خط مقاومت به ما چه می‌گوید؟


شناسایی جزیره ام الرصاص

سیستان و بلوچستان با تحریک عبدالحمید همچنان قربانی می‌گیرد

ظهر امروز پس از خطبه‌های نماز جمعه و اقامه نماز در مسجد مکی باز هم فضای استان سیستان و بلوچستان ملتهب شد، اغتشاشگران چندین کیوسک، بانک و خودرو پلیس را به آتش کشیدند و حتی خودروی شخصی مردم را با پرتاب مواد آتش‌زا سوزاندند.

سیستان و بلوچستان با تحریک عبدالحمید همچنان قربانی می‌گیرد

خبرگزاری فارس؛ سردبیری استان‌ها: ظهر امروز پس از خطبه‌های نماز جمعه و اقامه نماز در مسجد مکی باز هم فضای استان سیستان و بلوچستان ملتهب شد.

تمرکز این آشوب‌ها این‌بار نه در زاهدان که در خاش بود.

جایی که امام جمعه اهل سنت آن، مولوی محمدعلی شهنوازی از نخستین امام جمعه‌های اهل سنتی است که در سطح این استان حادثه تروریستی شاهچراغ را محکوم کرده بود!

منابع آگاه از وارد آوردن فشار مضاعف بر امام جمعه خاش پس از موضع‌گیری‌های اخیر او خبر می‌دهند.

البته خطبه‌های نماز جمعه امروز خاش را نیز فرد دیگری به نام محمد عثمان قلندرزهی که امام جماعت مسجد الخلیل خاش که همسو با عبدالحمید است، خوانده است.

مشاهدات عینی خبرنگار فارس نشان می‌دهد اظهارات امروز وی متاثر از عبدالحمید بوده که بر مبنای آن تحریک مردم در دستور کار قرار داشته است.

بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد آتش تحرکات امروز خاش که طی آن علاوه بر تعرض به فرمانداری، به اموال خصوصی و عمومی مردم آسیب وارد شد نیز از مسجد مکی فراهم شده است.

شدت اغتشاشات به حدی بود که تقریبا هیچ بانکی در شهر خاش از گزند آن در امان نبوده است.

اغتشاشگران علاوه بر فرمانداری به ساختمان جهاد کشاورزی خاش و دیگر ساختمان‌های دولتی خسارت وارد کردند.

آنها چندین کیوسک و خودرو پلیس را به آتش کشیدند و حتی خودروی شخصی مردم را با پرتاب مواد آتش‌زا سوزاندند.

همچنین در جریان ناآرامی‌های امروز در خاش چند نفر کشته و زخمی شده‌اند که آمار دقیق آن هنوز اعلام نشده است.

این اغتشاشات تنها یک روز پس از پایان عملیات گاز‌رسانی به خاش صورت گرفته که منابع محلی آن را محل تامل می دانند.

در روزهای گذشته امام جماعت مسجد مکی بارها با تحریک اهل سنت زمینه ساز اغتشاش در زاهدان شده بود که به کشته و زخمی شدن مردم و نیروهای حافظ امنیت منجر شده است.

برخی منابع سال‌هاست درخصوص ارتباط مشکوک مولوی عبدالحمید با عربستان و برخی سرویس های امنیتی کشورهای منطقه هشدار داده اند.

آنها با توجه به جلوداری عبدالحمید در التهابات این روزها معتقدند وی خط آشوب را از بیرون مرز‌ها دریافت و در داخل استان پیگیری می‌کند.

همزمان شبکه سعودی اینترنشنال پوشش گسترده اظهارات عبدالحمید و تصاویر ناآرامی‌ها در زاهدان را در دستور کار قرار داده است.

تحلیل «المیادین» از سخنان رهبر معظم انقلاب/ نظم نوین جهانی براساس قدرت ایران و متحدانش پی‌ریزی خواهد شد

وبگاه شبکه «المیادین» با انتشار تحلیلی پیرامون سخنان مقام معظم رهبری، ضمن اشاره به روند تحولاتی که آمریکا و غرب را در جهان تضعیف کرده، تاکید کرد که نظم نوین جهانی براساس قدرت ایران و متحدانش پی‌ریزی خواهد شد.

تحلیل «المیادین» از سخنان رهبر معظم انقلاب/ نظم نوین جهانی براساس قدرت ایران و متحدانش پی‌ریزی خواهد شد

به گزارش خط بارار؛ وبگاه شبکه «المیادین» در گزارشی به تحلیل سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر تغییر نظم نوین جهانی و فروپاشی هژمونی آمریکا پرداخته است. براساس این تحلیل، انزوای ایالات متحده آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدان‌های آن، سه مولفه و شاخص اصلی گذار از وضعیت کنونی هستند؛ روند تحولات جهانی و منطقه‌ای نیز گواه آن است که ایران و متحدانش در محور مقاومت، پایه‌های نظم نوین جهانی را پی‌ریزی خواهند کرد. در ادامه مشروح این گزارش را می‌خوانیم.

مقام معظم رهبری در ایران، آیت‌الله «سید علی خامنه‌ای» طی سخنرانی اخیر خود، بر اساس داده‌ها و واقعیت‌هایی را مطرح کردند که سه ویژگی تغییر نظم نوین جهانی را نشان می‌دهند؛ این سه ویژگی عبارتند از: انزوای ایالات متحده آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدان‌های آن. نظریه کلاسیک در روابط بین‌الملل اشاره می‌کند که در دوره‌های «انتقال قدرت» بین ملت‌ها، خطرات زیادی وجود دارد که منجر به بحران‌ها و درگیری‌های جدی در نظام بین‌الملل می‌شود؛ شاید ما در حال حاضر از طریق عملیات نظامی روسیه در اوکراین، پیامدهای آن را تجربه کنیم. از این طریق آیت‌الله خامنه‌ای معیارهایی را تعریف کردند که می‌توان براساس آن‌ها درباره شکل‌گیری نظم نوین جهانی صحبت کرد. در این راستا می‌توان با بررسی چند شاخص تجربه شده در عرصه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای، پیشینه خطوط گسترده‌ای را که رهبر ایران درباره آن صحبت کرد، تحلیل کرد.

