتار کارکنان
  2. عملکرد کارکنان

را به سمت تحقق آن اهداف هدایت معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ کنند.

ویدیو مدیریت استراتژیک چیست به زبان ساده و کاربردی

آنچه گذشت

در مقاله مدیریت استراتژیک چیست متوجه شدید که مدیریت استراتژیک
به معنی فرآیند تعیین اهداف و رفتار افراد در یک سازمان است تا بتوانند اهداف مهم سازمان را محقق کنند.

مدیریت استراتژیک زمانی جواب می‌دهد که کارمندان و منابع به صورت بسیار کارآمد به کار گرفته شوند
و در مسیر دستیابی به اهداف قرار بگیرند.

مدیریت استراتژیک شامل:

  1. ارزیابی استراتژی‌های گذشته
  2. تجزیه و تحلیل اوضاع داخل سازمان
  3. اجرای تصمیمات جدید
  4. استراتژی‌ها است.

این کار در کل شرکت و سازمان انجام می شود.

مدیریت استراتژیک یکی از رموز اصلی موفقیت سازمان‌ها در هنگام تغییر اوضاع و رسیدن به اهداف بزرگ است.

معنی و مفهوم استراتژی چیست؟

پاسخ سوال فوق را میتوانید در فایل صوتی زیر گوش دهید.

متن بخشی از فایل صوتی

در اکثر دوره‌های آکادمی این تمایز بصورت واضح توضیح داده میشه اما لازم میدونم چند نکته ساده رو در این خصوص خدمتتون عرض کنم.

ابتدا شما باید بدونید هدف چیه؟ هدف، مثل اکثر مفاهیم مدیریتی تعاریف متعددی داره اما هیچکدومشون جامع شرایط نیستن. ما اینجا میخواهیم یه تعریف ساده از هدف داشته باشیم که در ذهن بمونه و برامون یه تجسم عینی از اون مفهوم رو ایجاد کنه.

هدف نقطه‌ای هست برای رسیدن. شما میخواهید به یک ظرفیتی برسید، به یک جایگاهی بین رقبا، یک زمانی در عملیات یا هر نقطه‌ای که مشخص کنید برای رسیدن، اون یک هدف هست.

حال اهداف بر مبنای کوتاه مدت یا بلند مدت بودنشون صفت استراتژیک یا عملیاتی بهشون اضافه میشه. پس هدف استراتژیک نقطه‌ای است برای رسیدن در آینده.

استراتژی چیست؟

روش‌های مختلفی برای رسیدن به هر هدف چه عملیاتی و کوتاه مدت، چه استراتژیک و بلند مدت وجود داره. مثلا ما برای اینکه به ظرفیت مورد نظرمون برسیم می‌تونیم تجهیزات، نیروی کار و… اضافه کنیم، مسیرهای برای رسیدن به اون هدف رو استراتژی میگیم. یعنی استراتژی تعیین میکنه ما چجوری می‌تونیم اون هدف رو در سازمان محقق کنیم.

استراتژیک چیست؟

ولی استراتژیک یک صفت است که بعنوان پسوند به خیلی چیزها اضافه میشه و بمعنای خلق آینده مطلوب می باشد. یعنی وقتی شما از بازاریابی استراتژیک صحبت می‌کنید؛ میخواهید بازاریابی انجام بدید که آینده رو برامون محقق کنیم. یا وقتی از مدیریت استراتژیک صحبت می‌کنید دارید در مورد نوعی از مدیریت صحبت می‌کنید که میخواهد آینده رو ببینه، در خلق او سهیم باشه و بر مبنای پیش بینی آگاهانه بتونه مسیر و اقدامات مشخصی رو برای اون انجام بده.

خدمت استراتژیک در سازمان های تولیدکننده نرم افزار همچون اتوماسیون اداری کمک می کند تا قبل از اینکه مشکلی در سازمان مشتری رخ دهد، توسط تیم خدمات مدیریت بر روی پروژه، پیش بینی های لازم را انجام دهند، جواب و راهکارها را برای ارائه به کاربران آماده نمایند.

