ارزش اسمی چه ارتباطی با قیمت دارد؟
در این شیوه از افزایش سرمایه، تعداد سهام شرکت بدون تغییر باقی مانده و برخلاف افزایش سرمایه از نوع قبل، بر مبلغ اسمی سهام افزوده می شود. بنابراین یک شرکت سهامی که دارای سرمایه یک میلیون ریال با تعداد 1000 سهم هزار ریالی است و تصمیم به بالا بردن سرمایه کنونی خود به دو برابر دارد با حفظ تعداد سهام موجود، یعنی 1000 سهم ، مبلغ اسمی هر سهم را به دو هزار ریال می رساند.
تاکید بر این نکته ضرورت دارد که با توجه به ماده 29 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347 که تعیین مبلغ اسمی هر سهم از سهام شرکت سهامی عام را بیش از ده هزار ریال منع نموده است، بهره گیری از این شیوه در شرکت مزبور، تنها با رعایت محدودیت گفته شده امکان پذیر است. در نتیجه، در مثال بالا اگر ارزش اسمی هر سهم شرکت سهامی عام ده هزار ریال باشد، تنها امکان افزایش سرمایه از طریق صدور سهام جدید متصور است. با توجه به افت ارزش پول ملی در مقایسه با سال تصویب لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347، و اینکه این ممنوعیت شمار سهام را در مواردی ممکن است به چند ده هزار سهم رسانده و تشکیل و اداره جلسات مجامع عمومی را با مشکل مواجه سازد، بنابراین رفع محدودیت مورد بحث و یا افزایش سقف مبلغ اسمی سهم شرکت سهامی عام در اصلاح قانون تجارت لازم می نماید.
با درک مشکلات احتمالی ناشی از محدودیت گفته شده، در ماده 511 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1384، حداکثر مبلغ اسمی در شرکت سهامی عام ، یک میلیون ریال پیش بینی شده است.
قانون گذار به منظور حمایت از سهامداران اقلیت و عدم تحمیل بار مالی خارج از توان آن ها، محدودیتی برای تصمیم به افزایش سرمایه قائل گردیده است. مطابق ماده 159 :
” افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود در صورتی که برای صاحبان سهام ایجاد تعهد کند ممکن نخواهد بود مگر آنکه کلیه صاحبان سهام با آن موافق باشند “.
در ارتباط با این ماده دو نکته نیازمند توجه به نظر می رسد : اول آنکه ، موافقت همه سهامداران تنها در مورد افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام ضرورت دارد در حالی که افزایش سرمایه با بالا بردن شمار سهام نیازی به رضایت همه سهامداران وجود ندارد.
ممکن است برداشت بالا با این استدلال که دلیلی برای تبعیض میان دو شکل افزایش سرمایه از سوی قانون گذار وجود ندارد، به چالش کشیده شود. لکن، برای توجیه تمایز گفته شده میان دو شکل افزایش سرمایه می توان گفت که در افزایش سرمایه به شکل بالا بردن مبلغ اسمی هر سهم ، چنانچه صاحب سهمی در افزایش سرمایه مشارکت ننماید، ناگزیر سهم وی تبدیل به پاره سهم شده و برخی امتیازات از جمله حق رای دادن را از دست خواهد داد. در حالی که در افزایش سرمایه از طریق بالا بردن شمار سهام ، حتی اگر سهامداری به هر دلیل نخواهد یا نتواند در این روند مشارکت ورزد، سهم موجود وی همچنان کمال خود را به عنوان واحد سهم حفظ نموده و تنها میزان سهم و رای او کاهش خواهد یافت. بنابراین این گونه افزایش سرمایه، الزام به ایفای تعهد مالی جدید و یا تبدیل شدن به دارنده پاره سهم است. لذا به همین دلیل قانون گذار موافقت یک یک صاحبان سهام را در این وضعیت الزامی می داند.
نکته دوم در رابطه با ماده 159 مرقوم، پیوند آن با بخش اخیر ماده 94 لایحه اصلاحی قانون تجارت 1347، است که مطابق آن : ” هیچ اکثریتی نمی تواند بر تعهدات صاحبان سهام بیفزاید “. به نظر می رسد، حکم مندرج در مقرره نخست را باید استثنایی بر ماده اخیر دانست. چرا که در هر دو مقرره عبارات ” ایجاد تعهد ” و افزایش تعهد برای سهامداران که معنایی یکسان دارند به کار رفته است لذا ماده 94 بایستی در جمع با ماده 159 خوانده و تحلیل گردد.