تحلیل «المیادین» از سخنان رهبر معظم انقلاب/ نظم نوین جهانی براساس قدرت ایران و متحدانش پی‌ریزی خواهد شد

کاهش نقش ایالات متحده آمریکا به عنوان بازیگر اصلی در عرصه بین‌المللی و خروج آن از مهمترین روندهای کلی نظم نوین بین‌المللی اولین نشانه تغییر است. آیت‌الله خامنه‌ای نشانه‌های متعددی از انزوای آمریکا را مشخص می‌کند، از جمله: مشکلات اقتصادی آمریکا، اشتباه محاسباتی آمریکا در مسائل جهانی مانند افغانستان و عراق و شکست‌های مکرر آن در شرق آسیا. با توجه به مشکلات اقتصادی در ایالات متحده و در مورد حجم بالای بدهی‌های ملی این کشور می‌توان گفت که در چند سال گذشته افزایش قابل توجهی در حجم بدهی‌ها مشاهده شده است؛ بطوری که از مرز ۳۱ تریلیون دلار گذشته است و رشد آن تبدیل به چالشی واقعی برای دولت واشنگتن شده است.

برآوردها حاکی از آن است که حجم بدهی‌های جهانی آمریکا تا پایان سال ۲۰۲۱ به حدود ۳۰۰ تریلیون دلار رسیده است؛ این بدان معناست که بدهی آمریکا به تنهایی بیش از ۱۰ درصد بدهی ملی جهانی است و در اینجا بزرگی و تأثیر این موضوع مشخص می‌شود. اما مشکل بدهی آمریکا در حال حاضر نه تنها از مبلغ هنگفتی که برای هر شهروند در آمریکا معادل ۹۳۰۰۰ دلار تخمین زده می‌شود، ناشی می‌شود بلکه مشکل در سود خالص این بدهی‌هاست که اکنون به حدود ۴۵۰ میلیارد دلار در سال می‌رسد. مشکل دیگر آمریکا تورم است؛ یعنی افزایش شاخص اصلی قیمت مصرف‌کننده در ایالات متحده که به نرخ هایی فراتر از انتظارات بوده و در سپتامبر گذشته به بالاترین حد خود در ۴۰ سال گذشته رسیده است.

خطای محاسبات آمریکا و عقب‌نشینی از شرق آسیا عامل دوم انزوای جهانی ایالات متحده است. در بعد راهبردی، خروج آمریکا از افغانستان که در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ پس از ۲۰ سال اشغالگری، به عنوان تصمیمی ناگهانی توصیف شد و این نشان‌دهنده شکست سیاست‌های کاخ‌سفید در طولانی‌ترین جنگ خود بود. این تصمیم از یک سو، اختلافات عمیق داخلی را از طریق اتهامات و فرار از مسئولیت‌های متقابل بین اعضای احزاب جمهوری خواه و دموکرات آشکار کرد و از سوی دیگر مشکلات بین ارتش و سیاستمداران در دولت «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا را نشان داد. علاوه بر تناقضات دیگری که در دوره قبل از خروج آمریکایی‌ها در میان اعضای ناتو به وجود آمد؛ آن‌ها ترس‌های خود را از خروج سریع از افغانستان و عواقب آن ابراز می‌کردند. از سوی دیگر، همکاری افغانستان و ایران در مواجهه با واقعیت فاجعه‌بار انسانی پدیدار شد و پس از روی کار آمدن جنبش طالبان، نهادهای مالی بین‌المللی کمک‌های خود را به کشور متوقف کردند؛ و واشنگتن حدود ۹.۵ میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی افغانستان را مسدود کرد.

تحلیل «المیادین» از سخنان رهبر معظم انقلاب/ نظم نوین جهانی براساس قدرت ایران و متحدانش پی‌ریزی خواهد شد

دومین روند و نشانه در تغییر نظم نوین جهانی بر اساس دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای، انتقال قدرت به آسیاست؛ با توجه به مهم‌ترین عوامل در بررسی اقتصاد سیاسی کشورها که علاوه بر توانمندی‌های انسانی شاغل و اندازه آن‌ها، رشد اقتصادی را نشان می‌دهد، جهان شاهد تغییر قدرت اقتصادی از غرب سرمایه‌داری مبتنی بر هژمونی به سوی شرق است. شرقی که اکنون به رهبری چین، روسیه و ایران به مدل‌های اقتصادی جدیدی وابسته شده است؛ اساساً این مدل‌های جدید موقعیت این کشورها در عرصه بین‌الملل، الزامات مردم و منافع حیاتی آن‌ها را در نظر می‌گیرد. آن هم بدون اینکه سیاست استعماری توسعه‌طلبانه‌ای مانند غرب داشته باشند؛ امری که در دو قرن گذشته از سوی غرب افزایش یافته بود.

تحلیل «المیادین» از سخنان رهبر معظم انقلاب/ نظم نوین جهانی براساس قدرت ایران و متحدانش پی‌ریزی خواهد شد

بر اساس گزارش مرکز تحقیقاتی «Rising Powers in Global Governance» با محور بررسی وضعیت قدرت‌های در حال رشد در حکومت جهانی، نشانه‌هایی از افزایش چندقطبی در جهان وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: ظهور یک قدرت غیرغربی در دهه‌های آینده که جایگاهی معتبر در اقتصاد جهانی به دست خواهد آورد؛ همین امر در مورد سایر قدرت‌های منطقه‌ای در حال ظهور از جنوب نیز صادق است، زیرا آن‌ها دامنه فعالیت و برش جهانی خود را افزایش می‌دهند. این پژوهش به از دست رفتن سیاست «نفوذ» غرب می‌پردازد و آن را نشانه پایان سیاست تک قطبی در جهان می‌داند. پژوهش حاضر به نحوه واکنش ایالات متحده به وضعیت جدید خود و از دست دادن نفوذ نسبی‌اش در جامعه بین‌المللی اشاره کرده و به عنوان مثال، به میراث «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا، در مورد ایران یا کوبا می‌پردازد.

