راهنمای معاملهگری برای بازیگران آماتور
ترید یا معامله ارزهای دیجیتال یک سفر پرماجرا است که برای هر کسی معنایی دارد و میتواند شغلها، کسبوکارها و همه صنایع را تحتتاثیر خود قرار دهد. معاملهگران واقعی افرادی هستند که دل به راه سپرده و در آن به موفقیت میرسند. آنها برای این کار ابزارها و استراتژیهای متعددی را به کار میگیرند و هرکدام قوانین و اصول خود را برای رسیدن به این هدف دنبال میکنند. البته بین روشها و عادات معاملهگران موفق شباهت و تفاوتهایی هم وجود دارد.
به گزارش ارز دیجیتال، دنیز آندروشچنکو، محقق ارزهای دیجیتال، با بررسی صحبتهای معاملهگران مشهور دنیا، توصیههای زیر را به بازیگران آماتور میکند.
۱- قبل از به خطر انداختن پولهایتان یاد بگیرید
والتر لسیکار، برت باسنبری و ماداز سه تن از تریدرهای موفق هستند. هر سه آنها باور دارند یادگیری و آموزش مهمترین قدم برای تبدیلشدن به یک معاملهگر موفق است.
توصیه ساده اما مهم آنها باز کردن یک حساب کاربری آزمایشی(دمو) است؛ اینگونه حسابها به معاملهگر مقداری موجودی غیرواقعی برای معامله میدهند و به او کمک میکنند تا به خوبی از پیچیدگیهای یک بازار مطلع شود. صاحب کانال افسانهای «Futures Trader۷۱» در یوتیوب، در مصاحبه خود با وبسایت بوکمپ روند یادگیری ترید را یک فرآیند چند مرحلهای توصیف میکند که نیاز به درک انسانی دارد. او در این باره میگوید: در مرحله اول، یادگیری شما بهصورت مکانیکی است و هیچ ایدهای درباره مهارتهای نهایی موردنظر خود ندارید. در مرحله دوم، متوجه خواهید شد که هیچ چیز در این مورد بلد نیستید. در این مرحله به جمعآوری اطلاعات پرداخته و تمرینها و سرمشقهای زیادی انجام خواهید داد. در مرحله سوم شما در نهایت متوجه میشوید که چه کاری باید انجام شود و مغز خود را طوری تمرین میدهید که آگاهانه این کار را به شکلی مداوم انجام دهد.
۲- ترید یک شغل است؛ مثل یک شغل با آن برخورد کنید
گرداننده کانال یوتیوبی«Del the Trader» ادعا میکند که شیوه برخورد شما با این کار باید مثل یک کسبوکار در حال رشد باشد. لوئیز رکابارن بر این نکته تاکید میکند که کار سخت و تمرکز، اصول موفقیت در تریدینگ هستند. تمرکز یک معاملهگر معمولا از تمرکز روی انجام یک تحلیل کلی از بازار شروع شده و در نهایت به نظارت و معامله روی چندین سهام یا دارایی خاص تبدیل خواهد شد.صاحب کانال «Futures Trader۷۱» هم خاطرنشان میکند که لازم است با این حرفه از نظر سرمایهگذاری و تعهد مثل یک کسبوکار برخورد شود. مدیریت و اختصاص زمان مناسب، بیشترین فرصت برای کسب سود را برای شما فراهم خواهد کرد.
مارکو با نام کاربری «Bitscalp»، یک معاملهگر ناشناس از کشور مالت میگوید: خیلی از مردم نمیتوانند در این کار به موفقیت برسند. سالها طول میکشد تا بتوانید با وضعیت قرمز بازار و از دست دادن پول در این کار کنار بیایید. اکثر مردم خوردن تنقلات و تماشای تلویزیون را به رسیدن به استقلال مالی ترجیح میدهند.
۳- نقشه و برنامه داشته باشید و به آن وفادار بمانید
برت باسنبری معتقد است که بدون یک طرح و استراتژی جامع، سود و زیان معاملات شما در بهترین حالت به یک اندازه خواهد بود. البته تنها باسنبری نیست که چنین عقیدهای دارد. جیسون راموس به ما توضیح داد که چرا باید همیشه دو نوع استراتژی را به کار گرفت: یک استراتژی برای معاملات روزانه و یک استراتژی برای به حداقل رساندن ریسک در زمان بحرانها.
معاملهگران مطرح در این زمینه توصیه میکنند که بهتر است عادات معاملاتی خاص خود را خلق کنید:
- هر روز در یک ساعت معین بیدار شده و برای کار آماده شوید.
- سطوح خروج و ورود برای خود ترسیم و یادداشت کنید.
- همیشه توجه ویژهای به حد ضرر(Stop Loss) داشته باشید.
- در ابتدا با مبالغ کم شروع کنید و با دوری از ضررهای هنگفت کاری کنید که فرصت یادگیری داشته باشید.
- به دنبال الگوها بگردید.
جوزف گاسپرونی میگوید: مهمترین نکته در کار یک معاملهگر، ثبات است.
اشتباهات خود را شناسایی کنید. یادتان باشد که استفاده از مقیاسهای بزرگ (Oversizing) فقط هنگامی توجیه دارد که شما استراتژی دقیق و محکمی داشته باشید.
باسنبری میگوید: ترید را برنامهریزی و برنامهریزی را ترید کنید.
بیت اسکالپ از این نظر یک معاملهگر کاملا متفاوت از بقیه است. او طرفدار ابداع مداوم طرحهای ابتکاری برای مدیریت ضررها است. از نظر او سابقه معاملات شما لزوما با موفقیت شما بهعنوان یک معاملهگر ارتباطی ندارد و موفقیت در این کار بیشتر به قدرت یادگیری و سازگاری شما در طی این روند وابسته است.
از نظر زمان معامله، بیشتر معاملهگرها صبح زود را ترجیح میدهند. کارلوس مارتینز معتقد است که معامله در این زمان بهترین سود را به همراه خواهد داشت. البته دیگر معاملهگران ترجیح میدهند دیرتر و زمانی که میتوان روند بازار را راحتتر شناسایی کرد، کار خود را آغاز کنند.
۴- مساله اصلی مدیریت ریسک است
بازندگان را کنار گذاشته از برندهها تقلید کنید. شما هم احتمالا این جمله را بارها شنیدهاید. بیدلیل نیست که اکثر معاملهگران موفق مکررا این اصل را در معاملات به کار میبرند و تازهواردها برعکس آن را فراموش میکنند.
فرانک پولاک به ما یادآوری میکند که ریسکپذیر بودن در معاملات و نترسیدن از ضرر میتواند باعث بهبود روند موفقیت و سودآوری معاملات شما شود. نقطه خروج و توقف ضرر(استاپ لاس) باید همیشه در برنامهریزی شما در نظر گرفته شود. در معامله باید آرزو، دعا و امید را کنار بگذارید در غیر اینصورت هنوز درستان را خوب یاد نگرفتهاید.جیسون از شرکت اویل تریدینگ گروپ(OTG) نیز ضمن تایید این نکته اضافه میکند که معاملهگران باید معاملات موفق خود را تا جایی که ممکن است تکرار کنند[و تا جایی که میتوانند جلوی ضرر را بگیرند]. او میگوید که رابطه بین ریسک و پاداش در این کار هم صدق میکند و ریسک بیشتر، پاداش بیشتری به همراه خواهد داشت.کونینگ کارل یک گام فراتر رفته و استدلال میکند که ضرر کردن برای تغییر و بهبود استراتژی یک معاملهگر لازم و حیاتی است. صفتی که بازار در طی زمان به شما میآموزد فروتنی است و این صفت برای برآوردهای شما و تکرار نکردن اشتباهات گذشته، بسیار مهم است.
والتر لسیکار شکستها و ضررها را بخشی جدانشدنی از روند یادگیری میداند. در واقع هنگامی میتوانید به سود و درآمد بالاتری دست پیدا کنید که یاد گرفته باشید ضررهای خود را به حداقل برسانید.
هنگام شروع یک روند، اولین کار من ایجاد و نهایی کردن حدود حد ضرر است. چه حرکت بازار به نفع من باشد چه به ضرر من، من هیچگاه تا رسیدن به حدودی که مشخص کردهام منتظر نمینشینم چون خیالم راحت است که آنها را تعیین کردهام.
برت باسنبری هم در مورد نادیده گرفتن مدیریت ریسک هشدار میدهد. او بدترین معامله عمر خود را وقتی میداند که مبلغ ۴۵۰۰ دلار سود کرده بود، اما بعد از اینکه یک دوش گرفت و برگشت متوجه شد که ارزش سهامش ۴هزار دلار پایین رفته است. او به جای جلوگیری از ضررهای بیشتر و خروج، پوزیشن خود را حتی وقتی ارزش آن ۸هزار دلار پایین رفت هم حفظ کرد. صبح روز بعد که موجودی خود را بررسی میکرد متوجه شد که ۲۷هزار دلار ضرر کرده است. من هیچگاه این اشتباه را تکرار نخواهم کرد. همیشه به استراتژی و برنامه خود وفادار بمانید.
