با داشتن محصولات اپل از چه چیزهایی محروم میشویم؟
اگر جزو فنبویهای اپل و محصولات این شرکت هستید و نمیتوانید تحمل کنید کسی به ساختههای جابز توهین کند، توصیه میکنم همین حالا از خواندن ادامه این متن صرف نظر کنید. هر چند این متن درباره بدیهای محصولات اپل نیست و قصد زیر سوال بردن کیفیت محصولاتی مانند آیفون یا آیپد را ندارد اما باز هم ممکن است عدهای از خواندنش برداشت اشتباه داشته باشند.
یک چیزهایی در دنیا هستند که وقتی خیلی معروف شدند و جوشان همه را گرفت، عیب و ایرادهایشان پنهان میشود و کسانی که خودشان وارد جو شدهاند، قرارداد ناگفتهای دارند که این ایرادها را از کسانی که وارد جو نشدهاند پنهان کنند! درست مثل خیلی از کسانی که میروند خارج و آنقدر تعریف میکنند که بقیه دهنشان آب میافتد و بهشت جلو چشمهایشان به تصویر درمیآید و وقتی میروند آنطرف با مشکلاتی برخورد میکنند که فکرش را هم نمیکردهاند.
غرض این بود که بگویم این محصولات سیب گاززده آمریکایی هم چنین داستانی دارد. من هم جزو همان کسانی هستم که بدون دانستن یک سری چیزها به سراغ اپل رفتم و بعد از وارد شدن به حلقه اپلیون تازه چشمم به روی چیزهایی باز شد که آرزو میکردم کاش کسی به من میگفت!
آیفون، آیپد و آیپاد تاچ جزو محصولاتی هستند که تحولی در زمینه طراحی وسایل هوشمند همراه ایجاد کردند. همه تلاش اپل بر این بود که کاربری محصولاتاش را هر چه بیشتر کاربرپسند کند. سیاست اپل برای گذاشتن تنها یک دکمه روی گوشی آیفون در این راستا بود که همه بتوانند راحت با این گوشی کار کنند و دیگر از دکمههای متعدد و گیجکننده خبری نباشد. این دستاورد بسیار مهم دنیا را برای کاربران عام زیباتر کرد.
اما این حرکت اپل کاملا ظاهرسازی است. در پس این محصولات هوشمند سیاستی وجود دارد که نتیجهاش یک محصول ناقصالخلقه و پر از ایراد است. این محصول نه تنها به سادهتر شدن کار کاربرها کمک نمیکند، بلکه بعضی وقتها به شعورشان هم توهین میکند و کاری میکند که کسانی که سطح متوسطی از سواد اینترنتی و رایانهای نداشته باشند، نتوانند از آیفونها و آیپدهایشان کار بکشند. نام این محصول «آیتیونز» (iTunes) است.
هر کابری که بخواهد با آیفون و آیپدش کار کند و رویشان فیلم و آهنگ و غیره بریزد ناگزیر به نصب یک نسخه از این نرمافزار درب و داغان است. اگر میخواهید از عمق فاجعه با خبر شوید کافی است جستوجوی کوتاهی در گوگل با عنوان I hate iTunes انجام بدهید و ببینید کاربرهای این نرمافزار در سرتاسر دنیا راجع به آن چه میگویند.
البته اگر I Like iTunes را امتحان کنید، متوجه میشوید جایی وجود ندارد که واقعا کاربرها آیتیونز را دوست داشته باشند و گوگل شما را باز هم به صفحاتی که آدمها آیتیونز را دوست ندارند میبرد. اما حالا ببینیم این آیتیونز چیست و به جز ایرادهای بنیادی مثل گرفتن بیخود و بیجهت حافظه سیستم عامل، هنگ کردنهای متعدد و واسط کاربری زشت سردرگمکنندهاش چرا اینقدر بد است؟
نقل و انتقال فایلها ممنوع!
سادهترین حقی که من به عنوان یک کاربر گوشی همراه به گردن شرکت سازنده دارم این است که بتوانم به راحتی فایلهایم را روی گوشی بریزم و جابهجا کنم. اپل و آیتیونز این حق را به کلی از من گرفتهاند. کلا این داستان که گوشی را با کابل USB بزنم به رایانه و رویش فایل بریزم با محصولات اپل به کلی منتفی است. برای انجام این کار باید خودم را به تیغ آیتیونز بسپارم. اول باید آیتیونز را روی PC نصب کرد. این نرمافزار چیزی به نام Copy یا Move (و دیگر چیزهایی که همه بلندند!) ندارد. بلکه همه چیز را Sync میکند.
یعنی وقتی بخواهید نرمافزاری روی گوشی بریزید، باید این نرمافزار در آیتیونز موجود باشد. سپس آیتیونز چک میکند که آیا همه نرمافزارهایی که دارد با نرمافزارهایی که در گوشی هست جور در میآیند یا نه؟ اگه آیفون چیزی کم و کسر داشت بهش اضافه میکند و اگر زیاد داشت کم میکند! به عبارت دیگر اگر من گوشیام را به آیتیونزی که روی رایانه محل کارم نصب شده بشناسانم و چیزی رویش نصب کنم، وقتی برگردم خانه و گوشی را با آیتیونز خانه که آن نرمافزار را نداشته هماهنگ کنم نتیجه این است که نرمافزاری که صبح در محل کار نصب کردهام از گوشی پاک میشود زیرا آیتیونز خانه آن را ندارد.
البته گزینهای برای انتقال نرمافزارهای خریداری شده به کتابخانهی آیتیونز وجود دارد اما اگر دست برقضا یادم برود اول نرمافزارها را منتقل کنم، بعد گوشیام را Sync کنم، کلا این نرمافزارها میپرند! خداییاش شما به این میگویید کاربرپسند؟
تازه مشکل به همینجا ختم نمیشود. تعداد رایانههایی که شما میتوانید رویشان آیتیونز نصب کنید و گوشی یا تبلتتان را به آن معرفی کنید، محدود به عدد پنج است. یعنی این طور نیست که هر جایی رفتید بتوانید با گوشیتان کار کنید و رویش فایل بریزید.
