نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!
مشمول فرایند تعلیق در بورس چیست و شرکت بعد از چند روز بازگشایی میشود؟
برای هر فردی که میخواهد در بازار بورس معامله کند، کسب آگاهی از مفاهیم و اصطلاحات رایج در این بازار از اهمیت زیادی برخوردار است. بازار بورس، بر مبنای قوانین و اصول خاصی پایهریزی شده است و هر شرکتی که در بورس پذیرفته و مورد معامله قرار میگیرد، موظف است که از این قوانین پیروی کند. فرایند تعلیق در بورس یکی از مفاهیم مورد بحث در بازار میباشد که همواره باید آن را مد نظر قرار داد.
در این مقاله سعی بر آن است تا به بررسی مفهوم فرایند تعلیق بپردازیم و ویژگیهای آن را شرح و بسط بدهیم. مطالبی که در ادامه قصد داریم مورد بررسی قرار بدهیم عبارتاند از:
مفهوم تعلیق در بورس به چه معناست
مشمول فرایند تعلیق یعنی چه؟
علل مشمول فرایند تعلیق شدن شرکتها
چرا برخی شرکتها مشمول فرایند تعلیق میشوند؟
شرکتهایی که مشمول فرایند تعلیق میشوند باید چه کنند؟
از کجا بفهمیم یک شرکت مشمول فرایند تعلیق شده است؟
شرکتهایی که تعلیق میشوند بعد از چند روز بازگشایی میشوند؟
تحت احتیاط و مشمول فرایند تعلیق یعنی چه؟
مفهوم تعلیق در بورس به چه معناست
روزانه شرکتهای زیادی در بورس مورد معامله قرار میگیرند. این نمادهای بورسی موظف به رعایت قوانین و الزامات مندرج در قانون و دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار در بورس هستند. عدم رعایت این قوانین و دستورالعمل ها، باعث میشود تا نماد مذکور جزو موارد مشمول فرایند تعلیق در بورس شود.
ذکر این نکته ضروری است که مفهوم تعلیق یا مشمول فرایند تعلیق دارای تفاوت هستند. در مشمول فرایند تعلیق، شرکت در بورس بهصورت عادی معامله میشود اما بهنوعی هشداری برای آن نماد است تا از این فرایند بیرون بیاید. در صورتی که این روند ادامه پیدا کند، مفهوم تعلیق به میان میاید و نماد آن شرکت برای انجام معامله بسته و به حالت تعلیق در میاید.
مشمول فرایند تعلیق یعنی چه؟
همانطور که تا حدودی به آن اشاره شد، عدم رعایت برخی از مفاد در دستورالعمل قوانین پذیرش اوراق، سبب میشود تا شرکتهای مورد نظر مشمول فرایند تعلیق شوند. در فرایند تعلیق، نماد آن شرکت در بازار به طور معمول مورد معامله قرار میگیرد اما موظف است تا در زمان مشخص و معلوم جهت رفع ابهامات به وجود آمده، اقدامات لازم را انجام دهد و از رسیدن به تعلیق در بورس جلوگیری نماید.
این فرایند شامل رعایتنکردن برخی از بندهای قوانین پذیرش در بورس میباشد که در قسمت بعدی به این مفاد پرداخت میکنیم. لزوم رعایت بندهای قوانین برای شرکتها اهمیت زیادی دارد و در غیر این صورت نماد آن شرکت مشمول فرایند تعلیق میشود.
علل مشمول فرایند تعلیق شدن شرکتها
در این قسمت لازم است به بررسی مواد 38 و 39 دستورالعمل پذیرش اوراق بهادار اشارهای کنیم تا بدانیم عدم رعایت چه مواردی میتواند شرکتی را مشمول فرایند تعلیق کند.
ساختار قوانین بورس از چندین ماده تشکیل شده است که مواد 38 و 39 میگوید عدم رعایت حداقل سه مورد از الزامات زیر در بورس، شرکت را وارد فرایند تعلیق میکند و لزوم شفافسازی در این موارد برعهده شرکتهای بورسی خواهد بود.
1. سرمای ثبت شده
2. نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها
3. مثبت بودن جریان خالص وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیات در دو سال مالی اخیر
4. تعداد سهامداران
5. داشتن حداقل یک بازارگردان
6. درصد سهام شناور آزاد
در بازار بورس تمامی این موارد میبایست از سوی شرکت پذیرفته شده دارای شفافیت لازم باشد؛ بنابراین هر شرکت نیازمند است تا دراینخصوص اقدامات لازم را در دستور کار خود قرار دهد و در غیر این صورت، فرایند تعلیق در بورس شامل حال آن خواهد شد.