سومین روند و نشانه مهم در تغییر نظم نوین جهانی بر اساس دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای، گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدان‌های آن است. پس از دشوارشدن پیاده‌سازی ایده «تولد آشوب خلاقانه» که واشنگتن و تل‌آویو به دنبال ایجاد آن با نیروی نظامی مستقیم در منطقه بودند، غرب به سیاست تنگ‌کردن حلقه دور ایران، سوریه و حزب‌الله لبنان و در کنار آن‌ها یمن، عراق و البته مقاومت فلسطین متوسل شد. این مرحله بیانگر تمایل آمریکایی-غربی برای هدف قراردادن محور مقاومت از درون، با کار کردن روی اهداف جغرافیایی، تحریک بافت اجتماعی و خشکاندن منابع مادی آن، همراه با تشدید مخالفت‌ها با مخالفان یا احزاب رقیب در آن کشورها بود؛ احزاب و جناح‌هایی از مقاومت که وابستگی خود را پنهان نمی‌کردند و به محور ضدغربی-عبری وفاداری داشتند.

علی‌رغم همه تلاش‌های آمریکا و غرب برای ضربه زدن به محور مقاومت، تهران که از این محور حمایت می‌کند و با وجود همه تحریم‌های غرب علیه آن، توانست به سیاست خود در برابر سلطه‌جویی آمریکا ادامه دهد و این بر کل محور مقاومت تأثیر مثبتی گذاشت. این را می‌توان در گسترش جبهه‌هایی دید که به ترس و کابوس «اسرائیل» تبدیل شده‌اند، نه حتی تهدیدی برای آن. یکی از ژنرال‌های ذخیره رژیم صهیونیستی اخیراً با بیان این مطلب گفت که «اسرائیل» در ۲۰ سال گذشته قدرت نظامی خود را از دست داده است؛ درست زمانی که در آن ایدئولوژی مقاومت شاهد گسترش در جبهه‌های خود بود.

این محور مقاومتی که مرکز ثقل هژمونی آمریکا در منطقه را احاطه کرده و تا خلیج‌فارس، سواحل مدیترانه، دریای سرخ و عمق راهبردی جهان عرب گسترش یافته اگرچه در اصل «اسرائیل» را هدف قرار می‌دهد، اما به عنوان اولین نتیجه، گسترش تفکر مقاومت و ورود مرحله جدیدی را بیان می‌کند که در آن حضور آمریکایی‌ها با زوالی قهقرایی تهدید می‌شود؛ آیت‌الله خامنه‌ای بر اساس همین تحولات از «آغاز دوران پسا آمریکا» در منطقه خبر داده بود.

شهید مریم فرهانیان

شهید مریم فرهانیان

نام : مریم فرهانیان
تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲
محل تولد : آبادان در خانواده‌ای متوسط و مذهبی
تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳
محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره دشمن
محل دفن : گلزار شهدای آبادان


در ۱۴ سالگی با کمک برادر رشید خود «شهید مهدی فرهانیان» خود را مجهز به سلاح معرفت و بصیرت الهی کرد و با درک صحیح از وضعیت حاکم بر کشور و نیز ماهیت استکبار جهانی امپریالیسم،مبارزات خود را علیه ظلم های رژیم پهلوی آغاز کرد .
این شهیده بزرگوار با اوج‌گیری مبارزات مردم در جریان انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی علیه حکومت شاهنشاهی شرکت کرد و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به جمع این خیل عاشق پیوست و دوره‌های آموزشی را با موفقیت به پایان رساند.و با آغاز جنگ تحمیلی شهر آبادان را ترک نکرد و دوشادوش برادران رزمنده به دفاع ازخاک کشورش پرداخت .
شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امداد‌گری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .
وی کسی بود که زینب وار از برادران رزمنده مجروح پرستاری می کرد.مریم فرهانیان یکی از ۱۸ نفر خواهران، امدادگران داوطلب بود که در زمان جنگ در بیمارستان طالقانی آبادان در قسمتهای مختلف، خالصانه خدمت کرد وی در تمام مدت عمر گرانبهایش با بیداری و هوشیاری سیاسی، دینی زندگی کرد رفتار و منش این شهیده الگوی زن مسلمان ایرانیست .
اين شهيده بزرگوار از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تا روز شهادت با بيداري كامل و حس زيباي عشق و ايثار در شهر مقاوم آبادان مشغول خدمت و ترويج اخلاق، رفتار و منش يك زن مسلمان بود. به هنگام شكست محاصره آبادان و آزادي خرمشهر و بسياري از عمليات‌هاي ديگر فعاليت چشمگيري داشت تا بالاخره بر خط مقاومت به ما چه می‌گوید؟ اثر متوقف شدن عمليات پس از آزادي خرمشهر به‌منظور رسيدگي به خانواده شهدا در واحد فرهنگي بنياد شهيد آبادان مشغول فعاليت شد .
شهيده مريم فرهانيان از نگاه خانواده و دوستان:

بسيار تقيد داشت كه پدر و مادرش از او راضي باشند همچنين خيلي به خواندن نماز اول وقت تقيد داشت. بسيار اهل مطالعه بود، كم مي‌خوابيد و بيشتر به خودسازي مي‌پرداخت. مريم استثنايي نبود اما خيلي خودساخته بود، نفرت از غيبت، محبت خالصانه‌اش به ديگران، هيچ چيز را براي خود نخواستن از شاخصه‌هاي اخلاقي او بود. شهيده مريم فرهانيان همواره مي‌گفت برخي سكوت‌ها و حرف‌هاي نابه‌جا، گناهان كوچكي هستند كه تكرار مي‌كنيم و برايمان عادت مي‌شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خيلي آلوده نشده باشد متوجه مي‌شود، اين گناهان كوچك هستند كه متوجه نمي‌شويم.
شهيده مريم فرهانيان در بسياري از عمليات دوران دفاع مقدس از جمله شكست حصر آبادان و آزادسازي خرمشهر حضوري فعال و چشمگير داشت.
زهرا سامري همرزم شهيده مريم فرهانيان:

رمز موفقيت مريم اين بود كه هيچ‌گاه دلبسته دنيا نشد و دنيا و زرق و‌ برقش را نمي‌ديد. وي با بيان اينكه من تنها چهار سال با مريم همرزم بودم، اذعان داشت: براي انتخاب دوست بايد بيشترين دقت را انجام دهيم اما مريم پيش از آنكه دوست من باشد الگوي خوب و مطمئني بود.
مريم نخست به عنوان امدادگر در بيمارستان مشغول فعاليت بود و سپس وارد بنياد شهيد شد، مريم روحي پويا داشت و سكون و يك‌جا ماندن را نمي‌توانست تحمل كند و اگر مي‌ديد در جاي ديگري مي‌تواند خدمت كند خود را به آنجا مي‌رساند.
او پس از مدتي فعاليت در بيمارستان، به عنوان مددكار اجتماعي در بنياد شهيد مشغول شد و به مددكاري و مواظبت از مادران شهيدان مي‌پرداخت و او اعتقاد داشت كه مراقبت از مادران شهدا چيزي كمتر از جنگيدن در جبهه‌ها نيست .
خاطره ای از سامری :
روزي وارد خانه شدم و مريم را رو به قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش مي‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت اما بعدها براي من تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه مي‌كنم و از آنها مي‌پرسم كه امروز براي خدا چه كاري انجام داد‌ه‌ايد .
خانم سامری در خصوص عزاداري‌هاي بي‌نظير همرزمش می گوید :
در ايام فاطميه روزي سرزده وارد خانه شدم و ديدم مريم به پهناي صورت اشك مي‌ريزد و نام حضرت زهرا(س) را صدا مي‌زند .
به او گفتم كه چرا اينقدر اشك مي‌ريزي؟
گفت : شما اگر مادرتان فوت كند چه كار مي‌كنيد، شادي مي‌كنيد يا گريه؟
مریم علي‌رغم فعاليت زيادي كه داشت روزه مي‌گرفت و تنها با نان و آب افطار مي‌كرد .
هيچ چيز او را راضي نمي‌كرد و همين موجب شده بود كه يك لحظه آرامش نداشته باشد تا اينكه در بهار عمر خود با رسيدن به مقام شهادت به آرامش هميشگي رسيد.

فاطمه فرهانيان خواهر شهيد مریم :
شهيده مريم فرهانيان يك انسان معمولي با انديشه‌هاي بلند بود، چراكه با شناخت راه و مسير درست به درجه رفيع شهادت نائل آمد .او در هنگام دفاع از ميهن در سن نوجواني و جواني قرار داشت، اما آنقدر به خودسازي و تهذيب نفس پرداخته بود كه در سن 21 سالگي به درجه شهادت نائل آمد .اين شهيده بزرگوار با تأسي از حضرت زهرا(س) در جواني به شهادت رسيد و همواره در رفتار و كردار خويش ايشان را الگو قرار داده بود .
شهيده مريم همواره در زندگي به دنبال شناخت تكليف و وظيفه ديني و شرعي خود بود و با جديت به وظايف خود عمل مي‌كرد .
شهيده مريم فرهانيان يك انسان معمولي با انديشه‌هاي بلند بود، چرا كه با شناخت راه و مسير درست و با تلاش و مجاهدت براي رسيدن به قله‌هاي متعالي انساني به درجه شهادت نائل شد .
مريم توجه ويژه‌اي به مبدأ و مقصد خلقت انسان داشت و از عادات پسنديده ايشان اين بود كه در جمع‌هاي دوستانه با گريز به مسئله معاد اين موضوع را براي ديگران هم يادآور مي‌شد .
در جريان فتنه‌هاي اخير همان اندازه كه اهميت اطاعت از ولايت فقيه براي همگان مشخص شد، در جريان جنگ تحميلي نيز شناخت حق از باطل مشكل بود و در اين زمان مريم توجه خاصي به فرمان و سخنان امام خميني(ره) داشت .
مريم هنگام نماز خواندن به گونه‌اي بود كه اطرافيان به خوبي متوجه خشوع و خضوع ايشان بودند.
گذشت و فداكاري، مهرباني و ايثار و گذشتن از حق خود در زماني كه حق با اوست از جمله ديگر ويژگي‌هاي شخصيتي شهيده مريم فرهانيان بود.
مريم همواره گناهان كوچك را زمينه‌اي براي انجام گناهان بزرگ مي‌دانست ابراز داشت: بايد از گناهان كوچك ترسيد چرا كه كوچك شمردن گناهان صغيره باعث بروز بسياري از مشكلات و گناهان كبيره مي‌شود.
وي در خصوص شجاعت اين شهيده دفاع مقدس می گوید : در روزهاي نخستين جنگ و در حالي كه تنها 20 روز از شهادت برادرمان مهدي گذشته بود و مادرم شرايط روحي نامساعدي داشت مريم قضيه بازگشت به آبادان را مطرح كرد.
هيچ كس جرأت مطرح كردن بازگشت به جبهه‌هاي جنگ را به مادر نداشت، اما مريم بهترين تصميم را گرفت و مجوز بازگشت هشت نفر از اعضاي خانواده را نيز به همراه خود به جبهه از مادرمان گرفت.
هنگام شهادت :
این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهداي آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مريم فرهانيان نماد رشادت و مجاهدت زن‌ ايراني به فیض شهادت نایل شد .