۵- تحلیل فاندامنتال اهمیت زیادی دارد
تحلیل فاندامنتال مخصوصا از نظر سرمایهگذاری ارزش از اهمیت زیادی برخوردار است. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که تحلیلهای فاندامنتال جای تحلیلهای تکنیکال را نمیگیرند.
مدیر کانال «دین مارکت پروفایل» معتقد است که ترکیب این دو روش میتواند درآمد شما از معاملات را تا حد زیادی بهبود ببخشد. این معاملهگر هندی از تحلیل فاندامنتال برای بررسی تصویری کلی از بازار و تصمیمگیری درباره عوامل پشت پرده حرکات حجمی و قیمتی آن استفاده میکند. او چارچوب معاملاتی خودش به نام LTC را به کار میبرد که در آن حرف L نشانه Logic(منطق)، حرف C نشانه Context (فضای حاکم) و حرف T نشانه Timing (زمانبندی) است. در نهایت این ارزش فاندامنتال یک دارایی است که سبب افزایش قیمتش در بلندمدت میشود.
کونینیگ کارل معتقد است که با توجه به سیکلپذیری بازارهای سهام، دورههای رکود بهترین زمان برای خرید داراییهای مالی است. مهمترین اصل در این روش ثبات رویه است و البته موفقیت در آن میتواند به تکبر و خودنمایی بینجامد.گرداننده کانال یوتیوب مداز مانی میگوید که موقعیتهای خرید و فروش به فاکتورهای خاصی وابستهاند و اخبار مثبت و منفی تاثیر زیادی بر بازار دارند. شاخصهای اصلی این رویدادها حجم، نوسان و همچنین نقاط حمایت و مقاومت هستند. برای بعضی معاملهگران، عمق بازار(market depth) عنصری تعیینکننده برای استراتژی آنها است و ۹۰ درصد نیرو و تمرکز خود را صرف آن میکنند. مداز مانی اینگونه استدلال میکند که شاخصهای تکنیکال تنها هنگامی کار میکنند که تعداد زیادی از مردم آنها را به کار ببرند.مارتینز معاملهگرانی را به یاد میآورد که به «معاملهگران گرفتار» (Trapped Traders) معروف هستند. این معاملهگران معمولا در قیمت بالا خرید میکنند و با قیمت پایین میفروشند.
چگونه در یک بازار ریزشی سود کنیم؟ معرفی استراتژیهای شورت کردن
بازار ارزهای رمزنگاریشده یکی از پرنوسانترین بازارهاست. قیمت بیت کوین یا توکنهای دیگر میتواند چندین بار در روز تغییر کند. بسیاری از افراد فکر میکنند سود حاصل از معاملات ارزهای رمزپایه، به طور معمول در نتیجه افزایش قیمت یک ارز دیجیتال است. شاید برایتان تعجبآور باشد که میتوان در یک بازار ریزشی هم سود کرد و از افت قیمت رمزارزها کسب درآمد کرد. بسیاری معتقدند شورت کردن یک استراتژی پیشرفته است که فقط باید توسط معاملهگران و سرمایهگذاران باتجربه انجام شود. ما در این مقاله شما را با معاملات Short آشنا میکنیم تا اگر قصد انجام این معاملات را داشتید با دانش بیشتری این کار را انجام دهید.
در این مقاله به تفاوت بازارهای یکطرفه و دو طرفه اشاره خواهیم کرد، مفهوم شورت کردن را توضیح میدهیم، شما را با نحوه کسب سود یا تحمیل ضررهای احتمالی در این موقیعت آشنا میکنیم، کاربردها و روشهای Short کردن را بیان میکنیم، سناریوهای احتمالی پس از ایجاد موقعیت شورت را میگوییم، موارد تاثیرگذار بر افزایش پوزیشهای Short را بازگو میکنیم، به معایب و مزایای این نوع معامله میپردازیم و در نهایت برخی نکات و استراتژیهای مهم را به شما خواهیم گفت.
شورت کردن چیست؟
فرض کنید یک تریدر معتقد است توکن A که در حال حاضر با ۵۰ دلار معامله میشود در سه ماه آینده کاهش قیمت خواهد داشت. معاملهگر ۱۰۰ واحد از این توکن را قرض میگیرد و آنها را میفروشد. ارزش این معامله ۵۰۰۰ دلار است. یک هفته بعد، توکن Short شده وارد روند نزولی شده و قیمت آن به ۴۰ دلار نزول میکند؛ معاملهگر این ۱۰۰ توکن را با قیمت ۴۰ دلار میبندد و بدین ترتیب، مابهالتفاوت ۱۰۰۰ دلاری این فرایند را به عنوان سود بر میدارد.
اکنون فرض کنید تریدر پوزیشن شورت را در قیمت ۴۰ دلار نبسته و منتظر قیمتهای پایینتر است. در همین حین با یک خبر مثبت قیمت توکن به ۶۵ دلار میرسد. تریدر این پوزیشن را بر روی قیمت ۵۰ دلار باز کرده بود و اگر تصمیم بگیرد موقعیت شورت را روی ۶۵ دلار ببندد، ۱۵۰۰ دلار ضرر میکند.
انواع روشهای شورت کردن در کریپتوکارنسیها
در یک دستهبندی کلی از ۳ طریق میتوان معاملات شورت ایجاد کرد؛ معاملات مارجین، معاملات فیوچرز و خرید و فروش توکنهای اهرمدار. در ادامه به معرفی این موارد میپردازیم.
معاملات مارجین
این سادهترین نوع معاملات شورت است. شما از صرافی یک کوین قرض میگیرید و معامله خود را انجام میدهید. در این معامله پول شما واقعا افزایش پیدا میکند و سفارش شما از طریق دفتر سفارشها انجام میشود. از صرافیهای Binance، Bitmex، Etoro، PimeXBT، CEX IO و XENA به عنوان بهترین صرافیهای برای انجام این معاملات نام برده میشود.
معاملات فیوچرز
در معاملات فیوچرز یا آتی، ارزی خرید و فروش نمیشود و اصطلاحا یک معامله کاغذی است که صرفا قیمت پیشبینی میشود. در این معامله برخلاف مارجین، پول واقعی به شما تعلق نمیگیرد و ارزی هم نمیخرید، بلکه تمام فرایند به صورت مجازی است. از آنجایی که قیمت هر توکن در تئوری میتواند تا بینهایت بالا برود، در نتیجه خطر از دست دادن داراییتان در یک فروش Short نامحدود است.
خرید و فروش توکنهای اهرم دار
یکی دیگر از روشهای که میتوانید با با به کار گیری آن از شورت کردن بهرهمند شوید، خرید و فروش توکنهای لوریج شده در برخی از صرافیها است. به طور مثال در بایننس، توکنهای که انتهای آنها Up و Down دارد توکنهای لوریجدار هستند. اگر بخواهید معاملهای همانند پوزیشن Short انجام دهید باید توکنهای Down را بخرید. قیمت این توکنها در زمان ریزش بازار افزایش مییابد و سودهای چند درصدی میدهند. طبعا در این زمان توکنهای Up در ضرر هستند و قیمت آنها در حال کاهش است.
پس قیمت توکنهای UP و Down برعکس همدیگر هستند. مزیت بزرگ توکنهای لوریجدار این است که ریسک لیکوئید شدن وجود ندارد؛ زیرا شما توکنی قرض نمیکنید و خودِ این توکنها را خریداری میکنید.
نحوه دسترسی به توکنهای اهرمدار صرافی بایننس
برای دسترسی به این توکنها باید به قسمت Spot Market و سپس ETF بروید. همانطور که در تصویر زیر میبینید قیمت توکن UP و DOWN بیت کوین برعکس هم هستند.
در زمان نگارش این مقاله قیمت لحظهای بیتکوین در ۲۴ ساعت گذشته حدود ۶ درصد افزایش داشته در نتیجه توکن Down بیتکوین منفی است. این نشان میدهد در یک بازار صعودی توکنهای Down و به طور کلی پوزیشنهای شورت با ضرر همراه خواهند بود. پس تحلیل دقیق و نقطه ورود برای ایجاد پوزیشن شورت یا خرید توکن Down بسیار مهم است.
در صرافی Hotbit نیز بخش ETF وجود دارد که کاربرد توکنهای آن همانند up و down بایننس است. در هاتبیت انتهای توکنهای لانگ عبارت D3L و انتهای توکنهای شورت عبارت D3S قرار دارد.
