حد ضرر چقدر اهمیت دارد؟
در این پست تصمیم دارم درباره حد ضرر برای شما صحبت کنم،حد ضرر یا (stop loss) به عدد یا محدوده ای گفته میشود که شما برای معامله ی خود تعیین می کنید که بیشتر از آن سرمایه شما متحمل ضرر نشود و معامله شما بسته شود.حد ضرر می تواند در سیستم و نزد کارگزار شما ثبت شود (البته در بازارهای مالی داخلی این امکان هنوز از لحاظ نرم افزاری پیاده سازی نشده) یا اینکه ذهنی ثبت شود،و شما برای خود قرارداد کرده ایید که اگر قیمت سهام یا ارز از فلان مقدار کمتر یا بیشتر شد از معامله خارج شوید.
شروع عصر یخبندان و تباهی با رعایت نکردن حد ضرر !
تعریف حدضرر یکی از الزامات سرمایهگذار بوده اما تعیین حد آن مقولهای است که محدوده ی وسیعی را پوشش داده و از خصوصیات فردی و روحی شخص سرمایهگذار شروع شده و تا مقدار سرمایه و اندازه ریسک و نوع بازار و شناخت سابقه تاریخی سهم ادامه می یابد، امیدوارم فرصتی حاصل شود که در پستهای آینده به روشهای تعیین حد ضرر نیز بپردازم ولی آنچه که امروز قرار است بدانید اهمیت آن است.
همیشه پیشبینیها نمیتواند درست باشد و بنابراین اگر معامله ما به هر دلیلی مخالف انتظار ما پیش رفت آنگاه چه مقدار باید ضرر متحمل شد؟
موارد زیادی پیش میآید که ممکن است حد ضرر ما در یک معامله فعال شود و سپس سیر صعودی یا نزولی آن سهم شروع شود و ما را در غم از دست دادن سهم خویش داغ دار کند. این قسمت که البته واقعیت هم دارد، همان بخش گول زنندهای است که بسیاری از سهامداران را دچار مشکل حاد میکند، بنابراین تصمیم می گیرد که در معاملات بعدی حد ضرر نگذارد و این آغاز فصل یخبندان مالی برای معامله گر است. وقتی در معامله ای حد ضرر تعریف می کنید و ضرر فعال و لمس میشود هرگز از متد خود ناامید نشوید و روحیه ی خود را از دست ندهید، زیرا حد ضرر برای این است که فعال شود و یک چیز فرمایشی و سمبلی نیست، تنها نکته ی مهم و ضروری این است که اگر تعداد حد ضررهایی که از شما فعال میشود زیاد است باید یک بازبینی کلی در روش و سیستم معاملاتی خود انجام دهید و هرگز اقدام به پاک کردن صورت مسئله یعنی حذف حد ضرر نکنید.
آیا می توانید تصور کنید در حال رانندگی در یک اتومبیل با سرعتی بسیار بالا هستید و پدال گاز را نیز تا انتها فشرده اید. حال بصورت ناگهانی مانعی بزرگ را در مقابل خود می بینید و این در حالی است که در تجهیزات اتومبیل شما اصلاً چیزی بنام ترمز وجود ندارد و سرانجام …! نابودی…!
حد ضرر (stop loss ) در بازار ارز بین الملل نیز دقیقاً همان نقش ترمز مطمئن را در اتومبیل کورسی شما دارد ، کما اینکه با نوسانات گاها شدیدی که در بازار ارز دیده می شود ،در صورت استفاده نکردن از حد ضرر، در کمتر چند ساعت ،امکان از بین رفتن تمام سرمایه شما وجود دارد .
تعیین حد ضرر از سوی معامله گران ،گاها حتی از خود معاملات نیز اهمیت بیشتری پیدا می کند واین دقیقاً در حالیست که اکثر معامله گران در بازار فارکس هنوز استراتژی و متد ثابتی در مورد استفاده از حد ضرر و مقدار آن در معاملاتشان ندارند
حال چنانچه به مدریت ریسک سرمایه و مدریت پول توجه بیشتری کنیم و در کنار آن نیز از متد معاملاتی مطمئن برای ورود و خروج از بازار استفاده کنیم، مطمئناً بالانس نهایی معاملات ما با سود بالایی همراه خواهد بود . ذر این اینجا تکرار مجدد این مسئله ضروریست که عمده عامل عدم موفقیت بیش از 90% از معامله گران در پایان سال مالی در بازار فارکس ،عدم اطلاع و یا عدم استفاده از روشهای مطمئن در مدیریت ریسک سرمایه و پول است که تعیین حد مناسبی از حد ضرر (S/L) نیز مهمترین روشهای تعیین حد ضرر از اجزاء مهم این علوم می باشد .
وقتی از یک آماتور پرسیده میشود که چرا در معامله ی خود حد ضرر نمی گذاری پاسخی که میدهد این است: ” که ما حدوداً در میانه یک رنج مشحص و تکراری از نوسانات قیمت می باشیم . پس بنابراین به هر حال نرخ قیمت به مکان قبلی اش باز خواهد گشت!” آری و بعد نتیجه آن، از دست دادن کل سرمایه (کال شدن) است.
منابع آموزشی فراچارت کاملا رایگان و با رعایت حقوق صاحبین اثر مدرسان ایرانی برای شما تهیه شده است. لذا استفاده از آن در رسانه های دیگر یا کسب درآمد به هر نحوی از این محتوای آموزشی نقض قوانین کپی رایت است و پیگرد حقوقی دارد و سو استفاده از حاصل زحمات دیگران در نهایت باعث ترویج بی اعتمادی و ایجاد محیط ناسالم برای رقابت خواهد شد.
مطالب مرتبط
معامله گر هستید مهمترین روشهای تعیین حد ضرر یا قمار باز؟
چرا روانشناسی معامله گر و نظم در معامله گری حیاتی است؟
معامله گران چه نکاتی را میتوانند از پوکر بازان یاد بگیرند؟
8 دیدگاه
SEPEHR.TH
مثل همیشه عالی و کاربردی. خدا قوت. موفق باشید
Radical
سلام یک سوال دارم
مثلا من ۱۰۰۰۰ سهم را به قیمت ۲۸۵ تومان (۲۸۵۰۰۰۰) خریدم ، اگر همین الان با همین قیمت بفروشم در واقع ضرر کردم چون باید یک کارمزد خرید و فروش پرداخت کنم (۱٫۵۳%) درسته ؟ فرض می کنیم حدضرری که در نظر گرفتم ۵% باشه.