یکی دیگر از چیزهایی که اپل از شما میگیرد قابلیت مدیریت فایلهاست. مثلا در حالت عادی نمیشود یک فایل PDF روی گوشی آیفون منتقل کرد و آن را با نرمافزار پیشفرض خواندن فایلهای PDF یعنی iBooks خواند! باور کنید این عمل ساده که همه گوشیهای دنیا انجام میدهند با سیاستهای عجیب اپل امکانپذیر نیست. پس از نیمساعت سر و کله زدن با آیتیونز و سر در نیاوردن از واسط کاربری عجیب این نرمافزار وقتی موفق نشدم بفهمم فایل PDF را چطور میشود روی گوشی کپی کرد احساس حماقت عجیبی بر من غلبه کرد.
وقتی در گوگل در این باره جستوجو کردم دیدم این احساس بین میلیونها نفر مشترک است. چون آیتیونز واقعا امکان چنین کاری نداشت. راهنماها گفته بودند باید فایل PDF را حتما دانلود کنید تا iBooks آن را بشناسد! بعد فهمیدم باید نرمافزارهای مخصوصی را بگیرم و نصب کنم تا بتوانم مثل همه گوشیهای دیگر دنیا فایل PDF را روی آیفون بریزم.
انحصارطلبی اپل تا این حد پیشرفته است که حتی نمیگذارد یک mp3 را روی گوشیتان تبدیل به زنگ موبایل بکنید. برای این کار حتما باید جناب آیتیونز در جریان باشند و ایشان اجازه Sync شدن را بدهند! این داستانها برای فیلم و آهنگ و دیگر فرمتها هم صدق میکند. اگر بخواهید فرمتهای مختلف را روی گوشیتان داشته باشید مجبور به خریدن نرمافزار از فروشگاه اپل هستید. همه این مشکلات راه دارند اما برای قدم گذاشتن در این راه باید جیبتان را خالی کنید.
بلوتوث بازی ممنوع!
چند دفعه شده که با دوستان دور هم جمع شدهاید و کلیپها و زنگهای موبایل بامزه با بلوتوث برای هم فرستادهاید؟ میدانید اپل این حق را از کاربرهایش سلب کرده است؟ اگر آیفون یا آیپد داشته باشید فقط و فقط محکومید تا با آیفونها و آیپدهای دیگر بلوتوث رد و بدل کنید.
وقتی دوستان دارند با گوشیهای آندرویددار و ویندوزدار و. تند تند برای هم کلیپ خندهدار بلوتوث میکنند شما معایب استراتژی بخر و نگه دار باید بنشینید و نگاه کنید و ادای پز دادن دربیاورید که من اپل دارم. واقعا چرا آدم با یک گوشی 900 هزارتومانی نباید بتواند بلوتوث با دوستانش رد و بدل کند؟
فلش ممنوع!
این داستان پشتیبانی نکردن iOS از فلش بسیار قدیمی است. اپل به بهانه اینکه فلش خیلی سوراخ امنیتی دارد، نمیگذارد مرورگرهایش فایلهای فلش را باز کنند. این روزها هم که همه سایتها به نوعی فلش دارند. به همین دلیل یا باید نسخههای ویژه iOS سایتهای مورد نظرتان را ببینید یا صفحات ناقص آنها را بارگذاری کنید که علامت پلاگین خالی فلش در همه جایشان نقش بسته است.
فلش سوراخ امنیتی دارد، قبول. اما با این همه کرکها و جیلبریکهای ریز و درشتی که برای محصولات اپل آمده، ظاهرا فقدان فلش جلوی نفوذهای امنیتی را نگرفته است. از آن طرف چند نفر را میشناسید که گوشی آندرویددار داشته باشند و از حفرههای امنیتیشان شاکی باشند؟
خرید ممنوع!
یکی از کارهایی که آیتیونز میکند این است که میشود با کمک آن به فروشگاه نرمافزار یا همان اپاستور وارد شد و خرید کرد. اما برای خرید باید حساب کاربری داشته باشید. یکی از نکات جالب این حساب کاربری این است که باید آدرس یک کشور غیرایران را بدهید چون اپل ایران را تحریم کرده است. کشورهای مختلف حساب کاربری و فروشگاهشان جداست. مثلا اگر شما یک کارت هدیه از کانادا داشته باشید، باید حساب کاربریتان مربوط به کانادا باشد تا بتوانید آن را خرج کنید.
اگر حساب کاربریتان را با آدرس کانادا ثبت کنید دیگر اپل در فروشگاه آمریکا راهتان نمیدهد! محتویات اپاستور کانادا با اپاستور آمریکا فرق دارد و مثلا بعضی از نرمافزارهایی که در اپاستور آمریکا رایگان است در اپاستور کانادا پولی است! هیچ راهی هم ندارد که بشود کشور محل سکونت را عوض کرد. باید یک حساب کاربری دیگر بسازید. این شاهکار هم جزو ویژگیهای کاربرپسند اپل است.
حافظه اضافی ممنوع!
وقتی آیپد 16 گیگابایتی خریدید تا آخر دنیا محکوم به این هستید که از همان 16 گیگ استفاده کنید. در این دنیای جدید که همه دستگاههای الکترونیکی کارت حافظه میخورند و به راحتی میشود حافظه گوشیهای همراه را زیاد کرد چرا آدم باید یک میلیون تومان پول بدهد به گوشیای که فقط 16 گیگ فضای ذخیره اطلاعات دارد و هیچ جور هم نمیشود به آن فضا اضافه کرد؟ اگر بخواهید چند آلبوم موسیقی روی گوشی بریزید و دست برقضا چند عدد بازی با حجم بالا هم داشته باشید، یعنی گوشیتان پر شده و باید خالیاش کنید. حجم نرمافزارهای اپاستور روز به روز اضافه میشوند اما حافظه آیفون و آیپد محدود است.