وصيت نامه شهيد مريم فرهانيان

بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين

وصيتم را با نام خدا، اين بزرگترين بزرگترها، آن يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين در هم كوبنده كاخ ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت، اين فرستنده ي قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشكل گشاي دردها و..شروع مي كنم.
اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به اندازه فهم خودم و وظايفم كه بر دوش دارم بگويم، انقلابي كه با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي كه در آن مردم، اسلام را، اين كامل ترين دين را مبناي كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را كه به دست آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي كنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامي امام توجه كنيد و سعي كنيد از هر كلمه امام درس بگيريد.
امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را كه امام از آن صحبت و سعي مي كند آن را از وجود ما بزدايد، شما هم سعي كنيد كه در اين راه موفق شويد. سعي كنيد خود را بشناسيد كه اگر خود را بشناسيد خدا را شناخته ايد. در هيچ كاري خدا را از ياد نبريد. و همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار كنيد.
امام زمان را از ياد نبريد. همواره به فكر امام زمان باشيد. همواره در راه اسلام باشيد و براي تحقق بخشيدن به آرمان اسلام بكوشيد و به قدرت الهي توجه داشته باشيد كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هيچ وقت قدرت خدا را از ياد نبريد و سعي كنيد كه هر چه بهتر تزكيه نفس كنيد. چيزي را كه امام اينقدر درباره اش تكيه مي كنند كه تزكيه نفس كنيد. و در بين خطراتي كه ما را تهديد مي كنند هيچ خطري بالاتر از اين نفس نيست كه گاه انسان را به انحراف مي كشاند و خود انسان متوجه نمي شود.
قرآن بخوانيد زيرا قرآن تمام دستورات زندگي را به شما مي گويد. نهج البلاغه و صحيفه سجاديه هم همينطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاً ناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا مي رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهي است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار مي دهد. اين ما هستيم كه بايد سعي كنيم و از اين امتحان كه بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافكنده نباشيم.
يادم هست كه در آخرين جلسه گفتگويي كه با برادر شهيدم داشتم، درباره معاد برايم صحبت مي كرد و مي گفت در فكر آخرت باشيد و بعد از اين جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صميم قلب به او تبريك مي گويم و از خدا مي خواهم صداقتي همانند شهيدان به من عطا كند و سعادت اين را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداريم و براي رضاي او كار كنيم.
شهيد كسي است كه به آخرين مرحله كمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.
به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد و بدانيم تنها در اين صورت در دنيا و آخرت موفق مي شويم كه با همديگر صميمي باشيم و با دشمن مقابله كنيم. چه دشمناني كه در درون ما هستند و چه دشمنان بيروني. من هم مانند برادر شهيدم (مهدي) هر چه يادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهي هست، به بزرگي خودتان ببخشيد.

آریوبرزن؛ بزرگ سردار بی‌آوازه/ مقاومت آریوبرزن در مقابل سپاه اسکندر به روایت تاریخ

اسکندر از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده و به او می‌گوید اگر تسلیم شود سر سلامت به در می‌‌برد، ولی آریوبرزن در جوابش می‌گوید: «شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.» اسکندر نیز در جواب او گفته بود: «شاه تو فرار کرده. تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.» ولی آریوبرزن در پاسخ گفته بود «پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان می‌مانم و آنقدر مبارزه می‌کنم تا بمیرم.»

آریوبرزن؛ بزرگ سردار بی‌آوازه/ مقاومت آریوبرزن در مقابل سپاه اسکندر به روایت تاریخ

تاریخ ایرانی: تاریخ ایران باستان مملو از سرداران و بزرگانی است که برای حفظ این مرز و بوم تلاش کرده‌اند. اما نام، نشان و اطلاعات موجود از آن‌ها محدود به کتب یونانی شده است آنچنان‌که به گفته عبدالرفیع حقیقت«. اگر مورخان یونانی ذکری از این وقایع نکرده بودند، اصلا خبری از این فداکاری‌ و وظیفه شناسی‌های بزرگ ملی به ما نمی‌رسید.»

آریوبرزن سردار بزرگ ایرانی که مدتی است به دلیل امکان تخریب یا جابجایی مجسمه‌اش در میدانی به همین نام در شهر یاسوج، نامش بر سر زبان‌ها افتاده نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ چنانچه اگر به جست‌وجوی شخصیت و اطلاعاتی درباره او در منابع گوناگون بپردازیم جز نامش و چند سطر کوتاه آن هم نه در کتب تاریخی خودمان بلکه در کتب افرادی چون آریان، دیودور، کنت کورث و پلی‌ین (مورخان عهد قدیم) چیزی عایدمان نمی‌شود. گرچه اطلاعات این کتب محدود است، اما حال که نام این سردار بزرگ بر سر زبان‌هاست، بد نیست به همین منابع سری بزنیم و این شخصیت تاریخی را از میان سخنان این نویسندگان بیابیم.

حمله اسکندر به ایران

اسکندر مقدونی در سال ۳۳۱ قبل از میلاد پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان (جنگ آربل یا گوگامل) و شکست پایانی ایرانیان، قصد عزیمت به «پارس» پایتخت ایران را داشت که با وقوع خسوف، نظم سپاه بر هم ریخت. مقدونی‌ها بر این باور بودند که خسوف بیانگر واقعه‌ای تلخ و دشواری بسیار است، پس بسیاری از ادامه مسیر سرباز زدند. کنت کورث در کتاب تاریخ اسکندر خود آورده است: «در شب نخست ماه گرفت و به نظر مقدونی‌ها چنین آمد که پرده‌ای خونین رنگ روی ماه کشیده و از نور آن کاسته شده است. این حادثه نزدیک بود موجب شورش گردد که اسکندر اهمیت موقع را دریافته و در‌‌ همان وقت کاهنان مصری را خواسته عقیده آنان را درباره خسوف خواست. کاهنان مصری می‌دانستند تحولاتی در زمان روی می‌دهد و ماه می‌گیرد. ولی آنچه از این حساب معلوم می‌شود سری است که کاهنان از مردم پنهان می‌دارند. اگر عقیده آنان را متابعت کنیم آفتاب ستاره یونان است و ماه ستاره ایران. بنابراین هرگاه ماه بگیرد بلیه و انهدامی برای پارسیان است.» انتشار این خبر در میان لشکر موجب امید و همراهی آنان با اسکندر می‌شود.