افزون بر ملاحظات بالا از سوی قانون گذار درباره افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود، محدودیت دیگری بر این شیوه از افزایش سرمایه در ماده 188 لایحه به چشم می خورد که بر پایه آن :
” در موردی که افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود صورت می گیرد کلیه افزایش سرمایه باید نقداَ پرداخت شود و نیز سهام جدیدی که در قبال افزایش سرمایه صادر می شود باید هنگام پذیره نویسی بر حسب مورد کلاَ پرداخته یا تهاتر شود “.
بنابراین در این نوع افزایش سرمایه، اضافه سهم مورد نیاز برای افزایش سرمایه، باید به صورت نقد تامین گردد. البته در صورتی که سهامداران بابت سود تقسیم نشده، بستانکار شرکت باشند، منظور نمودن این سود را باید به منزله پرداخت نقد تلقی نمود.
در حقیقت هدف قانون گذار جلوگیری از تعهد سهم برای این شیوه از افزایش سرمایه است و به همین جهت در آخر ماده 188 به امکان تهاتر نیز اشاره نموده است.
در صورت نیاز به هرگونه مشاوره می توانید با ما تماس حاصل فرمایید.
همواره آماده پاسخگویی به سوالات ثبتی شما عزیزان هستیم.
ارتباط بورس با تورم
یکی از بحثهایی که به دنبال صعود بازار سرمایه در محافل علمی و حتی در میان عموم مردم مطرح شد، ارتباط بورس با تورم بود. عدهای از صاحبنظران، رشد شاخص بورس را به دو علت، عاملی برای تهییج تورم معرفی میکنند. علت اول، اثر ثروت معرفی شده است؛ به این معنی که با توجه به افزایش سهم اوراق بهادار در سبد سرمایهگذاری مردم و افزایش نرخ مشارکت عمومی در بازار سرمایه، رشد قیمت سهام سبب افزایش ثروت مردم شده و در نهایت منجر به رشد تقاضای کل کالاها و خدمات میشود. به همین دلیل رشد شاخص کل بورس به عنوان نشانگر اقتصادی رشد قیمت سهام را علتی برای افزایش تورم کالاها و خدمات معرفی میکنند. این استدلال صرفنظر از اینکه تفاوتی میان افزایش قیمت یکباره و تورم قائل نشده است، یک ایراد اساسی دارد و آن اینکه با وجود شرایط تورمی سالهای اخیر نمیتوان رشد اسمی ثروت را رشد حقیقی تلقی کرد. بهعبارتدیگر، اگرچه افزایش قیمت داراییهای مردم میتواند اثر ثروت داشته باشد اما این مسئله در صورتی است که افزایش قیمت دارایی خود ناشی از تورم نبوده باشد. در واقع افزایش ثروتِ حقیقی است که اثر افزاینده بر مخارج دارد نه افزایش ارزش اسمی. به عنوان مثالی ساده، اگر به یک راننده اینترنتی در کشور گفته شود که از ابتدای سال گذشته تاکنون قیمت خودرو شما ۵ برابر شده است، واکنش او احساس ثروتمندی، تعطیل کردن کارش و رفتن به تعطیلات نخواهد بود چراکه هزینههایش نیز با سرعتی به مراتب بیشتر رشد کرده است. به همین دلیل واکنش راننده بیشتر نگرانی از تأمین قطعات یدکی خودرو خواهد بود که با افزایش چندین برابری مواجه شده است و به همین دلیل این افزایشِ اسمی رقم قیمت دارایی منجر به افزایش تقاضا در سایر بازارها نمیشود. علت ادعایی دوم اثر رشد شاخص بورس بر افزایش تورم نیز متکی بر انتظارات تورمی است. در واقع، مدعیان این نظر استدلال میکنند که افزایش قیمتها در بورس سبب افزایش انتظارات تورمی شده و از این طریق اثر افزاینده بر تورم دارد. این در حالی است که افزایش قیمت سهام خود معلول رشد نقدینگی و افزایش انتظارات تورمی است. از طرفی کاهش شاخص بورس در هفتههای اخیر و افزایش همزمان قیمتها در سایر بازارها از جمله ارز، خودرو و … نشان داد که رابطهی علّی از شاخص بورس به تورم نهتنها وجود ندارد بلکه سرمایهگذاری در بورس با جذب نقدینگی منجر به کنترل تورم شده بود؛ بهطوریکه کاهش جذابیت سرمایهگذاری در بورس در پی افت شاخص، منجر به افزایش سرعت گردش پول در سایر بازارها شده و رشد قیمتها را سبب شد.