دردسرهای داخلی
از همه اینها که بگذریم، میرسیم به بحث کاربردهای داخلی این محصولات. همانطور که میدانید اپل نمیگذارد ما از سرویسهایش استفاده کنیم. اگر بخواهید چیزی از فروشگاه اپل بخرید، اپل پول شما را قبول نمیکند. در این گیر و دار واقعا نمیدانم آن دسته از افرادی که سنگ اپل به سینه میزنند و ادعا میکنند باید به این شرکت وفادار ماند و محصولاتش را خرید، چه توجیهی برای این واقعیت دارند که اپل پول ما را اصلا قبول نمیکند؟ حتی بهروزرسانی برنامههای رایگان هم برای ما امکانپذیر نیست.
اگر بخواهید چیزی از اپاستور بگیرید (چه رایگان یا غیررایگان) باید کلی تکنیک بزنید که اپل نفهمد IP شما از ایران است. وقتی میشود به راحتی در بازارهای گوشیهای غیر iOSدار خرید کرد و این گوشیها هر روز همه چیزشان را بهروز میکنند آدم چرا باید این همه دردسر برای خودش بخرد؟ آن هم با این قیمتهای نجومی؟
پول بده آش نخور
بحث من در مورد کیفیت گوشیها و تبلتهای اپل نبود. بحث فقط سر سیاستهای عجیب اپل بود که چطور باعث اذیت و آزار کاربرها میشود. میدانم که بسیاری از کاربرها از جمله خود من بعد از مدتی به این اذیت و آزارها عادت میکنند. اما انسان به هر چیزی میتواند عادت کند.
واقعیت این است که با خریدن آیفون یا آیپد از کلی امکانات دیگر محروم میشویم. یقین دارم اگر مایکروسافت محصولی داشت که یک صدم آیتیونز اشکال داشت و انحصار طلبانه بود میلیونها اعتراض و بد و بیراه نثارش میشد. اما وقتی یک محصول اپل میخرید تا به آیتیونز وصلش نکنید، حتی روشن هم نمیشود! اما چون اپل است کسی صدایش درنمیآید.
iSad
5 اُکتبر 2011 که میشد، اواسط مهر ماه سال 90، یک روز از خواب بیدار شدیم و دیدیم دنیا شده است استیو جابز. خیلیها بودند که استیو جابز را نمیشناختند و بسیاری هم بودند که میدانستند استیوجابز کیست امادر عرض یک روز، همه این دو گروه تبدیل شدند به طرفداران استیو جابز.
اپل بازان و دیگر دوستداران آیتی ناراحت بودند و هر جا میرفتی سخن از استیو بود.در سایت های اجتماعی همه عکسهای خودشان را به عکس استیو جابز تغییر دادند و همگی استیو جابز شدند، جملات کوتاه و خلاقه درباره او میگفتند و میسرودند.
اول سایتها و وبلاگها، بعد روزنامه و مجلات این خبر را منتشر کردند. کم کم استیو جابز تا روی شیشه مغازهها و شیشه عقب ماشینها و تیشرت جوانها هم آمد. همه جا سخن از او بود و همه درباره تاثیری که او در جهان ما گذاشته حرف میدزند. حتی آنهایی که اصلا نمیدانستند سیستم عامل اپل چیست و چه فرقی با ویندوز دارد. جوگیری آن قدر زیاد بود که یکی از پیامکهای آن روزها این بود: «خانواده استیو جابز ضمن تشکر از همدردی و همدلی ایرانیان از آنها خواستند تا به زندگی عادی خود بازگردند!»
2121
۷ درس موفقیت که باید از دیویس راکفلر، ثروتمندترین مرد تاریخ آمریکا بیاموزیم
شناخت کارآفرینان برتر جهان و داستان موفقیت آنها برای اغلب ما حقیقتا جذاب است. نقش مهم افرادی همچون بیل گیتس و استیو جابز در ساختن جهانی مملو از فناوری که با سرعتی شگفتانگیز در حرکت است معایب استراتژی بخر و نگه دار انکارنشدنی است. ما هر لحظه از روز خود را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با محصولات اپل و مایکروسافت میگذرانیم، خواه در حیطهی کاریمان باشد و خواه در مجموعه سرگرمیهایمان قرار گیرد. بهخاطر همین تأثیرات است که بسیاری از ما بهدنبال آموزههای موفقیت از زندگی این بزرگان هستیم. بیایید در این مقاله کمی از مایکروسافت و اپل فاصله بگیریم و سری به جان دیویس راکفلر (۱۸۳۹ تا ۱۹۳۷) بنیانگذار استاندارد اویل (Standard Oil) و یکی از معروفترین تاجران و خیرینِ ایالات متحده، بزنیم. زندگی راکفلر برای کسانی که بهدنبال موفقیت هستند، آموزههای فراوانی دارد.
حتما بخوانید:
دیویس راکفلر، کارآفرینی نیکوکار
بسیاری از نویسندگان در جستوجوی راز موفقیت، شرکتهای اپل و مایکروسافت و دیگر شرکتهای حوزهی فناوری را تجزیهوتحلیل کردهاند. مثلا اگر در وبسایت آمازون بهدنبال کتابی درمورد استیو جابز، این مدیر عامل افسانهای اپل باشید، بیش از ۱۴۰۰۰ نتیجه خواهید یافت! اما بعضی اوقات از خواندن نوشتههای تکراری دربارهی این بزرگان خسته میشویم. شاید چنین حسی را دربارهی جابز و گیتس و دیگر رهبران صنعت فناوری تجربه کرده باشید. اما خوشبختانه تاریخ پر از نمونههای الهامبخش است. شما در وبسایت چطور نیز میتوانید مقالات زیادی را درمورد بسیاری از کارآفرینان موفق همچون ریچارد برانسون، کارلوس اسلیم، ایلان ماسک و … پیدا کنید. در ادامه، درسهایی از زندگی راکفلر را با هم مرور میکنیم.