حالا سوال من اینه که باید این ۵ درصد زیر قیمت خرید سهم منهای کارمزد قرار بگیره یا بالای قیمت خرید + جایی که مرز سود قرار داره ، مثلا با توجه به مثال بالا زمانی که من سهمی را ۲۸۵ تومان خریدم با توجه به نرخ کارمز خرید و فروش باید صبر کنم که قیمت به ۲۹۲ تومان برسه تا به نقطه ی صفر برسم و تازه بعد از این سطح اگر قیمت بالاتر رفت سود کردم ، این یعنی من باید این ۵ درصد حد ضرر خودم رو از ناحیه ی ۲۹۲ تومان محاسبه کنم ؟ یعنی حد ضرر خودم رو روی ۲۷۷٫۵ قرار بدم ؟؟؟ که در واقع رقم خرید هم در دل همین حد ضرر قرار داره
برای اینکه واضح تر بشه سوالم تصویر چارتم رو می فرستم با سپاس
سلام دوست عزیز. معمولا در متد های حد ضرری که بر اساس داده های تکنیکالی نظیر سطوح حمایت و مقاومت و یا سطوح فیبوناچی هستند اسپرد و کارمزد معاملات را به عدد اون سطح اضافه می کنند. ولی در حد ضرر هایی که به بصورت فیکس هست که الان برای شما ۵ درصد هست معمولا خیلی براشون مهم نیست و کاملا اختیاری هست می توانید از قیمت تابلو حد ضرر را فیکس ۵ درصد بزارید میتوانید هم قیمت تابلو را با کارمزد جمع بزنید و ۶٫۵ درصد بزنید. لذا در حد ضرر های درصدی خیلی مهم نیست و اختیار عمل با شماست ولی در حد ضرر های تکنیکالی مهمه که اسپرد در قیمت حد ضرر لحاظ بشه.
مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر
تحلیلگران در بازار سرمایه و سهام، از روشها و استراتژیهای معاملاتی متعددی استفاده میکنند. هدف از به کار بردن این روشها، مدیریت سرمایه، کنترل ریسکهای سرمایهگذاری و کسب سود بیشتر است. یکی از تکنیکهایی که برخی از سرمایهگذاران در بازار سهام به کار میبرند، روش مارتینگل (Martingale ) است. این روش ابتدا در شرطبندیها استفاده میشد اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در بازار سهام نیز مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله به تعریف روش مارتینگل و سازوکار آن میپردازیم.
این استراتژی برای اولین بار در قرن 18 میلادی توسط یک ریاضیدان فرانسوی ابداع شد، که در اصل نوعی روش برای شرط بندی با فرض دو برابر شدن مبلغ شرط است و در طول زمان به واسطه ی محققان زیادی بهینه سازی شده است. امروزه نیز تحلیل گران و اقتصاددانان بسیاری برای انجام معاملات خود در بازار بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس از این روش استفاده می کنند.
روش مارتینگل (Martingale ) چیست؟
روش مارتینگل یک استراتژی برای کسب سود محسوب میشود که بر تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. این تکنیک به میزان زیادی سرمایه نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه شما بینهایت باشد، استفاده از این روش میتواند سود بسیاری را نصیبتان کند؛ در غیر این صورت باید آمادگی پذیرش زیان را داشته باشید. قبل از هر چیز، مختصری درباره تاریخچه این روش صحبت میکنیم.
تاریخچه روش مارتینگل (Martingale )
مارتینگل (Martingale ) یک نوع استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاران با استفاده از آن میتوانند به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر مارتینگل به روشی گفته میشود که در آن، با وارد شدن یک معامله به زیان، حجم معامله بعدی باید دو برابر شود.
در ابتدا این روش بیشتر در شرط بندیها کاربرد داشت و این استراتژی برای اولین بار توسط یکی از ریاضیدانهای فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی مطرح شد.
در مقابل این استراتژی یک استراتژی به نام ضد مارتینگل وجود داشت که معتقد بود با هر شکستی که در معاملات تجربه میکنید، باید مقدار پولی که در معامله تزریق کردهاید را نصف کنید و هر دفعه که سود کسب کردید، مقدار سرمایه را دو برابر کنید.
این روش دقیقا برعکس روش مارتینگل بود. باید در نظر داشته باشید که روش مارتینگل در معاملات بازار بورس، نیاز به ریسکپذیری بالایی دارد.
تکنیک مارتینگل توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پل پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی معرفی شد اما محققان دیگر نیز در گذر زمان به بهینهسازی این روش پرداختند.
روش مارتینگل در اصل نوعی روش شرطبندی بوده که با فرضیه دو برابر شدن کاربرد داشته است.
پس از سالها، یک ریاضیدان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمیتوان به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی انجام داد. هماکنون بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار سهام، از این روش برای معاملات خود استفاده میکنند.
نحوه استفاده از روش مارتینگل
توجه به این نکته ضروری است که میزان ریسک بر معاملات با این روش بسیار بیشتر از سود بالقوه است. بااینحال، با بهبود تکنیک مارتینگل و استفاده هوشمندانه از آن، میتوان شانس موفقیت خود را افزایش داد.
در شرطبندی با روش مارتینگل (Martingale )، میزان شرطبندی در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورت باخت در هر مرحله، بازی آن قدر ادامه پیدا میکند تا سرانجام شرط را ببرید و از بازی خارج شوید.
برای درک نحوه استفاده از روش مارتینگل، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید فردی با ۱۰ دلار یک شرطبندی را آغاز کند. او در صورت باخت در مرحله اول، ۱۰ دلار از دست میدهد و علاوه بر آن، باید در مرحله بعد ۲۰ دلار شرط ببندد.
در صورت باخت در این مرحله نیز، ۴۰ دلار شرط خواهد بست. اگر در مرحله بعد، دوباره شرط را ببازد، باید دو برابر ۴۰ دلار، یعنی ۸۰ دلار وسط بگذارد اما اگر شرط را ببرد، ۷۰ دلار نصیبش خواهد شد و بازی به همین صورت ادامه خواهد داشت.
براساس روش مارتینگل و فرضیه دو برابر شدن، معاملات و خرید سهام باید در چند مرحله اتفاق بیفتد و سرمایه اختصاصیافته، هر بار باید دو برابر بار قبل باشد.
برای استفاده از روش مارتینگل باید سرمایه اختصاصیافته به یک سهم را به قسمتهای نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از سرمایه را وارد معامله کرد.
استراتژی خرید و فروش پلهای
با توجه به توضیح و تعریف روش مارتینگل، بهتر است با یکی از استراتژیهای معاملاتی به نام خرید و فروش پلهای نیز آشنا شویم. یکی از روشهایی که برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک و زیان در بازار سرمایه و سهام استفاده میشود، خرید و فروش پلهای است.