همزمان با حرکت نزولی قیمتها در بازار سهام و افزایش نگرانی فعالان بازار، جستجوها برای یافتن پاسخ به چرایی نزول بازار سبب بروز شایعههایی شد. از جمله اینکه برخی افراد با پیشفرض قرار دادن این گزاره که «نزول قیمتها به معنای از بین رفتن نقدینگی است»، افت قیمتها در بازار سهام را به نوعی عمدی تلقی کرده و هدف از آن را کنترل نقدینگی اعلام کردند. این پیشفرض مبنای اقتصادی ندارد و برای روشن شدن آن به یک مثال اکتفا میکنم. فرض کنید که شما نیاز به یک اتومبیل دارید و پس از بررسیهایتان خودروی موردنظر خود را پیدا میکنید و با فروشنده توافق میکنید که به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان، خودرو را بخرید. پس از انجام معامله، فروشنده مالک ۱۰۰ میلیون تومان پول شده و شما مالک خودرو میشوید. حال اگر تحت شرایطی قیمت خودرویی که خریداری کردهاید کاهش پیدا کند، برای مثال واردات خودروهای خارجی تسهیل شود و در نتیجه قیمت خودروی شما به نصف کاهش یابد، یا اینکه شما خودرو را بالاتر از قیمت واقعی آن خریده باشید و به علت یک نقص فنی، قیمت واقعی آن ۷۰ میلیون تومان باشد، این کاهش قیمت هیچ تأثیری در ۱۰۰ میلیون تومان وجهی که فروشنده دریافت کرده است، نمیگذارد. فروشنده کماکان مالک ۱۰۰ میلیون تومان است و میتواند معادل آن تقاضا ایجاد کند. حجم نقدینگی موجود در اقتصاد نیز به همین صورت است و اگرچه سازوکارهایی برای امحاء نقدینگی وجود دارد اما کاهش قیمت منجر به از بین رفتن نقدینگی نخواهد شد.
رابطه دلار با قیمت آهن
در این مقاله قصد داریم در مورد اثر نرخ دلار بر قیمت آهن آلات و بهطورکلی فولاد صحبت کنیم. ابتدا باید به این نکته توجه کرد که در حال حاضر دو نرخ بر قیمت محصولات فولادی موثر است. نرخ دلار نیمایی و نرخ دلار آزاد، هر یک به ترتیب بر قیمت فولاد در بورس کالا و بازار آزاد موثر هستند. قیمت دلار نیمایی تا به امروز همواره کمتر از قیمت دلار آزاد بوده است. در نتیجه قیمتهای بورس کالا بر اساس این نرخ تعیین میشوند یا به طور دقیقتر قیمتهای پایهای عرضه بورس کالا بر اساس همین نرخ تعیین میگردد. در حال حاضر قیمت بورس کالا و بازار آزاد اختلاف معناداری ندارند و معاملهگران بورس کالا قیمت را به نزدیکی بازار رساندهاند.
در بازار آزاد اما قیمت به طور دقیقی بر اساس قیمت دلار تغییر میکنند؛ معاملهگران بازار فولاد طی دو سال گذشته حساسیت شدیدی نسبت به نرخ دلار پیدا کردهاند و قیمت محصولات خود را هم روند با قیمت دلار تغییر میدهند. هرچند که این تغییر قیمت ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشد، در نتیجه ممکن است گاهی تغییراتی که در بازار میبینیم در کنار چند عامل دیگر همافزایی کنند و روند قیمت بازار فولاد را تغییر دهند.
آیا نرخ ارز بر قیمت آهن آلات تاثیر ندارد؟
دو سال گذشته در بازار قیمت ارز به قدری نوسان داشت که عواملی همچون تغییر تقاضا یا تغییر قیمتهای جهانی اثر کمرنگی داشتند و به طور نسبی اثر آنها بسیار کمرنگتر از دلار بود. در نمودار زیر میتوانید روند قیمت دلار و شاخص میلگرد آهن آنلاین را در کنار یکدیگر ببینید. همانطور که به وضوح قابل مشاهده است، قیمت میلگرد همبستگی زیادی با قیمت دلار دارد.
در مورد رابطه قیمت ارز و قیمت ریالی فولاد در بازار آزاد، همواره بحثهای زیادی وجود دارد. در دو سال گذشته نرخ ارز و نرخهای جهانی فولاد نوسانات شدیدی داشتهاند. از این رو در بازههای کوتاه مدت، رابطه قیمت ارز و قیمت فولاد تغییر کرده و همواره مستقیم نبوده است؛ اما بهطورکلی رابطه این دو مستقیم است و با تحلیل تغییرات قیمت دلار و قیمتهای جهانی فولاد میتوان روند پیشرو بازار فولاد را تحلیل کرد.