۱. وقتی به موفقیت میرسید، انتظار انتقاد هم داشته باشید
راکفلر و شرکایش یکی از بزرگترین شرکتها در تاریخ آمریکا را ایجاد نمودند. استاندارد اویل در اواخر قرن نوزدهم، بیشتر صنعت نفت آمریکا را از آنِ خود کرده بود و کنترل قابلتوجهی نیز بر خطوط راهآهن داشت. منتقدان، طی سالها انتقادات تندوتیزی از روشهای راکفلر کرده و به شخصیت وی حمله کردهاند. گرچه برخی از آنها انتقادهای سازنده و درستی بودند، اما بیشترشان با اغراق بیان میشدند.
شما هم اگر میخواهید در مسیر بزرگان گام بردارید، باید انتظار انتقادات تندوتیز را نیز در این مسیر داشته باشید.
۲. انتظار گمنام بودن طولانی را داشته باشید
آیا میدانستید که راکفلر کار خود را به عنوان کارمند آغاز کرد؟ راکفلر در نوجوانی در شرکت کوچکی به نام هیوت و تاتل در کلیولند کار میکرد. او چندین سال در همانجا کار کرد و صحت صورتحسابها را بررسی میکرد، از مشتریان پول دریافت مینمود و به رشد آن شرکت کمک میکرد. راکفلر طی این دوران، باورهایی را در خود شکل داد که بعدها موفقیتش را رقم زدند، او درک عمیقی از سود و زیان در کسبوکار به دست آورد.
اگر شما هم در گمنامی کار میکنید، بهدنبال راههایی باشید که بتوانید بیشترین استفاده را از شرایط خود ببرید. انجام چنین کاری چالشبرانگیز است، اما مثال راکفلر نشان میدهد که غیرممکن نیست.
۳. دستاوردهای معایب استراتژی بخر و نگه دار خود را جشن بگیرید
آیا میدانستید که افراد بسیار بلندپرواز و دستاوردگرا، اغلب در بزرگداشت موفقیتهای خود مشکل دارند؟ خیلیها معتقدند اگر میخواهید به موفقیت دست پیدا کنید، شاید اختصاص زمان به جشن گرفتن کار درستی نباشد! اما نظر راکفلر در این مورد چیست؟
راکفلر در روز ۲۶ سپتامبر ۱۸۵۵، زمانی که اولین حقوقش را گرفت، آن را با نام «روز کار» بهعنوان آغازی برای مسیر طولانی خود به سوی استقلال مالی جشن گرفت. جشن گرفتن یک نقطهی عطف، مثل تاریخ انتشار نخستین کتاب یا گرفتن اولین حقوق، به شما انرژی میدهد و تشویقتان میکند تا در مسیری که پیشِرو دارید محکمتر قدم بردارید. سپاسگزاری باعث میشود شادی درونی شما بیشتر شود، پس چرا دستاوردهای خود را جشن نمیگیرید؟
۴. داراییهایتان را مسئولانه مدیریت کنید
راکفلر به مدیریت هزینههای شخصی خود نیز معروف بود. در زمانهای که ثروتمندان قایقهای تفریحی، واگنهای اختصاصی و لباسهای گرانقیمت میخریدند، راکفلر از چنان ریختوپاشهایی امتناع میکرد. در زمانهی ما چنین رویکردی، بازی دفاعی مالی نامیده میشود و بخش مهمی از دستیابی به موفقیت است. شما هم باید داراییهای خود را مدیریت کنید بنابراین بد نیست با شیوههای مدیریت مالی شخصی آشنا شوید.
شاید بتوان گفت که راکفلر یکی از برترین سرمایهگذاران بخر و نگهدار بود. او طی دههها، هرگز سهام استاندارد اویل را نفروخت. درعوض، ثروتش با گذشت زمان بهطور مداوم افزایش مییافت. درمقابل، برادرش ویلیام، توجه کمتری به داراییهای بلندمدت داشت. ران چرنو (Ron Chernow) نویسندهی داستان زندگی راکفلر، در کتابش با عنوان تیتان (Titan) به این نکتهی جالب اشاره میکند:
«از آنجا که ویلیام از زیر بار وام رفتن برای ساخت خانهاش امتناع میکرد، علیرغم توصیهی برادرانهی جان، ۵۰۰۰۰ دلار از سهام استاندارد اویل را به برادرش فروخت. این تصمیم نابخردانهی ویلیام، در تفاوت عظیمی که در ثروت این دو برادر شکل گرفت، سهم عمدهای داشت.»
۵. هنر معامله را بیاموزید
معاملهای که بهخوبی برنامه ریزی و اجرا شود، میتواند سکوی پرتاب شما باشد. راکفلر بهمنظور گسترش استاندارد اویل در سرتاسر آمریکا، بارها و بارها معاملات موفقیتآمیزی با شرکتهای رقیب، شرکا و راهآهن داشت.
درحقیقت برخی از وفادارترین مدیرانِ استاندارد اویل، در اصل از شرکتهای رقیب آمده بودند. چه در حال مذاکره برای خرید یک خانه باشید و چه افزایش درآمدهایتان از راه فریلنسینگ، در هر حال اعتماد به نفس بالا و مهارت انجام معاملات عالی، ازجمله عوامل موفقیت شما محسوب میشوند. در سالهای بعد، برخی از معاملات راکفلر به خاطر منصفانه نبودنشان موردانتقاد قرار گرفتند. به عقیدهی من این دلیل فوقالعادهی دیگری برای یادگیری هنر معامله است؛ خودداری از انجام معاملهی نادرست.