مثال های تفاوت استراتژی و استراتژیک

بر مبنای تعریفی که شد، مثالهای تفاوت استراتژی و استراتژیک هم میتونه متعدد باشه. شما یک شرکت کشتی‌سازی رو فرض کنید که یک کشتی غول پیکر ساخته و حالا میخواد اون رو به آب بندازد. در این حالت هدف استراتژیک به آب انداختن کشتی هست. اما راههای متفاوتی که برای انجام این کار وجود داره (مثل حمل کشی با چرخ یا حفر یک گذرگاه آبی از کارخانه تا ساحل) استراتژی محسوب می‌شوند.
مثال دیگر میتونه بازی فوتبال باشه. در بازی فوتبال هدف اصلی برد و بازی تماشاگر پسند هست. اما روش و استراتژی برد بین تیم های مختلف، متفاوت هست. این روش ها و استراتژی ها میتونن خودشون رو به شکل سیاست ها و قواعد مدیریت کسب و کار نشون بدند، مثل سیاستهای جذب بازیکنان و مربیان، استراتژی کلی بازی‌ها (دفاعی یا تهاجمی) و غیره.
پس همانطور که گفته شد، هدف به معنی نقطه ای است که سازمان می‌خواهد به آن برسد. اما استراتژی روش مشخص و تعریف شده‌ای است که برای رسیدن به این هدف مورد استفاده قرار میگیرد.

استـراتـژی چیسـت؟

از آغاز زندگی انسان‌ها تا امروز، کشمکش، نزاع و جنگ جزو زندگی اجتماعی بشر بوده و با گذشت زمان تنها صورت آن متغیر و بزرگ شده است. تاریخ جنگ بر می‌گردد به هستی و تولد وجود انسان‌ها در روی زمین. از سویی هم انسان‌ها هم‌واره در چگونگی پایان‌دادن جنگ و دست‌یافتن به آرامش و امنیت نیز از ابتدا تا اکنون دغدغه‌هایی داشته اند و می‌توان گفت؛ جنگ هم‌واره بخش اجتناب‌ناپذیر واقعیت‌های زندگی و دادوستدی غیر قابل پیش‌بینی بوده است.

7 دسامبر 2020 | 8 دقیقه

استـراتـژی چیسـت؟

تحول و سیر تاریخی مفهوم استراتژی

نویسنده: سهیلا سما

بخش نخست
مفهوم استراتژی نیز مانند بسیاری از مفاهیم دیگر بر اساس شرایط زمانی و مکانی تعاریف وتعابیر متعددی شده. استراتژی در گفتمان سیاسی کشورها و فضای بین‌المللی، جایگاه مهم را برای خود اختصاص داده است. مطالعه و بحث در باره‌ی مسایل استراتژیک کنونی، در مرحله‌ی اول به فهم مسایل استراتژیک و درک تاثیر و گستره‌ی آن و میزان تاثیرپذیری جوامع از آن نیاز دارد.
مفهوم استراتژی تحولات بسیاری داشته است و به صورت تدریجی و در گذر زمان، از معنای نخستین خود فاصله گرفته است. امروز مسایلی نه تنها نظامی و امنیتی، بلکه بخش‌های مهم دولت‌داری، اداره‌ی جوامع و نیز کلید فهم و مورد بحث، بخش مهم از مسایل بین‌المللی است. درعصر کنونی مسایل استراتژیک بر سرنوشت کشورها تاثیرگذار بوده و در جوامع تغییرات بزرگ و بنیادی به وجود می‌آورد و یا هم حیات جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهد. فهم جامعه با فهم مساله‌ی استراتژیک پیوند حساس و قابل ملاحظه‌ای دارد. بهره‌گیری از فرصت‌ها و مدیریت مشکلات، بحران‌ها و تهدیدهای فرارو مهم‌ترین بخش این فرایند است.
افغانستان به مثابه‏ی یک کشور تاثیرگذار و آسیب‏پذیر، هم‌واره درمعرض استراتژی‌های بزرگ قرار گرفته که دهه‌های متوالی حیات فرد، شهروندان، اداره‌ی جامعه و سیاست از آن متاثر شده است. در این نوشتار با تمرکز بر تعریف مفهوم استراتژی، به دنبال این خواهم بود که با بررسی تاریخی تحولات این مفهوم، ابهامات و پیچیدگی‌های موجود در تعاریف آن را آشکار کنم.