بسیاری از معاملهگران حرفهای و تحلیلگران بازار سهام، پس از بررسی و تحلیل سهم و قبل از اقدام به خرید، حد سود و زیان خود را تعیین میکنند.
تعیین حد سود و ضرر میتواند در قیمتهای مختلف انجام شود. معاملهگران با در نظر گرفتن حد سود و ضررهای مختلف، در قیمتهای متفاوتی خرید و فروش میکنند.
به خرید یا فروش یک سهم در قیمتهای مختلف که میتواند با حجمهای مختلف باشد، خرید یا فروش پلهای میگویند.
تعیین حد سود و ضرر و معاملات پلهای، برای هر فرد براساس میزان ریسکپذیری و بازدهی مورد انتظار، میتواند متفاوت باشد.
در روش مارتینگل، استراتژی خرید و فروش پلهای نیز در نظر گرفته میشود و افراد برای کاهش میانگین قیمت خرید و افزایش سود خود، در قیمتهای مختلف خرید سهم را انجام میدهند.
مدیریت ریسک و سرمایه با مارتینگل
روش مارتینگل به سبک معاملاتی سرمایهگذاران توجه چندانی ندارد و تنها رکن آن، این است که با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص، باید به حجم معامله مورد نظر افزوده شود تا با برگشتن به اصلاح قیمت در بازار، اول زیان به وجود آمده جبران شود و دوم این که مجموع معاملات انجام شده وارد سود شود.
شاید بگویید که این استراتژی همیشه کارساز بوده و بهتر است همیشه از این روش برای جبران ضرر و کسب سود استفاده کنیم اما اینطور نیست.
دقت داشته باشید که افزایش حجم معامله در فواصل تعیین شدهای امکانپذیر است و کافی است بین این فاصلههای مشخص شده، بازار هیچ اصلاح قیمتی را به وجود نیاورد، با این روال، آنقدر سرمایه خود را در معامله تزریق خواهید کرد که در نهایت معامله شما به ضرر شناور تبدیل شده و آرام آرام تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
مزیت روش مارتینگل (Martingale )
روش مارتینگل بیشتر در زمانی کاربرد دارد که از افزایش قیمت سهم در روزهای آینده اطمینان نداریم و ممکن است قیمت سهم در روزهای بعد، از قیمت خرید اولیه کمتر شود. همچنین باید قبل از اجرای این روش، شرکت مورد نظر را به طور کامل تحلیل کنیم.
تحلیل بنیادی شرکت در این مرحله بسیار اهمیت دارد و وضعیت سودآوری آن مهم است.
با استفاده از این روش، به جای اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه برسد تا به سود برسیم، میتوانیم از منفی سهم نیز استفاده کنیم و با کاهش دادن میانگین قیمت خرید، زودتر سود به دست آوریم.
بسیاری از معاملهگران حرفهای، در کنار سایر تکنیکها و به خصوص تحلیل تکنیکال، از این روش برای خریدهای خود استفاده میکنند تا حد سود و ضرر خود را تعیین و هوشمندانه معامله کنند.
معایب روش مارتینگل
مشکل بزرگ این روش، این است که فرض بر بینهایت بودن سرمایه دارد. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سرمایه ما بینهایت نیست و ممکن است با اجرای چند باره این روش، تمام شود. با وجود فرضیه دو برابر، پس از چند مرحله حجم خرید و سرمایه مورد نیاز به شدت افزایش مییابد.
عیب دیگر روش مارتینگل (Martingale ) این است که تضمینی برای بالا رفتن قیمت پس از کاهش آن وجود ندارد. شاید قیمت به مدت طولانی دچار افت شود و از قیمت اولیه خرید ما فاصله زیادی بگیرد؛ بنابراین باید زمان زیادی صبر کنیم و سرمایه فراوانی را نیز اختصاص دهیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه خرید ما برسد و بتوانیم سود به دست آوریم.
یکی از بهبودهایی که برای روش مارتینگل اجرا شده تا این عیب را برطرف کند، این است که تعداد مراحل روش را کم کنیم. برای نمونه میتوانیم مراحل انجام روش مارتینگل را به سه مرحله کاهش داده و سرمایه خود را به چهار قسمت نامساوی تقسیم کنیم.
در این روش، ضرایب مارتینگل برابر خواهد بود با ۱، ۲، ۴ و ۸ که همان توانهای 2 هستند. به صورت کلی، همه سرمایه به 15 قسمت تقسیم میشود و در هر مرحله از خرید، از یکی از این ضرایب برای خرید سهم استفاده خواهد شد.
برای مثال در صورتی که بخواهیم 150میلیون تومان را به سهمی اختصاص دهیم، در ابتدا 10 میلیون تومان از سهم را خریداری میکنیم. در مرحله بعد، خرید ما 20 میلیون تومان میشود. سپس 40 میلیون تومان از سهم را میخریم و در آخر، 80 میلیون از سهم را خریداری میکنیم.
به این ترتیب، با کاهش قیمت، بازه ضرر به 3 مرحله تقسیم میشود و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش میرسد، خرید بعدی انجام میگیرد.
چگونگی استفاده از مارتینگل (Martingale )
همانطور که مستحضر هستید هرچیزی در دنیای امروز دارای مزیتها و معایبی است که ما با دانستن شیوه استفاده درست از آن میتوانیم از خوبی های آن بهرهمند شویم.
استراتژی مدیریت مالی مارتینگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای استفاده اصولی از آن باید به چند نکته حائز اهمیت که در ذیل بطور خلاصه به آن پرداختهام توجه داشت:
علم و دانش معاملهگری
همانطور که اشاره شد مارتینگل یک استراتژی خرید یا فروش نیست بلکه تنها یک راهکار مدیریت سرمایه است. پس در ابتدایی ترین مرحله شما برای بهرهمندی از این روش باید با اصول تکنیکال و فاندامنتال حداقل آشنایی نسبی را داشت باشین.
تا بتوانید از طریق تکنیکال سطوح حمایت مهم و روند قیمت سهم را تشخیص دهید و همچنین با علم فاندامنتال ارزندگی سهم را مورد ارزیابی قرار دهید.
روانشناسی
گفتن این حرف سادس که با پایین آمدن قیمت دوباره با مبلغ بیشتری خرید داشت باشیم اما در واقعیت داستان جور دیگریست چون علاوه براینک معاملهگر در ضرر است و فشار روانی را تحمل میکند درعین حال باید به خود مسلط باشد و شرایط را منطقی بررسی کند نه با این دید که من درست میگم و بازار اشتباه کرده است و حال درصدد این باشد که بخواهد از بازار انتقام بگیرد و خلاف روند معامله کند.