۶. ممکن نیست بهتنهایی همه چیز را بدانید
من عاشق یادگیری و پرورش مهارتهایم هستم. احتمالا شما هم که در حال خواندن این مقالهاید، تشنهی آگاهی هستید. اما دنیا بسیار پیچیده است، بنابراین واجب است تا یاد بگیریم که چگونه از توان متخصصین، اهرم موفقیتی برای خودمان بسازیم. وقتی راکفلر استاندارد اویل را ساخت، تواناییهای برجستهای در مدیریت، سازماندهی و مذاکره داشت. اما تحقیق و توسعه نفت و محصولات مرتبط را به متخصصینِ آن حوزه واگذار کرد. بعدها هم دستیاران و مشاورینی را به خدمت گرفت تا در برنامهریزیِ کارهای بشردوستانه کمکش کنند. اگر بخواهیم موفق شویم، باید از قدرت متخصصین بهره ببریم. ابتدا خودتان با تمام وجود روی مسئله کار کنید تا بتوانید به پرسشهای درست در آن زمینه دست پیدا کنید، بعد هم کمک گرفتن از متخصصین، استراتژی موفقیتی است که میتواند روند پیشرفتتان را بهطور چشمگیری تسریع کند.
۷. محدودیتهای پول را درک کنید
تا اوایل دههی ۱۹۰۰، راکفلر پروندههای قضایی، تحقیقات و پوشش رسانهای منفی را با خود یدک میکشید. این فشار همیشگی به این معنا بود که او نباید در منظر عمومی ظاهر شود و درنتیجه، چیزهای مهمی مثل ملاقات با نوههایش را از دست میداد. ناامیدکنندهتر اینکه کمکهای خیریهی او نیز تحت سوءظن عمومی بودند و اغلب موردانتقاد قرار میگرفتند. درحقیقت ثروت عظیم وی این مشکلات را رفعورجوع نمیکرد.
پول هم مانند قدرت سیاسی یا شهرت، میتواند مزایای شگفتانگیزی داشته باشد. راکفلر رویهمرفته در مدیریت پول و ثروت خود موفق بود. مثلا کمکهای او در ایجاد دانشگاه شیکاگو و دانشگاه راکفلر که مؤسسهی تحقیقاتی پیشرویی در نیویورک است، بسیار مؤثر بودند. با هر معیاری که حساب کنیم، بخشش معایب استراتژی بخر و نگه دار او تأثیر مثبتی بر دنیا داشت.
حالا نوبت شماست! کدامیک از این جنبههای زندگی راکفلر برایتان الهامبخش است؟ دیدگاه خودتان را در همین صفحه با همهی خوانندگان چطور در میان بگذارید.
اتو بخار هوشمند جدید فیلیپس زیر ذره بین «فرصت امروز» / برتری به لطف تکنولوژی
اتو یکی از وسایل خانگی است که مخاطبان از طریق آن به راحتی می توانند چروک ها را پس از خشک کردن لباس ها، صاف کنند. یکی از گروه های هدف اصلی این محصولات در بازار ایران، خانم ها هستند و معمولا این گروه از مخاطبان جامعه بیشتر از سایر گروه ها با این محصول سروکار دارند. در بازار ایران برند های مختلف ارائه دهنده اتو حضور دارند و محصولات خود را به بازار عرضه می کنند. یکی از این برند ها که حضور باسابقه ای در بازار ایران دارد، شرکت فیلیپس است.
فیلیپس شرکتی هلندی است که لوازم و تجهیزات الکترونیکی را به بازار عرضه می کند. این شرکت به تازگی اتو بخار جدیدی را به بازار عرضه کرده است. اینکه این محصول چه استراتژی بازاریابی را دنبال می کند و چه گروه هدفی را نشانه گرفته است، بهانه ای شد تا «فرصت امروز» سراغ روزبه اشتری، کارشناس ارشد بازاریابی برود.
روزبه اشتری در گفت و گو با «فرصت امروز» می گوید: در دنیای امروز با روبه رو شدن افراد با کمبود وقت، حضور محصولاتی که در کمترین زمان ممکن بهترین کیفیت و خدمات را در مقایسه با سایر تجارب گذشته افراد در اختیار قرار می دهد، تمایزی است که این تمایز منجر به خلق این محصول جدید فیلیپس شده است.
به نظر می رسد این اتو علاوه بر ظاهر برجسته این اتو در مقایسه با سایر رقبا، ویژگی ای مانند نیاز نداشتن به تنظیمات پیچیده که متاسفانه گریبانگیر این نوع از محصولات است، از مزایای رقابتی این محصول به شمار می رود؛ البته فناوری حداکثری استفاده از بخار و آن هم بدون ایجاد صدای مزاحم از فناوری های بلامنازعه این محصول برای ورود به بازار خواهد بود.
ترغیب گروه هدف آقایان
او ادامه می دهد: شعار انواع لباس بدون نیاز به هیچ تنظیمات خاصی، در صورتی که جامه عمل بپوشد نه تنها دارای مزیت رقابتی است، بلکه توانسته مشکل بزرگی از جامعه هدف را حل کند. این یک واقعیت است که با توجه به کمبود زمان و با توجه به پیچیدگی اتوهای ساده لباس در تنظیمات، شاید به سادگی بتوان گفت که فیلیپس آقایان را نیز ترغیب به اتو کردن با این اتوی هوشمند کند.
تابوی سوختن لباس ها
اشتری بیان می کند: با توجه به صرفه اقتصادی این دستگاه هوشمند در تکرار و سادگی استفاده از آن، خانواده هایی را که مجبور به سپردن لباس به خشک شویی ها هستند در منزل نگه می دارد. از طرفی کاهش مصرف برق، وجود قفل محکم روی دستگاه و سیستم خاموش شدن هوشمند این اتو از دیگر مزایای رقابتی این محصول است که به نظر می رسد سایر رقبای سرسخت برند فیلیپس بتوانند راحت تر در کنار این برند قرار بگیرند.
این اتوی هوشمند با بهره گیری از فناوری با نام OptimaTEMP باعث شده تا مشتریان را از نگرانی سوختن لباس ها رها کند و این تابو را که به خودی خود شاید براساس تجربه در ذهن مشتریان شکل گرفته است، بشکند. به کمک این فناوری حتی اگر این اتوی هوشمند را روی لباس فراموش کنید، لباس زیر آن هیچ آسیبی نخواهد دید. تمامی مزایای فوق در یک طرف و میزان و جایگاه قیمتی این محصول پس از لانچ در بازار در طرف دیگر است که این میزان به هر شکلی که به توازن برسد مورد استقبال جامعه هدف قرار خواهد گرفت.