قیمت این توکنها با ساز و کار دیگری تعیین میشود و ارتباطی با قیمت رمز ارزهای اصلی ندارد. خرید و فروش این توکنها بیشتر در بازههای چند ساعته مناسب است و برای خرید بلندمدت ممکن است گزینههای مناسبی نباشند.
چه مواردی باعث ایجاد فرصتهای فروش استقراضی میشوند؟
در سالهای گذشته مواردی بودهاند که منجر به افزایش اینگونه پوزیشنها شدهاند. بهطور مثال مشکلات یک صرافی ممکن است باعث ریزش قیمت و افزایش پوزیشنهای شورت شود. همچنین برخی از فعالیتهای دولتهای مهم نیز حائز اهمیت بوده است. مثلا زمانی که خبری با عنوان دولت x بیتکوین را ممنوع میکند. مسائل مربوط به هاردفورکها و توسعهدهندگان و طراحان اصلی یک توکن و کوین هم میتواند بسیار تاثیر گذار باشد.
برای این کار معاملهگران نیاز دارند تا مهارت و آمادگی لازم را برای تجزیه و تحلیل و پیشبینی داشته باشند. معاملهگران حرفهای روانشناسی این بازار را میدانند. آنها ساعتها و حتی روزها منتظر میمانند تا در یک موقعیت بسیار مناسب پوزیشن شورت باز کنند.
به طور کلی به دو صورت میتوان از استراتژی شورت کردن استفاده کرد:
- Short کردن به عنوان یک تحلیل و حدس: زمانی که تریدر حدس میزند قیمت کاهش مییابد.
- شورت کردن به عنوان استراتژی مدیریت سبد کریپتو و سرمایهگذاران: زمانی که این استراتژی برای هجکردن (Hedge) به کار برده میشود.
هج کردن روشی برای کاهش ریسک است؛ در این روش یک پوزیشن خلاف پوزیشن باز قبلی ایجاد میشود تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود. به طور مثال یک تریدر حدس زده است که قیمت یک توکن افزایش مییابد، اما عکس این عمل اتفاق افتاده و توکن در حال کاهش قیمت است. در این زمان فرد اقدام به باز کردن پوزیشن شورت میکند تا در صورت کاهش بیشتر قیمت از ضرر بیشتر جلوگیری کند.
در چه مواردی پوزیشن Short با شکست مواجه میشود؟
حداقل سه سناریو وجود دارد که Short کردن سود مورد انتظار را در پی ندارد:
- قیمت افزایش مییابد: این ناخوشایندترین سناریو است. در این حالت، اگر افزایش قیمت ادامه یابد، ممکن است فرد تمام پول خود را از دست دهد؛ زیرا همانطور که گفتیم در حالت شورت کردن سقفی برای ضرر وجود ندارد و ضرر تا اتمام دارایی شما ادامه خواهد داشت.
- قیمت ثابت میماند: این حالت هم نشان میدهد تریدر پیشرفت وضعیت را به خوبی پیش بینی نکرده و روند فعلی توکن را به درستی تحلیل نکرده است. قیمت کاهش پیدا نکرده، اما در همان محدوده قیمتی باقی مانده است و تریدر با این که سود یا ضرر قابل توجهی نکرده، اما باید بهره توکن قرض گرفته شده را برگرداند.
- قیمت کاهش مییابد، اما کمتر از پیشبینی ما: در این حالت سود تریدر به اندازهای کم است که حتی کمیسیون و کارمزد صرافی را هم نمیتواند جبران کند و ممکن است یا سود خیلی کمی بکند و یا حتی مجبور شود پوزیشن را با ضرر ببندد. به عنوان مثال در قیمت ۵۰ دلار یک توکن را شورت میکنید و قیمت به ۴۸ دلار کاهش یافته است و قرار نیست پایینتر بیاید؛ ممکن است دوباره روند صعودی شروع شود و تریدر برای این که وارد ضرر نشود و همین مقدار سود اندک را حفظ کند، مجبور به بستن پوزیشن شود. با این اختلاف قیمت، سود او ۲ دلار به ازای هر واحد خواهد بود و بخش زیادی از این پول به عنوان کارمزد صرافی برداشت میشود.
مزایا و معایب معاملات فروش استقراضی
این روش نیز مانند تمام استراتژیها و روشهای ترید و سرمایه گذاری، مزایا و معایب خاص خود را دارد:
مزایا:
- میتوان به سود بالایی دست یافت
- سرمایه زیادی لازم ندارد
- امکان استفاده از لوریج وجود دارد
معایب:
- ضرر فرد میتواند نامحدود باشد (تا جایی که پول او صفر شود یا به اصطلاح لیکویید شود)
- در حالت مارجین، باید علاوه بر وام قرضگرفته شده، بهره آن را نیز پرداخت کرد
- ممکن است در دام فشار مواضع استقراضی یا Short Squeeze قرار بگیرید
فشار مواضع شورت هنگامی رخ میدهد که افزایش ناگهانی در فشار خرید را شاهد باشیم و معاملهگران Short در دام قرار گرفته و مجبور به جبران و پوشش پوزیشنهای معاملاتی خود شوند. این موضوع منجر به افزایش شدید قیمت میشود. نکتهای که باعث میشود Short Squeeze یک رویداد پرنوسان به حساب آید، هجوم ناگهانی معاملهگران برای جبران پوزیشنهای Short خود است.
استراتژیهای شورت کردن در بازار ارزهای دیجیتال
در این قسمت ۳ نکته و استراتژی مهم برای شورت کردن را بازگو میکنیم که میتوان آنها را به کار گرفت. هسته اصلی این نکات این است که شما در هر موقعیتی یک سفارش را به درستی باز کنید و به موقع ببندید.
فروش در pullback یک روند نزولی
پولبک نوعی از حرکت قیمت است که کاملا مخالف روند اصلی است که برای یک مدت کوتاه اتفاق میافتد و اغلب نشان دهنده یک توقف در حرکت صعودی یا نزولی بازار است. برای بسیاری از افراد، چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ پول بک در یک روند صعودی، فرصت خرید مناسبی است؛ اما باید این احتمال را هم در نظر بگیرید که پولبک ممکن است نشانه چرخش روند نیز باشد. از این رو Short کردن در طی روند نزولی ممکن است سودآور باشد.
روش Range Trading و انتظار برای شکست حمایتی (Breakout)
Range Trading معمولا نشان دهنده اختلاف بین قیمتهای بالا و پایین است که طی یک بازه زمانی مشخص، معامله شده است. اگر در این مرحله، سطح حمایتی شکسته شد میتوانید پوزیشن شورت باز کنید زیرا این امر به وضوح نشان میدهد که خرسها کنترل بازار را در دست گرفتهاند.
شورت کردن در بازار خرسی
به نظر میرسد بسیاری از تریدرها این قانون را نقض میکنند و در نهایت به ضرر آنها تمام میشود. بازارهای خرسی هر چند وقت یک بار ظاهر میشوند و در غیر این صورت بازارها بیشتر در یک روند صعودی قرار دارند. شورت کردن در یک بازار گاوی مانند شنا کردن خلاف موج دریا است و شما باید بیش از حد خوش شانس باشید تا جان سالم به در ببرید.
غالبا هنگام معاملات شورت، با توکنهایی روبرو خواهید شد که ارزش آنها خلاف منطق است. حتی اگر آنها از نظر فاندامنتال وضع خوبی نداشته باشند، باز هم ممکن است قیمت آنها افزایش یابد. در نتیجه، معاملهگرانی که موقعیت شورت باز کردهاند، سعی میکنند برای جبران ضرر خود بیشتر خرید کنند. این باعث میشود که قیمت توکن باز هم بالاتر برود.
جمع بندی
شورت کردن یک موضوع جنجال برانگیز و حساس است. بسیاری از افرادی که اقدام به این کار میکنند، اغلب دانش زیادی در این مورد ندارند و بدون تصورات واقعی تنها به دنبال کسب سود به هر قیمتی هستند؛ هنگام استفاده از موقعیتهای Short در معاملات، باید یک قانون ساده را به خاطر بسپارید: حتی اگر ارزش توکن مورد نظر شما نصف شود، شما ۵۰ درصد درآمد خواهید داشت؛ اما اگر قیمت دو برابر افزایش یابد، ضرر شما ۱۰۰ درصد یا دو برابر خواهد بود. بنابراین، شما باید در این بازی بسیار محتاط باشید؛ زیرا بازار ارزهای رمزپایه با سرعت بالایی که در تغییر روند دارد حتی معامله گران باتجربه را نیز بسیار اوقات مبهوت کرده است.