لوسیوس آریان گزنفون در کتاب آناباسیس اسکندر (لشکرکشی اسکندر) به وقایع گوناگون و حوادث مختلف آن دوران ‌پرداخته و می‌گوید: اسکندر مقدونی پس از مطیع کردن اکسیان، قشون خود را به دو بخش تقسیم کرد:

۱-«پارمن ین» را از مسیر جلگه به سوی پارس فرستاد.

۲- خود با سپاهیان سبک اسلحه راه کوهستانی را که به درون پارس امتداد می‌یافت پیش گرفت، زیرا می‌خواست قوایی را که پارسی‌ها در این راه تدارک دیده بودند در پشت مقدونی‌ها سالم نماند. وی غارت‌کنان پیش رفت و در روز سوم وارد پارس شد و روز پنجم به دربند پارس رسید. در این هنگام آریوبرزن سردار اکسینی (لرهای امروزی) هخامنشیان این تنگه را اشغال کرده بود. عبدالرفیع حقیقت در کتاب خود بیان می‌کند به احتمال زیاد این تنگه در کهگیلویه است و نام فعلی آن «تنگ تک‌آب» است.

آریوبرزن سردار شجاع و فداکار ایرانی به گفته آریان در این دربند دیواری ساخته بود که مانع از ورود اسکندر به پارس شود. او به همراه خواهرش «یوتاب» برای مقابله با سپاهیان اسکندر سدی ساخته بودند که هیچ کس توان عبور از آن را نداشته و هر کس هم تلاشی می‌کرد با غلتاندن سنگ‌ها به پایین تنگه مانع از ادامه راه او می‌شدند. تعداد کشته‌های سپاه اسکندر لحظه به لحظه بیشتر می‌شد در نتیجه اسکندر فرمان عقب‌نشینی صادر کرد و نزدیک به یک فرسنگ عقب رفتند (تقریبا ۶ کیلومتر). در این عقب‌نشینی از سویی آریوبرزن طعم پیروزی را چشیده بود و امید نابودی اسکندر در ذهن می‌پروراند و از سوی دیگر اسکندر با بزرگان سپاهش به شور نشسته و از پیشگویش «ایستاندر» راه چاره خواست. ایستاندر از پاسخ درماند. با گذشت اندک زمانی، اسکندر مطلعین محل را خواسته و در باب راه‌های موجود برای ورود به پارسی، پایتخت ایران، تحقیقاتی کرد. راهی به او پیشنهاد شد که بی‌خطر بود به شرطی که جنازه سربازان سپاه اسکندر بی‌دفن همان‌جا در میان تنگه‌‌ رها شود.

اسکندر که دفن جنازه سربازان را مقدس‌ترین عمل در هنگام جنگ می‌دانست این را نپذیرفت و به دنبال چاره‌ای دیگر به سوی اسیران جنگی آمد. به گفته کنت کورث: پیشگویی به اسکندر گفته بود که یک نفر از اهل لیکیه تو را به پارسی وارد می‌کند.» در پی سؤالات اسکندر چوپانی اهل لیکیه به نام «لی بانی» که به یونانی هم تسلط کامل داشت از کوره راهی کوهستانی سخن به میان آورد که عبور از آن بسیار دشوار و تقریبا غیر ممکن بود. اما اگر امکان گذر سپاهیان اسکندر به وجود می‌آمد از پشت سپاهیان آریوبرزن بیرون می‌آمدند. لی بانی که دل خوشی از حکومت ایران نداشت و یک بار نیز توسط حکومت هخامنشیان دستگیر شده بود مسیری که همیشه رمه‌ها را از آن عبور می‌داد، به اسکندر و سپاهش نشان داد و راهنمای این مسیر شد.

مسیر پر پیچ و خم با سربازان و سبک اسلحه‌هاشان بسیار طولانی بود که قریب به یک شب را به طور کامل به خود اختصاص داد. از سویی اسکندر به قرار قبلی که با «کرا‌تر» و «مل آگر» دو فرمانده سپاهش گذاشته بود آتش‌ها روشن و گستردگی سپاه در مکان اولیه حفظ شده بود و گمان بر این بود که اسکندر در سپاه حضور دارد و از سوی دیگر از پشت سربازان ایرانی راه را پیدا کرده و شبیخون زدند. درگیری میان دو سپاه آغاز شد و لحظه به لحظه گسترش پیدا کرد. آریوبرزن به همراه ۴۰ سوار و ۵ هزار پیاده به دل دشمن زد. اما پیروزی به دست نیاورد. او می‌خواست پیش از تصرف پارسی به دست اسکندر خود وارد شهر شود و از آن‌جا دفاع کند اما «آمین تاس»، «فیلوتاس» و «سنوس» سه فرمانده دیگر سپاه اسکندر از برنامه مطلع و مانع او شدند.

لویز دول در کتاب آتیلا به این جنگ پرداخته و می‌گوید که پس از جنگ‌های پی‌درپی، اسکندر از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده و به او می‌گوید اگر تسلیم شود سر سلامت به در می‌‌برد، ولی آریوبرزن در جوابش می‌گوید: «شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.» اسکندر نیز در جواب او گفته بود: «شاه تو فرار کرده. تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.» ولی آریوبرزن در پاسخ گفته بود «پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان می‌مانم و آنقدر مبارزه می‌کنم تا بمیرم.» اسکندر که پایداری آریوبرزن را دید دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند. و آن‌ها آنقدر با تیر و نیزه او را زدند خط مقاومت به ما چه می‌گوید؟ که یک نقطهٔ سالم در بدن او باقی نماند و پس از مرگ او را در همان محل به خاک سپردند. در این کتاب که البته داستان‌گونه به ذکر حوادث پرداخته، آمده است: «شیوه مرگ آریوبرزن همانند لئونیداس قهرمان یونانی جنگ با خشایارشا بوده است» و در بخش دیگر کتاب بیان می‌کند که اسکندر به سربازانش دستور می‌دهد قبری برای این سردار ایرانی ساخته و روی آن بنویسند به یاد لئونیداس.