رابطه دلار و قیمت آهن
مهمترین و استراتژیکترین کالا و فلز اساسی، فولاد است و در این مقاله رابطه دلار و فولاد را که یک ارتباط مستقیم و منطقی است، بیان میکنیم. فولاد، به عنوان یک کالای جهانی که قیمت آن روزانه تغییر میکند، براساس دلار آمریکا قیمتگذاری میشود و ایران بازار ساز، بازار فولاد نیست. در نتیجه در تحلیل قیمت فولاد به نسبت ریال باید حتما نسبت قیمت ریال و دلار را بررسی کرد. دو مورد بر قیمت شمش آهن و فولاد تاثیرگذار است که تعیینکننده قیمت نهایی فولاد هستند:
- ارزش واحد پول کشورهای مختلف در مقابل دلار آمریکا
- هر عامل طبیعی و غیرطبیعی تاثیرگذار بر حجم عرضه و تقاضا
قبلا در مورد عرضه و تقاضا صحبت کردیم و همچنین در این مقاله در مورد پیش بینیهای جهانی عرضه و تقاضا هم اطلاعات خود را بروز کردیم.
دلار چه ارتباطی با قیمت آهن آلات دارد؟
همانطور که گفتیم ارزش واحد پول کشورهای مختلف در مقابل دلار آمریکا بر قیمت فولاد موثر است. اما این به چه معناست؟ منظور ما بازار داخلی است یا بازاری که در آن به صادرات و واردات میپردازیم؟ بله مقصود ما قیمتهای داخلی آهنآلات از تولید داخلی خود کشورمان است.
اولین تاثیر دلار
اولین تاثیر دلار بر روی قیمت نفت و انرژی است؛ مطالعات نشان میدهد یک رابطه تک سویه بین قیمت نفت خام، شاخص قیمت فولاد و شاخص دلار (DXY) در سطح جهانی وجود دارد و به این معنی است که قیمت نفت خام تنها از نوسانات خودش تبعیت میکند. اما شاخص قیمت جهانی فولاد از هر دو حرکت قیمت خود و نوسانات قیمت نفت خام تاثیر میپذیرد؛ پس هنگامی که شاخص قیمت نفت رو به بالا میرود قیمت آهن کیلویی نیز افزایش مییابد.
در نمودار زیر رابطه بین شاخص دلار و قیمت معاملات آتی سنگ آهن مشخص است:
البته، باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از اوقات روند کلی قیمت کومودیتیها تعیینکننده کاهش یا افزایش قیمت فولاد در بازارهای جهانی است. در واقع شاخص قیمت دلار و به طور کلی تقاضای کلان اقتصاد جهانی، قیمت کومودیتیها را تغییر میدهد. شاخصهای تاثیرگذاری قیمت نفت از افزایش هزینههای تولید گرفته تا افزایش هزینههای حمل و نقل بر روی قیمت فولاد تاثیر میگذارد. در این نمودار، ارتباط عکس قیمت نفت و شاخص دلار نشان داده شده است. و در نمودار بعدی رابطه قیمت نفت و فولاد نیز مشخص است. با مقایسه این دو نمودار میتوان به این نتیجه رسید که قیمت نفت و فولاد همبستگی شدیدی دارند.
دومین تاثیر دلار
در تعادل بین عرضه داخلی و خارجی هر کشور است؛ بهعنوانمثال، اگر تقابل ریال و دلار، کاهش ارزش ریال را ارزش اسمی چه ارتباطی با قیمت دارد؟ نشان دهد به این معناست که اگر قیمت آهن با دلار ۸۰۰۰ تومانی مثلا ۴۰۰۰ هزار تومان است، با افزایش نرخ دلار تا ۱۶ هزار تومان ارزش کالای ایرانی در بازار جهانی نصف میشود و بدین ترتیب از یک سو جذابیت قیمتهای ایرانی برای مصرفکننده خارجی بالا میروند و از یک سو سود کم بازار خارجی موجب افزایش قیمتها در بازار داخلی میشود.
سومین تاثیر دلار
تاثیر هزینههای جانبی مثل هزینه حمل و نقل تریلی در ایران است. اما مهمتر از آن، تاثیر روانی افزایش نرخ دلار بر افزایش قیمت فولاد است که در واقع نوسانات قیمت دلار به طور مستقیم قیمت فولاد را تکان میدهد. اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که افزایش یا کاهش سود و هزینه شرکتهای تولیدکننده، عامل تعیینکننده ای در قیمت نیست و قیمتها در عمق عرضه و تقاضای بازارهای جهانی تعیین میشوند. عامل مهم دیگری که وجود دارد بررسی اقتصاد کلان کشورهای مهم در صنعت فولاد همچون چین، آمریکا و هند است. در واقع رشد اقتصادی چین، تاثیر بسزایی در تقاضای فولاد و قیمت آن دارد.
پیشبینی قیمت دلار
به نظر میرسد قیمت دلار دوباره روند صعودی به خود گرفته و در آیندهای نزدیک سطوح جدیدی را نشان خواهد داد. در صورتی که نرخ دلار از محدوده 31000 تومان عبور کند، هدف قیمتی اول آن حدود 37000 تومان خواهد بود و در صورتی که از این محدوده نیز فراتر رود احتمالا تا 42000 تومان افزایش خواهد داشت. از طرفی اگر موفق به شکست ناحیه 31000 تومان نشود ممکن است تا 25000 تومان نزول کند.