مفهوم واژه‌ی استراتژی و کاربرد آن
در نخست باید یادآور شد که اصطلاح استراتژی که امروزه برای ابعاد و فعالیت‌های دیگر سیاسی و اجتماعی تلقی می‌شود، از شروع تاریخ‌چه و کاربرد آن، استراتژی اصطلاحی نظامی بوده که در مفهوم سنتی به هنر و فن طرح‌ریزی، ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به جنگی مشخصی اطلاق می‌شود.
به طور کلی، علوم نظامی، یعنی مطالعه و کاربرد قواعد و اصول جنگی که برای نیل به موفقیت در عملیات نظامی طراحی می‌شود، از دو شاخه‌ی اصلی تشکیل می‌شود؛ استراتژی -در مفهوم خاص به عملیاتی نظامی در سطح وسیع و تکتیک – عملیاتی نظامی در سطح محدود دلالت دارند.
واژه‌ی استراتژی ریشه‌ی یونانی دارد که از srategemaکه خود از strategos به معنای ژنرال ارتش است، گرفته شده است. بنا بر این واژه‌ی استراتژی به معنای هدایت ارتش است.
به لحاظ تاریخی نیز عنوان افسران نظامی عالی‌رتبه‌ی ارتش بیزانس بوده که یک منطقه‌ی نظامی با یک سپاه نظامی مدرن تحت فرمان آن‌ها قرار داشته است. معمولا strategos حاکم منطقه‌ای نظامی بود که نیروهایش را در آن‌جا گرد می‌آورده؛ یا پایگاه نیروهایش را در آن‌جا قرار می داد؛ اما در عمل strategem به مفهوم هر اقدام یا مانوری اطلاق می‌شود که هدف آن غافل‌گیری دشمن باشد و در نتیجه استراتژی نیز یک روش، طرح یا strategem برای نیل به یک هدف تعریف شد.
مفهوم و معنای استراتژی اما قبل از این که از یونان بیاید، «سون تزو» استراژیست نظامی چینی در کتاب خود زیر عنوان «هنر جنگ» در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح نوشته است، که به ‌عنوان اولین کتاب در مورد استراتژی شناخته می‌شود.
این کتاب همه جنبه‌های جنگیدن را پوشش می‌دهد و شمار زیادی از استراتژی‌های نظامی را که امروزه الهام‌‌بخش سیاست‌‌مداران و تجار است، ارایه می‌کند. سون تزو، رهبر را کسی می‌داند که هوش و ذکاوت خود را در دست‌یابی به اهداف بزرگ به کار می‌گیرد و همه نیروها در این جهت تلاش می‌کنند که این همان اساس راه‌برد است.
کلاوزویتس اندیش‌مند نظامی پروس، می‌گوید که استراتژی فن استفاده از نبرد برای دست‌یابی به اهداف جنگ است.
«فون مولتکه فلید» مارشال آلمانی که خالق مانورهای نوین میدان‌های جنگی شناخته می‌شود، می‌گوید: «استراتژی انطباق عملی ابزاری است که یک ژنرال برای نیل به هدف مورد نظر در اختیار دارد.» لیدل هارت نیز بر این باور است که استراتژی هنر توزیع و به‌کارگیری ابزار نظامی برای تامین اهداف سیاست است.
آندره بوفر می‌گوید: استراتژی هنری است که در آن می‌توان مسایلی را که از برخورد دو اراده‌ی متضاد بروز می‌کند، شناسایی کرد و در نتیجه‌ی شناخت کامل این مسایل، روشنی اتخاذ کرد که حد اکثر بهره‌مندی حاصل شود.
امروزه در کنار استراتژی نظامی، از استراتژی ملی بحث می‌شود که به معنای هنر علم و توسعه و استفاده از منابع سیاسی، اقتصادی، روانی، اجتماعی و نظامی مورد نیاز در زمان جنگ و صلح برای تامین بیش‌ترین حمایت از سیاست‌های ملی و در صورت وقوع جنگ و افزایش احتمال پیروزی و پیامدهای مساعد آن معنی و مفهوم استراتژی چیست؟ است.
این مفهوم از میانه‌ی قرن بیستم وارد زبان فارسی شده است و پیش از آن اصطلاح عربی سوق‌الجیشی، به جای آن به کار می‌رفت. سوق‌الجیشی، به معنای محل عبور ارتش، برگردان دقیقی برای استراتژی نیست. در دهه‌های اخیر اصطلاح فارسی راه‌برد معادل استراتژی رایج شده که بیش‌ترین استفاده را از سوی کاربران داشته است که نزدیکی معنایی بیش‌تری با اصطلاح استراتژی دارد. استراتژی در فرهنگ فارسی معین نقشه و هدایت عملیات جنگی، ترفند و راه‌برد معنا شده است.