به طور کلی معاملات فروش استقراضی مانع از این میشود تا ارزش یک توکن در طول یک بازار صعودی به طور غیرمنطقی افزایش یابد؛ زیرا به محض این که تریدرها به این نتیجه برسند که ارزش یک توکن بیش از حد واقعی خود است، اقدام به شورت کردن آن میکنند و ممکن است قیمت پایین بیاید؛ اما باید بدانید که به طور کلی Short کردن یک کار پر ریسک است، زیرا با هدف بازار که رشد در بلند مدت است تناقض دارد.
روانشناسی معامله گری در فارکس
روانشناسی معامله گری یکی از جنبه های مهم دستیابی به موفقیت در بازار فارکس است. این مفهوم با شرایط عاطفی و احساسی یک معامله گر در هنگام ورود و خروج از معاملات، جستجو برای فرصت های معاملاتی بالقوه یا انجام سایر کارهای مرتبط با معامله گری سر و کار دارد.
معمولاً بیشتر معامله گران به دلیل عواطف و احساسات منفی که فرآیند تصمیم گیری منطقی آنها را مسموم می کنند و باعث اتخاذ تصمیمات تجاری نادرست می شوند، متحمل ضرر می شوند.
ما انسان ها موجودات ذاتاً عاطفی هستیم و این چیزی است که قضاوت های ما را دیکته می کند. ما وقتی که فکر می کنیم کارها درست پیش نمی رود، تمایل داریم در هنگام تصمیم گیری یا ایجاد طغیان، عزت نفس خود را بالا ببریم.
اگرچه این احساسات لزوماً اشتباه نیستند، اما مسئله نحوه واکنش ما به آنها خصوصاً در هنگام تجارت ارز است.
اگر احساسات و عواطف بهترین عملکردتان را از شما می گیرد و نمی توانید آنها را کنترل کنید، نتیجه یک تصمیم گیری غیرمنطقی است. در آخر، حتی اگر یک معامله گر باتجربه باشید، حتی در معامله هایی که می توانستند بسیار سودآور باشند، ضرر خواهید کرد.
برخی از معامله گران فکر می کنند که نادیده گرفتن احساسات می تواند مشکلات آنها را برطرف کند. اما اگر شما هنوز هم یک انسان هستید- این اصلاً ممکن نیست. اگر از احساسات خود به خوبی استفاده کنید، آنها حتی می توانند روند دستیابی به موفقیت در معاملات را تسریع کنند.
روانشناسی معامله گری می تواند در موفقیت و عدم موفقیت در معاملات فارکس تفاوت ایجاد کند. داشتن یک وضعیت روحی پایدار یکی از عناصر اساسی و مورد نیاز است تا با استفاده از آن بتوانید به یک معامله گر سودآور تبدیل شوید.
پس چگونه می توانید احساسات خود را کنترل کنید و مطمئن شوید که آنها به نفع شما کار می کنند نه علیه شما؟
بیایید با بحث در مورد چهار مانع روانی اصلی برای تجارت موفق شروع کنیم.
ترس در روانشناسی معامله گری
ترس یک واکنش طبیعی است که ما به تهدیدهایی که می توانند به ما آسیب بزنند نشان می دهیم. ترسیدن طبیعی است. در واقع، احساسات برای بقاء ما بسیار مهم هستند. بدون احساس ترس، متوجه خطر نمی شویم و نمی توانیم از آن فرار کنیم.
با این حال، ترس در معاملات فارکس زمانی مضر است که ما اجازه می دهیم تهدیدهای زیان ده باعث شود که ما تصمیمات غیر منطقی و نادرست بگیریم.
ترس به جای ایجاد انگیزه برای انجام معاملات بدون نگرانی، ما را از انجام معاملات عقب می اندازد و ما را متقاعد می کند که اشتباه می کنیم. این ترس از اشتباه پیش رفتن، قدرت آنالیز ما و میزان زمانی را که به دنبال مجموعه های خوب بوده ایم، از بین می برد و قسمت تاریک تر بازار را به ما نشان می دهد.
نوع دیگر ترس، ترس از دست دادن معاملات خوب است. این ترس اغلب باعث می شود که بدون انتظار برای ظهور مجموعه های معاملاتی سودآور، به هر قیمتی وارد معاملات شویم. یک معامله گر ترسو که نمی خواهد فرصت های خوب را از دست بدهد، غالباً رویکردهای منطقی برای معامله گری را نادیده می گیرد و اجازه می دهد که احساسات تصمیماتش را تحت تأثیر قرار دهد.
آخرین نوع ترس، که خطرناک ترین نوع است، ترس از دست دادن است. ترس از شکست باعث ایجاد یک ترس روانشناسی در ذهن ما شده و قبل از تصمیم گیری در مورد معاملات، هشدارهای وحشتناکی برای ما می فرستد.
به عنوان مثال، بیایید فرض کنیم که شما در حال حاضر یک پوزیشن خرید در جفت ارز EUR / USD دارید و خبرهای بدی درباره وضعیت اقتصاد منطقه یورو می شنوید، چه می کنید؟
در چنین شرایطی، بیشتر معامله گران احساس ترس می کنند، بیش از حد واکنش نشان می دهند و بدون فکر به سرعت معامله را می بندند. حتی اگر برای جلوگیری از ضرر و زیان، اقداماتی هم انجام دهند، ترس معمولاً این تصمیمات را هدایت می کند و می تواند منجر به از دست رفتن سودهای احتمالی شود.
ترس در معاملات فارکس معمولاً به ویرانی منجر می شود: از آنجایی که ترس باعث می شود که معامله گران تصمیمات بی پایه و اساسی بگیرند، حساب های معاملاتی آنها به آرامی تخلیه می شوند – تا زمانی که مارجین کال دریافت کنند.
طمع در روانشناسی معامله گری
طمع حتی از ترس هم خطرناک تر است. طمع حس خودخواهانه ای است که شما را به سمت تمایل به سود بیشتر در هنگام معامله گری در فارکس سوق می دهد.
بیایید صادق باشیم: تمام معامله گران فارکس آرزو می کنند که به بازده قابل توجهی از معاملات خود برسند. با این حال وقتی این آرزو بیش از حد قوی باشد، بی حاصل و حتی مضر می شود.
میل به تحقق موفقیت مالی در معاملات فارکس هیچ اشکالی ندارد. اما اگر این خواسته های حریصانه عقل سلیم شما را خاموش کند و کنترل تصمیمات معاملاتیتان را در دست بگیرند، در این صورت مشکل دارند.
یک جمله معروف بین معامله گران مالی وجود دارد که “وقتی گاوها و خرس ها سود می کنند، خوک ها سلاخی می شوند”. خوک حیوان بسیار حریصی است و این مقایسه در تجارت مفید است، زیرا نشان می دهد که بازار به خوک ها احترام نمی گذارد – خوک های حریص پول خود را از دست می دهند.
به همین ترتیب، حس حرص حتی از ترس هم مضرتر است. ترس می تواند مانع تصمیم گیری های معاملاتی شما شود یا باعث شود که خیلی زود از معامله خارج شوید. در عوض، طمع شما را وادار می کند که دکمه خرید یا فروش را در زمانی که ریسک بسیار بالاست فشار دهید. به همین دلیل طمع می تواند بسیار مخرب تر از ترس ساده باشد.
از آنجایی که طمع ما را به سمت عملکرد غیرعقلانی و غیر منطقی سوق می دهد، یک حس بسیار خطرناک است. درست مثل اعتیاد به الکل، وقتی که طمع سیستم شما را مسموم کرده است، می تواند باعث شود که رفتار احمقانه تری نشان دهید. اگر طمع انتخاب های معاملاتی شما را عیب دار کرد، پس مست آن شده اید و به زودی حساب معاملاتی خود را از دست می دهید.
به عنوان مثال، معامله گرانی که مست حرص و طمع هستند معمولاً نمی توانند از موقعیت های برنده خود خارج شوند زیرا فکر می کنند که بازار همیشه به نفع آنها پیش می رود. معامله گران حریص همچنین هر زمان که بازار مطابق انتظارات آنها حرکت می کند، به موقعیت های باز خود اضافه می کنند. سایر رفتارهای خطرناک معامله گران حریص عبارتند از: اهرم بیش از حد، پرش سریع به معاملات و بیش از حد معامله کردن.
انتقام جویی در روانشناسی معامله گری
انتقام جویی یکی دیگر از احساسات خطرناکی است که مانع موفقیت در معامله گری می شود. انتقام جویی در معاملات معمولاً زمانی اتفاق می افتد که معامله گران خصوصاً پس از متحمل شدن ضرر، سعی می کنند تهاجمی تر معامله کنند.