چرا برخی شرکتها مشمول فرایند تعلیق میشوند؟
در برخی از مواقع دیده میشود که شرکتهای مورد معامله در بورس، با عدم شفافیت در موارد ذکر شده مواجه میشوند. سازمان بورس از این شرکتها در خصوص این بندها درخواست شفافیت و اطلاعرسانی دارد. شرکتهایی که نتوانند این الزامات را برآورده کنند بلافاصله مشمول فرایند تعلیق در بورس میشوند و باید در نهایت نسبت به آن اقدامات مقتضی و ضروری را به انجام برسانند.
در برخی موارد که زیاد دیده میشود، عدم ارسال گزارش ماهانه از سوی شرکت، باعث مشمول شدن فرایند تعلیق برای آن نماد میشود.
شرکتهایی که مشمول فرایند تعلیق میشوند باید چه کنند ؟
اعطای فرصت مناسب به شرکتهای مشمول فرایند، یکی از راهکارهای سازمان بورس است تا شرکتهای بورسی در زمان مشخص بتوانند خود را از لیست مشمول فرایند تعلیق خارج کنند. آنها باید در زمان مشخص شده نسبت به رفع ابهامات دستورالعملها اقدامات لازم را انجام دهند و بعد از پایان یافتن این مهلت، نماد مذکور تعلیق خواهد شد.
اطلاعیه و افشای اطلاعات لازم توسط شرکتها در سایت کدال به آدرس Codal.ir منتشر میشود و در معرض دید عموم قرار میگیرد. شرکتی که میخواهد از فرایند تعلیق خارج شود باید در زمان معلوم نسبت به شفافیت و درج اطلاعات لازم در سامانه کدال اقدام کند. سازمان بورس همیشه قبل از تعلیق کردن نماد یک شرکت بورسی، مهلت مشخص شدهای را به شرکت میدهد تا سهامداران آن شرکت بتوانند در این فرصت زمانی همچنان به خرید و یا فروش سهام در طی معاملات روزانه بپردازند. از طرفی شرکت موظف است تا در این مهلت نسبت به اجرای دستورالعمل افشای اطلاعات در بورس اوراق بهادار اقدامات لازم را انجام دهد.
در صورتی که این ابهامات برطرف نشود، نماد شرکت در بروس به حالت تعلیق در میاید و قابل معامله تا مدت زمانی نخواهد بود.
از کجا بفهمیم یک شرکت مشمول فرایند تعلیق شده است؟
هر سرمایهگذار در بورس باید به این نکته توجه داشته باشد که سهامی را که مدنظر برای خرید قرار داده است، جزو مشمول فرایند تعلیق است یا خیر. این مورد میتواند یکی از فاکتورهای تصمیمگیری برای معامله باشد.
همانطور که احتمالاً میدانید سایت Tsetmc.ir مهمترین سایت برای رصد بازار بورس برای معامله گران بازار است. در این سایت قسمتی وجود دارد که میتوان لیست نمادهای مشمول فرایند تعلیق را مشاهده کرد. در شکل زیر این قسمت قابل ملاحظه میباشد.
اگر به سایت گفته شده مراجعه نمایید، خواهید دید که لیستی برای مشمولین فرایند تعلیق، و لیستی برای شرکتهای تعلیق شده وجود دارد. در این لیست به ترتیب نمادهای شرکتها و دلایل فرایند تعلیق برای آنها آورده شده است. به همین ترتیب با عدم معامله در بازههای زمانی طولانی مراجعه به لیست تعلیق شدهها، میتوانید وضعیت نماد و دلایل تعلیق را مشاهده کنید.
شرکتهایی که تعلیق میشوند بعد از چند روز بازگشایی میشوند؟
همه چیز کاملاً بستگی به شفافسازی شرکت دارد. شرکت مذکور هر زمانی که بتواند ابهامات پیشآمده را کاملاً رفع کند و گزارشها و اطلاعات کافی و مورد نظر را منتشر کند که مورد قبول سازمان بورس باشد، از فرایند تعلیق خارج و برای انجام معامله بازگشایی میشود. به طور معمول این پروسه، در عرض دو سه روز صورت میپذیرد. فقط در صورتی که این ابهامات آنقدر پیچیده باشد که نیاز به اقدامات بیش از حد معمول است، امکان دارد تا نماد شرکت طولانیمدت بسته باشد تا در زمان مناسب بازگشایی شود.
برای به دست آوردن زمان دقیق بازگشایی و شناخت از وضعیت پیشآمده برای سهام بهتر است همواره سامانه کدال را بررسی کنید و اطلاعیههای درج شده در نماد مورد نظر را مطالعه نمایید.