عبدالرفیع حقیقت در بخشی از کتاب خود به شباهت‌ها و تفاوت‌های لئونیداس اسپارتی قهرمان یونانی و آریوبرزن می‌پردازد. او معتقد است: «جنگ دربند پارس بسیار شبیه به جنگ ترموپیل است و نحوه مرگ آن دو نیز به یک شیوه بیان گشته اما تفاوت عمده این دو شخصیت در آن است که در یونان اسامی دلیران ثبت شد و در تاریخ ماند و روی قبر آن‌ها کتیبه‌ها نویساندند و نام آن‌ها را تجلیل کردند اما در ایران این گونه نبود.» او در پایان این فصل کتابش درباره آریوبرزن اینگونه می‌نویسد: «برای آری‌برزن (آریوبرزن) مدافع دلاور در بند پارس و به‌تیس کوتوال غزه دو سرداری بودند که به طور کامل در راه میهن عزیز خود ادای وظیفه و جان‌نثاری خط مقاومت به ما چه می‌گوید؟ کردند و در حقیقت نام آن‌ها را باید در ردیف شهیدان وطن ثبت و ضبط کرد و یاد و خاطره آنان را برای همیشه تقدیس نمود.»

تمام داستان سردار بزرگ ایرانی محدود به همین چند سطر است که در برخی کتب با شرح و تفصیل بیشتر به آن پرداخته و یا همچون کتاب «کنت کورث» واقعیت و تخیل چنان درهم آمیخته شده که مرزشان را به سختی می‌توان تشخیص داد. متأسفانه با وجود چنین قهرمانانی در تاریخ کشورمان در بسیاری موارد تنها به ذکر نام آن‌ها بسنده باید کرد. اطلاع از آن‌ها بسیار اندک است و چند صباحی است که نه تنها کم توجهی به آن‌ها افزون شده بلکه شاهد آن هستیم به نحوی اطلاعات و نمادهای مرتبط با این قهرمانان خواسته و ناخواسته محو و نابود می‌شود.

۱ - حکومت جهانی ایرانیان از کوروش تا آریوبرزن، عبدالرفیع حقیقت، انتشارات کومش

۲ - آتیلا، لوئی دول، ترجمه جلال نعمت‌اللهی، ۱۳۷۹، جلد پنجم

۳ - آناباسیس اسکندر، لوسیوس آریان گزنفون، جلد۳

۴ - تاریخ اسکندر، کنت کورث، ج۳

۵ - آریوبرزن که بود؟، هفته‌نامه عصر نی‌ریز، دکتر حسنعلی پیشاهنگ

۶ - سایت لور، تحریف هویت یک قهرمان، مهلک‌تر از تخریب مجسمه اوست/ درباره آریوبرزن، سجاد مؤمنی

حقایق منتشر نشده از تفحص پیکر ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن +تصاویر

حقایق منتشر نشده از تفحص پیکر ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن +تصاویر

در آستانه سالروز ورود پیکر مطهر شهدای غواص و خط شکن عملیات کربلای ۴ به کشور، ناگفته‌هایی از جریان تفحص، تبادل و تشییع شهدای غواص و خط شکن به همت کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح طی ۱۲ پرده از حماسه کربلای ۹۴ روایت می‌شود.

به گزارش گروه پایداری خبرگزاری ایمنا، 28 اردیبهشت ماه سال گذشته در مراسم ورود پیکر شهدای تازه تفحص شده به کشور بود که یک خبر از شهدا، بمب خبری بزرگی ایجاد کرد و منشأ یک تحول و آگاهی عظیم در میان مردم شد. خبر این بود: «کشف پیکر مطهر 175 شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته» این شهدا که جمعی از غواصان و خط‌شکنان شهید عملیات کربلای4 بودند در دی ماه سال 65 یعنی 30 سال پیش در جریان عملیات کربلای4 که طرح آن توسط آواکس‌های آمریکایی لو رفته بود، خط عملیاتی اروند را شکستند و حتی از جزیره ام‌الرصاص هم عبور کردند. طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالی که بیشتر آنها مجروح بودند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دست‌ها و بعضاً با پاهای بسته شده در یک گور دسته‌جمعی دفن شده بود و پیکر مطهر آنان بعد از 30 سال توسط تیم تفحص پیکر مطهر شهدا کشف شد. نقطه‌ای که شهدا در آن پیدا شدند، 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب عراق بود.

حالا در آستانه سالروز ورود پیکر مطهر شهدای غواص و خط شکن عملیات کربلای 4 به کشور، ناگفته‌هایی از جریان تفحص، تبادل و تشییع شهدای غواص و خط شکن طی 12 پرده از حماسه کربلای 94 روایت می‌شود. این جزئیات به همت کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با انتشار تصاویر عملیات تفحص پیکر این شهدا برای نخستین بار منتشر می‌شود. بخش اول این روایات که شامل چهار پرده از این حماسه است، در ادامه می‌آید:

پرده اول: جزیره ام الرصاص، عملیات شناسایی

مدتی است در پی اخبار و اطلاعات به دنبال یک گور دسته جمعی 200 نفره از شهدای عملیات کربلای 4 هستیم. عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی ابوالخصیب و جزایر اروند در سوم دی ماه سال 65 انجام گرفت. سفرهای متعدد به جزیره و بازدیدهای متعدد صورت گرفته است. همزمان کار در مناطق دیگر هم در حال انجام است. از فاو در جنوب عراق تا شمال کردستان عراق. شرایط و حساسیت کار بالاست. شرکت‌های نفتی در حال فعالیت و احداث تاسیسات در مناطق نفتی هستند. در فاو نیز شرکت‌های زیرساختی در حال عبور فیبر نوری در دل زمین هستند. این شرایط باعث شده تا سرعت عمل برای ما تبدیل به یک اصل مهم شود. این موضوع تبدیل به یک جنگ جدید بین بچه‌های کمیته و شرکت‌های نفتی و تجاری شده است.