با وجود اینکه هدف اصلی تجارت انتقام جویانه تلاش برای جبران ضرر است، غالباً باعث بروز ضرر بیشتری می شود. معامله گران انتقامجو اغلب بازار را مقصر ضرر و زیان خود می دانند و در نهایت معاملات انتقام جویانه و اشتباهی انجام می دهند.
تجارت انتقام جویانه به دلیل سه دلیل عمده مضر است. اولاً، از آنجایی که این نوع روش معامله معمولاً به خوبی برنامه ریزی نشده است، شما را به سمت معاملات عجله ای که احتمال سود کمتری هم دارند، سوق می دهند. اگر درگیر معاملات انتقام جویانه شوید، در واقع قمار می کنید نه معامله. شما به سرعت و بدون هیچ برنامه ریزی یا تحلیل جامعی معامله می کنید.
ثانیاً، به دلیل اینکه از جبران ضررهای خود ناامید می شوید، تجارت انتقام جویانه شما را مجبور می کند تا معاملات با اندازه های بزرگتر را اتخاذ کنید. شما بخش مدیریت ریسک برنامه معاملاتی خود را نادیده می گیرید چون می خواهید هرچه سریع تر ضررها را پس بگیرید.
در آخر، این یک رفتار معاملاتی عاطفی است که توسط انگیزه ها و محرک های اشتباه کنترل می شود. این احساس، تمرکز شما را از تصمیمات منطقی به گزینه های معاملاتی مبتنی بر عواطف و احساسات تغییر می دهد. احساسات شما افکار شما را تحت تأثیر قرار می دهند و باعث می شوند که نظم و منطق خود را از دست بدهید، که این امر حساب شما را پیپ پیپ از بین می برد.
به عنوان مثال، شما یک سفارش خرید در EUR / USD وارد می کنید، اما در نهایت ۵۰ پیپ ضرر می کنید. ناامیدانه تصمیم می گیرید که اندازه پوزیشن خود را در معامله بعدی دو برابر کنید تا بتوانید ضرر اولیه خود را جبران کنید. اما معامله باز هم برخلاف انتظارات شما پیش می رود و آسیب بیشتری به حساب معاملاتیتان وارد می شود. حالا به راحتی می توانید یک پوزیشن حتی بزرگتر اتخاذ کنید زیرا بازار به شما “بدهکار” است و شما می خواهید پول “خود” را پس بگیرید.
سرخوشی در روانشناسی معامله گری
سرانجام، سرخوشی نیز می تواند موفقیت شما در معاملات را با مشکل مواجه کند. این حس، هیجانی است که اغلب پس از تجربه چند برد بزرگ در بازار فارکس بوجود می آید. حالت سرخوشی شما را متقاعد می کند که درک شما از نوسانات جفت ارز کامل و تحلیل های شما بی عیب و نقص است.
اگرچه طبیعی است که بعد از برد در یک معامله هیجان زده شوید، اعتماد به نفس بیش از حد می تواند منجر به بروز مشکلات شود. به عنوان مثال، صرفاً به این دلیل که یک سفارش خرید در EUR/USD قرار داده و برد کرده اید، این بدان معنی نیست که معاملات دیگر هم به پیروزی منجر شوند. بازار اینطور کار نمی کند.
سرخوشی اغلب به خطاها و ضررهای معاملاتی منجر می شود. پس از تجربه یک سری معاملات موفق، یک معامله گر می تواند بیش از حد احساس اعتماد به نفس کند و بدون آنالیز دقیق شرایط همیشه در حال تغییر بازار، وارد معاملات شود.
اعتماد به نفس بیش از حد همچنین می تواند باعث شود که شما بیش از حد روی سرمایه خود ریسک کنید، به اشتباه به آنالیز خود اعتقاد داشته باشید یا برنامه معاملاتی خود را فراموش کنید. جشن گرفتن پس از هر معامله موفق یک انگیزه عاطفی است که می تواند عیوب معاملات شما را افزایش دهد.
چگونه بر موانع روانی غلبه کنیم
در آموزش فارکس سرمایه گذاری کنید
آموزش معامله گری در فارکس یکی از عناصر مهم برای غلبه بر موانع روانی فوق الذکر است. با آموزش مناسب، شما به جای تکیه بر حس ششم خود، مهارت های اساسی و مهم در تصمیم گیری های منطقی کسب خواهید کرد.
اگر می خواهید بدون داشتن دلایل کافی برای تصمیم خود و به صورت کورکورانه وارد معاملات و از آنها خارج شوید، احساساتی خواهید شد و به سرمایه معاملاتی خود آسیب می رسانید.
شما باید بدانید که بازار فارکس چگونه عمل می کند و چه عواملی باعث جنبش آن می شود. به عنوان مثال، اگر یک خبر اقتصادی منتشر شد، شما به جای اینکه بترسید و عجولانه معاملات خود را ببندید یا باز کنید، باید بدانید که این خبر چگونه می تواند بر تحرکات بازار تأثیر بگذارد.
آموزش مناسب فارکس به شما در ایجاد یک استراتژی توانمند در سوددهی مداوم کمک خواهد کرد. معامله گری بدون داشتن یک استراتژی می تواند بسیار فاجعه بار باشد. اما یک استراتژی معاملاتی قابل اعتماد به شما کمک می کند تا آرامش خود را حفظ کنید و ریلکس باشید، زیرا ریسک و اضطراب شما را کاهش می دهد.
برنامه معاملاتی خود را دنبال کنید
تجارت با یک برنامه قوی ریسک ها را کاهش می دهد و به شما در کنترل احساسات خود کمک می کندیک طرح معاملاتی معمولاً شامل مجموعه ای از دستورالعمل ها و استراتژی هایی برای اجرای تصمیمات معاملاتی است.
یک طرح معاملاتی معمولاً بعد از انجام یک آنالیز گسترده و بررسی رفتار بازار ایجاد می شود. این همان چیزی است که شما برای حفظ ثبات و سودآوری در معاملات خود به آن نیاز دارید.
به عنوان مثال، یک برنامه معاملاتی خوب باید به سؤالات زیر پاسخ دهد.
در هر معامله من باید چند پیپ را هدف گذاری کنم؟
در چه زمان هایی باید معامله کنم؟
در هر معامله روی چقدر سرمایه باید ریسک کنم؟
برای ورود به معاملات باید از چه قوانینی استفاده کنم؟
چگونه باید معاملات باز را مدیریت کنم؟
برای خروج از معاملات باید از چه قوانینی استفاده کنم؟
اگر به شک و ترس اجازه جولان دهید، این احساسات می توانند کنترل شما را مختل کنند. با این حال، یک برنامه معاملاتی به خوبی طراحی شده به شما کمک می کند تا بدون توجه به احساسات درونی خود، تمرکز خود را حفظ کنید و در معاملات خود سود کنید.
انجام معامله بدون برنامه شما را کاملاً تحت کنترل احساساتتان قرار می دهد. در نتیجه، شما معاملات خود را بر مبنای احساسات انجام می دهید، بدون آنکه هیچ آنالیز معناداری از رفتار بازار داشته باشید.
با داشتن یک برنامه، هر زمان که نشانه ای از دردسر وجود داشته باشد، دیگر نیازی نیست که تصمیمات معاملاتی خود را برمبنای ترس یا طمع اتخاذ کنید. تمام انتخاب های شما برای ورود و خروج از بازار، بر اساس مجموعه ای از دستورالعمل های از پیش تعریف شده شما خواهد بود و احساسات شما به هیچ وجه ذهن شما را تحت تأثیر قرار نمی دهند.
به عنوان مثال، اگر برنامه معاملاتی شما مشخص کند که هر زمان که بازار نشان دهنده یکی از سطوح فیبوناچی بود باید وارد معاملات بازگشتی شوید، باید تا حد ممکن به آن قانون پایبند باشید.
در اینجا یک نمودار ۴ ساعته AUD/USD ارائه شده است که نشان می دهد چگونه می توانید این قانون را اعمال کنید.
مدیریت ریسک را تمرین کنید
مدیریت ریسک صحیح چیزی است که یک معامله گر را از یک قمارباز متمایز می کند. اگر به دلیل انتقام جویی یا سرخوشی زیاد، سرمایه زیادی را وارد بازار کنید، احتمالاً با ضررهای عظیمی مواجه خواهید شد.
برای اینکه به یک معامله گر عاطفی تبدیل نشوید، روی مبلغی که نمی توانید به راحتی از دست بدهید، ریسک نکنید. طبق یک قانون سر انگشتی، برای هر معامله فقط روی ۱٪ از سرمایه خود ریسک کنید.
علاوه بر استفاده عاقلانه از اهرم، باید از حرکت با ترس یا نادیده گرفتن توقف ضررها خودداری کنید و اهداف سود خود را تعیین کنید. مدیریت احساسی معاملات، ریسک را افزایش می دهد.