تحت احتیاط و مشمول فرایند تعلیق یعنی چه؟
معمولاً فرصتی که سازمان برای رفع ابهامات در وضعیت مشمول فرایند تعلیق میدهد، یکماهه است. اگر این مهلت بگذرد نماد وارد تعلیق در بورس میشود و در صورتی که بعد از آن اقدامی صورت نگیرد و یا به طور کامل شفافسازی نشود، نماد سهام یا با عنوان "تحت احتیاط" بازگشایی میشود تا سهامداران بدانند این شرکت به طور کامل شفاف نیست و یا برای اخراج از بورس در سازمان مورد بررسی قرار میگیرد. در این باره باید بگوییم نمادهایی که تحت احتیاط باز میشوند، بهنوعی هشدار جدی برای سهامداران آن است تا درک بهتری نسبت به آن شرکت داشته باشند و در صورت صلاحدید از آن خارج شوند.
به طور کلی میتوان گفت، تحت احتیاط زنگ خطر محسوب میشود اما مشمول فرایند تعلیق میتواند حکم اخطار برای شفافسازی و رفع ابهام برای خروج از این فرایند قلمداد شود.
معاملهگران حرفهای معمولاً قبل از انجام معامله از سامانههای مذکور، استعلام وضعیت نماد شرکت را ارزیابی میکنند تا در شرایط مطلوبی از لحاظ شفافسازی باشند وگرنه اگر با وضعیت تحت احتیاط یا مشمول فرایند تعلیق مواجه شوند سعی میکنند تا در مورد معامله احتیاط لازم را انجام دهند.
جمعبندی
در بازار بورس تمامی شرکتها ملزم به رعایت شفافسازی در خصوص سرمایه شرکت، افشای اطلاعات و ارائه گزارشات ماهانه هستند. عدم رعایت برخی از مواد قوانین موجود در سازمان بورس بخصوص ماده 38 و 39، بسیاری از شرکتهای بورسی را در وضعیت مشمول فرایند تعلیق قرار میدهد که در این حالت شرکت باید نسبت به رفع ابهامات، اقدامات لازمی را انجام دهد. در غیر این صورت وضعیت تعلیق برای آنها پیش خواهد آمد.
در این مقاله سعی کردیم تا به بررسی ابعاد وضعیت "مشمول فرایند تعلیق" و "تعلیق" در بورس بپردازیم و به سؤالات پرتکرار در مورد آنها پاسخ دهیم.
کارگزاری اقتصاد بیدار با سابقه طولانی مدت در بازار بورس ایران، میتواند خدمات آموزشی و مشاورهای خود را در خصوص مفاهیم آموزشی بازار سرمایه به علاقهمندان و سرمایه گذران این حوزه ارائه دهد و آماده دریافت نظرات و همکاریهای لازم میباشد.
ضریب اهرمی – لوریج (Leverage)
قبل تر در مطلبی با عنوان مفاهیم پایه در بازار فارکس به طور مختصر لوریج یا ضریب اهرمی را معرفی کردیم. حال به طور مفصل و با ذکر مثال هایی سعی می کنیم مطلب را واضح تر برای شما بیان کنیم.
در این مطلب می خوانید:
لوریج (Leverage)
اهرم، ضریب اهرمی یا لوریج ابزار مهمی در بازار فارکس است که توسط بروکر ها یا همان کارگزاری ها در اختیار معامله گران قرار می گیرد تا معامله گران یا همان تریدر ها بتوانند با مقادیر بزرگتری نسبت به موجودی حساب خود وارد یک معامله شوند. زمانی که لوریج حساب معاملاتی شما بر روی ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد شما می توانید با موجودی حساب ۱ دلار وارد یک معامله ۱۰۰ دلاری شوید. در واقع می توان گفت با ضریب ۱:۱۰۰ قدرت معامله حساب شما ۱۰۰ برابر می شود. بروکر های مختلف مقادیر متفاوتی از لوریج را ارائه می دهند.
مثال از عملکرد ضریب اهرمی
در نظر بگیرید شما می خواهید یک معامله ۱۰۰۰ دلاری انجام دهید. در این وضعیت اگر لوریج شما ۱:۱۰۰۰ باشد تنها موجودی ۱ دلار نیاز است. اگر لوریج شما ۱:۱۰۰ باشد تنها ۱۰ دلار موجودی نیاز دارید و اگر ۱:۵۰۰ باشد تنها ۲ دلار موجودی در حساب خود باید داشته باشید. در واقع شما باید توجه به موجودی حساب خود و مقدار ضریب اهرمی حساب معاملاتی، محاسبه کنید تا چه حجمی می توانید وارد معاملات شوید.
ضریب اهرمی، خوب یا بد
با توجه به مطالبی که قبل تر گفته شد، ضریب اهرمی یا لوریج این قدرت را می دهد تا چندین برابر موجودی حساب خود وارد معامله شوید. بیان این مطلب ضروری است که شما به همین میزان هم ریسک معامله یعنی سود و ضرر خود را نیز زیاد می کنید. این موضوع که شما می توانید مثلا تا ۵۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شوید طبیعتا باعث می شود با یک اشتباه کوچک خیلی سریعتر موجودی حساب خود را صفر کنید و اصطلاحا کال مارجین شوید. اهرم بالا این قدرت را در حساب شما ایجاد می کند تا با حجمی بیشتر از مقادیر معمولی وارد معامله شوید و این حجم زیاد یعنی حجم سود و ضرر بیشتر برای شما.