این کارشناس ارشد بازاریابی درباره این موضوع که «این محصول تا چه اندازه مزیت رقابتی را برای سازمان به همراه دارد» خاطرنشان می کند: برند فیلیپس در ایران نامی بسیار آشنا و مأنوس با خانواده ها در سرفصل تکنولوژی به روز و با قیمت مناسب است.
این محصول اگرچه از نظر تکنولوژی و سادگی سرآمد در این نوع از محصولات هوشمند است اما این واقعیت را نمی توان پوشیده نگه داشت که برند فیلیپس در دنیا حیات خود را با در دست نگه داشتن محصولات به روز و رقابتی در بازار ادامه داده است.
پرچم دار نوآوری و خلاقیت
او می افزاید: شرکت فیلیپس با ارائه این محصول و با استفاده از خلاقیت و نوآوری در محصولات بالأخص آن دسته از محصولاتی که جامعه بزرگی با آن به صورت روزانه یا هفتگی دست و پنجه نرم می کنند، خود را پرچم دار نوآوری و خلاقیت در ذهن مشتری ابقا کرده است.
باید باور کرد که شرکت فیلیپس با ایجاد مزیت رقابتی جدیدتر، بهینه و سودآوری از این محصول، خون جدیدی به شریان سازمان خود دمیده است که البته با توجه به فرهنگ استفاده از اتوی خانگی در بازار ایران، تارگت بسیار فوق العاده ای از نظر تعداد فروش نسبت به جمعیت در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی در روبه روی این سازمان خواهد بود.
او ادامه می دهد: استفاده از مزیت رقابتی محصول در این صنعت پدیده ای است که متاسفانه بیشتر تولیدکنندگان داخلی آن را فراموش کرده اند و با تکیه بر تولید حجمی بالا، سعی در کاهش هزینه ها دارند که در مقایسه با این تولیدکنندگان توسعه یافته ای که با ایجاد مزیت رقابتی سعی در ایجاد انگیزه در جامعه هدف دارند فاصله بسیار زیادی دارد.
گروه هدف سنتی آقایان
این کارشناس ارشد بازاریابی درباره چگونگی عرضه این محصول به بازار خاطرنشان می کند: مدیران بازاریابی موفق این برند، راه ورود این محصول به خانواده ایرانی را با توجه به جامعه هدف خانواده باید انتخاب کنند. این موضوع بسیار حائز اهمیت است که ارائه یک تجربه موفق و ایجاد این تجربه برای مشتریانی که به دنبال یک اتوی ساده و ناآگاهانه غیر هوشمند در بازار هستند کار ساده ای نخواهد بود.
به نظر می رسد خارج از تبلیغات محیطی ارائه یک تجربه مناسب برای مشتریان در زمان خرید یا استفاده از تیزرهای تجربه محصول در سطح فروشگاه ها راهکاری برای ارائه مزیت های رقابتی این محصول به مشتریان باشد. از طرفی به نظر می رسد گروه مخاطب هدف این محصول بانوان در خانواده ها هستند، اما با توجه به تجربه موفق مدیران بازاریابی این برند در ایجاد مزیت رقابتی، این محصول پا را فراتر گذاشته و این بار آقایان را نیز در جامعه تقریبا سنتی ایران هدف قرار دهد.
البته با توجه به سوابق بازاریابی محصولی این برند و خلق محصول اتوی هوشمند خانواده نزدیک ترین هدف این محصول هوشمند خواهد بود، البته این نکته را نباید فراموش کرد که حضور این شرکت در ایران باسابقه طولانی در بازار همراه است و ارائه این محصول با استفاده از تجربه بازاریابی، این برند موفق را یاری خواهد کرد.
اطلاع رسانی از طریق خبرنگاران
اشتری درباره نحوه اطلاع رسانی این محصول اظهار می کند: با توجه به اینکه توضیحات این محصول برای برخی از خبرنگاران ارسال شد، شیوه ارائه توضیحات محصول برای این خبرنگاران به هر طریقی کار جدیدی برای مدیران بازاریابی به شمار نمی رود. ارائه محصول به خبرنگاران توسط مدیران بازاریابی برای به وحدت نگاه داشتن آنها در ارائه توضیحات تکنولوژیک و خاصیت های محصول به مشتریان در جهان، امری معمول و شاید در حال حاضر دیگر ضروری است.
این ترفند برای ارائه دقیق تر محصولات توسط برندها پس از ارائه توضیحات مدیر محصول به خبرنگاران برای عزیزان خبرنگار ارسال می شود تا در صورتی که با کم و کاستی در دریافت خواص محصول مواجه شدند آن را به صورت مکتوب در اختیار داشته باشند.
او می افزاید: برخی شرکت ها حتی پا را فراتر گذاشته و خود محصول را مدتی قبل از لانچ، در اختیار خبرنگاران می گذارند تا آنها بتوانند دقیق تر با محصول آشنا شده و نگاشته دقیق تر و مفهوم تری را برای مخاطب بنگارند. واقعیت این امر این است که هر چقدر خبرنگاران با محصول رابطه بهتری ایجاد کنند، می توانند آن را دقیق تر به مشتریان هدف بشناسانند.
این کارشناس ارشد بازاریابی ادامه می دهد: بر کسی پوشیده نیست که این اتفاق از محصول تلفن های همراه به علت تکنولوژی و مزیت های رقابتی بسیار بالای آن در بازار شروع شد. شرکت های بزرگ قبل و حتی بعد از لانچ محصول در بازار، برای ارائه توضیحات این محصول، مجبور به در اختیار قرار دادن این محصولات به خبرنگاران بودند تا آنها بتوانند صمیمانه تر و با تجربه تر در مورد محصول بنگارند.