به عنوان مثال، در اینجا یک معامله فروش با EUR/USD ارائه شده است.
یک معامله فروش با EUR/USD
اگر معامله را انجام دادید و دیدید که به سمت سطح هدف حرکت می کند، افزایش بیش از حد سطح سوددهی از روی طمع می تواند شانس شما برای داشتن یک معامله سودآور را به ضرر تبدیل کند. قبل از اینکه سطح سود خود را تنظیم کنید، برنامه معاملاتی شما ابتدا باید ریسک را از طریق تنظیم سطح توقف ضرر کاهش دهد.
طرز فکرتان را تغییر دهید
یک طرز فکر خیالی، یکی از دلایل اصلی تجارت عاطفی است. اگر در تصمیمات معاملاتی خود متمرکز و خونسرد نباشید، عادات خطرناکی از جمله ترس، حرص، انتقام جویی یا سرخوشی به راحتی شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
شما باید یک طرز فکر واقع بینانه داشته باشید و به یک معامله گر بالغ از لحاظ عاطفی تبدیل شوید. به یاد داشته باشید که تمایل شما به سود به تنهایی برای دستیابی به آن سود کافی نخواهد بود. شما باید روی خودتان کار کنید تا با نظم وارد بازار شوید و از تصمیم گیری در حالت سرخوشی و احساسات دیگر خودداری کنید.
با داشتن یک طرز فکر روشن و منطقی، احساسات شما قدرت کافی برای کنترل تصمیمات معاملاتیتان را نخواهد داشت.
نتیجه گیری
روانشناسی معاملات فارکس، یکی از عناصر اساسی برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق است. برای اکثر معامله گران، این همان چیزی است که منجر به بیشترین درصد اشتباهات معاملاتی می شود.
بنابراین شما باید تلاش کنید تا احساسات خود را کنترل کنید. اگر نتوانید آنها را کنترل کنید، قطعاً آنها شما را کنترل خواهند کرد و از تصمیمات معاملاتی که بر اساس احساسات و عواطف گرفته اید، پشیمان خواهید شد.
موفقیت یا شکست در معاملات فارکس، به مهارت شما در حذف احساسات از تصمیمات معاملاتی بستگی دارد و در این مهارت، آلفا و امگای معاملات ارزی سودآور وجود دارد.
راهنمای معاملهگری برای بازیگران آماتور
ترید یا معامله ارزهای دیجیتال یک سفر پرماجرا است که برای هر کسی معنایی دارد و میتواند شغلها، کسبوکارها و همه صنایع را تحتتاثیر خود قرار دهد. معاملهگران واقعی افرادی هستند که دل به راه سپرده و در آن به موفقیت میرسند. آنها برای این کار ابزارها و استراتژیهای متعددی را به کار میگیرند و هرکدام قوانین و اصول خود را برای رسیدن به این هدف دنبال میکنند. البته بین روشها و عادات معاملهگران موفق شباهت و تفاوتهایی هم وجود دارد.
به گزارش ارز دیجیتال، دنیز آندروشچنکو، محقق ارزهای دیجیتال، با بررسی صحبتهای معاملهگران مشهور دنیا، توصیههای زیر را به بازیگران آماتور میکند.
۱- قبل از به خطر انداختن پولهایتان یاد بگیرید
والتر لسیکار، برت باسنبری و ماداز سه تن از تریدرهای موفق هستند. هر سه آنها باور دارند یادگیری و آموزش مهمترین قدم برای تبدیلشدن به یک معاملهگر موفق است.
توصیه ساده اما مهم آنها باز کردن یک حساب کاربری آزمایشی(دمو) است؛ اینگونه حسابها به معاملهگر مقداری موجودی غیرواقعی برای معامله میدهند و به او کمک میکنند تا به خوبی از پیچیدگیهای یک بازار مطلع شود. صاحب کانال افسانهای «Futures Trader۷۱» در یوتیوب، در مصاحبه خود با وبسایت بوکمپ روند یادگیری ترید را یک فرآیند چند مرحلهای توصیف میکند که نیاز به درک انسانی دارد. او در این باره میگوید: در مرحله اول، یادگیری شما بهصورت مکانیکی است و هیچ ایدهای درباره مهارتهای نهایی موردنظر خود ندارید. در مرحله دوم، متوجه خواهید شد که هیچ چیز در این مورد بلد نیستید. در این مرحله به جمعآوری اطلاعات پرداخته و تمرینها و سرمشقهای زیادی انجام خواهید داد. در مرحله سوم شما در نهایت متوجه میشوید که چه کاری باید انجام شود و مغز خود را طوری تمرین میدهید که آگاهانه این کار را به شکلی مداوم انجام دهد.
۲- ترید یک شغل است؛ مثل یک شغل با آن برخورد کنید
گرداننده کانال یوتیوبی«Del the Trader» ادعا میکند که شیوه برخورد شما با این کار باید مثل یک کسبوکار در حال رشد باشد. لوئیز رکابارن بر این نکته تاکید میکند که کار سخت و تمرکز، اصول موفقیت در تریدینگ هستند. تمرکز یک معاملهگر معمولا از تمرکز روی انجام یک تحلیل کلی از بازار شروع شده و در نهایت به نظارت و معامله روی چندین سهام یا دارایی خاص تبدیل خواهد شد.صاحب کانال «Futures Trader۷۱» هم خاطرنشان میکند که لازم است با این حرفه از نظر سرمایهگذاری و تعهد مثل یک کسبوکار برخورد شود. مدیریت و اختصاص زمان مناسب، بیشترین فرصت برای کسب سود را برای شما فراهم خواهد کرد.
مارکو با نام کاربری «Bitscalp»، یک معاملهگر ناشناس از کشور مالت میگوید: خیلی از مردم نمیتوانند در این کار به موفقیت برسند. سالها طول میکشد تا بتوانید با وضعیت قرمز بازار و از دست دادن پول در این کار کنار بیایید. اکثر مردم خوردن تنقلات و تماشای تلویزیون را به رسیدن به استقلال مالی ترجیح میدهند.
۳- نقشه و برنامه داشته باشید و به آن وفادار بمانید
برت باسنبری معتقد است که بدون یک طرح و استراتژی جامع، سود و زیان معاملات شما در بهترین حالت به یک اندازه خواهد بود. البته تنها باسنبری نیست که چنین عقیدهای دارد. جیسون راموس به ما توضیح داد که چرا باید همیشه دو نوع استراتژی را به کار گرفت: یک استراتژی برای معاملات روزانه و یک استراتژی برای به حداقل رساندن ریسک در زمان بحرانها.
معاملهگران مطرح در این زمینه توصیه میکنند که بهتر است عادات معاملاتی خاص خود را خلق کنید:
- هر روز در یک ساعت معین بیدار شده و برای کار آماده شوید.
- سطوح خروج و ورود برای خود ترسیم و یادداشت کنید.
- همیشه توجه ویژهای به حد ضرر(Stop Loss) داشته باشید.
- در ابتدا با مبالغ کم شروع کنید و با دوری از ضررهای هنگفت کاری کنید که فرصت یادگیری داشته باشید.
- به دنبال الگوها بگردید.
جوزف گاسپرونی میگوید: مهمترین نکته در کار یک معاملهگر، ثبات است.
اشتباهات خود را شناسایی کنید. یادتان باشد که استفاده از مقیاسهای بزرگ (Oversizing) فقط هنگامی توجیه دارد که شما استراتژی دقیق و محکمی داشته باشید.
باسنبری میگوید: ترید را برنامهریزی و برنامهریزی را ترید کنید.
بیت اسکالپ از این نظر یک معاملهگر کاملا متفاوت از بقیه است. او طرفدار ابداع مداوم طرحهای ابتکاری برای مدیریت ضررها است. از نظر او سابقه معاملات شما لزوما با موفقیت شما بهعنوان یک معاملهگر ارتباطی ندارد و موفقیت در این کار بیشتر به قدرت یادگیری و سازگاری شما در طی این روند وابسته است.
از نظر زمان معامله، بیشتر معاملهگرها صبح زود را ترجیح میدهند. کارلوس مارتینز معتقد است که معامله در این زمان بهترین سود را به همراه خواهد داشت. البته دیگر معاملهگران ترجیح میدهند دیرتر و زمانی که میتوان روند بازار را راحتتر شناسایی کرد، کار خود را آغاز کنند.
۴- مساله اصلی مدیریت ریسک است
بازندگان را کنار گذاشته از برندهها تقلید کنید. شما هم احتمالا این جمله را بارها شنیدهاید. بیدلیل نیست که اکثر معاملهگران موفق مکررا این اصل را در معاملات به کار میبرند و تازهواردها برعکس آن را فراموش میکنند.