شما با یک حساب ۲۰۰ دلاری و لوریج ۱:۱۰۰ نمی توانید بیشتر از حدود ۰.۲ لات معامله کنید. در این حالت هر پیپ حرکت قیمت ۲ دلار سود یا ضرر می سازد. شما در همین حساب با لوریج ۱:۱۰۰۰ می توانید ۲ لات معامله کنید یعنی هر پیپ حرکت قیمت ۲۰ دلار! بدیهی است اگر در جهت مورد تحلیل شما حرکت کند سود سرشاری عاید شما می شود ولی در صورت اشتباه به سرعت و در چند حرکت حساب ۲۰۰ دلاری شما صفر می شود!
نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!
ضریب اهرمی چقدر باشد؟
این طور به نظر می رسد با توجه به مطلب قبلی و مثال های گفته شده درک کرده اید این ابزار چقدر خوب و چقدر بد است! حال اینکه این ضریب چقدر باشد بستگی به شما دارد ولی در حد توصیه می توانیم بگوییم حداقل در اوایل کار و با تجربه کم تا جای ممکن این مقدار را کم کنید. کمترین مقدار در بروکر های مختلف متفاوت است و ممکن است ۱۰، ۲۵ یا ۵۰ باشد که برای شروع مناسب است. بعد از کسب تجربه و زمانی احساس کردید اکثر معاملات شما سود آور است می توانید این مقدار را زیاد کنید تا با حجم های بیشتری وارد معامله شوید.
تغییر لوریج (Leverage)
برای تغییر مقدار لوریج ، باید وارد سایت بروکر خود شوید و در قسمت مشخصات حساب تجاری یا دمو خود این مقدار را تغییر دهید. تغییر این مقدار معمولا دارای تاییدیه های دو مرحله است یعنی معمولا از طریق ارسال پیامک یا ایمیل و وارد کردن کد ارسالی تغییر می کند. امیدواریم تا حدی توانسته باشیم درباره این موضوع بسیار با اهمیت شما را راهنمایی کرده باشیم. برای آشنایی بیشتر می توانید به دوره الفبای فارکس مراجعه کنید.
عدم معامله در بازههای زمانی طولانی
مطالبی که در این صفحه می خوانیم
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال ابزار یا روشی است که برای پیشبینی حرکت احتمالی قیمت آتی یک اوراق بهادار – مانند یک سهم یا جفت ارز – بر اساس دادههای بازار استفاده میشود.
تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال این است که اقدامات جمعی – خرید و فروش – همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق منعکس کننده تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده است، و بنابراین، به طور مداوم ارزش بازار منصفانه را به اوراق بهادار اختصاص می دهند. .
قیمت گذشته به عنوان شاخصی از عملکرد آینده
معامله گران فنی بر این باورند که عملکرد قیمت فعلی یا گذشته در بازار قابل اطمینان ترین شاخص عملکرد قیمت در آینده است.
تحلیل تکنیکال تنها توسط معامله گران تکنیکال استفاده نمی شود. بسیاری از معاملهگران بنیادی از تحلیل بنیادی برای تعیین اینکه آیا باید در بازار خرید کنند یا خیر، استفاده میکنند، اما پس از اتخاذ این تصمیم، از تحلیل تکنیکال برای مشخص کردن سطوح قیمت ورودی خوب و کم ریسک استفاده میکنند.
انواع مختلف نمودار تحلیل تکنیکال در فریم های زمانی مختلف
معامله گران فنی نمودارهای قیمت را تجزیه و تحلیل می کنند تا حرکت قیمت را پیش بینی کنند. دو متغیر اصلی برای تحلیل تکنیکال، بازههای زمانی در نظر گرفته شده و شاخصهای فنی خاصی هستند که معاملهگر برای استفاده انتخاب میکند.
بازه های زمانی تحلیل تکنیکال نشان داده شده در نمودارها از یک دقیقه تا ماهانه یا حتی سالانه متغیر است. بازه های زمانی محبوبی که تحلیلگران فنی اغلب بررسی می کنند عبارتند از:
نمودار 5 دقیقه ای
نمودار 15 دقیقه ای
چارچوب زمانی که یک معاملهگر برای مطالعه انتخاب میکند، معمولاً توسط سبک معاملاتی شخصی آن معاملهگر تعیین میشود. معاملهگران درون روزی، معاملهگرانی که موقعیتهای معاملاتی را در یک روز معاملاتی باز و بسته میکنند، طرفدار تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در نمودارهای بازه زمانی کوتاهتر، مانند نمودارهای 5 دقیقهای یا 15 دقیقهای هستند. معامله گران بلندمدت که موقعیت های بازار را یک شبه و برای مدت طولانی نگه می دارند، تمایل بیشتری به تجزیه و تحلیل بازارها با استفاده از نمودارهای ساعتی، 4 ساعته، روزانه یا حتی هفتگی دارند.