ازطرفی هم باید آنقدر به خود اعتماد به نفس داشت باشد که میتواند درست ترین انتخاب را درهر شرایط اتخاذ کند. پس یک معاملهگر پس از داشتن علم برای استقاده از استراتژی مارتینگل باید حالت روحی خود نیز مسلط باشد.
خرید پلهای
ما داری سرمایه بینهایت نیستیم که بتوانیم هرچقدر قیمت سهم پایین آمد دوبرابر خرید قبلی خودمان خرید داشت باشیم به این امید که بالاخره قیمت سهم شروع به صعودی شدن کند و ضررهای ما تبدیل به سود شود.
پس قبل از ورود به سهم باید سرمایهای را که میخواهیم با آن سهم را خریداری کنیم در نظر بگیریم و آن را به 3 قسمت غیر مساوی که هرکدام حداقل دو برابر دیگریست تقسیم کنیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که گفته شد، میتوانیم روش مارتینگل (Martingale )را یکی از روشهای مؤثر در خرید سهام در نظر بگیریم. روش مارتینگل با خرید پلهای و دو برابر کردن خرید در هر مرحله، کمک میکند میانگین خرید خود را کاهش دهیم و زودتر به سود برسیم.
این روش ابتدا در بازیهای شرطبندی مورد استفاده قرار میگرفت اما اکنون در همه بازارها به خصوص در بازار سهام کاربرد دارد. با وجود این، مارتینگل معایبی نیز دارد. اساس این روش بر بینهایت بودن سرمایه است و احتمال برنگشتن قیمت به قیمت اولیه در بازار سهام نیز وجود دارد.
برای رفع این معایب، میتوانیم مراحل روش مارتینگل را کاهش دهیم و با تقسیم کردن سرمایه به بخشهای مختلف، ریسک را کمتر کنیم.
افراد در فرایند سرمایهگذاری خود در بازار سرمایه، ممکن است بر خلاف تصورات و پیشبینیهایی که داشتهاند با ضرر و زیان مواجه شوند یعنی سهم را در روز اول با یک قیمت مشخصی خریداری کردهاند و با مرور زمان ارزش قیمت سهم کاهش پیدا کرده است.
در این موارد شخص سرمایهگذار سه راهکار در پیش دارد، در ابتداییترین حالت، ممکن است شخص تصمیم به فروش سهام بگیرد و با ضرری که متحمل شده است از سهم خارج شود. در حالت دوم ممکن است شخص تصمیم به صبر گرفته باشد و به امید برگشت قیمت سهم دست روی دست گذاشته باشد.
حالت آخر ممکن است شخص سرمایهگذار با استفاده از برخی از راهکارها برای به حداقل رساندن این ضرر و گاهی کسب سود در این موقعیت از سهم خارج شود. استراتژی مارتینگل یکی از بهترین استراتژی برای جلوگیری از متحمل شدن زیان بیشتر و شاید کسب سود در این شرایط باشد.
طبق توضیحات کاملی که در این مقاله ارائه شد شما با استفاده از نظریه مارتینگل میتوانید در شرایط ریزش قیمت، ضرر کمتری را متحمل شوید. این امر به شرطی دارای اعتبار است که شما نسبت به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنایی داشته باشید.
چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و خرید و فروش ارز دیجیتال را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال و در امان ماندن از کلاهبرداران و شکارچیان ارز دیجیتال میتوانید از دورههای آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.
این دورهها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز میشوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقهمندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بهصورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقهمندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزار میکند.
تعیین حد سود و ضرر چیست؟ راهنمایی برای تمامی بازارهای مالی
یکی از متداولترین روشهای ترید در بازارهای مالی داخلی و بینالمللی استفاده از استراتژی تعیین حد سود یا ضرر در یک معامله است.
معاملهگرهای حرفهای معمولا پیش از تصمیم به انجام یک معامله، میزان سود و زیان احتمالی آن معامله را تخمین میزنند و با ابزارهای ترید ویژهای که در ادامه این مطلب آموزش میدهیم، آن استراتژی را در معامله خود پیاده میکنند.
استراتژی تعیین حد سود/ضرر چیست؟
تعیین حد سود و ضرر استراتژی است که عملا برای جلوگیری از طمع و غفلت معاملهگرها کاربرد دارد. این استراتژی ۳ جنبه و کاربرد اصلی دارد:
تعیین زمان ورود به معامله پس از شکست مقاومتهای تکنیکال
تعیین میزان سود مورد نظر مهمترین روشهای تعیین حد ضرر در یک معامله
جلوگیری از ضرر در صورت از دست رفتن محدودههای حمایتی
به طور کلی، علاوهبر موارد مذکور، استراتژی حد سود و ضرر نقش مجری چهارچوب تعریف شده یک تحلیل را بازی میکند و به تریدر اجازه نمیدهد تا خطاهای انسانی یا احساسات لحظهای باعث خراب شدن کل تحلیل معاملهگر شود.
مزایا و معایب تعیین حد سود/ضرر
یکی از مهمترین مزایای امکان تعیین حد سود/ضرر این است که تریدر مجبور نخواهد بود که بازار را بصورت شبانهروزی تحت نظر داشته باشد. برای هیچکس امکانپذیر نیست تا نمودارهای بازارهای مالی را بصورت دائمی چک کند؛ چرا که خستگی، خطاهای انسانی، مشکلات فنی، شلوغیهای ناگهانی و غیره عوامل انکار ناپذیری هستند که به یک معامله لطمههای جبران ناپذیری وارد میکند که نیازمند یک راهحل اساسی است.
از دیگر مزایای این کار این است که با تعیین و تنظیم حد سود/ضرر برای یک معامله، تریدر کمتر دچار خطاهای روانی میشود. چرا که آمارها نشان میدهد تصمیمات اتخاذ شده پیش از انجام یک معامله کم خطا تر از تصمیماتی است که تریدر پس از آن و با مشاهده نوسانات پیشبینی نشده اتخاذ میکند.
معروفترین مشکل تعیین حد سود/ضرر در یک معامله این است که گاها بازار بصورت ناگهانی دچار یک نوسان شدید میشود که باعث فعال شدن حد سود/ضرر تریدر شده و قیمت بعد از آن به نقطه پیش از نوسان باز میگردد. یکی از انواع این نوسانات غیر معمول فیک برکاوت (Fake Breakout) نام دارد. فیک برکاوت به حالتی از نوسانات بازار گفته میشود که خارج از روند قیمتی صورت بگیرد و قیمت پس از تغییر استراتژی تریدرها به سرعت به نقطه معمول روند اصلی بازگردد.