سخن پایانی
در این مقاله سعی کردیم با تحلیل عوامل موثر بر قیمت فولاد، نقشه راه تحلیل و پیش بینی قیمت آهن و میلگرد در بازار داخلی را بررسی کنیم. در بازار ارز، افزایش ارزش قیمت دلار یا کاهش آن نسبت به دیگر ارزش اسمی چه ارتباطی با قیمت دارد؟ ارزها، میتواند منجر به افزایش یا کاهش قیمت اسمی کومودیتیها و فلزات در بازار جهانی شود. از طرفی بازار داخل نیز وابستگی شدیدی به تراز تجاری و نسبت قیمت دلار ریال دارد.
در نهایت ما با دو مجهول روبرو هستیم، قیمت ارز در داخل و قیمت جهانی فولادی. قیمت جهانی وابستگی شدیدی به عرضه و تقاضا کل و شاخص دلار دارد. قیمت داخلی نیز کاملا تابع قیمت دلار و قیمت جهانی است. تحلیل شما در رابطه با ارتباط دلار و قیمت آهنآلات چیست؟
نرخ بهره فدرال رزرو چیست؟ نرخ بهره آمریکا چگونه بر ارزهای دیجیتال تاثیر می گذارد؟
همیشه بازار رمز ارزها با برنامه های پولی بانک مرکزی آمریکا یا فدرال رزرو همسو بوده است . برای مثال در سال ۲۰۱۸ پس از اینکه نرخ بهره آمریکا افزایش یافت، بازار رمز ارزها وارد یک زمستان ۲ ساله شد. از زمانی که فدرال رزرو آمریکا در واکنش به بحران مالی سال 2008 نرخ وجوه فدرال را به 0 درصد کاهش داد و ترازنامه خود را از طریق “تسهیل کمی” گسترش داد، نرخ بهره فدرال رزرو برای دومین بار در 14 سال گذشته برای چاپ و خرید اوراق خزانه افزایش یافته است. نرخ بهره فدرال رزرو آخرین بار بین سالهای 2016 تا 2018 افزایش یافت که به طرز شگفتانگیزی سقوط کرد، بهطوریکه افزایش یک چهارم واحدی از 2% به 2.25% بزرگترین افت یک روزه در سهام در تاریخ ایالات متحده را منجر شد. اقتصاد جهانی در سال 2018 و قبل از سرایت بیماری کرونا در وضعیت بسیار بهتری نسبت به اکنون قرار داشت، با این حال نرخها در سال 2022 با سرعت در حال افزایش است زیرا فدرال رزرو تلاش میکند تا در نهایت پول ارزان را قطع کند و اجازه دهد یک بار دیگر نرخها عادی شود. در آوریل 2022 بود که نرخ های وام مسکن به بالاترین حد 11 تا 12 ساله رسید و در واقع حساب های پس انداز دوباره بازدهی داشتند. همه اینها مقدمه ای بود بر اینکه نرخ بهره فدرال رزرو چیست و چگونه بر قیمتهای ارزهای دیجیتال تاثیر می گذارد؟
نرخ بهره (Interest Rate) چیست؟
نرخ بهره یا Interest Rate مبلغی است که در مقابل قرض گرفتن پول پرداخت میکنید. به عبارت دیگر نرخ بهره بخشی از کل مبلغی است که شما از بانک وام گرفته اید و اگر برای خرید خانه، ماشین یا امور شخصی از بانک وام بگیرید، باید نرخ بهره آن را هم بپردازید. همچنین اگر مبلغی هم در بانک سرمایه گذاری کرده باشید، بهره یا سود آن را دریافت می کنید.
نرخ بهره یا Interest Rate یکی از مفاهیم اقتصادی است که برای جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده از وام گیرنده دریافت میشود.
همچنین زمانی که نرخ بهره افزایش می یابد وام گیرنده باید بهره زیادی را پرداخت کرده که همین موضوع تاثیرات منفی در بازارهای مالی به خصوص بازار ارزهای دیجیتال می گذارد. بانک فدرال رزرو، نرخ بهره آمریکا را تعیین میکند که با توجه به شرایط بازارهای مالی مشخص میشود. همچنین اگر تورم در کشور افزایش یابد، فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش میدهد تا تعادل را برقرار کند.