حرکت قیمت که در یک بازه زمانی 15 دقیقه ای رخ می دهد ممکن است برای معامله گر درون روزی که به دنبال فرصتی برای دریافت سود از نوسانات قیمت در طول یک روز معاملاتی است، بسیار مهم باشد. با این حال، همان حرکت قیمتی که در نمودار روزانه یا هفتگی مشاهده میشود، ممکن است برای اهداف بلندمدت تجاری مهم یا نشاندهنده نباشد.
نشان دادن این موضوع با مشاهده عملکرد قیمت یکسان در نمودارهای بازه زمانی مختلف ساده است. نمودار روزانه زیر برای نقره، معاملات قیمت را در همان محدوده، از تقریباً 16 دلار تا 18.50 دلار، نشان می دهد که در چند ماه گذشته در آن بوده است. یک سرمایهگذار بلندمدت نقره ممکن است بر اساس این واقعیت که قیمت تقریباً نزدیک به پایین آن محدوده است، تمایل به خرید نقره داشته باشد.
با این حال، همان اقدام قیمتی که در نمودار ساعتی (زیر) مشاهده میشود، یک روند نزولی ثابت را نشان میدهد که در چند ساعت گذشته تا حدودی شتاب گرفته است. سرمایهگذار نقرهای که فقط به انجام معاملات درون روز علاقه دارد، احتمالاً از خرید این فلز گرانبها بر اساس عملکرد قیمت نمودار ساعتی اجتناب میکند.
نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودار شمعی رایج ترین روش برای نشان دادن حرکت قیمت در نمودار است. یک کندل از عمل قیمت در یک دوره زمانی واحد برای هر بازه زمانی تشکیل می شود. هر کندل در نمودار ساعتی عدم معامله در بازههای زمانی طولانی عمل قیمت را به مدت یک ساعت نشان می دهد، در حالی که هر کندل در نمودار 4 ساعته عملکرد قیمت را در هر دوره زمانی 4 ساعته نشان می دهد.
کندلها به صورت زیر «کشیده» میشوند / شکل میگیرند: بالاترین نقطه کندل، بالاترین قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن دوره زمانی را نشان میدهد، و پایینترین نقطه کندل نشاندهنده پایینترین قیمت در آن زمان است. “بدنه” یک کندل (بلوک های قرمز یا آبی مربوطه، یا قطعات ضخیم تر هر کندل همانطور که در نمودارهای بالا نشان داده شده است) قیمت های باز و بسته شدن را برای دوره زمانی نشان می دهد. اگر بدنه شمعدانی آبی تشکیل شود، این نشان می دهد که قیمت بسته شدن (بالای بدنه شمعدان) بالاتر از قیمت افتتاحیه (پایین بدنه شمعدان) بوده است. برعکس، اگر بدنه شمعدانی قرمز تشکیل شود، قیمت افتتاحیه بالاتر از قیمت بسته شدن بود.
رنگ های شمعدانی انتخاب های دلخواه هستند. برخی از معاملهگران از بدنههای شمعدانی سفید و مشکی استفاده میکنند (این فرمت رنگی پیشفرض است و بنابراین بیشترین استفاده را دارد). معامله گران دیگر ممکن است از سبز و قرمز یا آبی و زرد استفاده کنند. هر رنگی که انتخاب شود، راه آسانی برای تعیین اینکه آیا قیمت در پایان یک دوره زمانی معین بالاتر یا پایین تر بسته می شود، در یک نگاه فراهم می کند. تجزیه و تحلیل فنی با استفاده از نمودارهای شمعی اغلب ساده تر از استفاده از نمودار میله ای استاندارد است، زیرا تحلیلگر نشانه ها و الگوهای بصری بیشتری را دریافت می کند.
الگوهای شمعدانی – Dojis
الگوهای شمعدانی(نمودار شعمی)، که توسط یک کندل یا متوالی دو یا سه کندل شکل میگیرند، برخی از پرکاربردترین شاخصهای فنی برای شناسایی معکوسهای بالقوه بازار یا تغییر روند هستند.
برای مثال کندلهای Doji نشاندهنده بلاتکلیفی در بازار هستند که ممکن است سیگنالی برای تغییر روند قریبالوقوع یا معکوس شدن بازار باشد. ویژگی منحصر به فرد شمعدان دوجی این است که قیمت باز و بسته شدن یکسان است، به طوری که بدنه کندل یک خط صاف است. هرچه «سایهها» یا «دم» بالایی و/یا پایینی روی شمعدان دوجی طولانیتر باشد – بخشی از کندل که محدوده کم تا زیاد را برای دوره زمانی نشان میدهد – نشاندهنده عدم تصمیم و پتانسیل بازار قویتر است. واژگونی.