در نظر داشته باشید که گاهی تعیین نکردن حد ضرر موجب میشود تا دارایی شما یا برای مدتی طولانی در ضرر بماند یا اینکه به هر دلیلی ناچار به فروش در نقاط پایینتر شوید که در نهایت با ضرری بیش از حد معمول از بازار خارج خواهید شد.
در نتیجه، تنها زمانی حد ضرر برای یک معامله تعیین نکنید که مطمئن باشید هرگز و در هیچ زمانی ناچار به فروش دارایی خود با ضرر نمیشوید.
چگونگی استفاده از قابلیت تعیین حد سود و ضرر
دانش تکنیکال اصل اولیه تعریف این استراتژی است. اما ما برای اجرای این استراتژی، به یک ابزار به نام گزینه تعیین حد سود/ضرر نیاز داریم تا بتوانیم تمامی موارد پیشنویس شده را در پلتفرم معاملاتی خود وارد کنیم.
صرافی ارز دیجیتال اکسکوینو یکی از پلتفرمهایی است که از این قابلیت در بخش مارکت خود پشتیبانی میکند. در بخش اکسکوینو مارکت ، این قابلیت در کنار گزینههای سفارش گذاری (محدود و آنی) قرار دارد و به شکلی کاملا ساده قابل استفاده است.
برای مثال، فرض کنید هنگام خرید ارز دیجیتال مورد نظر، قیمت آن ارز در نقطه A قرار دارد و میخواهید در صورت رسیدن قیمت به نقطه B، سفارش خرید شما فعال شده تا در صورت رسیدن قیمت به نقطه C خرید مورد نظر انجام شود.
برای امکان پیاده سازی چنین استراتژی ، ما به تعیین دو نقطه نیاز داریم. نقطه اول (B) جایی است که سیستم بصورت خودکار (بجای ما) سفارشگذاری را انجام میدهد (با نام قیمت فعالسازی) و نقطه C جایی خواهد بود که در صورت رسیدن قیمت به آن نقطه معامله انجام خواهد شد (با نام قیمت خرید).
در این حالت، نقطه B به این دلیل مهم است که ممکن است قیمت به نقطه فعالسازی سفارش برسد اما هرگز به نقطه انجام معامله نرسد. این مهم زمانی رخ میدهد که روند بازار خارج از محدوده پیشبینی شده حرکت کند و شرایط بازار برای ورود به معامله مناسب نباشد. در این حالت، دیگر دارایی بلوکه نمیشود و معاملهای که برای آن برنامه ریزی شده، عملا
سفارش خرید با این روش معمولا پس از کسب اطمینان از ورود قیمت به یک کانال و روند صعودی یا اصلاح قیمتی استفاده میشود.
نحوه تعیین حد سود/ضرر در اکسکوینو مارکت
استفاده از گزینه سفارش حد سود/ضرر در اکسکوینو مارکت بسیار ساده است. پس از ورود به بخش اکسکوینو مارکت، از قسمت معاملات بازار زبانه سفارش حد سود/ضرر را مطابق شکل زیر انتخاب کنید.
حال، قیمتی که برای فعال شدن سفارش خرید یا فروش دارایی خود در نظر دارید را در بخش قیمت فعالسازی وارد کنید.
نکته: در نظر داشته باشید که ممکن است بازار هرگز به قیمت تعیین شده شما نرسد)
با رسیدن قیمت بازار به نقطه سفارش خرید یا فروش شما، سفارش فعال خواهد شد. حال، قیمتی که برای خرید یا فروش پس از فعالسازی سفارش در نظر دارید را در بخش قیمت خرید/فروش وارد کنید.
در قسمت مقدار خرید/فروش، مقدار دارایی که برای معامله در نظر دارید را وارد کنید و بر روی دکمه خرید یا فروش کلیک کنید تا سفارشگذاری شما تکمیل شود.
تفاوت اصلی سفارش محدود یا سفارش آنی با سفارش حد سود/ضرر در این است که در سفارشگذاری محدود و آنی، معامله با رسیدن به قیمت مورد نظر در هر زمان انجام میشود. در حالی که در سفارش حد سود/ضرر انجام معامله تنها در زمانی که قیمت به عدد دلخواه و از پیش تعیین شده شما برسد فعال خواهد شد.
استراتژی های حد سود و ضرر در بازار فارکس
حد سود و ضرر در بازار فارکس بسیار مهم هست. پس باید به استراتژی های حد سود ضرر در بازار فارکس نیز توجه ویژه ای داشته باشیم. زیرا یکی از دلایل اصلی ضرر معامله گران بی توجهی به حد سود و ضرر و ادامه دادن معامله بر خلاف روند است.
به یاد دارم اولین روزهایی که بازار فارکس را شروع کرده بودم، بارها شده بودم که معامله ای انجام میدادم و به سطح سود خوبی میرسید اما بعد از مدتی همان معامله را با ضرر سنگین میبستم. حتی در برخی مواقع آن معاملات سبب از بین رفتن حساب معاملاتیم میشد.
برای من سوال بود حد سود و ضرر را در کدام عدد بگذارم که بیشترین و بهترین بازدهی را برایم به همراه داشته باشد؟ زیرا بسیار کار چالش انگیزی بود و هیچ قاعده ثابتی نداشت. ممکن بود هنگامی که حد ضرری می گذاریم بازار همان عدد را بزند و برگردد. و یا برعکس.
در اولین معاملاتم به خاطر دارم که در روند صعودی طلا خریده بودم. حد سود آن را 10 دلار بالاتر قرار داده بودم. آن معامله با سود بسته شد، اما اگر آن معامله را نمیبستم 50 برابر آن مبلغ سود می کردم.
حسرت بزرگی بود!به همین دلیل هست که به نحوه قراردادن حد سود و ضرر اهمیت میدهم و شاگردان و دانشجویانم را به یادگیری این اصول فرا میخوانم.
استراتژی های حد سود و ضرر
روش اول، حد سود و ضرر باتوجه به حد مطلوبیت
اولین روشی که معامله گران برای تعیین حد سود و ضرر انتخاب می کنند با توجه حد مطلوبیت آنان است.
به عنوان مثال یک حساب 10 هزار دلاری داریم، وارد یک پوزیشن طلا میشویم. با خودمان میگوییم که اگر در این معامله 500 دلار سود کنم کافی است. و نمی خواهم بیش از 250 دلار ضرر کنم.