شناسایی جزیره ام الرصاص

شرکت‌های نفتی آمریکایی به کارگران، 400 هزار دینار عراقی می‌دهند تا جای شهدا را به ما اعلام نکنند/اطلاعات ما را به ابوالخصیب می‌رساند

ما نباید اجازه بدهیم به زمین‌هایی که شهدا در آن حضور دارند دست درازی شود. از طرف دیگر شرکت‌ها هم برای رسیدن به سود و نفت عراق عجله دارند تا زودتر زمین‌ها را (از نظر ما) خراب کنند. متوجه شدیم شرکت‌های نفتی آمریکایی در جزایر مجنون به کارگران، 400 هزار دینار عراقی می‌دهند تا جای شهدا را به ما اعلام نکنند.(نکند که کارشان متوقف شود ولی آن مرد شریف عراقی جای شهدا را به ما نشان داد و ما آن شهدای مظلوم را به میهن بازگرداندیم.) همه این موارد ما را مجبور می‌کند تا استراتژی و روش کار را به گونه‌ای مدیریت کنیم که بهترین نتیجه را داشته باشیم. لذا یک بار مجبور می‌شویم کاوش در مجنون را تقویت کنیم. یکبار در فاو و یکبار در العماره.

اطلاعات در جزیره ام‌الرصاص دقیق‌تر شده ولی این اطلاعات ما را از جزیره ام‌الرصاص دور می‌کند. برایمان جای سوال است چرا در حال دور شدن از جزیره هستیم؟! به هر حال رد اطلاعات را دنبال می‌کنیم. این اطلاعات ما را به ابوالخصیب می‌رساند.

شهدا در عمق دو متری پیدا شدند/وجه مشترک همه آن‌ها دستان بسته‌شان بود

پرده دوم: ابوالخصیب، روستای ابوفلوس

اطلاعات اولیه به ما می‌گوید قریب 200 شهید در یک گور دسته جمعی در منطقه عملیاتی کربلای 4 دفن شده است. اما اینجا ابوفلوس 15 کیلومتر با جزیره خط مقاومت به ما چه می‌گوید؟ ام‌الرصاص فاصله دارد. اطلاعات‌مان دقیق است ولی به طور معمول در عمق معمولی چیزی پیدا نکردیم. کار را رها نمی‌کنیم. توکل به خدا! هیچ شهیدی پیدا نشده. الان در عمق 2 متری هستیم. ولی باز هم خبری نیست. کار را متوقف نمی‌کنیم. اینجا حال و هوای دیگری دارد. باید کار را ادامه داد. بعد از دو سال کار اطلاعاتی و پیگیری حالا باید خط مقاومت به ما چه می‌گوید؟ نتیجه بدهد.

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س). اولین شهید رخ نشان داد. بعد از چند دقیقه شهید دوم و سوم و. کار به روزهای آخر می‌رسد. باید خاک عراق را ترک کنیم. کار را ادامه دادیم و 20 شهید تفحص شد. همه این شهدا یک وجه مشترک داشتند. همگی دستشان بسته بود! شهدا را به مرکز پزشکی قانونی عراق منتقل کردند. ما هم با پایان کار به ایران برگشتیم.

چفیه شهید تازه تفحص شده در جزیره مجنون بر گردن سردار باقرزاده

پرده سوم: اهواز- پادگان شهید محمودوند، سنگرهای رینگی انتهای پادگان

این فکر لحظه‌ای ذهنمان را رها نمی‌کرد. چرا باید این شهدا همگی دستشان بسته باشد. اطلاعات به ما می‌گفت این شهدا که از چند محور هستند در جزیره ام‌الرصاص اسیر و به منطقه‌ای در ابوالخصیب به نام ابوفلوس منتقل و در آنجا در گور دسته جمعی دفن شدند. منتظر بودیم کار دوباره شروع شود تا پرده از این راز برداریم. باید 10 روز صبر می‌کردیم. لحظه‌ای از فکر این شهدای دست بسته غافل نبودیم. انگار دست این شهدا را بسته و در عمق زمین دفن کرده بودند تا دست کسی به این‌ها نرسد و صدایشان را کسی نشنود. ولی چرا صدای یک اسیر دست بسته نباید شنیده شود. مگر این‌ها می‌خواستند چه بگویند که صدایشان نباید شنیده شود؟ و برای همین چند متر خاک روی پیکرشان ریخته بودند. خدایا آنجا چه خبر بوده؟ انگار دلمان به دستان بسته این شهدا گره خورده است.

پرده چهارم: ابوالخصیب-ابوفلوس

عراق دو کانال به طول 100 و عمق 2 متر حفر و شهدا را به صورت دسته جمعی در آن دفن کرده بود

دوباره بازگشتیم به منطقه، لحظه شماری می‌کنیم برای رسیدن به جایی که 10 روز است خواب و خوراک را از ما گرفته. هرچه به منطقه نزدیک‌تر می‌شویم انگار قلبمان به شماره می‌افتد. باید سِرّ این دستان بسته را بفهمیم. رسیدیم به منطقه و به سرعت مشغول کار شدیم. از همان روز اول موفق بودیم. شهدا یک به یک از دل خاک بیرون می‌آمدند و همچنان همگی وجه اشتراکشان دستان بسته و بعضا لباس غواصی بود. ادامه کار به ما نشان می‌دهد که عراق دو کانال به طول یکصد متر و عمق دو متر حفاری کرده و این شهدا را به صورت دسته جمعی در این دو کانال دفن کرده است.

حاج محمود گودرزی مسئول عملیات کاوش در منطقه ابوفلوس



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.