انواع مختلفی از شمعدان های دوجی وجود دارد که هر کدام نام متمایز خود را دارند، همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است.
دوجی معمولی دوجی پا بلند است که در آن قیمت در هر جهت تقریباً به یک اندازه گسترش می یابد و در وسط محدوده قیمت برای دوره زمانی باز و بسته می شود. ظاهر شمعدان نشانه بصری واضحی از عدم تصمیم گیری در بازار می دهد. هنگامی که یک دوجی مانند این پس از یک روند صعودی یا روند نزولی طولانی در یک بازار ظاهر می شود، معمولاً به عنوان سیگنال بازگشت احتمالی بازار، تغییر روند به جهت مخالف تفسیر می شود.
سنجاقک دوجی، هنگامی که پس از یک روند نزولی طولانی ظاهر می شود، نشانه بازگشت احتمالی آینده به سمت صعودی است. بررسی اکشن قیمت نشان داده شده توسط سنجاقک دوجی تفسیر منطقی آن را توضیح می دهد. سنجاقک نشان می دهد که فروشندگان قیمت را به طور قابل توجهی پایین می آورند (دم بلند پایین)، اما در پایان دوره، قیمت بهبود می یابد تا در بالاترین نقطه خود بسته شود. کندل اساساً نشان دهنده رد فشار طولانی به سمت پایین است.
نام دوجی سنگ قبر به وضوح نشان می دهد که نشان دهنده خبر بدی برای خریداران است. برعکس سازند سنجاقک، سنگ قبر دوجی نشان دهنده رد شدید تلاش برای بالا بردن قیمت های بازار است و در نتیجه نشان می دهد که ممکن است یک معکوس بالقوه نزولی در پی داشته باشد.
دوجی نادر و چهار قیمتی، که در آن بازار باز میشود، بسته میشود، و همه خرید و فروشها را در طول دوره زمانی دقیقاً با همان قیمت انجام میدهد، مظهر بلاتکلیفی است، بازاری که هیچ تمایلی برای رفتن به جایی خاص نشان نمیدهد. .
ده ها شکل شمعدانی مختلف به همراه چندین تنوع الگو وجود دارد. احتمالاً کاملترین منبع برای شناسایی و استفاده از الگوهای کندل، سایت الگوی توماس بولکوفسکی است، که به طور کامل هر الگوی کندل استیک را توضیح میدهد و حتی آماری در مورد اینکه هر الگو در طول تاریخ چقدر سیگنال معاملاتی قابل اعتمادی داده است، ارائه میکند. مطمئناً دانستن اینکه یک الگوی شمعدانی نشاندهنده چه چیزی است مفید است – اما دانستن اینکه آیا این نشانه در 80٪ مواقع صحیح است یا خیر مفیدتر است.
آشنایی با اندیکاتور حجم معاملات (Volume) | بیدارز
آشنایی با اندیکاتور حجم معاملات (Volume) و کاربردهای آن
یکی از موضوعات اصلی برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی جهان، بحث تحلیل قیمت ها است که از آن با عنوان تحلیل تکنیکال نیز یاد میشود. این نوع از تحلیل به بررسی چارت قیمتی هر ارز یا سهام و غیره میپردازد و از روی کندل های تشکیل دهنده این چارت، برای آیندهی قیمتی آن ارز یا سهام، پیشبینی هایی را عنوان میکند. از این جهت برای بررسی و تحلیل بهتر، برخی از تحلیلگران از ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها استفاده میکنند. در این مقاله ما قصد داریم تا اندیکاتور حجم معاملات (Volume) را بررسی کنیم.
اندیکاتور حجم معاملات (Volume) چیست؟
اندیکاتور حجم معاملات (Volume) معیاری برای اندازهگیری میزان دارایی مالی معین در یک بازه زمانی است. برای بازار سهام، حجم با تعداد سهام معامله شده اندازهگیری میشود و برای معاملات آتی و اختیارات، بر اساس تعداد قراردادهایی است که بین افراد دست به دست شده اند. اعداد و سایر شاخص هایی که از داده های حجم استفاده میکنند، اغلب با نمودارهای آنلاین ارائه میشوند.
نگاهی به الگوهای حجم در طول زمان میتواند به درک قدرت، افت و رشد در سهام خاص و بازارهای کل کمک کند. در واقع حجم، نقش مهمی در تجزیه و تحلیل فنی دارد. از این رو جایگاه برجسته ای در میان برخی از شاخص های اصلی فنی پیدا کرده است.