می توان گفت نرخ بهره میزان پولی هست که وام دهنده ها به ازای مبلغ پرداختی خود به وام گیرنده ها می پردازند و به شکل درصدی از اصل سرمایه نیز مورد استفاده قرار می گیرد. نرخ بهره معمولا به شکل سالانه در نظر گرفته می شود که به آن نرخ سود سالانه نیز گفته میشود. همچنین اگر شرایط وام گیرنده ریسک کمتری داشته باشد، معمولا نرخ بهره پایینی به آن تعلق می گیرد. در حالی که اگر وام گیرنده ریسک بالایی داشته باشه، نرخ بهره زیادی از او گرفته میشود.
رابطه بین نرخ بهره و سرمایهگذاری
رابطه بین نرخ بهره و سرمایهگذاری را میتوان در رابطه بین نرخ سود یا قیمت سرمایه و تقاضا برای سرمایه جستوجو کرد. درصورتیکه قیمت کالا یا خدمتی کاهش یابد، میزان تقاضا برای آن کالا یا خدمت افزایش مییابد؛ بنابراین اگر تقاضاکنندگان سرمایه را همان سرمایهگذاران دانست، میتوان این رابطه را نیز یک رابطه منفی برشمرد؛ بهطوریکه کاهش نرخ سود سرمایه، افزایش میزان تقاضا برای سرمایه و در نتیجه افزایش سرمایه گذاری را در پی خواهد داشت.
انواع نرخ بهره
نرخ بهره انواع مختلفی دارد که در این قسمت از مقاله برخی از آنها را برای شما معرفی کرده و مورد بررسی قرار می دهیم تا اطلاعاتی در این زمینه کسب کنید و بتوانید با انواع نرخ بهره آشنایی شوید.
یکی از انواع نرخ بهره که سرمایه گذاران، وام دهندگان و وام گیرنده ها به آن توجه می کنند و تاثیری زیادی بر قیمت کالاهای بازار می گذارد، نرخ بهره بازار هست. نرخ بهره بازار همان نرخ بهره جاری است که بهره سرمایه گذاری در کوتاه مدت می باشد و میزان سودی است که برای استفاده از کالاهای سرمایه ای باید پرداخت شود و میزان آن را عرضه و تقاضای کالای سرمایه ای مشخص می کند.
یکی دیگر از انواع نرخ بهره، نرخ بهره اسمی است که در قرارداد بین وام دهنده و وام گیرنده مشخص میشود و در واقع نرخی است که ناشران اوراق قرضه در زمان انتشار اوراق بهادار به عنوان نرخ اسمی اعلام می کنند و میزان سود پرداختی سالانه به دارنده اوراق قرضه هست که نسبتی از ارزش اسمی برگه است.
یکی دیگر از انواع نرخ بهره که سرمایه گذاران و معامله گران بازارهای مالی به آن توجه خاصی دارند و تاثیری زیادی بر بازارها می گذارد، نرخ بهره واقعی می باشد. نرخ بهره واقعی در واقع میزان سودی است که تورم نیز در آن لحاظ شده و به عبارت دیگر نرخ بهره واقعی کسر تورم از نرخ بهره اسمی هست.
چه عواملی بر میزان نرخ بهره تاثیر می گذارد؟
نرخ بهره نوسانات زیادی دارد و معامله گران بازارهای مالی باید به این نوسانات توجه داشته باشند. نرخ بهره متاثر از عوامل مختلفی است که ما در این بخش از مقاله برخی از آنها را به شما معرفی می کنیم تا اطلاعاتی در این زمینه داشته باشید.
یکی از عواملی که بر میزان نرخ بهره تاثیر می گذارد، میزان ریسک است و البته می توان گفت ریسک همیشه یکی از عوامل مهم در هر مدل سرمایه گذاری است و یکی از چالش هایی که همواره افراد برای شروع سرمایه گذاری با آن مواجه هستند، از دست دادن سرمایه می باشد. به این ترتیب هر چقدر میزان ریسک یک سرمایه گذاری بیشتر باشد، سرمایه گذار انتظار دارد که سود بیشتری کسب کند و باید نرخ بهره بالاتری به آن تعلق گیرد. برای مثال بانک ها یا موسسه های مالی که پشتوانه قوی دارند، ریسک سرمایه گذاری کمتری داشته و به همین دلیل نرخ بهره کمتری ارائه میدهند.
یکی دیگر از عواملی که بر میزان نرخ بهره تاثیر می گذارد، مدت زمان سرمایه گذاری است. بنابراین هر چقدر مدت زمان سرمایه گذاری بیشتر باشد، میزان سود پرداختی سالانه یا نرخ بهره آن نیز افزایش می یابد و سرمایه گذار باید سود بیشتری پرداخت کند.
تورم هم از جمله عوامل تاثیر گذار بر نرخ بهره است. زمانی که تورم در کشوری بالا می رود، بانک مرکزی آن کشور نرخ بهره را افزایش می دهد تا مردم تمایل بیشتری برای نگهداری پول خود در بانک داشته باشند تا به این شکل تعادل برقرار شود.