سیر تاریخی مفهوم استراتژی و تغییرات به‌وجودآمده در آن
از آغاز زندگی انسان‌ها تا امروز، کشمکش، نزاع و جنگ جزو زندگی اجتماعی بشر بوده و با گذشت زمان تنها صورت آن متغیر و بزرگ شده است. تاریخ جنگ بر می‌گردد به هستی و تولد وجود انسان‌ها در روی زمین. از سویی هم انسان‌ها هم‌واره در چگونگی پایان‌دادن جنگ و دست‌یافتن به آرامش و امنیت نیز از ابتدا تا اکنون دغدغه‌هایی داشته اند و می‌توان گفت؛ جنگ هم‌واره بخش اجتناب‌ناپذیر واقعیت‌های زندگی و دادوستدی غیر قابل پیش‌بینی بوده است.
در ادامه به طور فشرده به سیر مسایل نظامی و استراتژی در دوره‌های مختلف؛ دوران باستان، یونان باستان، مشرق‌زمین، قرون وسطی، عصر جدید و رنسانس را به بررسی خواهم گرفت.
در چین باستان، می‌توان سون تزو -قرن ۵ ق.م- را برجسته‌ترین متفکر استراتژی خواند.
کتاب او به نام «هنر جنگ» حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده است. او در اثر خود، بر نقش فریب در جنگ تاکید می‌کند. تفرقه‌افکندن میان دشمنان و خنثاکردن نقشه‌های آن‌ها بعد دیگری است که سن تزو به آن توجه دارد. در جنگ باید بین حاکم و وزیر، کهتر و مهتر و رییس و مرئوس فاصله انداخت؛ تخم نفاق پاشید و اسباب سرنگونی دشمن را فراهم آورد. هنگامی که دشمن در انزوا قرار بگیرد و روحیه‌ی خود را از دست بدهد، اراده و مقاومتش را از دست خواهد داد و به این ترتیب می‌توان بدون جنگ بر ارتش دشمن پیروز شد.
اثر معروف سن تزو، هنر جنگ را یکی از منابع اصلی نظریه‌های استراتژیک مایوتسه دون و دکترین ارتش خلق چین می‌دانند و این اثر در بیش‌تر دانشگاه‌های جهان که رشته‌ی مطالعات استراتژیک و مطالعات امنیتی دفاعی تدریس می‌کنند، منحیث یکی از رشته‌های اصلی و مواد درسی برای شاگردان تدریس می‌شود.

دوران باستان
توجه به مسایل نظامی و جنگی از ویژگی‌های تمدن‌های غرب و شرق باستان بوده است. بسیاری از استراتژی‌های نظامی امروز متاثر از استراتژی‌های جنگی و نظریات استراتژیست‌های باستان است. جنگ در عصر باستان، به شیوه‌های غارت شهرها و روستاها و کشتن ساکنان مناطق مسکونی، سوزاندن خرمن‌ها و شکنجه‌ی سخت برای مردم معمول بوده و اساس هنر جنگی آن‌ها، حمله‌ی برق‌آسا، ایجاد تفرقه در صفوف دشمن و از پا درآوردن گروه‌های متفرق بود.
علاوه بر به‌دست‌آوردن غنایم، اهداف جنگ؛ غارت‌گری، تامین منابع مالی و مهم‌تر از همه، کشورگشایی و استعمار، برقراری امنیت مورد نظر امپراتوران، آبادکردن کشور و توسعه‌ی آن و نمایش قدرت بود. دفع خطرها و تهدیدهای احتمالی دولت مقتدر، از اهداف جنگ بود.
سلاح‌های رزمی این دوران، عموما نیزه، تیر و کمان، فلاخن و سایر ابزاری بود که از دوران شکار ماقبل تاریخ توسعه یافته بودند. در جنگ‌های تن‌به‌تن از سلاح‌هایی؛ مانند شمشیر، چماق، گرز، تبر و چاقو استفاده می‌شد.