Volume تعداد سهم معامله شده در یک سهام یا قراردادهای معامله شده آتی و لحظه ای را اندازهگیری میکند. حجم میتواند شاخصی از قدرت بازار باشد، زیرا افزایش رشد بازار با افزایش حجم به طور معمول رابطه مستقیم دارد. وقتی قیمت ها با افزایش حجم کاهش مییابند، این روند کاهش پیدا میکند. وقتی با کاهش حجم قیمت ها به بالاترین سطح (یا پایین ترین سطح) میرسند، بسیار مراقب باشید، چراکه ممکن است یک برگشت قیمتی شکل بگیرد.
اندیکاتور حجم معاملات (Volume) چه کاربردی دارد؟
هنگام تجزیه و تحلیل حجم، معمولاً از دستورالعمل هایی برای تعیین قدرت یا ضعف یک حرکت استفاده میشود. ما به عنوان معاملهگر تمایل بیشتری به پیوستن به حرکت های قوی داریم و در حرکاتی که ضعف نشان میدهند مشارکت نمیکنیم؛ یا حتی ممکن است به دنبال ورود در جهت مخالف حرکت ضعیف باشیم. این دستورالعمل ها در همه شرایط کارآمد نیستند، اما راهنمایی های کلی برای تصمیمات معاملاتی را ارائه میدهند. در این بخش برخی از کاربردهای اندیکاتور حجم معاملات را تشریح میکنیم.
1- تأیید روند
بازار رو به رشد باید شاهد افزایش حجم باشد. خریداران برای بالا بردن قیمت ها به افزایش تعداد معاملات نیاز دارند. افزایش قیمت و کاهش حجم ممکن است نشان دهنده عدم علاقه خریداران باشد، و این هشداری در مورد بازگشت احتمالی قیمت است. این نکته ممکن است ذهن شما را درگیر کند، اما واقعیت ساده این است که کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم کم معاملات، سیگنالی قوی نیست، بلعکس کاهش (یا افزایش) قیمت در حجم زیاد معاملات سیگنالی قوی به حساب میآید. این افزایش حجم ممکن است از عوامل مختلفی مانند اخبار مربوط به آن سهم شکل گرفته باشد.
2- خستگی حرکات و میزان حجم
در یک بازار صعودی یا نزولی، میتوان حرکت هایی را مشاهده کرد که اصطلاحا به آن ها حرکت خسته یا فرسوده گفته میشود. این نوع از حرکات، به طور کلی حرکات شدیدی در قیمت همراه با افزایش شدید حجم میباشند که از پایان احتمالی روند حکایت دارد. معاملهگرانی که منتظر ماندند و میترسند که حرکت بیشتری از قیمت را از دست بدهند، در بالای بازار انباشته شده و کم کم تعداد خریداران خسته از این روند افزایش مییابد. ثبات قیمت یا حتی کاهش اندکی در قیمت، سرانجام تعداد زیادی از معاملهگران را مجبور میکند که از آن خارج شوند، در نتیجه باعث نوسان و افزایش حجم میشود. در این شرایط و پس از حرکات لحظه ای و شدید قیمت، معمولا ما شاهد کاهش حجم معاملات هستیم. اما چگونگی ادامه تغییر حجم معاملات در روزها، هفته ها و ماه های بعدی با استفاده از سایر دستورالعمل های حجم قابل بررسی است.
3- علائم صعودی
حجم میتواند در شناسایی نشانه های صعودی مفید باشد. به عنوان مثال، تصور کنید حجم با کاهش قیمت افزایش مییابد و سپس قیمت کمی افزایش مییابد و به دنبال آن یک کاهش مجدد قیمت رخ میدهد. اگر در حرکت به سمت پایین، قیمت کف جدید نزند (از پایین ترین سطح قبلی پایین تر نیاید)، و اگر حجم در کاهش مرحله دوم کاهش یابد، معمولاً این اتفاق به عنوان یک نشانه حرکت صعودی و افزایش نرخ تعبیر میشود.
4- حجم و معکوس قیمت
پس از حرکت طولانی در یک جهت، اگر قیمت با کمی تغییر ولی حجم سنگین شروع به نوسان کند، این موضوع ممکن است نشان دهد که یک روند معکوس در حال شکلگیری است و قیمت ها به زودی تغییر جهت خواهند داد.
5- حجم و Breakout در مقابل False Breakout
در شکست اولیه از محدوده یا الگوی های شکل گرفته در نمودار، افزایش حجم نشان دهنده قدرت حرکت و روند است. تغییری اندک یا کاهش حجم در شکست، نشان دهنده عدم علاقه، قدرت کم حرکتی و احتمال بالاتر، برای شکست کاذب است. یعنی احتمالا این شکست رخ نخواهد داد.