ضعف فرهنگی
اشتری درباره نقاط ضعف این محصول جدید فیلیپس می گوید: استفاده از توانایی های این محصول ضعف هایی را می پوشاند که توجیه کردن این مشکلات به مشتریان فعلی اتوهای غیر هوشمند فعالیت آسانی به نظر نخواهد رسید.
کاربرد کلمه ضعف را برای محصولات نوآور باید تنها از نظر فنی نگریست که البته با توجه به عدم لانچ این محصول همچنان ناآشناست. از نگاهی بالاتر، ایجاد تقاضا و شاید ضعف فرهنگی استفاده از این محصول با توجه به نوآوری هایی در کاهش مصرف انرژی مشکلی است که باید قبل از لانچ محصول کاملا بر آن اشراف داشت.
بررسی ام وی ام 530 در بازار خودروهای دست دوم
اگر در دفترچه خاطرات حدود4 الی 5 سال به عقب باز گردیم، به نقطه عطف سال 91 در بازار ارز می رسیم که باعث 3 برابر شدن قیمت تمامی خودروها و افت کیفیت قابل توجه .
در دیجیاتو ثبتنام کنید
جهت بهرهمندی و دسترسی به امکانات ویژه و بخشهای مختلف در دیجیاتو عضو ویژه دیجیاتو شوید.
تازههای تکنولوژی
ویدئوی مرتبط
اگر در دفترچه خاطرات حدود4 الی 5 سال به عقب باز گردیم، به نقطه عطف سال 91 در بازار ارز می رسیم که باعث 3 برابر شدن قیمت تمامی خودروها و افت کیفیت قابل توجه خودروهای تولیدی ایران خودرو و سایپا شد.
این شرایط مهلک اگرچه ضربه شدید اقتصادی و قفل شدن اغلب بازارهای کشور را به دنبال داشت اما از سوی دیگر باعث رونق گرفتن بازار خودروهای چینی معایب استراتژی بخر و نگه دار در کشور شد که پیشتر از آن به هیچ عنوان برای مشتری ایرانی جذاب نبودند.
در تحلیل این تحول می توان به مثلث افت کیفیت خودروهای داخلی، افزایش شدید قیمت ها و کاهش قدرت خرید مردم و هوشمندی چینی ها در عرضه خودروها با شرایط فروش اقساطی اشاره کرد.
به هرحال چینی ها موفق شدند تا در سایه تلاش همیشگی و معایب استراتژی بخر و نگه دار بهره برداری هوشمندانه از شرایط جدید، سهم خود را در بازار افزایش دهند اما حالا که پنج سال از آن دوران گذشته، تا چه حد می توان نسبت به خرید خودروهای دست دوم مربوط به حدود سال های 90 خوشبین بود؟
به منظور بررسی این وضعیت تصمیم گرفتیم تا به سراغ یکی از مدل های دست دوم MVM 530 با کارکردی در حدود 56 هزار کیلومتر برویم که این روزها در بازه قیمتی کمتر از 30 میلیون تومان قرار می گیرد.
طراحی کلی خودرو به گونه ای است که در قسمت جلوی خودرو خطوط تیزی مشاهده نمیکنیم و این طراحی ملایم و آرام چهره ای شرقی را در این خودرو را القا می کند.
طراحی مکعب مانند و بدون شیب قسمت عقب خودرو، چهره زیبایی را به خودرو نمی دهد و در کل این خودرو آنگونه که به دل مردم چین می نشیند، برای ما خوشایند نیست.در واقع طراحی خودرو به گونه ایست که انگار طراحان تنها به خط کش و پرگار دسترسی داشته اند و تصمیم گرفته اند هیچ خط منحنی و پیچیده ای را در ظاهر 530 به کار نگیرند.
دست گیره های در این خودرو به صورت کششی است و قاب در کاملا در داخل کابین قرار گرفته و خودرو اینگونه از دو راه معروف دزدی در ایران که معمولا ماشین های ایران خودرو قربانی این نوع دزدی ها میشوند، مصون است و برخلاف خودرویی مانند پژو 206، لبه ای برای گرفتن و خم کردن در وجود ندارد.
رینگ های 15 اینچی و کوچک بودن ابعاد لاستیکها نسبت به کل خودرو، باز هم از ناهنجاری هایی است که باعث شده چهره ی خودرو دلنشین نباشد ولی اگر پیگیر طراحی خودروهای چینی باشید احتمالا می دانید که در سال های اخیر این نقیصه شایع نیز رفع شده است.
ویژگی مثبتی که می توان به این خودرو نسبتداد، تعبیه کردن سانروف معمولی برای این خودرو است که البته این آپشن فقط در بازار عجیب ایران، نکته قابل بیانی به حساب می آید و خشنود کننده است که با مبلغی که برای این خودروی چینی می پردازیم، از قابلیت ماشین های رده 65 میلیون به بالا برخوردار می شویم.
طراحی داخلی MVM 530
در فضای داخل نیز در بر همان پاشنه طراحی خارجی می چرخد، برخلاف خودروهای جدید چینی از نسل قدیمی آن ها نباید توقع طراحی زیبا و متعادل و هماهنگ را داشت. نا هماهنگی و سادگی بیش از حد طراحی داشبورد و خطوط صاف بخش میانی مربع مستطیل گونه ضبط، در ابتدا شاید نا خوشایند به نظر برسد، ولی قابل تحمل است و کیفیت متریال های استفاده شده در درون خودرو، نسبت به رقبای این ماشین در این رده قیمتی، این طراحی و نا هماهنگی را قابل تحمل تر میکند و دیگر به چشم نمی آید.
امکانات رفاهی و تجهیزات MVM 530:
کنسول دو بخشی میانی با دو دریچه هوا برای سرنشینان عقب، چرم نسبتا خوب صندلی ها، سیستم تهویه خودکار مطبوع، پخش فابریک شرکت با قابلیت خواندن سی دی و USB، دکمه های میانبر ضبط روی فرمان، دو ایربگ برای راننده و سرنشین کنار و خروجی برق 12 ولت از کنسول میانی طرف سرنشین کنار راننده از دیگر موارد قابل ذکر داخل خودرو است.