یونان باستان
یونان در زمینه‌ی نگارش استراتژی نظامی در عهد باستان، در مقایسه با سایر مناطق بی‌نظیر است. ریشه‌ی بسیاری از مسایل بنیادین در تفکرات استراتژیک امروز در آثار هومر، توسیدید و گزنفون یافت می‌شود.
دو کتاب الیاد و اودیسه‌ی هومر، شاعر بزرگ یونانی، از مهم‌ترین آثار حماسی یونان باستان است.
در تفکر استراتژیک یونان باستان، هدف وسیله را توجیه می‌کند. حیله و نیرنگ فقط با نتایج آن ارزیابی می‌شود. آن‌ها از انواع نیرنگ‌ها را برای فریب دشمن در جنگ‌ها استفاده می‌کردند. نیروی نظامی روم باستان موثرترین ارتش جنگی تاریخ بشر بوده است که توسعه‌ی بسیاری از تدابیر نظامی نسل‌های بعدی متاثر از آن است.
هم‌چنین، در مشرق‌زمین نیز در چین و هند باستان مسایل نظامی بررسی می‌شد. چین پس از سقوط سلسله‌ی «چو-Chou، ۴۰۰ ق م» به قلمروهای متعددی تقسیم شد که همه در حال جنگ بودند. این قلمروها با همه نیرو با هم‌دیگر می‌جنگیدند، ارتش‌های حرقه‌ای ثابت و ژنرال‌های متخصص تربیت کرده بودند.
چینی‌ها در برابر ملت‌های دیگر، نوع سیاست مبتنی بر انزواطلبی را اختیار کرده بودند. بر همین اساس، برای شان حفظ خود و چین بیش از هر مساله‌ی دیگری اهمیت داشته است.
ساخت دیوار چین نمونه‌ی عینی این مدعا است که حالت انفعالی نیز دارد؛ یعنی نوعی راه حل مبتنی بر صلح و آرامش و پرهیز از خشونت برای حل مساله‌ی نظامی است.
در هند باستان امر نظامی؛ مانند عنوان جنگ و سایر امور مربوط به آن، درون سیاست یا در پایان آن قرار داشت؛ گاه نیز امر سیاسی گاه امر نظامی تمام سیاست را در بر می‌گرفت؛ گاهی هم مترادف آن صورت می‌گرفت.
در کتاب قانون مانو که در حدود ۱۰۰ ق.م نوشته شده، در باره‌ی رعایت انصاف و مروت در جنگ توصیه شده است. بر اساس این کتاب، جنگ‌جوی شرافت‌مند، کسی است که به دشمن خود هنگام خواب و یا زمانی که زره ندارد، حمله نمی‌کند و در وقت فرار از کشتن آن در می‌گذرد.

تعریف استراتژی

در این مقاله بیان جامعی از تعریف استراتژی از درون متون علمی گردآوری کردم تا بتوان با مطالعه و تأویل آنها، دید عمیقتری از این واژه کسب کرده و به تبع بتوانیم کاربست درست ­تری از آن را در برنامه­ ریزی و مدیریت سازمان اعمال نمائیم.

هیچ چیز سهل ­الوصولی در دنیای رقابت مزیت­ آور نیست، بنابراین استراتژی اثربخش تنها در سایه نگرش هوشیارانه به جوهره استراتژی شکل می­ گیرد(غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A، ۴۱). بنابراین ضروریست که ماهیت و جوهره استراتژی شناخته و بازگو شود. برای استراتژی تعاریف متعددی ذکر شده است و هر یک از این تعاریف ابعادی از مفاهیم استراتژیک را مورد توجه قرار داده است.

سان تزو هنر جنگ استراتژی تعریف استراتژی علی خادم الرضا

سابقه مفاهیم استراتژی به ۳۴۰ سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد و در کتاب هنر جنگ ژنرال چینی سان تزو، به چگونگی استفاده از این مفاهیم برای غلبه بر دشمن پرداخته شده است(فقهی فرهمند، ۱۳۸۸). این فیلسوف استراتژی را در اصطلاح نظامی هنر و فن طرح ریزی ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف می کند.