این اعداد هیچ پایه تحلیلی و علمی ای ندارند، صرفا حد مطلوبیت شما هستند و شما اینگونه دوست دارید. یا ممکن است در یک معامله ای نفت خرید باشید و بخواهید در این معامله 1000 دلار ضرر کنید و 1000 دلار هم سود کنید.این نیز بدون هیچ تحلیلی هست.
به طور کلی برای فعالیت در بازارهای مالی باید با چند اصطلاح مدیریت ریسک آشنا باشید و آن ها را برای خودتان مشخص کنید. در زیر مهم ترین آن ها را به شما میگویم.
مطلوبیت و توانایی ریسک
شما هدفتان این هست که در بازار فارکس کار کنید و پول در بیاورید. قطعا اگر هدف دیگری داشته باشید فعالیتتان در بازار بیهوده است. چندسال پیش یکی از دوستان ثروتمندم وارد بازار فارکس شد. او سرمایه زیادی را وارد بازار کرد و میخواست خیلی سریع ثروتش را چند برابر کند. از من برای مشاوره دعوت کرد و به دفترش رفتم. یک دفتر فوق العاده داشت در مرکز نیویورک و کار اصلی اش واردات و صادرات کالاهای نایاب بود. از او پرسیدم چه قدر سرمایه وارد بازار کردی؟ جواب داد تقریبا یک میلیون دلار. گفتم تجربه داری؟ با اکراه گفت اندکی. سپس شروع کرد به سخن گفتن از ایده هایش درباره بازار فارکس.
من واقعا دیگر از کارکردن فیزیکی خسته شدم، وقتش شده که برم کنار ساحل هاوایی در ویلا بنشینم و آنلاین پول دربیارم. منم بهش گفتم موافقم، مشکلی با این مسئله ندارم. فقط میخوام چندتا مسئله را با هم مشخص کنیم.
یک اینکه چه قدر می خواهی پول در بیاری؟ گفت فکر میکنم بازار فارکس نامحدود باشد، ماهی هرچه قدر بخواهم می شود. مثلا 100 هزار دلار.
گفتم برای این صدهزارتا حاضری چه قدر ضرر کنی؟ حاضری 100 هزارتا ضرر کنی؟
گفت نه اصلا، این سرمایه مهمترین روشهای تعیین حد ضرر کارم بوده و الان باید با این سرمایه زندگی کنم.
سپس بهش گفتم، تو توانایی ریسک کردن و ضرر کردن را داری، چون در حسابت یک میلیون دلار پول هست.
اما مطلوبیت آن را نداری. یعنی حاضر نیستی برای 100 هزار دلار سود، 100 هزار دلار ضرر کنی. پس ابتدا باید حد ریسک مطلوب را مشخص کنیم. توانایی ریسک و مطلوبیت ریسک را بسنجیم.
از او پرسیدم چه مقدار از این پول را می توانی ضرر کنی؟ گفت نهایتا 50 هزار دلار. خب پس ما باید برای 50 هزار دلار برنامه ریزی کنیم.
حد ریسک در هر معامله
بعد از اینکه حد مطلوبیت را شناسایی کردیم، باید ببینیم در هر معامله باید چه مقدار از سرمایه خود را بگذاریم.
به عنوان مثال ما یک حساب 10 هزار دلاری داریم، و حد مطولبیت ریسک مان هزار دلار هست. بنابراین ما باید قسمتی از این هزار دلار را در هر معامله ریسک کنیم. به عنوان مثال ما حد ریسک مان در هر معامله بین 10 تا 30 درصد حد ریسکمان باشد. یعنی بین 100 تا 300 دلار. بنابراین هنگامی که می خواهیم معامله کنیم، حد ضرر خود را بین 100 تا 300 دلار می گذاریم.
ریسک به ریوارد ( نسبت ضرر به سود)
یک عدد دیگری که بسیاری مهم هست برای خودمان مشخص کنیم ریسک مهمترین روشهای تعیین حد ضرر به ریوارد هست. اگر در یک معامله ای حد ضرر خود را روی 300 دلار گذاشتیم، باید حد سودمان چند باشد که این معامله منطقی شود؟
نسبت حد ضرر به حد سود می شود ریسک به ریوارد.
مثلا ما طلا میخریم و حد ضررمان را روی 300 دلار می گذاریم. حد سود خود را نیز روی 600 دلار می گذاریم.
یعنی به ازای هر یک دلار ضرری که میکنیم دو دلار احتمال سود داریم. این به معنی ریسک به ریوارد یک به دو هست.
حداقل در یک معامله ریسک به ریوارد باید یک به یک باشد، در حالت مطلوب ریسک به ریوارد یک به دو، یک به سه و یا حتی بیشتر هست. در این حالت شما هم سطح ریسک خود را حفظ کرده اید و هم به ازای هر یک دلار ضرر خود چندین دلار سود کسب کرده اید.
روش حد سود و ضرر با توجه به مطلوبیت بیشتر به استراتژی معاملاتی افراد در بازار فارکس برمی گردد و پایه تحلیلی ندارد. به هدف، برنامه و سطوح مطلوبیت هر فرد بستگی دارد. این روش اگر با روش های دیگری که در این مقاله توضیح میدهیم ترکیب شود می تواند بازدهی خیلی فوق العاده ای را داشته باشد.
روش دوم، حد سود و ضرر با توجه به مقاومت و حمایت
روش رایج دیگر برای حد سود و ضرر گذاشتن در بازار فارکس با توجه به حمایت ها و مقاومت ها هست. همانطور که میدانید حمایت ها و مقاومت ها نواحی بسیار حساسی در قیمت هستند که معامله گران به آن اعداد واکنش نشان می دهند.
مثلا اگر در طلا خط حمایت روی 1270 باشد، با شکست این عدد می توان امیدوار بود که قیمت پایین تر برود زیرا سطح بسیار قوی ای را شکسته است.
به طور کلی با شکست حمایت و مقاومت قیمت روند خود را ادامه می دهد و ریزش و افزایش آن با شدت بیشتری پیگیری می شود. یکی از روش های حد سود و ضرر گذاشتن توجه به این سطوح حمایت و مقاومت هست.
به عنوان مثال ما در عدد 1275 طلا خریده ایم، روند طلا نزولی هست و در عدد 1270 حمایت شده. بنابراین ما می توانیم حد ضرر معامله خود را پایین تر از 1270 بگذاریم. زیرا میدانیم با شکست این عدد روند نزولی ادامه پیدا می کند و دلیلی ندارد که در یک روند نزولی ما معامله خرید داشته باشیم.