فرانک پولاک به ما یادآوری میکند که ریسکپذیر بودن در معاملات و چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ نترسیدن از ضرر میتواند باعث بهبود روند موفقیت و سودآوری معاملات شما شود. نقطه خروج و توقف ضرر(استاپ لاس) باید همیشه در برنامهریزی شما در نظر گرفته شود. در معامله باید آرزو، دعا و امید را کنار بگذارید در غیر اینصورت هنوز درستان را خوب یاد نگرفتهاید.جیسون از شرکت اویل تریدینگ گروپ(OTG) نیز ضمن تایید این نکته اضافه میکند که معاملهگران باید معاملات موفق خود را تا جایی که ممکن است تکرار کنند[و تا جایی که میتوانند جلوی ضرر را بگیرند]. او میگوید که رابطه بین ریسک و پاداش در این کار هم صدق میکند و ریسک بیشتر، پاداش بیشتری به همراه خواهد داشت.کونینگ کارل یک گام فراتر رفته و استدلال میکند که ضرر کردن برای تغییر و بهبود استراتژی یک معاملهگر لازم و حیاتی است. صفتی که بازار در طی زمان به شما میآموزد فروتنی است و این صفت برای برآوردهای شما و تکرار نکردن اشتباهات گذشته، بسیار مهم است.
والتر لسیکار شکستها و ضررها را بخشی جدانشدنی از روند یادگیری میداند. در واقع هنگامی میتوانید به سود و درآمد بالاتری دست پیدا کنید که یاد گرفته باشید ضررهای خود را به حداقل برسانید.
هنگام شروع یک روند، اولین کار من ایجاد و نهایی کردن حدود حد ضرر است. چه حرکت بازار به نفع من باشد چه به ضرر من، من هیچگاه تا رسیدن به حدودی که مشخص کردهام منتظر نمینشینم چون خیالم راحت است که آنها را تعیین کردهام.
برت باسنبری هم در مورد نادیده گرفتن مدیریت ریسک هشدار میدهد. او بدترین معامله عمر خود را وقتی میداند که مبلغ ۴۵۰۰ دلار سود کرده بود، اما بعد از اینکه یک دوش گرفت و برگشت متوجه شد که ارزش سهامش ۴هزار دلار پایین رفته است. او به جای جلوگیری از ضررهای بیشتر و خروج، پوزیشن خود را حتی وقتی ارزش آن ۸هزار دلار پایین رفت هم حفظ کرد. صبح روز بعد که موجودی خود را بررسی میکرد متوجه شد که ۲۷هزار دلار ضرر کرده است. من هیچگاه این اشتباه را تکرار نخواهم کرد. همیشه به استراتژی و برنامه خود وفادار بمانید.
۵- تحلیل فاندامنتال اهمیت زیادی دارد
تحلیل فاندامنتال مخصوصا از نظر سرمایهگذاری ارزش از اهمیت زیادی برخوردار است. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که تحلیلهای فاندامنتال جای تحلیلهای تکنیکال را نمیگیرند.
مدیر کانال «دین مارکت پروفایل» معتقد است که ترکیب این دو روش میتواند درآمد شما از معاملات را تا حد زیادی بهبود ببخشد. این معاملهگر هندی از تحلیل فاندامنتال برای بررسی تصویری کلی از بازار و تصمیمگیری درباره عوامل پشت پرده حرکات حجمی و قیمتی آن استفاده میکند. او چارچوب معاملاتی خودش به نام LTC را به کار میبرد که در آن حرف L نشانه Logic(منطق)، حرف C نشانه Context (فضای حاکم) و حرف T نشانه Timing (زمانبندی) است. در نهایت این ارزش فاندامنتال یک دارایی است که سبب افزایش قیمتش در بلندمدت میشود.
کونینیگ کارل معتقد است که با توجه به سیکلپذیری بازارهای سهام، دورههای رکود بهترین زمان برای خرید داراییهای مالی است. مهمترین اصل در این روش ثبات رویه است و البته موفقیت در آن میتواند به تکبر و خودنمایی بینجامد.گرداننده کانال یوتیوب مداز مانی میگوید که موقعیتهای خرید و فروش به فاکتورهای خاصی وابستهاند و اخبار مثبت و منفی تاثیر زیادی بر بازار دارند. شاخصهای اصلی این رویدادها حجم، نوسان و همچنین نقاط حمایت و مقاومت هستند. برای بعضی معاملهگران، عمق بازار(market depth) عنصری تعیینکننده برای استراتژی آنها است و ۹۰ درصد نیرو و تمرکز خود را صرف آن میکنند. مداز مانی اینگونه استدلال میکند که شاخصهای تکنیکال تنها هنگامی کار میکنند که تعداد زیادی از مردم آنها را به کار ببرند.مارتینز معاملهگرانی را به یاد میآورد که به «معاملهگران گرفتار» (Trapped Traders) معروف هستند. این معاملهگران معمولا در قیمت بالا خرید میکنند و با قیمت پایین میفروشند.
اشتباهات رایج تریدرهای تازهکار
اگر تازه با بازار ارزهای دیجیتال آشنا شدهاید، پیشنهاد میکنیم حتما این مقاله را تا انتها دنبال کنید. این مقاله شامل تجربیات بسیاری از معاملهگران است که بابت این تجارب، بهای زیادی پرداخت کردهاند.
معاملهگران و سرمایهگذاران تازهکار، فارغ از اینکه در چه بازاری فعالیت میکنند، دچار اشتباهات مشترکی میشوند که نتیجهی آن چیزی بهجز ضررهای سنگین و از دست دادن سرمایه نیست. گاهی این اشتباهات آنقدر بزرگ و جبرانناپذیر است که فرد به خاطر عدم تکرار شکستها، از بازار ترید به صورت کامل کنارهگیری کند. در این مقاله به مهمترین و اصلیترین دلیل اشتباهات معاملهگران کمتجربه میپردازیم تا به بالا بردن آگاهی علاقمندان به کار در حوزه ترید و ارزهای دیجیتال کمکی کرده باشیم. با ما همراه باشید.
اشتباهات رایج و پرتکرار
۱- وارد کردن سرمایه هایی که زندگی عادی شما را به خطر می اندازد:
یکی از دلایل جذاب بودن بازار ارزهای دیجیتال، نوسانات شدید قیمتی آن است. گاهی اوقات در اثر برخی اخبار و اتفاقات پیرامون بازار، قیمت ها شروع به رشد بسیار زیاد و غیر منطقی میکند که اصطلاحا به این روند صعودی، بازار گاوی گفته می شود. معمولا در چنین شرایطی، هر ارزی که خریداری کنید، در مدت کوتاهی رشد مناسبی را تجربه می کند و این باعث به وجود آمدن نوعی شهامت برای معاملهگران تازهکار میشود که هرچه پول و سرمایه دارند وارد چنین بازاری بکنند. آنها ممکن است دارایی منقول و غیرمنقول خود را فروخته و سپس اقدام به سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال کنند. حتی ممکن است پا را فراتر از این گذاشته و اقدام به جذب پول از دیگران کنند بیآنکه به عواقب ریسکی که در انتظارشان است فکر کنند. نکته ای که از چشم تازهواردان پوشیده است این است که بازارها همانطور که رشد سریع می کنند، همانطور هم اصلاح و ریزش قیمتی سریع را تجربه می کنند.
واقعیت این است که اصلاح های قیمتی بسیار سریع اتفاق می افتند و معمولا به جا ماندن معاملهگران تازه کار از بازار می انجامد و در اکثر موارد، به دلیل کمتجربگی افراد، شناسایی نقطه خروج مناسب تشخیص داده نمیشود. این به آن معناست که ارزش ارزهای خریداری شده آنها بسیار کم شده و معاملهگر برای جلوگیری از ضرر بیشتر مجبور است ارزها را به قیمتی حتی پایینتر از قیمت خریدش، بفروشد.
به همین دلیل، تجربه بسیاری این نکته را پر رنگ می کند که چگونه یک معامله گر سودآور باشیم؟ اگر قصد سرمایهگذاری در بازار پر نوسانی مثل ارزهای دیجیتال را دارید، حتما پول و سرمایه ای را وارد کنید که اگر در شرایطی، به طور کامل هم آن را از دست دادید، زندگی شما را تحت شعاع قرار ندهد و مشکلات بزرگ مالی و حقوقی برای شما ایجاد نشود.
به اندازهای پول سرمایهگذاری کنید که طاقت از دست دادن آن را داشته باشید.