با آنکه واژه استراتژی یونانی است و زادگاه آن طبعاً باید مغرب زمین باشد اما با پژوهشی در تاریخ نظامی و اجتماعی مشرق زمین (ایران و چین) می توان ادعا کرد که زادگاه استراتژی به مفهوم رزم آوری در این خطه از عالم است و از اینجا به اروپا و سایر نقاط جهان راه یافته است (پهلوانیان، ۱۳۸۹، ۱۴). لغت «استراتژی» از واژه یونانی “Strategos” گرفته شده که به معنای «ژنرال ارتش» است. سالانه هر یک از ده قبیله یونان باستان یک Strategos انتخاب می­کردند تا نیروها را هدایت کند. بعدها وظایف وی به امور قضایی و مدنی نیز تعمیم داده شد. تاریخچه برنامه ­ریزی استراتژیک به امور نظامی باز می­گردد. طبق تعریف لغتنامه وبستر، «استراتژی، علم برنامه ­ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است». (سیروس، ۱۳۹۰، ۴). دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه­ ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گسترده بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می­کند(برادران شرکاء،۱۳۸۶).

اما استراتژی به مفهوم امروز آن دستاورد پس از جنگ جهانی دوم و حاصل سیر و تحول برنامه ­ریزی است و برای اولین بار توسط آلفرد چندلر در کتاب استراتژی و ساختار بکار رفت (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A، ۱۵ و انصاری، ۱۳۹۰، ۱۸). در ادامه برخی از تعاریف استراتژی از منظر صاحبنظران این حوزه آورده شده است.

استراتژی شامل تصمیم ­گیری در این باره است که مقصد کجاست و رسیدن به آن چگونه خواهد بود. استراتژی همانا بیان قصد و نیت است، یعنی آنچه دوست داریم انجام دهیم و اینکه قصد داریم چگونه آن را به انجام برسانیم. استراتژی اهداف بلند مدت را تعریف می­کند ولی عمدتاً تأکید آن بر چگونگی تحقق این اهداف است. استراتژی وسیله و ابزار ایجاد ارزش است (آرمسترانگ، ۱۳۹۰،۳۷).

اگر چه تعریف استراتژی به شیوه­ های مختلف بیان و تجزیه و تحلیل می­شود و برای برنامه­ ریزی مورد استفاده قرار می­گیرد، اما به طور کلی استراتژی به فرایند تعیین مأموریت ، مقاصد و هدفهای اساسی و بلند مدت سازمان و پذیرش جریان اقدامات و تخصیص منابع ضروری برای دستیابی به هدفهای سازمان می­پردازد (بدخشانی و فروزانفر،۱۳۸۹) بگونه ­ای که قادر به تبیین موضوعاتی نظیر این باشد که در چه کسب و کاری و چه نوع سازمانی فعالیت می­کنیم یا می­خواهیم فعالیت نمائیم(انصاری، ۱۳۹۰).

از نظر پورتر ماهیت استراتژی عبارت است از مرتبط کردن یک شرکت به محیط اطرافش (پورتر،۱۳۹۱، ۴۱). تعریف استراتژی یک شرکت عبارت است از نقشه بازی مدیریت برای دستیابی به یک جایگاه در بازار، هدایت عملیات خود، جذب و خشنود کردن مشتریان، رقابت موفقیت آمیز و دستیابی به اهداف سازمان (تامپسون و گمبل،۱۳۹۱). گروه مشاوران بوستن استراتژی را امری مربوط به جایگاه­ سازی در میدان رقابت می­دانند (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷،A،۴۴). کی(۱۹۹۹) بیان دارد که تأکید و تمرکز استراتژی بر اقداماتی است که شرکت را از رقیبانش متمایز می­ سازد( آرمسترانگ، ۱۳۹۰، ۳۸). از نظر دیوید استراتژیها ابزارهایی هستند که شرکت می­تواند بدان وسیله به هدفهای بلند مدت خود دست یاید(دیوید، ۱۳۸۶). به عقیده مینتزبرگ استراتژی برنامه و الگوی رفتاری سازمان برای تعیین موقعیت آتی و ارائه شمای کلی از چگونگی تحقق هدفها است(ناظمی، ۱۳۸۳). بروس هندرسون، صاحبنظر برجسته و مؤسس گروه مشاورین بوستون استراتژی را ایجاد یک مزیت منحصر به فرد برای تمایز سازمان از رقبا و اساس کار را مدیریت این تمایز میداند و ماکیدز استراتژی رقابتی را هنر خلق جایگاه برتر برای یک شرکت تعریف می­کند(غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A، ۱۵-۱۸).