از معایب داخل خودرو می توان به استفاده از نمایشگرهای پشت آمپر با جنس یکسان با سیستم تهویه مطبوع و پخش اشاره کرد که دید خوبی ندارد. در نور روز نوشته های نقش بسته بر روی آن ها را به سختی می توان دید.
با این وجود اگر بخواهیم فضای داخلی خودرو را به شکل کلی ارزیابی کنیم، می توان آن را قابل قبول دانست به خصوص شکل خاص سقف فضای زیادی را برای سرنشینان عقب ایجاد می کند.
صندلی ها نیز بسیار نرم و بزرگ انتخاب شده اند و اصلا سرنشینان را در بر نمی گیرند اما رفاه و آسایش قابل قبولی دارند.
مشخصات فنی ام وی ام 530
ام وی ام 530 از موتور 2 لیتری 4سیلندر 16 سوپاپ با توان 139 اسب بخار در 5750 دور در دقیقه بهره می برد که این موتور می تواند این ماشین را به حداکثر سرعت 185 کیلومتر بر ساعت برساند.
این خودرو از جعبه دنده دستی 5 دنده برخوردار است که گشتاور تولیدی 182 نیوتن متر در4300 تا 4500 دور در دقیقه را به ارمغان می آورد.
شتاب صفر تا صد این خودرو طی تست های انجام شده در شرایط غیر استاندارد 14 الی 15 ثانیه بود که برای این حجم موتور و توان خروجی قابل قبول است و MVM 530 را در ردیف سایر سدان های بازار قرار می دهد.
تجربه رانندگی
ابتدا که پشت فرمان خودرو بنشینید، فرمان خوش دست وفضای بزرگ کابین نظر شما را جلب میکند، استارت نرم خودرو باعث می شود در دور موتورهای پایین صدای زیادی داخل کابین احساس نشنوید، اما در دور موتور های بالا صدای زیادی در داخل کابین شنیده می شود و اگر اهل رانندگی اسپرت و هیجانی باشید می توانید حجم صدا را آزار دهنده توصیف کنید.
دنده به نرمی جا می خورد، ولی طرز قرار گیری دنده ها در جعبه دنده، در ابتدا که قلق قرار گیری آن دستتان نباشد، شما را در تعویض دنده ها دچار مشکل می کند.
نکته اصلی دنده ها در جعبه دنده های مورد استفاده در ام وی ام آن است که بر خلاف گیربکس اکثر خودروهای جدید، دنده ها بسیار سبک در نظر گرفته شده اند و این موضوع بر روی شتاب ثانویه و کشش خودرو تاثیر منفی می گذارد. وجه دیگر این مشکل در مسافرت های خانوادگی خود را نشان می دهد، جایی که ممکن است ماشین در سربالایی های تند کم بیاورد.
البته دیدگاه مهندسان چینی، کاهش مصرف سوخت به واسطه استفاده از دنده های سبک تر بوده است که ممکن است در شرایط جاده های کم ارتفاع و اصطلاحا کفی چین راه حل درستی باشد اما برای مواجه با مسیرهای کوهستانی ایران، این مشکل باعث می شود که رانندگان ناچار به فشار آوردن بر روی پیشرانه و رانندگی با دور موتورهای بالا باشند که احساسی از آسیب زدن به خودرو را به راننده و سرنشینان القا می کند.
سیستم تعلیق MVM 530 در جلو از نوع مک فرسون و در عقب از نوع اتصالات چندگانه است و عملکرد آنها به قدری نرم است که می توان گفت بر روی هندلینگ تاثیر منفی گذاشته اند و در مدل های اولیه 530 برخی از مالکین ناچار به تعویض کمک فنرها می شدند تا از شدت بازی و ناپایداری خودرو کاسته شود، ترمز های استفاده شده در هر چهار چرخ دیسکی هستند و عملکرد آنها قابل قبول و مورد اطمینان به نظر می رسد.
فرمان خودرو با اینکه برقی نیست، ولی خیلی نرم و بی حس عمل میکند و البته باید توجه کنید و در سرعت های بالا احتیاط کنید که این عملکرد خوب تعلیق و نرمی فرمان باعث بروز حادثه نشود چرا که فرمان در سرعت های بالا بیش از حد تیز و سبک عمل می کند. جرا که MVM 530 از تکنولوژی سفت کننده فرمان در سرعت های بالا بی بهره است.
عملکرد پدال های گاز و ترمز و کلاچ مناسب است و تنها ایراد را می توان در بالا بودن پدال کلاچ و بلندی فاصله بین تعویض دنده ها دانست، به نوعی که دست شما باید فاصله زیادی را برای تغییر دنده از 1 به 2 و . طی کند.
MVM 530 دید اطراف خوبی را دارد ولیکن دید پشت سر ممکن است به واسطه بالا بودن ارتفاع صندوق عقب کمی مشکل ساز باشد.
MVM 530 بخریم یا نه؟
ام وی ام 530 از ابتدای ورودش که مدل های 1389 به حساب می آیند تا سال 1394 در بازار عرضه می شد و حالا نیز جای خود را به مدل 550 داده است. اما حالا می توان MVM 530 را در انواع مختلف کارکرده و صفر در بازه قیمتی 22 تا 40 میلیون تومان در بازار خریداری کرد.
به طور کلی می توان گفت که خرید 530 دست دوم با توجه به افت قیمت زیاد و قیمت مناسبش در بازار دست دوم ریسک چندانی به همراه ندارد و حتی فراوانی قطعات یدکی نیز به نسبت مناسب است، اما ظاهرا کیفیت خدمات دهی شرکت مدیران خودرو در تمامی شهر ها یکسان نیست و از این رو توصیه می کنیم مطلب مربوط به راهنمای جامع خرید خودروهای چینی را مطالعه بفرمایید.
دیدگاه شما