از دیگر عوامل تاثیرگذار بر میزان نرخ بهره، ارزش زمانی پول هست. یعنی ارزش پولی که در آینده دریافت میکنید از ارزش پولی که امروز دریافت می کنید، کمتر میشود و باید برای سرمایه گذاری یا دریافت وام افراد به ارزش زمانی پول نیز توجه داشته باشند.
رابطه بین سرمایه گذاری ارزش اسمی چه ارتباطی با قیمت دارد؟ در ارزهای دیجیتال و نرخ بهره آمریکا
در بحث اقتصاد، میزان سرمایه گذاری تحت تاثیر نرخ بهره قرار می گیرد. بنابراین اگر نرخ بهره بالا باشد، میزان سرمایه گذاری کاهش می یابد و افراد تمایل به سرمایه گذاری بر روی دارایی های پرریسک مانند ارزهای دیجیتال و سهام ندارند و در نتیجه ارزش این بازارها افت می کند.
همچنین اگر نرخ بهره پایین باشد، سرمایه گذاری افزایش پیدا کرده و سرمایه گذاران وجوه خود را صرف خرید ارزهای دیجیتال و سایر دارایی های پرریسک کرده و انتظار دارند که سود زیادی کسب کنند. پس اگر نرخ پایین باشد خرید دارایی های دیجیتال بیشتر شده و در نتیجه قیمت آنها افزایش می یابد.
فعالیت هایی مثل زیرساخت، تحصیلات یا توسعه کسب و کار نیز مستلزم صرف هزینه است و اگر نرخ بهره پایین باشد، این امکان برای افراد و دولت ها فراهم می شود تا پول مورد نیاز برای توسعه کسب و کار را از طریق دریافت وام با سود پایین تهیه کنند. زمانی هم که نرخ بهره بالا باشد، کسانی که قصد سرمایه گذاری دارند، پول زیادی لازم خواهند داشت و با افزایش سود وام های بانکی، مشاغل، دولت ها و افراد شروع به کاهش برنامه های ارزش اسمی چه ارتباطی با قیمت دارد؟ سرمایه گذاری خود می کنند.
بنابراین سرمایه گذاری و نرخ بهره ارتباط عکس دارند. چون زمانی که نرخ بهره افزایش پیدا می کند، میزان سرمایه گذاری کم شده و وقتی هم که نرخ بهره کاهش پیدا میکند، میزان سرمایه گذاری افزایش می یابد.
تاثیر نرخ بهره فدرال رزرو بر قیمت ارزهای دیجیتال
زمانی که بانک مرکزی ایالات متحده یا فدرال رزرو، نرخ بهره را افزایش می دهد، در واقع ارزش دلار بالاتر می رود و شاخص آن در مقابل جفت ارزهایی که در مقابل دلار معامله می شوند، رشد می کند و همین امر باعث افت ارزش بازارهای مالی و به خصوص قیمت ارزهای دیجیتال می شود. چون ارزش بازار کریپتو با ارزش دلار رابطه عکس دارد و اگر ارزش دلار رشد کند، ارزش بازار کریپتوکارنسی ها کاهش پیدا می کند.
همانطور که در در قسمت های بالا نیز توضیح دادیم، زمانی که نرخ بهره افزایش می یابد، میزان گرایش و علاقه سرمایه گذاران و معامله گران به سرمایه گذاری کم می شود و در واقع آنها پول خود را در دارایی های پرریسک مانند ارزهای دیجیتال هولد نمی کنند و ترجیح می دهند که سرمایه خود را در بانک سپرده گذاری کنند و سود سالانه به دست آورند. همچنین با افزایش نرخ بهره، سرمایه ها از بازارهای مالی مثل بازار ارزهای دیجیتال و بورس خارج شده و وارد بانک ها میشود که همین امر هم باعث میشود ارزش بازارهای مالی افت کند. بنابراین اگر سرمایه گذار در حوزه ارزهای دیجیتال هستید، همواره اخبار بانک فدرال رزرو را مورد بررسی و توجه قرار دهید و در صورتی که نرخ بهره افزایش یافت، از پوزیشن های معاملاتی خود خارج شوید.