برای همین معامله می توانیم حد سود خود را با توجه به مقاومت بگذاریم. به عنوان مثال طلا در عدد 1300 مقاومت شده است و یک سطح بسیار قوی در این ناحیه ساخته است.
بنابراین ما حد سود خود را در محدوده این مقاومت می گذاریم، زیرا فکر میکنیم با رسیدن به این عدد روند صعودی متوقف می شود و ما می توانیم معامله خود را در این قیمت ببندیم. توجه به خطوط و نواحی حمایت و مقاومت در حد سود و ضرر گذاری بسیار مهم و رایج هست.
استفاده از دستورهای حد ضرر در معاملات فارکس
حرکتهای بازار میتوانند غیرقابل پیش بینی باشند، و حد ضرر، یکی از مکانیزمهای معدودی است که معاملهگران برای محافظت از معاملات خود در برابر زیانهای زیاد در بازار فارکس باید آن را در نظر داشته باشند. حد ضررها در فارکس به شکلها و روشهای کاربردی مختلفی وجود دارند.
در این درس شکلهای مختلف حد ضرر از جمله حد ضرر ثابت (static stops) و حد ضرر متحرک (trailing stops) مطرح میشوند. همچنین اهمیت حد ضررها در معاملات فارکس نشان داده میشود.
حد ضرر چیست؟
حدضرر فارکس عملکردی است که توسط بروکرها ارائه میشود تا در بازارهای نوسانیای که بر خلاف جهت معامله اولیه حرکت میکنند، بتوانند زیانها را محدود بسازند. این عملکرد میتواند با تعیین یک سطح حد ضرر انجام شود؛ حد ضرر مقدار مشخصی پیپ است که پایینتر یا بالاتر از قیمت ورودی است. حدضرر میتواند در خرید و فروش به کار برده شود و آن را به یک ابزار مفید برای هر استراتژی معاملاتی فارکس تبدیل کند.
چرا دستور حد ضرر مهم است؟
حد ضررها به دلایل متعددی بسیار مهم هستند، اما در واقع همهی آنها را میتوان در یک مورد خلاصه کرد: ما هرگز نمیتوانیم آینده را ببینیم. صرف نظر از اینکه ست آپ چقدر ممکن است قدرتمند باشد یا چه مقدار از اطلاعات ممکن است درست باشند، قیمت آیندهی ارزها برای بازار نامعلوم است و انجام هر معاملهای، یک ریسک است. در تحقیقات مربوط به ویژگیهای معاملهگرانِ موفق، که در سایت DailyFX انجام شد، این موضوع که معاملهگران معمولاً در اکثر مواقع در بسیاری از جفت ارزها سود میکنند، یک یافته ی مهم در نظر گرفته شد. نمودار زیر بعضی از جفت ارزهای متداولتر را نشان میدهد.
همانطور که مشاهده میکنید، در بیشتر از نصف مواقع در جفت ارزهای متداول، معاملهگران به طور موفقیت آمیزی برنده شدهاند، اما به دلیل اینکه مدیریت پولشان بد بوده، باز هم به طور کلی ضرر میکنند.
معامله گران وقتی که اشتباه کردهاند (رنگ قرمز) نسبت به وقتی که درست عمل کردهاند (رنگ آبی)، بیشتر ضرر کردهاند.
دیوید رودریگز (David Rodriguez) در مقاله خود با عنوان چرا بسیاری از معاملهگران پول خود را از دست میدهند، توضیح میدهد که معاملهگران میتوانند با پیدا کردن یک هدفِ سود که حداقل تا جایی که امکان دارد از حد ضرر آنها دورتر باشد، به راحتی راه حل این مشکل را پیدا کنند. یعنی اگر یک معاملهگر پوزیشنی را با ۵۰ پیپ حد ضرر باز کند، حداقل باید به دنبال هدف سود ۵۰ پیپ باشد.
بدین ترتیب، اگر یک معاملهگر بیش از نصف مواقع موفق شود، فرصت خوبی برای سودآوری دارد. اگر معاملهگر بتواند در ۵۰% معاملاتش موفق شود، احتمالاً میتواند یک سود خالص به دست آورد، که برای اکثریت معاملهگران یک گام قدرتمند به سوی اهدافشان محسوب می شود.
استراتژیهای حد ضرر فارکس
در ادامه ۵ استراتژی برای استفاده در معاملات فارکس در هنگام ثبت دستورهای حد ضرر، ارائه شده است:
۱. تعیین حد ضررهای ثابت
معاملهگران میتوانند با پیش بینی تخصیص حد ضرر، دستورهای حد ضرر را با یک قیمت ثابت تنظیم نمایند و تاوقتیکه معامله به قیمت توقف یا سفارش لیمیت نرسیده است، حد ضرر خود را جابه جا نکنند و آن را تغییر ندهند.
سادگی مکانیزم حد ضرر و همچنین به خاطر اینکه به معاملهگران این امکان را می دهد تا از حداقل نسبت ریسک به ریوارد یک به یک اطمینان یابند، باعث سهولت استفاده از آن شده است.
برای مثال، یک نوسانگیر را در کالیفرنیا درنظر بگیریم که با پیش بینی اینکه نوسان در طی نشستهای اروپایی و آمریکایی بر معاملات آنها بیشترین تاثیر میگذارد، پوزیشنهایی را در طی نشست آسیایی شروع میکند. این معاملهگران میخواهند به معاملاتشان فضای کافی برای عملکرد بدهند، بدون اینکه در رویدادهایی که اشتباه هستند، اکوئیتی (equity) زیادی از دست بدهند.
بنابراین یک حد ضرر ثابت ۵۰ پیپ را برای هر پوزیشنی که شروع میکنند، تعیین میکنند. آنها میخواهند هدف سود را حداقل تا فاصلهی دستور توقف تعیین کنند، بنابراین هر سفارش لیمیت (limit order) برای حداقل ۵۰ پیپ تعیین میشود. اگر معاملهگر بخواهد برای هر ورودی، یک نسبت ریسک به ریوارد دو به یک را تعیین کند، به راحتی میتواند یک حدضرر ثابت را در ۵۰ پیپ تعیین کند و برای هر معاملهای که شروع میکند، یک سفارش لیمیت ثابت را در ۱۰۰ پیپ تعیین میکند.