۲- تحقیق نکردن و فقط دنبال کردن دیگران
مهمترین بخش یک سرمایهگذاری سودآور، تحقیق درست درباره ماهیت و آینده آن سرمایه گذاری است. حتی یک اصطلاح رایج (DYOR) بین معاملهگران هم وجود دارد که به این موضوع تاکید دارد. کلمهی “DYOR” مخفف عبارت “Do Your Own Research” مفهومی بسار حیاتی در حوزه مالی است، به این مفهوم که قبل از سرمایهگذاری به صورت شخصی تحقیقات خود را انجام دهید.
بسیاری از تازه کاران بازار، به دلیل گستردگی اطلاعات، ناآشنایی با سازوکارها و بخشی هم به خاطر تنبلی، حاضر به تحقیق روی آنچه سرمایه گذاری میکنند نیستند و منبع اصلی اطلاعاتی آنها رسانه های اجتماعی یا گروه های تبادل اطلاعات است. رسانههایی که افراد کلاهبردار به صورت فعال در حال گسترش اطلاعات نادرست در مورد ارزهای مختلف در این پلتفرم ها هستند. بسیاری از این افراد در دام کسانی می افتند که با هدف قبلی، یک ارز بیارزش را تبلیغ کرده و افراد را ترغیب به خرید چنین ارزهایی به قیمتهای خیلی زیاد می کنند.
هرگز فراموش نکنید که تحقیق صحیح و اعتماد به اطلاعاتی که خودتان پیرامون یک سرمایهگذاری بدست میآورید بسیار باارزش و قابلاعتماد است، هرگز به حرف دیگران اعتماد نکنید و قبل از سرمایه گذاری، تمامی جوانب را بسنجید و بدانید روی چه چیزی سرمایهگذاری میکنید.
۳- عدم تسلط به دانش تحلیلهای تکنیکال و بنیادین
اگر قصد دارید دنیای معاملهگری را به صورت جدی دنبال کنید، دو رکن جدا نشدنی از بازارهای مالی، کسب دانش و مهارت در تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین است. معاملهگران موفق در واقع تحلیلگران موفق هستند. افراد تازه کار تا زمانی که این دانش را کسب نکردهاند، توان تشخیص رویدادها و پیشبینی بازار و علم مواجهه با خطرات و مدیریت ریسک را نخواهند داشت. آنها همیشه سردرگم خواهند بود. از آن مهمتر نمیتوانند ارزش ذاتی آنچه که قصد سرمایهگذاری روی آن را دارند محک بزنند. در نتیجه دچار خطای محاسباتی میشوند که مسیری جز ضرر را برای آنها هموار نمی کند.
برای معاملات خود تحلیل داشته باشید، روشهای تحلیلی را بیاموزید و از آنها به درستی استفاده کنید.
۴- نداشتن استراتژی ترید
نداشتن یک استراتژی برای ترید مانند یک زندگی بیهدف است. این امر باعث به وجود آمدن سردرگمی، استرس و افزایش تعداد تصمیمات مالی اشتباه در زندگی فرد می شود. نداشتن استراتژی باعث به وجود آمدن سوال های زیادی برای افراد می شود.
هر معاملهگر و سرمایهگذار قبل از هر اقدامی باید جواب سوالهایی که به آن میپردازیم را با توجه به نوع شخصیت خود و با توجه به میزان سرمایه خود پاسخ دهد. اولین سوال این است که «هدف ما از سرمایه گذاری در چه چارچوب زمانی است؟ آیا سرمایه گذاری ما کوتاه مدت است؟ یا میان مدت یا بلند مدت؟ آیا قصد ما نوعی سرمایه گذاری است که آن دارایی در یک مدت زمان معین رشد کند و توجهی به کاهش قیمت آن دارایی در کوتاه مدت نداریم؟ آیا هدف ما خرید و فروش مستمر دارایی های مختلف است و هدف ما کسب سود از نوسانهای به وجود آمده در زمانهای کوتاهمدت است؟»
جواب سوال های بالا با یک استراتژی صحیح معامله، که برای هر فرد منحصر به فرد است قابل پاسخ است. روشن است اگر از قبل هدفگذاری های مشخصی انجام داده باشیم، در صورت به وجود آمدن شرایط های خاص، با توجه به قوانین و هدفهایی که از آنها پیروی میکنیم، بهترین و کمخطرترین تصمیمات را اتخاذ میکنیم و استراتژی معامله یک بخش جدا نشدنی از یک معامله گر است.
پس قبل از ورود و انجام هر معاملهای استراتژی خود را مشخص کنید. برای تریدهایتان برنامهریزی کنید و طبق برنامه عمل کنید.
۵- استفاده از اهرم یا Leverage
یک بخش بسیار وسوسه کننده برای معاملهگران تازه کار، وبسایتها و صرافیهایی است که امکان لورج را مهیا میکنند. استفاده از لورج (Leverage) جزئیات بسیاری دارد و نحوه کارکرد و میزان ضریب آن در وبسایتهای پشتیبانی کننده این ابزار، بسیار متفاوت است. به طور کلی لورج نوعی ابزار وامگیری از یک پلتفرم است. برای مثال با اهرم ۲:۱، برای انجام یک معامله به ارزش ۱۰۰ دلار، تنها کافی است ۵۰ دلار را کاربر پرداخت کند و ۵۰ دلار باقی را وبسایت به جای شما پرداخت میکند. مانند هر وامی شما باید کارمزد لورج خود را بازگردانید. اگر میزان موفقیت شما در معاملاتی که از لورج بهرهگرفته اید بالا باشد، قطعا میزان کارمزدها به چشم نخواهد آمد اما اگر میزان موفقیت شما کم باشد هزینهی کارمزد دردسرساز خواهد بود و امکان از دست رفتن پول اولیه شما به طور کامل وجود دارد.
به دلیل پیچیدگی استفاده از این ابزار و پیچیدگی پیشبینی بازار و از طرفی، سوءاستفاده نهنگ ها یا Whale از این ابزار و دستکاری عمدی قیمتهای بازار، استفاده از این ابزار ریسک بسیار بالایی دارد. پیشنهاد میشود قید استفاده از اهرم (Leverage) را حداقل تا زمانی که از نحوهی عملکرد دقیق آن مطلع نشدهاید، بزنید.
لورج سود شما را چند برابر میکند، همینطور ضرر شما را!
۶- عدم کنترل احساسات
معامله گری علاوه بر تسلط علمی بر نمودارها و ارزیابی رفتارهای بازار، نیازمند تسلط به بخش مهم دیگری است که به روانشناسی بازار معروف است. بسیاری از تازهکاران توانایی کنترل خود، در شرایط پر فشار را ندارند. این مشکل باعث به وجود آمدن ضررهای بسیار شدید برای آنها میشود. برای مثال حرص و طمع باعث میشود قوانین و هدفهای از قبل تعیین شده معاملاتی زیر پا گذاشته شود و با خریدوفروش احساسی، ضرر زیادی به آنها وارد شود. معامله گرانی که کنترل عواطف خود را در دست دارند، آرامش بیشتر و تصمیمات پرخطر کمتری در شرایط پر فشار می گیرند. آنها منضبط هستند و در معامله افراط و تفریط نمیکنند.
تسلط به دانش تحلیل و داشتن استراتژی لازم است اما کافی نیست. کنترل احساسات تریدرها را به سوددهی پایدار میرساند.
۷- تکرار اشتباهات
درس نگرفتن از اشتباهات گذشته بر خلاف چیزی که به ذهن انسان میرسد، مسئله ای بسیار متداول میان معاملهگران تازه کار است. معمولا این افراد از یک نقطه چندین بار گزیده میشوند. پیشنهاد معامله گران موفق، ثبت اشتباهات، درس گرفتن از اشتباهات دیگران و مرور و تحلیل اشتباهات فردی است. این کار باعث میشود که معاملهگر دقیقا بداند کجا اشتباه کرده و چگونه میتوانست از آن اشتباه جلوگیری کند.
اشتباهات اگر ما را نمیکشد بگذاریم قویترمان کند. تغییر گذشته ممکن نیست اما درس گرفتن از آن کاملا در دسترس است.
سخن آخر
دنیای معاملهگری، فضایی بسیار جذاب و پویا است و هر لحظه در حال تغییر و جنبوجوش است. برای اینکه از نبض بازار جا نمانید، باید برنامهای منضبط برای ارتقا دانش خود در نظر داشته باشید، رویداد ها را لحظه به لحظه رصد کنید و سعی کنید اخبار دسته اول را از منابع درست و قابل استناد جستوجو کنید. برای اینکه یک معاملهگر حرفهای شوید نباید از وارد شدن به دنیای جدید و فراگیری علوم و مفاهیم جدید فراری باشید. باید بر احساسات خود غلبه کنید و همیشه با برنامه به سوی آینده قدم بردارید.
دیدگاه شما