استراتژی رقابتی ترکیبی از اهداف نهایی[۱] می­باشد که شرکت سعی در رسیدن به آنها را دارد و برای سیاستهایی[۲] که دستیابی به این اهداف را مقدوور می­سازد، شرکتهای مختلف اصطلاحهای متفاوتی را به کار می­برند. به عنوان مثال برخی از شرکتها از واژه رسالت[۳] یا اهداف[۴] به جای اهداف(Goals) و برخی دیگر از تاکتیک[۵] به جای سیاستهای وظیفه ­ای[۶] یا عملیاتی[۷] استفاده می­ کنند. در هر حال مفهوم اصلی استراتژی در تمییز بین اهداف و ابزارهاست (پورتر،۱۳۹۱، ۳۱). همچنین او بیان می­دارد که بهترین استراتژی برای یک شرکت، برنامه منحصر به فردی است که منعکس کننده شرایط خاص آن شرکت باشد. در همین رابطه او استراتژی های رقابتی عمومی[۸] خود، شامل تمایز[۹]، تمرکز[۱۰] و پیشرو بودن در هزینه[۱۱] را معرفی می­کند (همان،۷۹).

در رویکرد استراتژی یک اصل قوی و بدون ابهام وجود دارد و آن تمرکز است. اگر بخواهیم در همه کارها قوی باشیم در هیچ کاری قوی نخواهیم بود. این اصل ناشی از محیط رقابتی و محدودیت منابع است. اصولاً استراتژی زاییده این دو عامل است چرا که بدون رقابت استراتژی امری بی­ معناست. همچنین باید بیان داشت که استراتژی، اثر بخشی خود را از قواعد رقابت می­ ستاند و برای یک استراتژی اثربخش باید قواعد رقابت را به درستی شناخت (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A، ۱۷-۱۹). صرف منابع محدود بر موضوعات غیر اصلی، جریمه ­اش واگذاری میدان رقابت به رقیبی است که منابع محدود خود را بر روی موضوعات اصلی متمرکز کرده است. بنابراین ماهیت استراتژی تشخیص فرصتهای اصلی و تمرکز منابع در جهت تحقق منافع نهفته در آن است(همان،۴۲). در همین راستا از جمله فواید استراتژی اینست که می­تواند به مدیران شرکت این اطمینان را بدهد که سیاستهایشان دارای هماهنگی بوده و در راستای اهداف مشخصی می­باشد(پورتر،۱۳۹۱ ،۲۷).

در تعریف استراتژی دیگر برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاه ها و جهت حرکت سازمان را نشان می­دهد. استراتژی می­تواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود(کاوسی،۱۳۸۹، ۱۵۲). در سند راهبردی توسعه صنعتی جمهوری اسلامی ایران آورده شده است که راهبرد مجموعه­ ای است از اهداف غایی، مقاصد اساسی، مأموریتهای بنیادین، قواعد زیربنایی و نحوه تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف، که جهت­ گیری و حرکت سازمانها بر اساس آنها صورت می­گیرد (سند راهبرد توسعه صنعتی، ۱۳۸۴).

پیسانو بیان دارد که استراتژی هیچ چیز به جز تعهد به یک الگوی رفتاری مشخص به منظور پیروی در یک رقابت نبوده و به یک فرض اساسی منتج میشود که عبارت است از اینکه “چه چیزی موجب پیروزی می شود” .(Pisano, 2012) وی همچنین در این میان سه هدف(و ابزار) اساسی که برای ایجاد یک استراتژی خوب مورد نیاز هستند را نام می­برد که عبارتند از استحکام و انسجام[۱۲]، ارتباط و پیوستگی[۱۳] و مورد آخر انطباق و انتظام[۱۴].