۲. حد ضررهای ثابت براساس اندیکاتورها
بعضی از معاملهگران در مورد استفاده از دستورهای توقف ثابت، یک گام فراتر میروند و بر اساس یک اندیکاتور مانند میانگین محدوده واقعی (Average True Range) فاصلهی حد ضرر ثابت خود را تعیین میکنند. فایدهی اولیهی این کار این است که معاملهگران از اطلاعات واقعی بازار برای کمک به تعیین آن حد ضرر استفاده میکنند. بنابراین، اگر یک معاملهگر، حد ضرر ثابت ۵۰ پیپ با سفارش لیمیت ثابت ۱۰۰ پیپ در مثال قبلی را تعیین کند، آن حد ضرر ۵۰ پیپ در یک بازار نوسانی چه معنایی داشته و در یک بازار آرام چه معنایی خواهد داشت؟
اگر بازار کاملاً آرام باشد، ۵۰ پیپ میتواند یک حرکت بزرگ باشد و اگر بازار نوسانی باشد، آن ۵۰ پیپ میتواند یک حرکت کوچک در نظر گرفته شود. استفاده از یک اندیکاتور مانند میانگین محدوده واقعی، نقاط پیوت یا نوسانهای قیمت میتوانند به معاملهگران این امکان را بدهند که از اطلاعات اخیر بازار استفاده کنند تا به طور صحیح تری گزینههای مدیریت ریسکشان را آنالیز کنند. میانگین محدوده واقعی میتواند به معاملهگران کمک کند تادستورهای توقف را با استفاده از اطلاعات اخیرِ بازار تعیین کنند.
۳. حد ضرر متحرک دستی (Manual Trailing Stops)
برای معاملهگرانی که میخواهند معاملات خود را بهتر کنترل کنند، هنگامیکه پوزیشن به نفع معاملهگران حرکت میکند، معاملهگران میتوانند حد ضررهای فارکس خود را به صورت دستی جابهجا کنند.
نمودار زیر جابهجایی حد ضررها را در یک پوزیشن فروش نشان میدهد. هر چه پوزیشن، بیشتر در جهت معامله حرکت میکند (پایین تر رود) معاملهگر سطح استاپ را به پایینتر جابهجا میکند. وقتی که روند معکوس میشود (و سقفهای جدید تشکیل میشوند) در نهایت پوزیشن بسته میشود.
معاملهگر در یک روند نزولی قدرتمند، حد ضررها را در سقفهای نوسان پایینتر قرار میدهد.
۴.حدضرر متحرک (Trailing Stop)
اشاره به این نکته مهم است که بعضی از کشورها به بروکرها (کارگزاری ها) این اجازه را میدهند که عملکرد حد ضرر متحرک را اعمال کنند.
حد ضررهای ثابت میتوانند روش معاملهگران جدید را به طور چشمگیری بهبود بخشند، اما سایر معاملهگران از حد ضررها به روشهای دیگری استفاده میکنند تا مدیریت پول خود را به حداکثر برسانند.
حد ضررهای متحرک دستورهای توقفی هستند که زمانی تنظیم میشوند که معامله به نفع معاملهگر حرکت میکند، تا در صورتی که معاملهگر در جهتِ اشتباه وارد شده باشد، ریسک نزولی را بیشتر کاهش دهد.
برای مثال فرض کنیم که یک معاملهگر در نقطهی ۱.۱۷۲۰ یک پوزیشن خرید را بر روی جفت ارز EUR/USD، با حد ضرر ۱۶۷ پیپ در نقطه ۱.۱۵۵۳ باز کرده است. اگر معامله از ۱.۱۷۲۰ به سمت بالا حرکت کند، معاملهگر میتواند دستور حد ضرر خود را از نقطه ۱.۱۵۵۳ تا نقطهی ۱.۱۷۲۰ جابهجا کند (تصویر زیر را مشاهده کنید).
این مهمترین روشهای تعیین حد ضرر کار چند فایده برای معاملهگر دارد: این کار دستور حد ضرر را به قیمت ورودی منتقل میکند که به آن، نقطهی “سربهسر” ( ‘break-even) گفته میشود. بنابراین اگر جفت ارز EUR/USD برگردد و برخلاف معاملهگر حرکت کند، حداقل ضرر نکرده است چرا که حد ضرر وی در قیمت اولیه ورود تنظیم شده است.
این دستور توقف در نقطه سربهسر به معاملهگر این امکان را میدهد تا ریسک اولیه خود در معاملات را از بین ببرند.
پس از آن، معاملهگر میتواند به دنبال قرار دادن آن ریسک در یک فرصت معاملاتی دیگر باشد، یا صرفاً دیگر آن مقدار ریسک را در نظر نگیرد و از پوزیشن حفاظت شدهی خود در معاملهی خریدِ جفت ارزِ EUR/USD لذت ببرد.
دستورهای توقف در نقطهی سربهسر میتوانند به معلاملهگران کمک کنند که ریسک اولیه را از معاملاتشان حذف کنند.
۵.حدضررهای متحرک با مقدار ثابت (Fixed Trailing Stops)
معاملهگران همچنین میتوانند حدضررهای متحرک را به نحوی تعیین کنند که دستور توقف به صورت پلهای تنظیم شود. برای مثال، معاملهگران میتوانند دستورهای توقف را به نحوی تعیین کنند که با حرکت هر ۱۰ پیپ به نفع آنها، تنظیم شوند. برای مثال یک معاملهگر، جفت ارز EUR/USD را در نقطه ۱.۳۱۰۰ با دستور توقف اولیه در نقطه ۱.۳۰۵۰ میخرد. بعد از اینکه جفت ارز EUR/USD به ۱.۳۱۱۰ میرسد، دستور توقف تا ۱۰ پیپ بالاتر و در نقطهی ۱.۳۰۶۰ تنظیم می شود.
بعد از اینکه قیمت، ۱۰ پیپ بالاتر می رود و برای جفت ارز EUR/USD به ۱.۳۱۲۰می رسد، دستور توقف هم یک مرتبه دیگر، ۱۰ پیپ جابه جا می شود و در نقطه ۱.۳۰۷۰ تنظیم میشود. این فرایند تا وقتی ادامه مییابد که قیمت به سطح توقف برسد یا معاملهگر به طور دستی معامله را ببندد.
حد ضررهای متحرک با مقدار ثابت به صورت پلهای توسط معاملهگر تعیین میشوند.
اگر معامله از آن نقطه معکوس شود، پوزیشن معاملهگر، برخلاف دستور توقف اولیهای که در نقطه ۱.۳۰۵۰ قرار داده بود، در نقطهی ۱.۳۰۷۰ متوقف میشود و ۲۰ پیپ سود در این معامله، سِیو می شود (نجات پیدا میکند). اگر این دستور توقف تنظیم نشده بود این ۲۰ پیپ سود به دست نمی آمد.
دیدگاه شما