ارتباط بورس با تورم
یکی از بحثهایی که به دنبال صعود بازار سرمایه در محافل علمی و حتی در میان عموم مردم مطرح شد، ارتباط بورس با تورم بود. عدهای از صاحبنظران، رشد شاخص بورس را به دو علت، عاملی برای تهییج تورم معرفی میکنند. علت اول، اثر ثروت معرفی شده است؛ به این معنی که با توجه به افزایش سهم اوراق بهادار در سبد سرمایهگذاری مردم و افزایش نرخ مشارکت عمومی در بازار سرمایه، رشد قیمت سهام سبب افزایش ثروت مردم شده و در نهایت منجر به رشد تقاضای کل کالاها و خدمات میشود. به همین دلیل رشد شاخص کل بورس به عنوان نشانگر اقتصادی رشد قیمت سهام را علتی برای افزایش تورم کالاها و خدمات معرفی میکنند. این استدلال صرفنظر از اینکه تفاوتی میان افزایش قیمت یکباره و تورم قائل نشده است، یک ایراد اساسی دارد و آن اینکه با وجود شرایط تورمی سالهای اخیر نمیتوان رشد اسمی ثروت را رشد حقیقی تلقی کرد. بهعبارتدیگر، اگرچه افزایش قیمت داراییهای مردم میتواند اثر ثروت داشته باشد اما این مسئله در صورتی است که افزایش قیمت دارایی خود ناشی از تورم نبوده باشد. در واقع افزایش ثروتِ حقیقی است که اثر افزاینده بر مخارج دارد نه افزایش ارزش اسمی. به عنوان مثالی ساده، اگر به یک راننده اینترنتی در کشور گفته شود که از ابتدای سال گذشته تاکنون قیمت خودرو شما ۵ برابر شده است، واکنش او احساس ثروتمندی، تعطیل کردن کارش و رفتن به تعطیلات نخواهد بود چراکه هزینههایش نیز با سرعتی به مراتب بیشتر رشد کرده است. به همین دلیل واکنش راننده بیشتر نگرانی از تأمین قطعات یدکی خودرو خواهد بود که با افزایش چندین برابری مواجه شده است و به همین دلیل این افزایشِ اسمی رقم قیمت دارایی منجر به افزایش تقاضا در سایر بازارها نمیشود. علت ادعایی دوم اثر رشد شاخص بورس بر افزایش تورم نیز متکی بر انتظارات تورمی است. در واقع، مدعیان این نظر استدلال میکنند که افزایش قیمتها در بورس سبب افزایش انتظارات تورمی شده و از این طریق اثر افزاینده بر تورم دارد. این در حالی است که افزایش قیمت سهام خود معلول رشد نقدینگی و افزایش انتظارات تورمی است. از طرفی کاهش شاخص بورس در هفتههای اخیر و افزایش همزمان قیمتها در سایر بازارها از جمله ارز، خودرو و … نشان داد که رابطهی علّی از شاخص بورس به تورم نهتنها وجود ندارد بلکه سرمایهگذاری در بورس با جذب نقدینگی منجر به کنترل تورم شده بود؛ بهطوریکه کاهش جذابیت سرمایهگذاری در بورس در پی افت شاخص، منجر به افزایش سرعت گردش پول در سایر بازارها شده و رشد قیمتها را سبب شد.
همزمان با حرکت نزولی قیمتها در بازار سهام و افزایش نگرانی فعالان بازار، جستجوها برای یافتن پاسخ به چرایی نزول بازار سبب بروز شایعههایی شد. از جمله اینکه برخی افراد با پیشفرض قرار دادن این گزاره که «نزول قیمتها به معنای از بین رفتن نقدینگی است»، افت قیمتها در بازار سهام را به نوعی عمدی تلقی کرده و هدف از آن را کنترل نقدینگی اعلام کردند. این پیشفرض مبنای اقتصادی ندارد و برای روشن شدن آن به یک مثال اکتفا میکنم. فرض کنید که شما نیاز به یک اتومبیل دارید و پس از بررسیهایتان خودروی موردنظر خود را پیدا میکنید و با فروشنده توافق میکنید که به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان، خودرو را بخرید. پس از انجام معامله، فروشنده مالک ۱۰۰ میلیون تومان پول شده و شما مالک خودرو میشوید. حال اگر تحت شرایطی قیمت خودرویی که خریداری کردهاید کاهش پیدا کند، برای مثال واردات خودروهای خارجی تسهیل شود و در نتیجه قیمت خودروی شما به نصف کاهش یابد، یا اینکه شما خودرو را بالاتر از قیمت واقعی آن خریده باشید و به علت یک نقص فنی، قیمت واقعی آن ۷۰ میلیون تومان باشد، این کاهش قیمت هیچ تأثیری در ۱۰۰ میلیون تومان وجهی که فروشنده دریافت کرده است، نمیگذارد. فروشنده کماکان مالک ۱۰۰ میلیون تومان است و میتواند معادل آن تقاضا ایجاد کند. حجم نقدینگی موجود در اقتصاد نیز به همین صورت است و اگرچه سازوکارهایی برای امحاء نقدینگی وجود دارد اما کاهش قیمت منجر به از بین رفتن نقدینگی نخواهد شد.
دیدگاه شما