چگونه میتوان با استفاده از اندیکاتور Volume در ارز دیجیتال اقدام به معامله کرد؟
در بالا توصیه هایی برای استفاده و درک بهتر از اندیکاتور حجم معاملات عنوان شد. مباحث پیرامون آموزش این اندیکاتور زیاد است. در نظر داشته باشید که Volume با بسیاری از اندیکاتورها تفاوت کلی دارد چرا که هیچ گونه محاسباتی در اجرای این اندیکاتور انجام نگرفته و صرفا برای نمایش اطلاعات حجم معادلات در لحظه، از آن استفاده میشود. اما در کل، معاملهگران برای تشخیص قدرت روند از این شاخص استفاده میکنند. همچنین کاربرد دیگر آن میتواند تشخیص تغییر جهت در روند قیمتی باشد. به شکل خلاصه میتوان گفت که اگر نوسانات بازار با حجم بالای معاملات همراه شوند، میتوان این نتیجه گیری را داشت که روند قدرتمند است اما بلعکس اگر حجم معاملات در حرکات قیمت کم باشد، یعنی نه تنها روند قدرت ندارد که ممکن است تغییری در جهت حرکت این روند ایجاد شود. همچنین در نظر داشته باشید که استفاده از این شاخص در فاصله زمانی نزدیک به حال حاضر معتبرتر است و مثلا استفاده از این شاخص در فاصله چند ماه قبل، کارایی ندارد. یک نکته دیگر این است که به شکل تجربی عنوان میشود که یکی از کاربردهای بسیار کارآمد از Volume در نقاط برگشتی است. با این عنوان که پس از شکلگیری یک روند و رخ دادن یک حرکت شدید قیمت در آن (در جهت حرکت اولیه)، اگر حجم معاملات نیز با آن حرکت شدید همراه شود و افزایش یابد، احتمال بازگشت قیمت و معکوس شدن روند آن زیاد میشود. پس میتوان گفت زمانی که در یک روند در جهت حرکت اولیه ناگهان پامپ (افزایش لحظه ای و شدید در جهت بالا رفتن قیمت) و یا دامپ (معکوس پامپ) رخ میدهد، میتوان منتظر بازگشت قیمت بود و روی آن ریسک کرد.
نحوه تشخیص ورود پول به سهم با استفاده از اندیکاتور حجم معاملات چگونه است؟
افراد زیادی میزان ورود و خروج پول به یک سهم را تحت نظر گرفته و با نیم نگاهی به آن، معاملات آتی خود را برنامه ریزی میکنند. حال با استفاده از اندیکاتور Volume و بررسی حجم معاملات ارز دیجیتال، میتوان به این نکته دست یافت که در مواقعی که هم نرخ ارز صعودی باشد و هم میانگین حجم معاملات آن نسبت به بازهی مشخص شده توسط معاملهگر در ادوار گذشته، افزایش یافته باشد، میزان علاقهی کاربران به آن ارز دیجیتال افزایش یافته و پول بیشتری نسبت به قبل به آن تزریق شده است. این مهم به عنوان یک سیگنال مثبت ترقی میشود.
نحوه تشخیص خروج پول از سهم با استفاده از اندیکاتور حجم معاملات به چه صورت است؟
شاخص حجم معاملات تنها برای ورود پول به یک ارز کارایی ندارد بلکه خروج سرمایه از آن را نیز نمایش میدهد. یعنی در مواقعی که قیمت یک ارز دیجیتال در وضعیت نزول قرار دارد و این ریزش با افزایش حجم معاملات نسبت به میانگین بازه زمانی مشخص شده (مثلا ماه گذشته) همراه میشود، میتوان این را فهمید که علاقه معاملهگران به این سهم کاهش یافته و این معاملهگرها در حال فروش ارزهای خود هستند و میزان خروج پول از این ارز، زیاد شده است. این واقعه نیز نمایشگر یک پالس منفی است و باید آماده خروج از آن ارز دیجیتال باشیم.
جمع بندی
Volume ابزاری مفید برای مطالعه روندها است و همانطور که مشاهده میکنید روش های زیادی برای استفاده از آن وجود دارد. از شاخص اندیکاتور حجم معاملات میتوان برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار استفاده کرد. همچنین برای بررسی اینکه آیا حجم، حرکت قیمت را تأیید میکند یا نشان میدهد که ممکن است یک روند معکوس وجود داشته باشد، میتوان به این اندیکاتور رجوع کرد. برای کمک به روند تصمیم گیری گاهی از اندیکاتورهای مبتنی بر حجم استفاده میشود. در حالی که ولوم ابزاری دقیق نیست (و در بالا عنوان شد که هیچگونه محاسباتی در آن اتفاق نمیافتد)، اما میتوان سیگنال های ورود و خروج را با نگاهی به عملکرد قیمت و میزان حجم شناسایی کرد.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.عدم معامله در بازههای زمانی طولانی
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
دیدگاه شما