خوب است این مقاله را نیز مطاله کنید: کارآفرینی اینترنتی | مبانی و استراتژی کسب و کار | ۳ دقیقه از جلسه دوم بخش اول

استحکام :

یک مزیت منتج از یک تصمیم نیست بلکه نتیجه انباشتی[۱۵] از سلسله­ ای از تصمیمات، عملکردها، رفتارها و نتایج در طول زمان است. یک استراتژی خوب چهارچوبی را برای اتخاذ تصمیمات منسجم و در راستای اهداف مشخص در در طول زمان به وجود می­آورد.

پیوستگی :

در یک سازمان بزرگ هر روزه تصمیمات گوناگون توسط بخشها و مسئولین گوناگون گرفته میشود که می­توانند ظرفیت­های رقابتی سازمان را شکل دهند. در این میان استراتژی یک مکانیزم ترکیبی[۱۶] را به منظور اطمینان یافتن از ارتباط معنی دار این تصمیمات تاکتیکی فراهم می­ آورد.

انطباق :

سازمانها زمانی موفق میشوند که استراتژیهای آنها با واقعیتهای محیط بیرونی هم تراز شده باشند. در این میان استراتژیهای واحد تحقیق و توسعه باید در راستای استراتژی های کل سازمان آن قرار داشته باشند. بدین ترتیب استراتژی برای هم­ترازی محیط درون و بیرون سازمان مؤثر است .(Pisano, 2012)

هنری مینتزبرگ به عنوان یکی از متأخرین در حوزه استراتژی معتقد است که مفاهیمی چون استراتژی را نمی توان در قالب یک تعریف استراتژی آورد و باید تعاریف مختلفی را برای آن پذیرفت (پهلوانیان، ۱۳۸۹، ۲۸). وی برای تعریف استراتژی پنج ویژگی پیشنهاد می­کند: استراتژی به عنوان طرح[۱۷]، استراتژی به عنوان تمهید[۱۸]، استراتژی به معنی الگو[۱۹]، استراتژی به عنوان وضعیت[۲۰] و استراتژی به معنی دیدگاه[۲۱](غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A،۲۹-۴۴).

همچنین آرمسترانگ عقیده دارد که مفهوم استراتژی به سه مفهوم دیگر استوار است: مزیت رقابتی[۲۲]، قابلیتهای متمایز[۲۳]و هماهنگی استراتژیک[۲۴]. مفهوم مزیت رقابتی را اولین باز پورتر مطرح ساخت. به زعم وی مزیت رقابتی نصیب شرکتی می­شود که برای مشتریانش ارزش قائل می­شود. همچنین فرصتهای فراروی شرکت برای حفظ مزیت رقابتی را معمولاً قابلیتهای آن تعیین می­کند. قابلیتهای متمایز عبارتند از آن دسته مشخصات و ویژگیهایی که رقیبان نمی­توانند از آنها گرته برداری کنند. مفهوم هماهنگی استراتژیک به معنی به حداکثر رساندن میزان تناسب و تطابق میان مزیت رقابتی هر شرکت با منابع و قابلیتهایش و همچنین فرصتهای موجود در محیط بیرونی است(آرمسترانگ، ۱۳۹۰).

همچنین هامل بر اساس مطالعاتی که انجام داده است، پنج توصیه اساسی در فراهم کردن زمینه خلق استراتژی اثربخش پیشنهاد می­کند که عبارتند از: پیشنهادات جدید، گفتگوهای جدید، احساسات جدید، دیدگاه ­های جدید و تجارب جدید(غفاریان و کیانی، ۱۳۸۷، A،۲۹-۳۱).

در نهایت باید یادآور شد که استراتژی مفهومی ذهنی است بدین معنی که تمامی استراتژیها انتزاعی­ اند و تنها در ذهن افراد وجود دارند. هر استراتژی نوعی نوآوری است و به آینده توجه دارد، مبنای آن بینش مدیران است و نتیجه آن زمانی مشخص می­شود که به انجام رسیده باشد.

برگرفته از سند برنامه استراتژیک واحد تحقیق و توسعه سازمان اتکا



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.